تیشه بر ریشه لغتنامه
روزنامه هممیهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.

گزارش «هممیهن» درباره آنچه در روزهای گذشته در مؤسسۀ لغتنامۀ دهخدا گذشت
رسول شایسته، حسن انوری و پنج عضو دیگر هیات مؤلفان در گفتوگو با «هممیهن»، امضای خود درباره «اکرم سلطانی» را تأیید کردند
مؤسسۀ لغتنامۀ دهخدا روزهای ملتهبی را میگذراند. انتصاب «حمیرا زمردی» به ریاست آن، برکناری «اکرم سلطانی»، سرپرست بخش تألیف و کنارهگیری هیات مؤلفان و تعطیلی موقت کار، ازجمله حواشی این مؤسسه 77ساله است. در ادامه گزارش «هممیهن» را از آنچه در روزهای گذشته در مؤسسۀ لغتنامۀ دهخدا گذشت، میخوانید.عزل (۱۶ تیر ۱۴۰۱)
«بعد از انتصاب آقای دکتر سیف به ریاست دانشکده ادبیات از ایشان خواستم در این زمینه بررسیهای لازم را بکنند و عملکرد فعلی مؤسسه مورد ارزیابی قرار گیرد و اگر هم کاستیهایی وجود دارد در جهت جبران این کاستیها عمل شود.» (رئیس دانشگاه تهران، مراسم معارفۀ رئیس جدید مؤسسۀ لغتنامۀ دهخدا، ۲۵مرداد۱۴۰۱) شش ماه زمان نیاز بود که پس از انتصاب رئیس جدید دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، تلاشهای ایشان «در جهت جبران کاستیها» به ثمر بنشیند و در حالی که هنوز حدوداً ۱۱ ماه از دورۀ سهسالۀ ریاست محمود بیجَنخان بر موسسۀ لغتنامۀ دهخدا باقی مانده بود، ماموریت «بررسی» و ارزیابی «عملکرد فعلی مؤسسه» به سرانجام برسد؛ سرانجامی که بهمعنی عزل محمود بیجنخان از موسسۀ لغتنامه بود. از آنجا که برکناری پیش از پایان دورۀ ریاست تلویحاً نشان از نارضایتی ریاست دانشگاه و «کاستیها»ی اساسی دارد، برکناری بیجنخان با وجود فعالیتهای بنیادین، بهینه و نوآورِ وی، در مدت زمان دو سال و یک ماه مایۀ شگفتی بسیاری از مختصصان و دانشجویان شد؛ بااینحال، آنها که بهدقت نقطهنظرات عبدالرضا سیف، رئیس جدید دانشکدۀ ادبیات و مسئول بررسی عملکرد مؤسسه را دنبال میکردند، کمتر از این امر شگفتزده شدند. او در جلسۀ پرسش و پاسخ با دانشجویان دانشکده، در تاریخ ۲۳ خرداد، حدوداً یک ماه پیش از عزل بیجنخان، اظهار داشت که چرا «سه مدیر از گروه زبانشناسی» بر موسسۀ لغتنامه مدیریت کردهاند. به باور وی، «موسسۀ لغتنامۀ دهخدا مربوط به دانشکدۀ ادبیات است» و به همین سبب رئیسش «باید استاد ادبیات باشد». با در نظر گرفتن اهداف و مأموریتهای موسسۀ لغتنامۀ دهخدا و مرکز بینالمللی آموزش زبان فارسی، یعنی فرهنگنویسی و آموزش زبان فارسی که ریاست دانشگاه تهران، سیّدمحمّد مقیمی در آیین معارفۀ رئیس جدید موسسۀ لغتنامه که سهشنبه 25 مرداد 1401 برگزار شد، با ذکر این نکته که «مؤسسه دهخدا دو مأموریت اساسی دارد؛ یکی مربوط به لغتنامۀ مرحوم علامۀ دهخدا است و دیگری آموزش زبان فارسی» و درخواست تدارک «یک برنامه و بستۀ کامل برای آموزش و ترویج زبان و ادبیات فارسی»، باید تصریح کرد که اولاً، «آموزش زبان» به اعتقاد بسیاری، شاخهای از زبانشناسی کاربردی است که با نظریات آموزش زبانی و روانشناسی آموزش سروکار دارد؛ و ثانیاً، تألیف لغتنامه