| کد مطلب: ۳۷۰۹۳

بهمن فلاح کارشناس بازار سرمایه: فرصت گمشده در بورس

بهمن فلاح، کارشناس بازار سرمایه در گفت‌وگو با «هم‌میهن» عملکرد و برنامه‌های حجت‌اله صیدی، رئیس سازمان بورس را نقد و بررسی کرد.

بهمن فلاح کارشناس بازار سرمایه: فرصت گمشده در بورس

«اهداف اعلام شده بیشتر جنبه شعاری دارند و به نظر می‌رسد تحت تأثیر هیجان فعلی بازار مطرح شده‌اند. این هیجان مخصوصاً زمانی که ارزش معاملات به 20 هزار میلیارد تومان می‌رسد، در صحبت‌های ایشان دیده می‌شود. اگر بخواهم دقیق‌تر بگویم، زیرساخت‌های فعلی بازار سرمایه و برنامه‌های اجرایی موجود توان دستیابی به این اهداف را ندارند.» بهمن فلاح، کارشناس بازار سرمایه در گفت‌وگو با «هم‌میهن» عملکرد و برنامه‌های حجت‌اله صیدی، رئیس سازمان بورس را نقد و بررسی کرد. 

‌رئیس سازمان بورس در مورد چشم‌انداز بازار سرمایه و اهدافی چون تأمین مالی 50 درصدی از بازار سرمایه صحبت کرده‌اند، نظر شما چیست؟

صحبت‌های رئیس سازمان بورس نشان‌دهنده امید به آینده بازار سرمایه است. ایشان توانایی خوبی در تصویرسازی ایده‌آل برای این بازار دارند و بیان چشم‌اندازهایی مثل بازار 400 میلیارد دلاری یا سهم 50 درصدی تأمین مالی نظام اقتصادی از طریق بازار سرمایه، نشان‌دهنده نوعی نگاه علمی و مدیریتی است.

اما باید بگویم که این اهداف بیشتر جنبه شعاری دارند و به نظر می‌رسد تحت تأثیر هیجان فعلی بازار مطرح شده‌اند. این هیجان مخصوصاً زمانی که ارزش معاملات به 20 هزار میلیارد تومان می‌رسد، در صحبت‌های ایشان دیده می‌شود. اگر بخواهم دقیق‌تر بگویم، زیرساخت‌های فعلی بازار سرمایه و برنامه‌های اجرایی موجود توان دستیابی به این اهداف را ندارند.

‌چه موانعی را برای تحقق این اهداف می‌بینید؟  

ابتدا باید جایگاه فعلی بازار سرمایه در تأمین مالی اقتصاد کشور بررسی شود. هم‌اکنون 92 درصد تأمین مالی اقتصاد از نظام بانکی انجام می‌شود، تنها 7 درصد آن از بازار سرمایه است و یک درصد باقی‌مانده هم مربوط به سایر بخش‌هاست. حتی همین 7 درصد هم بیشتر به‌صورت غیرمستقیم از طریق نظام بانکی صورت می‌گیرد؛ مثلاً اوراقی که توسط دولت منتشر می‌شود، به طور عمده از طریق بانک‌ها خرید و فروش می‌شود و مربوط به بازار سرمایه نیست.

رئیس سازمان بورس از تغییر این ساختار صحبت می‌کنند، اما به نظر نمی‌رسد برنامه‌ای دقیق و جامع برای این کار در دست باشد. در واقع، با زیرساخت‌های نرم‌افزاری و سخت‌افزاری موجود در سازمان بورس، رقابت با نظام بانکی‌ای که به شدت قدرتمند و ساختاریافته است، بسیار دشوار است.

‌آیا امکان تحقق هدف تأمین مالی 50 درصدی در افق 4 یا 5 ساله وجود دارد؟  

این هدف به نظر من فعلاً غیرقابل تحقق است. هدف‌گذاری تأمین مالی 50 درصدی بازار سرمایه برای نظام اقتصادی بیشتر شبیه به یک رویای دور از دسترس است تا برنامه‌ای عملیاتی. اما اگر آقای صیدی بتوانند در یک افق 5 ساله این نسبت را به 15 درصد برسانند، باز هم کار بزرگی انجام داده‌اند. برای رسیدن به همین هدف هم نیاز به اصلاحات و تقویت زیرساخت‌های بازار سرمایه است. حتی برای ارزش معاملات روزانه 20 هزار میلیارد تومانی که فعلاً از آن صحبت می‌شود، زیرساخت‌های فعلی سازمان بورس در بخش نرم‌افزار و سخت‌افزار بسیار ضعیف است. بدون یک برنامه مشخص برای رشد این زیرساخت‌ها، دستیابی به اهداف بلندپروازانه امکان‌پذیر نخواهد بود.

