چگونه درجنگ بنویسیم/راهنمای پوشش رسانهای جنگ با نگاهی به دستورالعملهای رسانههای بینالمللی
چند روزی است کشور ما بهطور مستقیم درگیر جنگی تحمیلی شده است؛ جنگی که با تجاوز آشکار اسرائیل به خاکمان آغاز شد و تاکنون جان تعدادی از فرماندهان، نخبگان و هموطنان بیگناهمان را گرفته و خسارتهایی هم بهجا گذاشته است.

چند روزی است کشور ما بهطور مستقیم درگیر جنگی تحمیلی شده است؛ جنگی که با تجاوز آشکار اسرائیل به خاکمان آغاز شد و تاکنون جان تعدادی از فرماندهان، نخبگان و هموطنان بیگناهمان را گرفته و خسارتهایی هم بهجا گذاشته است. حالا دیگر تردیدی نیست که در وضعیت اضطراریِ جنگی بهسر میبریم؛ وضعیتی که از همه ما میطلبد بیش از هر زمان مراقب جان خود، عزیزان و اطرافیانمان باشیم و با دقت و جدیت، توصیههای ایمنی و استانداردهای حفظ جان را رعایت کنیم. در چنین روزهایی، نقش رسانهها از همیشه حساستر و تعیینکنندهتر میشود.
در میانه دود و آتش، رسانه مسئول انتقال حقیقت است؛ همان حقیقتی که در ازدحام خبرهای فوری، شایعات بیپایه و روایتهای متضاد، بیش از همیشه نیازمند دقت، راستیآزمایی و روایت انسانی است. چراکه تحولات یک دهه گذشته روزنامهنگاری را متحول کرده و چالشهای زیادی بر سر راه آن قرار داده است؛ از تبدیل اطلاعات نادرست به سلاح گرفته تا تهدیدهای فزاینده علیه خبرنگاران و تحریریهها و نیز گسترش فناوریهایی که مرز میان واقعیت و جعل را هر روز باریکتر میکنند.
در این میان یک اصل کماکان پابرجاست: روزنامهنگاری مسئولانه یعنی ایستادن بر پای حقیقت، حتی در میانه میدان مین؛ یعنی وفاداری به راستی، دقت، اخلاقی عمل کردن و پرهیز از درشتنمایی، کوچکنمایی یا بهرهبرداری ابزاری از رنج انسانها. تجربه جهانی نیز نشان میدهد که رسانههای حرفهای در شرایط بحران، بهویژه جنگ، بر پایه پروتکلهای مشخص و آزمودهای عمل میکنند تا از یکسو جان خبرنگاران، منابع خبری و مخاطبان خود را به خطر نیاندازند و از سوی دیگر، تصویری تحریفشده، شعاری یا هیجانی از واقعیت نسازند.
به نظر میرسد که در این روزها ما نیز نیاز داریم دوباره چنین آموزههایی که برخیشان را در کلاسهای روزنامهنگاری یاد گرفتهایم و بخش اعظم آن را به تجربه، مرور کنیم. در زمانهای که جنگها روزبهروز نامتقارنتر، دیجیتالیتر و رسانهایتر میشوند، حرفهای عمل کردن رسانههای ما ضرورتی حیاتی است. رسانهای که خوب ببیند، درست بفهمد و شجاعانه روایت کند، نهتنها صدای مردم، که بخشی از سپر امنیت روانی جامعه خواهد بود.
روایتگر صادق و دقیق باشید
در عالم ارتباطات و رسانه معمولاً یک اصل طلایی و بنیادین وجود دارد: روایتگری صادقانه، دقیق، شفاف و بیطرفانه باشد. بیبیسی در دستورالعملهای ویراستاری خود بر اصل بیطرفی را برجسته کرده و تاکید کرده که خبرنگاران در زمان جنگ باید با دقت و منصفانه تحولات را گزارش کنند و طیف وسیعی از دیدگاهها را منعکس کنند. یا اینکه روزنامه گاردین تاکید دارد که پوشش خبری باید از داستانسرایی احساسی و جهتدار کردن روایتها بهدلیل احتمال انحراف ذهنی مخاطبان در درک رویدادها خودداری کند.