یا فرهنگنویسی بهصورت علمی و کارآمد، ارتباط تنگاتنگی با حوزۀ واژهنگاری، زبانشناسی رایانشی و زبانشناسیِ پیکرهای دارد که این مهم در شرح وظایف این مؤسسه نیز تصریح شده است. محمود بیجنخان سومین مدیر از زنجیرۀ مدیران زبانشناس مؤسسۀ لغتنامه بود که پس از علی افخمی و علی درزی به این سمت منصوب شد. پیش از ریاست مؤسسه، وی معاونت علمی را از پاییز 1398 تا پایان دورۀ ریاست درزی بر عهده داشت. نگاهی به «گزارش عملکرد مؤسسۀ لغتنامۀ دهخدا و مرکز بینالمللی آموزش زبان فارسی در سال ۱۳۹۹» که در فروردین ۱۴۰۰ از سوی روابط عمومی دانشگاه تهران منتشر شد، فعالیتهای بیجنخان را معطوف به کارآمدی، نوآوری و دسترسپذیریِ خدمات مؤسسه نشان میدهد. در بخش آموزش که مورد توجه ویژۀ ریاست محترم دانشگاه نیز هست، طراحی پروژۀ عظیم «آموزگار» را مشاهده میکنیم. پروژۀ «آموزگار»، «با استفاده از مبانی یادگیری الکترونیکی» امکان ارائۀ آموزش مجازی ناهمزمان به زبانآموزان را در هر نقطهای از جهان ممکن میسازد. به نقل از «گزارش عملکرد...»، در این پروژه، برنامۀ جامعی برای آموزش زبان فارسی بر اساس چارچوب CEFR در سه سطح مقدماتی، میانی و پیشرفته تدوین شد و همچنین، در زمینۀ دسترسیپذیری، اقدام برجسته و ستودهای که با پیگیری بیجنخان در معاونت علمی و سپس در جایگاه ریاست صورت گرفت، «تهیۀ نسخۀ الکترونیکی متن کامل لغتنامۀ دهخدا» بود که با امکان جستوجو در وبگاه مؤسسه بارگذاری شد. حمیرا زمردی، استاد گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران که بهعنوان جانشین بیجنخان معرفی شدهاست، در آیین تودیع مدیر پیشین و معارفۀ خود، آیینی بدون حضور مدیر پیشین، گفت که «اینجا وقف شرعی مرحوم دهخدا است و اخلاقاً و قانوناً به نام دهخدا بنا شدهاست اما متأسفانه الآن در راستای دهخدا کار شایانی را انجام نمیدهیم».
انتصاب (۱۶ تیر ۱۴۰۱)
«مؤسسهی لغتنامهی دهخدا و مرکز بینالمللی زبان فارسی مربوط به دانشکدۀ ادبیات است و [رئیسش] باید استادِ ادبیات باشد.» (رئیس دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، در جلسۀ پرسش و پاسخ با دانشجویان، ۲۳ خرداد ۱۴۰۱) هنوز یک ماه از این اظهارنظر جنجالی نگذشته بود که خبر انتصاب زمردی به ریاست موسسۀ لغتنامۀ دهخدا بر وبگاههای خبری قرار گرفت. بسیاری با توجه به سابقۀ همکاریهای نزدیک و همفکریهای زمردی با سیف ( از جملۀ این همکاریها میتوان به دورۀ مدیریت زمردی بر گروه زبان و ادبیات فارسی در دولت دهم اشاره کرد که با دورۀ معاونت فرهنگی سیف در دانشگاه تهران (در زمان ریاست فرهاد رهبر) همزمان شده بود. همچنین، اندکی پیش از این انتصاب، سردبیری مجلۀ ایرانشناسی، به مدیرمسئولی سیف، به زمردی واگذار شد.) این انتصاب را در نتیجۀ مشاورۀ ایشان دانستند. سیف، بهعنوان رئیس دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، علاوهبر آنکه بهعنوان مشاور رئیس دانشگاه فعالیت داشت، ریاست مشاوران ایشان را هم بر عهده داشت و موکداً بر ضرورت ریاست یک «استاد ادبیات» بر موسسۀ لغتنامه تاکید کردهبود. اما در کارنامۀ علمی رئیس جدید موسسۀ دهخدا چیزی دیده نمیشود که دستکم به یکی از زمینههای فعالیتهای این مؤسسه مستقیماً مرتبط باشد. تنها یک مورد بهمناسبت معارفه، در تارنمای دانشگاه برجسته شده است که مشارکت زمردی در فرهنگی موسوم به «فرهنگ فعل فارسی» است که تا جایی که جستوجوهای «هممیهن» نشان داده است چیزی از آن منتشر نشده است. در این زمینه، باید شفافسازی بیشتری از سوی خانم زمردی در ارتباط با نسبت کارنامه و تجربۀ علمی ایشان و «ماموریت[های] اساسی» مؤسسه (آموزش زبان و فرهنگنویسی) صورت بگیرد. گفتنی است در جلسه معارفه، زمردی با یادآوری اینکه «استاد نجفی اسداللهی» استاد همسر ایشان بودهاند، از «پیوند» خود با او و دیگر اساتید سخن گفت! از برنامهها و نکات مهمی که زمردی در جلسۀ معارفه اشاره کرده است و تنها بخشی از آن در رسانهها بازتاب یافته، میتوان به این مسائل اشاره کرد؛ نخست، زمردی به قصد ناچیز شمردن اطلاعیۀ هیات مؤلفان مؤسسه، تاکید کرد که تألیف لغتنامۀ بزرگ فارسی «بهصلاحدید استاد حسن انوری، استاد رسول شایسته و استاد نجفی» ادامه پیدا خواهد کرد. اگرچه این اساتید در اطلاعیۀ خود از لزوم فراهمآمدن «فضایی علمی» سخن گفتهاند که تنها در آن صورت «کار تألیف لغتنامۀ بزرگ فارسی» را پی میگیرند. علیرغم فضاسازیهای وبگاه دانشگاه تهران که خبر از آرامش مطلق در موسسۀ لغتنامه میدهد، زمردی در گفتههای خود در جلسۀ معارفه از استادان «خواهش» کرد که «کار خودشان را ادامه بدهند». و البته خاطرنشان ساخت که «قطعاً ما هم به موازات این، راهکارهایی را اندیشیدهایم با بزرگانی که سی سال سابقه دارند، رزومۀ قوی دارند و برای ما پیشنهاداتی خواهند داشت». اما رئیس جدید این مؤسسه که 77 سال است وظیفهای مشخص و مدون دارد، در ذیل برنامههای «راهبردی» خود در آیین معارفه خود، یعنی جلسهای رسمی صرفاً بهمناسبت آغاز فعالیت، به «انتشار کتابهای عکسی مرحوم علامه دهخدا که در گنجینه به نمایش گذاشته شدهاند»، «بهبود امنیت مؤسسه با حل مشکلات سیستم برق»، «مسالۀ عمران ساختمان و امنیت جانی همکاران مؤسسه؛ درخواست از بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار جهت برداشتن نردهها » و از همه عجیبتر؛ «استفاده از فضاهای خالی مانند بوفه، رستوران، و آشپزخانۀ بزرگ مؤسسه جهت تهیۀ غذای بیرونبر بهمنظور رفع مضیقۀ مالی» اشاره کرده و حال این پرسش مطرح میشود که مؤسسه لغتنامه دهخدا با بودجه دولتی که برای واژهگزینی و همچنین آموزش زبان فارسی به زبانآموزانی از کشورهای مختلف بنا شده است و شأنیتی دارد که بینیاز از توصیف است، چرا بنا دارد بخشی از این یادگارِ ماندگارِ علامه دهخدا را به جایی برای «تهیۀ غذای بیرونبر» تبدیل کند تا «مضیقۀ مالی» را رفع کند. در بخش دیگری از سخنان خود، زمردی با نامبردن از بیجنخان، درزی و افخمی، تاکید کرد که مایل است «با همکاری روسای پیشین، استادان بزرگی که خیلی مصدر خدمت بودند مثل جناب استاد دکتر افخمی» به حل مسائل و مشکلات مؤسسه بپردازد.
