تعطیل به حکم ترامپ/ بررسی توقف فعالیت صدای آمریکا و رادیو اروپای آزاد
رابطه ترامپ با رسانهها در اغلب قریب به مطلق موارد چندان گرم نبوده است. این سردی البته دوسویه است؛ نه ترامپ از رسانهها خیلی دل خوشی داشته، نه رسانهها از او خوششان میآمده است.
رابطه ترامپ با رسانهها در اغلب قریب به مطلق موارد چندان گرم نبوده است. این سردی البته دوسویه است؛ نه ترامپ از رسانهها خیلی دل خوشی داشته، نه رسانهها از او خوششان میآمده است.
وقتی نام کمیسیون فرهنگی مجلس را میشنوید، چه وظایف و کارکردهایی به ذهنتان خطور میکند؟ احتمالاً یکی از اولین چیزها، هنر است. تصور بیراهی هم نداشتهاید.
بهتازگی انتشارات «فرهنگ نشر نو» ترجمه کتاب «ستیز با جهان مدرن: سنتگرایی و تاریخ فکری پنهان سده بیستم»، اثر معروف مارک سجویک را با ترجمه علیرضا بشردوست و سینا باستانی منتشر کرده است.
محکومیت دو وزیر دولت قبل در پرونده چای دبش به دلایلی مختلف اهمیت دارد. هیچکدام از این دلایل، البته و لااقل نزد من، نمیتواند به رقابتهای سیاسی مرسوم اصلاحطلب و اصولگرا و... معطوف باشد زیرا تحقق عدالت قضایی چنان اهمیتی دارد که پیش آن این نزاعها به پشیزی نمیارزد.
از نظر اسونسن، آزادی مهارتی است مادامالعمر که همینطور که روی خودمان کار میکنیم تراشاش میدهیم، بنابراین در این سخن دیوید فاستر دالاس که مینویسد: «نوع واقعاً مهم آزادی مربوط است به توجه، آگاهی، نظم، تلاش و توانایی بها دادن حقیقی به دیگر افراد و فداکاری مکرر برای آنها به بیشمار شیوه کوچک و خرد بیهیجان، هرروز و هرروز»، حقیقتی عظیم نهفته است
بهتازگی ایلان ماسک، مدیرعامل شرکت تسلا و وزیر «کارآمدی دولت» در کابینه دونالد ترامپ، در پستی در پلتفرم ایکس نوشت که مشغول خواندن کتابی است با عنوان «The persian expedition: The march of the ten thousand»؛ کتابی نوشته گزنفون، اشرافزادهای فلسفهدوست و شاگرد سقراط و مورخی یونانی که در سالهای ۴۳۰ تا ۳۴۰ پیش از میلاد میزیست
شاید بتوان آفرینش رمانی چون «سووشون» را بهنحوی متاثر از سیاح دانست؛ بهخصوص وقتی به یاد آوریم که زمانی استاد از شاگرد میپرسد «تو میخواهی دانشمند بشوی یا نویسنده؟» و جایی دیگر به او چنین توصیه میکند: «تو دانشمند شو. دکترای ادبیات نگیر. قصه دیگران را نگو. بگذار قصه تو را بگویند.» با چنین تفاسیری دیگر بعید نمینماید که سیمین چنین زبان به تحسین فاطمه سیاح میگشاید: «پنج سال زیر دستش کار کردم. هرچه کردم اویم، هرچه هستم مدیون اویم. اولین قصهای که نوشتم برای او خواندم.»
در شب کنسرت حاجیلی که انواع موسیقیهای فولکلور ایرانی هم همراه با استقبال پرشور حاضران نواخته شد، وقتی آنهمه شعف را در مردمان این سرزمین میدیدم، پیش خودم گفتم کاش صندلیهای مخصوص مسئولان هم در چنین اجرایی خالی نمیماند. شاید آنگاه آنها متوجه میشدند که چگونه میتوان مردم را راضی و شادمان و قدرت خود را حلال کرد.
اگر نبود عشقهای جانگدازی که در این جهان تجربه شدهاند و قلبهای پرهیجان عاشقانی که یاد معشوق آنان را گداخته و سوزانده است، چهبسا جهانی که امروز در آنیم، شمایلی دیگر پیدا میکرد. حتی اگر عاقلان این ادعا را گزافهگویی بدانند و بگویند محاسبات این جهان خوشبختانه بیشتر از آنکه بر مدار عشق چرخیده باشد، به گرد محور عقل گردیده است
قرعه جنجال در «افق» به «جعبه سیاه» رسیده است؛ برنامهای که مهمانانش را با اهدای کفنی بهنام خودشان بدرقه میکند و همین امر مایه آزردگی خاطر برخی از آنها چون مریم رزاقیآذر یکی از برترین پزشکان دنیا در تخصص غدد و متابولیسم کودکان، هادی عامل، گزارشگر کشتی و فوتبالیستهایی چون حمید درخشان و هاشم بیکزاده شد و انتقادهایی فراوان نیز در جامعه ایران و حتی رسانههای بینالمللی برانگیخت.