به همین ترتیب سیانان نیز بر زبان مبتنی بر واقعیت تأکید دارد. موضوع دیگر اجتناب رسانهها از پروپاگاندا و دستکاری واقعیتها تحت عناوینی مانند ملیگرایی با دفاع از ایدئولوژی در مناطق جنگی است. نهادهای رسانهای بزرگ صراحتاً روزنامهنگاران و خبرنگارانشان را از تبدیل شدن به بلندگوی هر یک از طرفهای درگیر جنگ منع میکنند. این بدانمعناست که در مناطق جنگی بهدلیل کنترلهای سختگیرانهتر یا دسترسی محدود، شفافیت در مورد شرایط گزارشگری الزامی است.
بااینکه چنین گزارههایی صحیح و ضروری است و سازمانهای رسانهای معتبر نیز بر استقلال و جانبدارینکردن تاکید دارند، تجربههای جنگهای اخیر و سوابق نهچندان قابل دفاع رسانههای بزرگ بینالمللی در جنگ روسیه و اوکراین یا جنایتهای اسرائیل علیه فلسطینیان، بنیادهای این اصل را سستتر از هر زمان دیگری کرده است. بهرغم همه اینها، چنین اصلی همچنان به رسانهها توصیه میشود.
راستیآزمایی و صحتسنجی کنید
در شرایط جنگی، عملیات روانی و انتشار شایعات و اطلاعات نادرست، یکی از حربههای رایج طرفین درگیری است. از همین رو رسانههای راستیآزمایی چندمنبعی به یک رویه استاندارد تبدیل شده است. رویترز و آسوشیتدپرس از خبرنگاران و روزنامهنگارانشان میخواهند که حقایق را تا حد امکان با حداقل دو منبع معتبر تأیید کنند. گاردین در پروتکلهای اتاق خبر خود به گزارشگران توصیه میکند که میزان اطمینان یا تأیید مرتبط با هر ادعا در پوشش خبری جنگ را مشخص کنند. از سوی دیگر، روزنامهنگاران جنگ اغلب به منابع محلی، مترجمان و شاهدان عینی وابسته هستند.
با این حال، پروتکلهای حرفهای و اخلاقی تأکید دارند که این وابستگی مسئولیت دقت را کاهش نمیدهد و همهچیز را نمیتوان به شاهدان عینی حاضر در محل واگذار کرد. درواقع مسئول درستی یا نادرستی محتوایی که منتشر میکنید، با شماست؛ نه منابع و شاهدان. پیشفرض مخاطبان نیز این است که خبر یا گزارش یا روایت را از شما میگیرند. برای مثال گاردین لازم میداند، گزارشهایی که به مشارکتکنندگان محلی وابسته هستند، تا حد امکان از طریق بررسیهای مستقل تأیید شوند. قانون طلایی این است؛ در شرایط جنگی هر چیزی را زود باور نکنید، تا از منابع خود و صحت و درستی موضوع مطمئن نشدهاید، انتشار محتوا را عقب بیاندازید.
محتواهای خشونتدار را نشر ندهید
در میدان منازعات و درگیریهای جنگی، تصاویر، فیلمها و گرافیکها گاهی برای بیان واقعیتها و گزارشگری صادقانه ضروری هستند اما باید در این مضوع باید با احتیاط زیاد استفاده شوند. رویترز بیان میکند که چنین تصاویری تنها در صورتی منتشر شوند که درک اساسی را افزایش دهند و باید همراه با هشدارهای محتوایی باشند. ویراستاران گاردین باید هر عکسی شامل اجساد، آسیب، نقص عضو و هر وضعیتی که نشاندهنده ترس، پریشانی، اضطراب، فشار روحی و روانی بر گروههای حساس بهویژه کودکان و سالمندان باشد، را برای انتشار مناسب نمیداند.