انتقال (۳ مرداد ۱۴۰۱)
«یکی دو نفر از پرسنل این مجموعه کارهایی انجام دادند که نشان میداد منفعت شخصیشان بر همه چیز اولویت دارد و در حقیقت، برای آنان نهتنها حیثیت مؤسسه دهخدا اولویت ندارد، بلکه حاضرند پا روی حیثیت مؤسسه بگذارند و حتی از نام بعضی اساتید استفادۀ ابزاری هم کردند.» (رئیس دانشگاه تهران، مراسم معارفۀ رئیس جدید موسسۀ لغتنامۀ دهخدا، ۲۵ مرداد ۱۴۰۱) و این «یکی دو نفر از پرسنل این مجموعه»، به تعبیر بسیاری، «نخ تسبیح» و «رکن اساسی» بخش تألیف مؤسسه است. او که کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی که از سال ۱۳۷۰، نخست به عنوان ویراستار به موسسۀ لغتنامه آمد و زندگیاش را وقف مؤسسه، لغتنامۀ دهخدا و استادان بزرگش، کرد، فردیست که در ادوار ریاستِ نخست سیدجعفر شهیدی و سپس علی افخمی، علی درزی و محمود بیجنخان نقشی برجسته و فزاینده در مؤسسه ایفا کرد. کسی که محضر شهیدی را بهخوبی درک کرد و او را، استاد خود، به سرپرستی بخش تألیف گماشت. او «اکرم سلطانی» است که آمدن رئیس جدید با آمدن حکم برکناری و انتقالش همراه شد. مشخص نیست چگونه این چهره مؤثرِ بخش تألیف با آمدن رئیس جدید، بهناگهان و بدون توضیح، «غیرضروری» دانسته میشود؛ اگرچه خانم زمردی در گفتوگو با تسنیم در 20 مرداد 1401، از سویی «تصمیم برای جابهجایی و تغییر در بخش تألیف مؤسسه را نتیجۀ بررسی خود دانست» و از سوی دیگر، «تأکید کرد» که «این موضوع فقط نظر [او] نیست»؛ باوجوداین، کماکان به دلیل آن اشاره نکردهاست. البته ممکن است این بخش از گفتههای هنوز منتشرنشدۀ زمردی در آئین معارفه، با دلایل این تصمیم ارتباطی داشته باشد. وی در جلسۀ معارفه اظهار داشت که «اختلالی در سیستم سازمانیِ» مؤسسه، از همان بدو ورود، توجه ایشان را جلب کرده؛ بنابر گفتۀ ایشان «[در] یک سیستم ساختاری و سازمانی، باید جایگاه همه درست باشد و مراتب تنفیذ، همه، بر اساس مسائل علمی و تجربه و رزومۀ انسانهای فرهیختۀ» فعال در مؤسسه باشد. باوجوداین، باتوجه به جایگاه علمی سلطانی (که نشانش را در اعتماد استاد شهیدی به وی میبینیم) و تجربۀ سیسالۀ وی در مؤسسه، چندان به نظر نمیرسد که سخنان زمردی به او اشاره داشته باشد. همچنین، طبق گزارش اختصاصی «هممیهن»، زمردی در آیین معارفه، از «پرسنل فهیم و زحمتکشی» گفت که «با رزومههای قوی هستند، [رزومههایی] فراتر از مدارک دانشگاهی؛ پرسنلی که زیر نظر این اساتید سی سال کار کردهاند». اگرچه در موسسۀ لغتنامه «پرسنل فهیم و زحمتکش» بههیچعنوان کم نیست، اما وقتی پای «سی سال کار زیر نظر اساتید» به میان میآید، حتماً نام خانم سلطانی هم به عنوان مصداق بارز این وصف به خاطر هر فرد آگاه و منصفی میرسد. آشنایی چندینساله با مؤسسه، بهنحوی که واسطۀ رئیس، کارمندان و مؤلفان بود، سلطانی را به شخصیتی جایگزینناپذیر بدل ساخته بود. حتی مطابق