مرثیهای برای کلیکها
چند هفته پس از فروکشکردن تب نظامی میان ایران و اسرائیل، جنگ دیگری در سکوت کامل در جریان است؛ جنگی برای بقا در دنیای دیجیتال. درحالیکه توجهها معطوف به تحلیلهای ژئوپلیتیک بود، زیرساختهای اقتصادی بسیاری از کسبوکارهای مدرن در ایران، ضربهای غافلگیرکننده خوردند.

چند هفته پس از فروکشکردن تب نظامی میان ایران و اسرائیل، جنگ دیگری در سکوت کامل در جریان است؛ جنگی برای بقا در دنیای دیجیتال. درحالیکه توجهها معطوف به تحلیلهای ژئوپلیتیک بود، زیرساختهای اقتصادی بسیاری از کسبوکارهای مدرن در ایران، ضربهای غافلگیرکننده خوردند. اینبار نه از موشک، بلکه از یک فیلتر. برای صدها آژانس دیجیتال مارکتینگ و هزاران کسبوکار آنلاین در ایران، روزهای پس از تنشهای نظامی، با یک شوک بزرگ آغاز شد؛ مسدود شدن دسترسی به پلتفرم «گوگل ادز». این اقدام، که بهنظر میرسد واکنشی به شرایط جدید منطقهای بوده است، بهمثابه قطعکردن یکی از هوشمندانهترین کانالهای ارتباطی این کسبوکارها با مشتریانشان در داخل کشور عمل کرد.
من بهعنوان مدیرعامل آژانس دیجیتال مارکتینگ مارکو، هر روز با مدیرانی صحبت میکنم که کسبوکارشان به این ابزارها وابسته است. یکی از مشتریان ما، یک فروشگاه آنلاین بزرگ لوازم خانگی بود. تمام استراتژی بازاریابی او بر این اساس بنا شده بود که محصولاتش را از طریق جستوجوی گوگل، دقیقاً بهدست خانوادهای برساند که در همان لحظه قصد خرید یک کالای مشخص را دارد. امروز، او بخش مهمی از ترافیک هدفمند و فروش خود را از دست داده است.
این تنها یک نمونه از صدها داستانی است که در هفتههای اخیر شاهد آن بودهایم. برای درک عمق این بحران، باید دانست که «گوگل ادز» صرفاً یک ابزار تبلیغاتی نیست. این پلتفرم، یک موتور هوشمند برای یافتن مشتریان بالقوه در سراسر ایران است که به کسبوکارهای داخلی اجازه میداد با صرف هزینهای بهینه، مستقیماً به فردی که بهدنبال محصول یا خدمتشان میگردد، دسترسی پیدا کنند. با حذف آن، نهتنها یک کانال فروش مؤثر، بلکه یک ابزار حیاتی برای تحلیل رفتار مشتری و هوش تجاری ازدسترفته است. این ضربه در شرایطی وارد شد که اقتصاد ایران پیشازاین نیز با دو چالش بزرگ دیگر دستوپنجه نرم میکرد:
بلاتکلیفی ناشی از جنگ: در فضای عدمقطعیت، اولین هزینهای که توسط شرکتها کاهش مییابد، بودجه بازاریابی و توسعه است. بسیاری از صاحبان کسبوکار، پروژههای خود را متوقف کردهاند. این رویکرد، مستقیماً به کاهش پروژههای آژانسهای دیجیتال مارکتینگ منجر شده است.
کمبود نقدینگی: فشار اقتصادی و تورم، توان مالی کسبوکارها را بهشدت کاهش داده است. بسیاری از شرکتها حتی اگر به اهمیت بازاریابی دیجیتال واقف باشند، دیگر نقدینگی لازم برای سرمایهگذاری در کمپینهای تبلیغاتی را ندارند.
درحقیقت سه عامل - فیلترینگ، بلاتکلیفی و رکود - یک توفان کامل را برای اکوسیستم دیجیتال ایران رقم زدهاند. شاید تلخترین و ملموسترین پیامد این بحران، موج فزاینده تعدیل نیرو در آژانسهای دیجیتال مارکتینگ باشد. وقتی پروژهها یکی پس از دیگری لغو یا بهتعویق میافتند و درآمدها بهشدت کاهش مییابند، مدیران آژانسها برای بقای شرکت، ناچار به گرفتن سختترین تصمیم، یعنی خداحافظی با همکاران خود، میشوند. این فقط یک آمار اقتصادی نیست؛ این داستان هزاران جوان متخصص و خلاقی است که شغل خود را از دست میدهند. آسیب این وضعیت تنها به آژانسها محدود نمیشود.
این صنعت، شبکهای به هم پیوسته از متخصصان است: طراحان گرافیک، تولیدکنندگان محتوا، کارشناسان سئو و برنامهنویسان. وقتی یک آژانس نیروی خود را تعدیل میکند، این موج به فریلنسرها و سایر کسبوکارهای وابسته نیز میرسد و زنجیره ارزش بهطورکامل مختل میشود. نتیجه مستقیم این رکود، افزایش نرخ بیکاری در میان قشری است که تا دیروز، موتور محرک نوآوری در اقتصاد کشور محسوب میشد. بسیاری از این نخبگان، که پیشازاین نیز با محدودیتهای اینترنت دستوپنجه نرم میکردند، اکنون با ازدستدادن امنیت شغلی، بیش از هر زمان دیگری به مهاجرت بهعنوان تنها گزینه پیشرو فکر میکنند.
این بزرگترین سرمایهای است که در سکوت در حال ازدستدادن آن هستیم. درحالیکه کسبوکارهای دیجیتال در بسیاری از کشورها با استفاده از ابزارهای روز دنیا در حال بهینهسازی فروش و رشد خود هستند، همتایان ایرانی آنها درگیر مبارزهای فرسایشی برای دسترسی به ابتداییترین ابزارها و حفظ نیروی کار خود شدهاند. این عقبماندگی تحمیلی، توان رقابتی کسبوکارهای داخلی را بهشدت تضعیف مینماید. این یادداشت، نه یک گلهگزاری، بلکه یک هشدار است. تصمیمات آنی و فاقد نگاه کارشناسی در حوزه فناوری، پیامدهای اقتصادی و انسانی ویرانگری دارد که جبران آن سالها زمان خواهد برد. صنعت دیجیتال ایران برای تنفس به اکسیژن نیاز دارد.