بیبیسی نیازمند تأیید ویراستاری است و بر حفظ کرامت افراد در شرایط جنگی تأکید دارد، ترجیح میدهد بهجای صحنههای مرگ نزدیک و در لحظه که احساسات افراد را جریحهدار میکنند و منجر به تصمیمهای شتابزده و هیجانی میشوند، پیامدهای پس از رویداد نشان داده شوند. چراکه در ارتباطات، احترام به قربانیان و حساسیتهای مخاطبان کم از روایت و بیان وقایع ندارد.
عکسها و فیلمها نباید قربانیان را غیرانسانی کنند یا رنج را بهصورت هیجانانگیز نشان دهند. استانداردهای بصری آسوشیتدپرس هرگونه ویرایشی که واقعیت تصویر را تغییر دهد، ممنوع میکند. در صورت امکان، رضایت برای استفاده از فیلمها و تصاویر قربانیان قابلشناسایی و زخمیشدگان بهویژه زنان و کودکان باید گرفته شود. اصل طلایی این است؛ اگر خبرنگار هستید یا شهروندی که بنا به هر دلیل دیگری دستی بر تولید محتوا در حوزه جنگ دارید، هر فیلم، عکس و تصویری را منتشر نکنید.
حفظ جان از هر چیزی بیشتر اهمیت دارد
بسیاری از رسانههای جهانی دستورالعملها و سیاستهای ایمنی قوی را برای اعضای هیئتتحریریههای خود اعم از خبرنگاران و گزارشگران، عکاسان و فیلمبرداران تدوین کردهاند. رویترز و آسوشیتدپرس منشور جهانی ایمنی روزنامهنگاران را تدوین کردهاند که شامل آموزش به نیروهای بخشهای خبری خود متناسب با محیط و شرایط منازعه و جنگ است. تجهیزات محافظتی، بیمه پزشکی و حمایت از سلامت روان و تماس بلادرنگ با مشاوران امنیتی در طول مأموریتها، بخشی از راهبردهایی است که در این منشور گنجانده شده است.
برنامه آموزشی داخلی شامل امنیت دیجیتال، ردیابی و موقعیتیابی ماهوارهای، حمایت و مراقبت از خبرنگاران خطمقدم درگیریها در برابر تروماهای نیز بخشی از پروتکلهای ایمنی است. اصل طلایی این است؛ اگر برای شرایط جنگی آموزش لازم را ندیدهاید و تجهیزات ایمنی و وسایل محافظتی از جان خود و گروهتان ندارید، محتاط باشید و بیپروایانه عمل نکنید. فراموش نکنید، شما باید در سلامت باشید تا بتوانید جنگ و منازعه را روایت کنید.
پروتکلهای تولید محتوا در شبکههای اجتماعی
شبکههای اجتماعی در عصر فناوری کنونی یکی از مهمترین ابزارهای روزنامهنگاریاند؛ بهویژه در زمان جنگ که نیاز به انتشار سریع اطلاعات، دسترسی به منابع محلی و تعامل مستقیم با مخاطبان جهانی بیش از پیش احساس میشود. پلتفرمهایی مانند ایکس (توئیتر)، تیکتاک، تلگرام و اینستاگرام به روزنامهنگاران، فعالان و حتی شهروندان عادی امکان میدهند تا درگیریها را مستند کنند، روایتهایشان را با هزاران و بلکه میلیونها کاربر، بیننده و شنونده دیگر به اشتراک بگذارند و ادراکات جهانی را در لحظه شکل دهند.