شنیدهها، بهدلیلِ همین «نقش اساسی» سلطانی در مؤسسه بود که بیجنخان در روز اول ریاست خود، نخست به دفتر سلطانی سر زد تا از جزئیات امور جاری مؤسسه آگاهی پیدا کند. حکم صادره از سوی ریاست مؤسسه، ناراحتی «حسن انوری» را در پی داشت که در گفتوگویی تلفنی با رئیس جدید، بر نقش سازندۀ سلطانی تأکید کرد و بازگشت ایشان را به همین دلیل، خواستار شد. با توجه به اطلاعاتی که به دست «هممیهن» رسیدهبود، زمردی هم در گفتوگو با انوری با درخواست ایشان موافقت کرد. باوجوداین، در عمل، حکم برکناری تغییر نکرد و دانشگاه هم در اقدامی شتابزده سلطانی را به تالار خواجه نصیرالدینِ کتابخانۀ مرکزی دانشگاه منتقل کرد. قاطعیت تصمیم رئیس، حتی پس از پیگیری انوری، موجب ناراحتی بیشتر ایشان شد، اما در اقدامی دیگر و کوششی بیشتر _ که گواهی بر اهمیت نقش سلطانی هم هست -، هیات تألیف نامهای نوشت و بازنگری در تصمیم برکناری را از زمردی درخواست کرد. با گذشت چند روز و بیپاسخ ماندن نامه، مؤلفان در حالی که مانند هفتههای گذشته و بهسان دهههای پیش از آن، در طبقۀ اوّل مؤسسه گرد آمده بودند، درخواست کردند ریاست مؤسسه در میان آنها حضور پیدا کند و با آنها گفتوگو کند. طبق اطلاع «هممیهن»، زمردی با اینکه در مؤسسه (در اتاق خود، در طبقۀ چهارم) حضور داشت، از آمدن به جمع مؤلفان خودداری کرد و پیغام داد که «بازگرداندن خانم سلطانی در حیطۀ اختیارات او نیست».
استعفا (۲۲ مرداد ۱۴۰۱)
«ما، هیات مؤلفان لغتنامۀ بزرگ فارسی ضمن نگرانی از سرنوشت این مؤسسه که نام بزرگانی چون علیاکبر دهخدا، محمّد معین، سیّدجعفر شهیدی، سیّدمحمّد دبیرسیاقی بر پیشانی آن میدرخشد، موقتاً همکاری خود را با این مؤسسه قطع میکنیم.» (اطلاعیۀ هیات مؤلفان موسسۀ لغتنامۀ دهخدا، 22 مرداد 1401) اقدامات «شتابزده و غیرکارشناسانۀ خانم دکتر حمیرا زمردی» که از جمله، در حکمی، حضور سلطانی، سرپرست بخش تألیف را «غیرضروری» اعلام کردهبود، و «بیتوجهی به درخواست مکتوب مؤلفان و بیحرمتی به دکتر حسن انوری»، هیات تألیف لغتنامۀ بزرگ فارسی را بر آن داشت که موقتاً همکاری خود را با این مؤسسه قطع کنند. آنها در بیانیهای که به امضای رسول شایسته، حسن انوری، سعید نجفی اسداللهی، ایرج مهرکی، مریم میرشمسی، ایرج شهبازی، پگاه خَدیش، عبدالرضا قریشی و مهری جلیلی رسید، ضمن اعلام توقف موقت بخش تألیف موسسۀ لغتنامه، ابراز امیدواری کردند که «بهزودی بتوانند کمافیالسابق در فضایی کاملاً علمی و بهدور از حب و بغضها، تنگنظریها و بلندپروازیها» به کار خود ادامه داده و «از میراث دکتر دبیرسیاقی و دکتر شهیدی پاسداری کنند». اینچنین بود که بخش تألیف مؤسسۀ لغتنامه، بنیانگذاشته به سال ۱۳۲۴، برای نخستین بار متوقف شد. گفتنی است از میان اعضای هیات تالیف موسسه، تنها نامی که ذیل امضاکنندگان این نامه دیده نشد، نام بهروز صفرزاده است. او از پژوهشگران