‌تامین مالی از بنگاه‌های کوچک و متوسط به واسطه اوراق مرابحه راه‌حل موثری است؟

اوراق مرابحه یا ابزارهایی مشابه مثل اوراق گام که قبلاً استفاده شده، چیز جدیدی نیست و در گذشته هم به شکل‌های مختلف به اجرا درآمده است. بنابراین این مورد را نمی‌توان به عنوان یک نوآوری در نظر گرفت. نکته مهمی که آقای صیدی باید مورد توجه قرار دهند، مدیریت نرخ بهره این اوراق است. در بسیاری از مواقع، نرخ بهره این اوراق بدون هیچ نظارت دقیقی به بالای 40 درصد رسیده است. چنین وضعیتی نشانه یک ساختار ناکارآمد است و اگر نظام تأمین مالی بخواهد بر پایه این ابزارها در بستر بازار سرمایه شکل بگیرد، بدون نظارت یا رگولاتوری مشخص، می‌تواند ضربه جدی به بازار وارد کند.

‌چرا به سرمایه‌گذاران حقیقی توجهی نمی‌شود؟

یکی از معضلات اساسی بازار سرمایه در مدیریت فعلی این است که نقش سرمایه‌گذاران حقیقی به‌درستی دیده نشده است. آقای صیدی و تیم مدیریتی ایشان بیشتر بر نقش نهادهای حقوقی تمرکز دارند، اما فراموش نکنیم که بدنه اصلی بازار متشکل از سرمایه‌گذاران حقیقی است. نرخ بالای مالیات‌ها و کارمزدها برای این گروه، آن‌ها را به‌شدت تحت فشار قرار داده است. آقای صیدی باید برای تعدیل نرخ مالیات‌ها و کارمزدها، که واقعاً ناعادلانه‌اند، برنامه‌ای داشته باشند. در حال حاضر، جمع زیادی از سرمایه‌گذاران حقیقی گلایه دارند که چرا باید در بازاری که فاقد شرایط پایدار است، مالیات و کارمزد سنگین پرداخت کنند.

علاوه بر این، رئیس سازمان بورس باید حلقه مدیریتی خود را گسترش دهد و منتقدان را به جلسات مشورتی دعوت کند. متأسفانه به نظر می‌رسد حلقه‌ای که دور ایشان شکل گرفته، بیشتر متشکل از افراد تأییدکننده است تا منتقدان سازنده. لازم است ایشان فضای گفت‌وگو و تضارب آرا را تقویت کنند.  

‌ETFهای ارز دیجیتال چه جایگاهی در تحول بورس دارند؟

در حال حاضر، اگر بخواهیم بازار سرمایه ایران را با بورس‌های جهانی مقایسه کنیم، باید بگویم که بسیار عقب مانده‌ایم. ابزارهایی مثل ETهای ارز دیجیتال در بورس‌های مطرح جهان مدتی است که رونق گرفته‌اند، اما ما همچنان به ابزارهای قدیمی مثل اوراق مرابحه یا گام وابسته‌ایم. عرضه این صندوق‌ها در بازار سرمایه ایران نه‌تنها می‌تواند جذابیت جدیدی برای سرمایه‌گذاران ایجاد کند، بلکه جلوگیری از خروج میلیاردها دلار ارز از کشور را نیز در پی خواهد داشت. متأسفانه، مافیای اقتصادی که بیرون از سازمان بورس فعالیت می‌کنند، به‌صورت غیررسمی چنین ابزارهایی را ارائه داده‌اند و درآمدهای هنگفتی به جیب زده‌اند، اما سازمان بورس هنوز نتوانسته نقش مؤثری در این حوزه ایفا کند.

‌آینده بازار سهام چگونه می‌شود؟

صیدی یک مدیر توانمند است و پتانسیل بالایی برای ایجاد تحولات مثبت در بازار سرمایه دارد، اما تحقق این پتانسیل‌ها مستلزم اصلاحات جدی است. به‌طور خاص، ضعف زیرساخت‌های نرم‌افزاری و سخت‌افزاری، کمبود نیروهای متخصص، و عدم شفافیت در سیاست‌ها، موانع عمده‌ای هستند که باید برطرف شوند. این اهداف بلندپروازانه مثل دستیابی به سهم 50 درصدی بازار سرمایه در تأمین مالی اقتصادی، نیازمند برنامه‌ریزی دقیق و اقدامات واقعی است. اگر این برنامه‌ها به‌صورت عملیاتی و با استفاده از ظرفیت نخبگان و متخصصان اجرا شوند، می‌توان به آینده بازار امیدوار بود. در غیر این صورت، این وعده‌ها در حد شعار باقی خواهند ماند.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه اقتصاد
پربازدیدترین
آخرین اخبار