تجربه جنگهای سالهای ۲۰۲۱ به اینسو بهویژه جنگ روسیه و اوکراین و بعدتر حملات سبعانه رژیم صهیونیستی به نوار غزه، پلتفرمهایی مجازی را به کانالهای حیاتی برای بهروزرسانیهای لحظهای تحولات جنگ تبدیل کرده است. روزنامهنگاران و شهروندان ویدئوهایی از حملهها و تخلیه غیرنظامیان و روایتهای شخصی از بقا منتشر کردند که میلیونها بازدید به دست آوردند و حتی بهعنوان مدرکی برای تحقیقات جنایات جنگی مورد توجه قرار گرفتند. با این حال، همین ویژگیهایی سرعت، دسترس پذیری و انتشار انبوه و بهاصطلاح ویروسی درعینحال که شبکههای اجتماعی را قدرتمند میکنند آنها را به بستری برای اطلاعات نادرست و پروپاگاندا تبدیل کردهاند.
درواقع تجربههای جنگهایی که در سالیان اخیر به چشم دیدهایم به ما ثابت میکند که خبرنگاران و روزنامهنگاران در رسانهها و همینطور مخاطبان و مصرفکنندگان محتوا نیازمند پروتکلهای دقیق برای اطمینان از صحت، اخلاقی بودن و ایمنی محتوای شبکههای اجتماعی هستند. این همان چیزی است که عالمان ارتباطات و رسانه، از آن بهعنوان شمشیر دو لبه فناوری یاد میکنند.
شمشیری که در کنار فرصتهای بیسابقه، چالشزا نیز هست. زیرا در مناطق محل منازعه و جنگ، یعنی حوزههایی که دسترسی به اطلاعات قابل اعتماد محدود است، پیامدهای گزارشگری نادرست به تشدید تنش و درگیری، به خطر افتادن جان افراد یا فرسایش اعتماد عمومی میانجامد. برای مدیریت این پیچیدگیها، سازمانهای خبری مرجع و معتبر پروتکلهای جامعی برای تولید و انتشار محتوا در شبکههای اجتماعی در زمان جنگ تدوین کردهاند.
به مراجع اصلی تکیه کنید
در قلب پروتکلهای شبکههای اجتماعی در زمان جنگ، تعهد به اخلاق روزنامهنگاری قرار دارد که همانند اشکال سنتی خبررسانی و گزارشگری، معطوف به ویژگیهای منحصربهفرد پلتفرمهای دیجیتال است. دستورالعملهای ویراستاری اغلب بنگاههای بزرگ رسانهای از روزنامهنگاران میخواهند از ابراز نظرات شخصی، گمانهزنیها، احتمالات و اظهارات بیبنیاد در مناطق جنگی خودداری کنند. چراکه یک اظهارنظر غیرمسئولانه ولو اینکه نیت خیر پشت آن باشد، علاوه بر اینکه به اعتبار سازمان آسیب میرساند، حس ترس و اضطراب را در میان کاربران که در موقعیت شکننده از نظر توان روحی قرار دارند، افزایش میدهد یا از از سوی دشمن و ستون پنجم آن بهعنوان سلاح استفاده شود.
اغلب رسانههای اسمورسمدار جهانی رویکرد سختگیرانهای دارند و خبرنگاران و گزارشگران خود را از انتشار اطلاعات تأییدنشده یا جزئیات حساس درباره همکاران، مانند تلفات یا مفقودان در هنگام حملهها یا آسیبهای واردشده به مکانهای مختلف منع میکنند. این احتیاط حیاتی است، زیرا یک پست بیملاحظه میتواند خطراتی را برای افراد حاضر در محل افزایش دهد. برای نمونه روزنامه گاردین به روزنامهنگاران توصیه میکند از بازنشر محتوای توهینآمیز یا تحریککننده، حتی برای نقد، خودداری کنند تا از تقویت روایتهای تفرقهافکن جلوگیری شود. این موانع اخلاقی تضمین میکنند که پستهای شبکههای اجتماعی با اصول اصلی روزنامهنگاری همراستا باشند. دقت فراتر از بیطرفی، اهمیت اساسی دارد.