باتجربۀ حوزۀ فرهنگنویسی و ویراستار است. «فرهنگ موضوعی فارسی» مهمترین اثر وی میباشد. نام صفرزاده در سخنان زمردی در روز معارفه، برخلاف دیگر مؤلفان، با بسامد بیشتری شنیده میشد. زمردی با یادآوری آنکه «اعضای بخش تألیف از همکلاسیهای قدیم من هستند» خاطرنشان ساخت که «مثلاً آقای استاد صفرزاده که رزومۀ بسیار قوی در بخش تألیف دارند» قرار است که «کارهای بهتر و عالیتری» به او پیشنهاد کند. بهتبع این سخنان، این ظن مطرح میشود که صفرزاده از گزینههای موردنظر رئیس جدید برای سرپرستی بخش تألیف است. زمردی البته تاکید کرد که ««لغتنامۀ پارسی» زیر نظر استادان من متوقف نخواهد شد و با سرعت و کیفیت بهتری پیش خواهد رفت». او خود را «شاگرد کوچک آن مکتب» معرفی کرد. بازتاب این اطلاعیه در فضای مجازی به واکنش ریاست جدید مؤسسه منجر شد که به گزارش خبرگزاری تسنیم، او «خداحافظی دکتر انوری» را تکذیب و تأکید کرد که «آقای دکتر انوری کارمند این مؤسسه نیست که بخواهد استعفا دهد».
معارفه (۲۵ مرداد ۱۴۰۱)
«معمولاً در تودیع و معارفهها حضور پیدا نمیکنم و یکی از معاونین را میفرستم، اما امروز شخصاً به اینجا آمدم تا بگویم دربارۀ مباحث حاشیهای که ایجاد شده است، مصمم هستم که متناسب با جایگاه و شأن دانشگاه تهران حتماً باید برخورد شود و همچنین حمایت خود را از خانم زمردی اعلام کنم.» (رئیس دانشگاه تهران، مراسم معارفۀ رئیس جدید موسسۀ لغتنامۀ دهخدا، ۲۵ مرداد ۱۴۰۱) معارفهای بدون حضور بزرگان لغتنامه و بدون حضور رئیس پیشین، لیکن با حضور رئیس دانشگاه؛ آن هم رئیسی که به گفتۀ خودش «معمولاً در تودیع و معارفهها حضور پیدا نمیکند»، اما در معارفۀ رئیس جدید لغتنامه آمده تا هم «حمایت خود را از خانم زمردی اعلام کند» و هم «مصمم» است که دربارۀ حواشی پیش آمده «متناسب با جایگاه و شأن دانشگاه تهران» برخورد کند. اما خلاف قاطعیت ایشان، روابط عمومی دانشگاه تهران اقدام عجیبی کرد که هیچ «متناسب با جایگاه و شأن دانشگاه تهران» نبود. عصر روز معارفه، «صرفاً» در سایت و کانالهای خبریِ دانشگاه، مطلبی قرار گرفت مبنی بر اینکه توقف موقت تألیف لغتنامۀ فارسی «دروغ از آب درآمد». گفته شد «دکتر زمردی»، «به اتفاق اعضای بخش تألیف» به دیدار رسول شایسته رفتهاند و در آنجا نظر استاد را دربارۀ بیانیۀ مؤلفان لغتنامه مبنی بر توقف کار بخش تألیف را «جویا شد[هاند]». بر اساس خبر تارنمای دانشگاه تهران، شایسته ضمن «اظهار بیاطلاعی» از وجود بیانیه، امضای آن را «رد کردهاند». پس از آن رئیس مؤسسه به همراه «اعضای بخش تألیف» نزد حسن انوری «حضور پیدا کردهاند» و «آخرین وضعیت استاد» را جویا شدهاند. کمتر از ۲۴ ساعت بعد، این اخبار، تکذیب شد! خلاف آنچه در متن خبر سایت رسمی دانشگاه تهران آمده، ۱- مقصود از «اعضای بخش تألیف» که به همراهی رئیس به دیدار با اساتید رفتهاند، تنها «دو نفر