قوام تدریجی قهرمان زن
روزنامه هممیهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.

(بازنمایی کاراکترهای زن در فیلمهای آیدا پناهنده)
آیدا پناهنده در روند فیلمسازی خود از فیلم کوتاه و فیلم تلویزیونی تا مستندسازی و نهایتاً فیلم بلند سینمایی، همواره نگاهی موشکافانه و همراه با کشف به زنان در متن و حاشیه درام داشته است. البته که این زاویه نگاه ناقض نگاه انسانی به مردان در فیلمهایش نشده و همین تعادل باعث شده شخصیتهای فیلمهایش فراتر از زن و مرد، در کسوت انسان به شکلی منصفانه مورد توجه قرار بگیرند که مهمترین ویژگی آثار پناهنده به عنوان یک فیلمساز زن است. این موشکافی در نگاه به انسان و در مرحله بعد در نگرش به زن را میتوان از فیلمهای کوتاه او تا امروز که سه فیلم بلند سینمایی به مثابه سهگانهای زنمحور ساخته، بازیابی کرد و مورد تحلیل و بررسی قرار داد. «روشناییهای شهر» درباره یک زن- مادر خیاط بیوه بر سر دوراهی ازدواج مجدد یا مادر مجرد ماندن است که همین موقعیت بر بستری متفاوت محور «ناهید»؛ اولین فیلم بلند سینماییاش قرار گرفته است. «تاج خروس» و «گلدانهای زمستانی» درباره مشکلات زیرپوستی زوجها بر بستر موقعیتهای دراماتیک برآمده از روزمره در مقاطع تاریخی مختلف هستند. «چراغ خورشیدی» مثلث عشقی را با یک ضلع غایبمحور قرار میدهد؛ موقعیتی که با پرداختی متفاوت محور «اسرافیل»؛ دومین فیلم بلند سینمایی پناهنده قرار گرفته است. یافتن این حلقههای اشتراک از آنجا اهمیت مییابد که وقتی امروز کارنامه فیلمساز را به بهانه فیلم بدیع «تیتی» از نظر میگذرانیم، به این سویه مهم توجه داشته باشیم که کاراکتر جذاب و غیر کلیشهای تیتی؛ در روند رشد و قوامیافتگی ذهن این نویسنده- فیلمساز به واسطه تعامل با تجربههای قبلی خلق شده و یک محصول خلقالساعه و منفصل از قبل و بعد خود نیست. باید اذعان داشت که آیدا پناهنده فیلمنامه به فیلمنامه، فیلم به فیلم رشد کرده و جسارت خلق و ثبت کاراکتری متهورانه، نامتعارف و خارج از عرف همچون تیتی؛ مدیون طمأنینه، آرامش و حتی محافظهکاری او در پرداخت سویههایی نادیده از زنان این سرزمین است که نتوانستند بر تردیدها و ترسهایشان غلبه کنند. همانطور که شخصیت اصلی فیلم «ناهید» (ساره بیات) در تردیدها و ترسهایش از انتخاب بین شوهر سابق معتاد و شوهر متمول نمونه، بازمیماند و نمیتواند بین سویه مادرانه و زنانه خود به گونهای تعادل برقرار کند که جامعه کوچک اطراف پذیرای او، هویت، حقوق و خواستههایش باشد. پناهنده در پردازش و دراماتیزه کردن جهان «ناهید» به همان اندازه کاراکتر ناهید؛ محتاط و محافظهکار است و به همین دلیل است که راه روشن و واضحی برای آینده زندگی او به واسطه انتخابی جسورانه متصور نیست و فیلم و ناهید را در سرگردانی، ابهام و تردید رها میکند. اما در «اسرافیل» با رویکردی جسورانهتر کاراکتر ماهی (هدیه تهرانی) را به مواجهه با عشق سودایی نوجوانیاش وامیدارد تا این زن در آستانه میانسالی خود را محک بزند؛ آنهم در موقعیتی که تازه پسر جوانش را از دست داده است. او در اجتماع همان شهر کوچکی که ناهید نتوانست حقانیت زنانه- مادرانه خود را به اثبات برساند، برای بازیابی زنانگی فراموششدهاش با احیای عشق قدیمی گامی بلند برمیدارد. گامی که اهمیت آن در گرو حصول نتیجه نیست، بلکه در تصمیم جسورانهای است که ماهی علیرغم موانع، برای تاباندن نور به جهان تاریکش میگیرد. هرچند در این مثلث عشقی؛ بهروز (پژمان بازغی) نیز بر سر دوراهی انتخاب بین احیای عشق گذشته (ماهی) و ازدواجی محافظهکارانه با سارای جوان (هدی زینالعابدین) قرار میگیرد که در انتها با انتخاب خود، جسارت ماهی را برجستهتر میکند. بهروز حتی از جسارت سارا هم فاصله دارد که به این ازدواج منفعتطلبانه به عنوان یک راه نجات از زندگی و خانواده فروپاشیدهاش نگاه میکند. «تی تی» اما یک گام بلند و غیرقابل انتظار پس از «ناهید» و «اسرافیل» است. زنی از همان خطه چشمنواز شمال که تلاطمهای روح ناآراماش حتی موجهای سهمگین دریا را به مبارزه میطلبد و پیروز میدان کسی نیست جز یک زن عاشق که انسانهای خوب را فینفسه دوست دارد و حاضر است برای نجات جهان و تبدیل کردن آن به مکانی بهتر، دست به هر کاری بزند حتی به دنیا آوردن بچه برای زوجهایی که از نعمت فرزند محرومند! این خوانش بدیع از عشق، دلدادگی، شوریدگی و فداکاری در قاموس انسانی که یک زن- مادر ناخواسته است، جز به مدد لمس روح تکه پارهشده این فرشته زمینی در مناسبات منفعتطلبانه و دلالمأبانه آدمهای امروزی ممکن نیست. این کاری است که آیدا پناهنده با همه سختیها و ناممکن بودن، موفق به انجامش شده و در «تیتی» قهرمان زنی آسمانی خلق کرده که گامهایش روی زمین است. همین حرکت ظریف بر مرز باریک میان مناسبات زمینی و آسمانی است که تیتی را بدیع، ملموس و باورپذیر کرده تا هر مخاطبی آرزوی نزدیک شدن به نفس و روح لطیف و دستنیافتنی او را داشته باشد... تا اندکی جهان اطراف خود را زیباتر کند، زیباتر ببیند، زیباتر عشق بورزد و زیباتر بمیرد.