سرعت شبکههای اجتماعی میتواند روزنامهنگاران را وسوسه کند تا اطلاعات تأییدنشده را برای پیشی گرفتن از رقبا منتشر کنند، اما این امر خطر گسترش اطلاعات نادرست را به همراه دارد. رویترز و آسوشیتدپرس الزام کردهاند که تمام محتوای شبکههای اجتماعی همان بررسی دقیق واقعیت را که در گزارشگری سنتی اعمال میشود، طی کند و حداقل دو منبع معتبر برای تأیید نیاز است. اصل طلایی است است: در شرایط جنگی که آشوب و هرجومرج و ناامنی خطری برای همگان است، با احتیاط از شبکههای اجتماعی استفاده کنید. اگر تولیدکننده محتوا هستید سرعت و هیجان دیدهشدن را فدای دقت و صحت نکنید و اگر مخاطب و دریافتکننده محتوا هستید، پس از مراجعه به مراجع و کانالهای رسمی رسانههای اصلی به ارزیابی موقعیت و شرایط بپردازید.
فضای غبارآلود اطلاعاتی را پایش کنید
با فراگیری ابزارهای هوشمند و محبوبیت پلتفرمها و شبکههای اجتماعی، ابزار اطلاعرسانی همگانیتری در اختیار افراد قرار گرفته و کاربران نیز اهمیت، کاربرد این رسانههای نوپا را زندگیشان پذیرفتهاند. بااینحال در شرایطی جنگی توجهها به این رسانهها و بهاصطلاح شهروندخبرنگاران بیشتر جلب میشود. سازمانهای رسانهای بزرگ و معتبر مانند آسوشیتدپرس و رویترز تیمهای تأیید اختصاصی برای تحلیل محتوای تولیدشده توسط کاربران در تیکتاک، اینستاگرام، تلگرام و ایکس (توئیتر) ایجاد کردهاند و هر عکس و ویدئو را از نظر متادیتا، موقعیت جغرافیایی و زمانبندی بررسی میکنند.
بیبیسی و نیویورک تایمز تیمهای جرمشناسی دیجیتال را در ساختار خود ایجاد کردهاند که برای ردیابی منشأ و اصالت محتوای دیجیتال با آنها همکاری میکنند. تأیید با ارزیابی منبع محتوا آغاز میشود. خبرنگاران حرفهای اعتبار ارسالکننده، زمینه انتشار و حتی کوچکترین شواهد دال بر تایید یا رد یک ادعا را ارزیابی کنند. ابزارهایی مانند جستوجوی تصویر معکوس و نرمافزارهای مکانیابی جغرافیایی به تأیید اصالت تصاویر و ویدئوها کمک میکنند.
پروتکلهای گاردین از روزنامهنگاران میخواهند که درجه اطمینان پشت هر ادعا را افشا کنند و شفافیت را با مخاطبان تضمین کنند. اگر اصالت یک ویدئو تأییدپذیر نباشد، تحریرهها از انتشار آن خودداری میکنند یا بر آن «برچسب تأییدنشده» میزنند تا خطر باتولید اطلاعات نادرست کاهش یابد.
لایه دیگری از تأیید شامل بررسی متقابل با منابع محلی است. در شرایط جنگی، منابع محلی و شاهدان عینی برای ارائه زمینه و تأیید جزئیات ارزشمندند. گرچه انتظار نمیرود کاربران عادی و شهروندخبرنگاران با چنین دقتی دست به راستیآزمایی ادعاها بزنند، بااینحال اگر رسانههای جریان اصلی در کارشان دقیق و حسابشده عمل کنند و بهعبارتی جور شهروند خبرنگاران را به دوش بکشند، جز اثبات مرجعیت و فلسفه وجودی خود، به کنترل و نظمبخشی به فضای خبری و اطلاعرسانی درباره حوادث و رویدادهای مرتبط با جنگ نیز کمک میکنند.