از اعضا» است؛ بهروز صفرزاده و عبدالرضا قریشی. ۲- هر دو دیدار بدون هماهنگی قبلی با اساتید و سرزده صورت گرفته است، به نحوی که انوری تنها لحظاتی مقابل در خانه حضور پیدا کرد. ۳- در دیدار با شایسته بهکل حرفی از بیانیۀ مؤلفان زده نشده که او بخواهد از آن اظهار بیاطلاعی یا امضای آن را رد کند. اما رسول شایسته، حسن انوری، ایرج شهبازی، مریم میرشمسی، ایرج مهرکی، مهری جلیلی و پگاه خدیش در گفتوگو با «هممیهن»، امضای خود بر آن نامه را تأیید کردند و به این ترتیب اطمینان حاصل شد که آنها این بیانیه را با آگاهی و اراده امضا کردهاند. لازم به یادآوری است که صفرزاده این نامه را امضا نکردهبودند. حال مشخص نیست که روابط عمومی دانشگاه تهران به چه دلیل و از چه طریقی این خبر کذب را روی سایت و کانال خبری دانشگاه قرار داده است، لیکن امید داریم که با توجه به تأکید رئیس دانشگاه بر رفتار «متناسب با جایگاه و شأن دانشگاه تهران»، هرچه سریعتر، اقدامی در جهت حذف آن صورت گیرد تا به اعتبار نهاد بزرگ دانشگاه تهران لطمهای وارد نشود. همچنین مدیران کانالهای خبری دانشگاه تهران به همین خبر کذب اکتفا نکردند و از طریق دیگری نیز سعی کردند به افکار مخاطبان خود جهت ببخشند. در کانال رسمی تلگرامی دانشگاه تهران بلافاصله پس از خبر معارفۀ زمردی، فیلمی قرار گرفت که مربوط به نخستین روز حضور ایشان در لغتنامه بود که طی آن، انوری بهگرمی از او استقبال کرده بود. به نظر میرسد انتشار این فیلم از آن رو بود تا غیبت معنادار بزرگان لغتنامه را در روز معارفه کمرنگ کند و چنین فرابنماید که مطابق تأکیدات مکرر زمردی هیچ کدورتی وجود ندارد. این فیلم کوتاه آشکارا نشان میدهد که هیئت مؤلفان با در نظر داشتن مصلحت لغتنامه بدون هیچگونه جهتگیری و با آغوش باز پذیرای رئیس جدید شده بودهاند و از قضا، اقدامات شتابزده و غیرکارشناسی ریاست جدید، مایۀ بروز مسائل و حواشی ناخوشایند و «نامتناسب با جایگاه و شأن دانشگاه تهران» شده است. گفتنی است تلاشهای «هممیهن» برای گفتوگو با حمیرا زمردی، رئیس جدید مؤسسه لغتنامۀ دهخدا بینتیجه ماند. همچنین محمود بیجنخان، رئییس پیشین این مؤسسه نیز پس از گفتوگو، تمایلی به انتشار گفتههای خود در رسانۀ غیردانشجویی نداشت. اکرم سلطانی، سرپرست پیشین بخش تألیف مؤسسۀ لغتنامۀ دهخدا هم ساعتی چند پس از گفتوگویی در باب سوابق و تجربیات خود، تصریح کرد متن این گپوگفت تا اطلاع ثانوی منتشر نشود. به این ترتیب با آنچه در 10 روز گذشته رخ داده، سرنوشت و آینده لغتنامۀ بزرگ فارسی در هالهای از ابهام فرو رفته است؛ بهویژه آنکه حالا دیگر نهفقط سرپرست کارکشتۀ بخش تألیف، که زبدگان و خبرگان ادب فارسی که سالها برای اعتلا و ارتقای این مؤسسه و لغتنامه و در راستای اهداف و اغراض علامه دهخدا گام برداشتند نیز نیستند تا آن را به سرمنزل مقصود و معهود برسانند.