با ترکیب ابزارهای فناورانه و هوش انسانی، تحریریهها میتوانند محتوای شبکههای اجتماعی را بهصورت دقیقتری پایش کنند. بنابراین اصل طلایی این است؛ شبکههای اجتماعی در شرایط جنگی همانند مانند اقیانوسی مملو از خبرها، شایعات و ویدئوهای دستکاریشده، دیپفیکها و تصاویر خارج از زمینهاند. از رسانهها، خبرنگاران و روزنامهنگاران انتظار میرود با استفاده از اصول و روشهای اصیل و حرفهای روزنامهنگاری، نبض جریان روایت را در دست بگیرید.
امنیت دیجیتال را جدی بگیرید
در زمان جنگ، امنیت دیجیتال بهاندازه ایمنی فیزیکی اهمیت دارد. هکرها، بازیگران دولتی و گروههای مخرب اغلب حسابهای شبکههای اجتماعی روزنامهنگاران را برای سرقت اطلاعات حساس، انتشار پروپاگاندا یا ردیابی حرکات آنها هدف قرار میدهند. برای کاهش این خطرات، سازمانهایی مانند بیبیسی و آسوشیتدپرس آموزشهای جامع امنیت دیجیتال ارائه میدهند که شامل ارتباط امن، حفاظت از دستگاهها و مدیریت رمزهای عبور است. با اینکه ما در ایران بهدلیل شرایط و محدودیتهای جریان آزاد اطلاعات سالهاست تز ویپیان استفاده میکنیم، احراز هویت دو مرحلهای و برنامههای رمزگذاریشده برای ارتباطات حساس در اغلب بنگاهها و سازمانهای خبری رویهای مرسوم است.
کمیته حفاظت از روزنامهنگاران (CPJ) بر اهمیت ایمنسازی دستگاهها قبل از ورود به مناطق جنگی تأکید دارد. اقدامات سادهای مانند غیرفعال کردن خدمات مکانیابی و رمزگذاری دیسکهای سخت میتواند از ردیابی یا نقض دادهها جلوگیری کند. دستورالعملهای آسوشیتدپرس همچنین انتشار بهروزرسانیهای مکان در لحظه یا جزئیات درباره حرکات همکاران را ممنوع میکند، زیرا این اطلاعات میتوانند توسط بازیگران متخاصم بهرهبرداری شوند. حفاظت از منابع محلی به همان اندازه حیاتی است.
پروتکلهای گاردین به روزنامهنگاران توصیه کرده از نامبردن افرادی که ممکن است خطری آنها را تهدید کند، خودداری کنند و بهجای آن از نامهای مستعار یا توصیفهای ناشناس استفاده کنند. این اقدامات تضمین میکنند که استفاده از شبکههای اجتماعی ایمنی افراد حاضر در محل را بهخطر نیاندازد. اصل طلایی این است: امنیت دیجیتال بهاندازه امنیت فیزیکی از حرفه و جان روزنامهنگاران و خبرنگاران محافظت میکند. اعتبار حرفهای رسانهای را با اقداماتی ساده و ابتدایی میتوان حفظ کرد و به رسالت آگاهیرسانی خود در شرایط جنگ و منازعه ادامه داد.
محتوای حساس فضای مجازی را کنترل کنید
شبکههای اجتماعی در زمان جنگ اغلب مملو از محتوای خشن و آزاردهندهاند، از تصاویر اجساد گرفته تا ویدئوهای بمباران یا روایتهایی از جنایات. درحالیکه این مواد میتوانند آگاهی را افزایش دهند و جنایات جنگی را مستند کنند، خطراتی مانند بیحساسکردن مخاطبان، نقض سیاستهای پلتفرم یا ایجاد آسیب روانی را به همراه دارند. دستورالعملهای بیبیسی بیان میکنند که محتوای خشن تنها در صورتی باید منتشر شود که بهطور قابلتوجهی درک عمومی را افزایش دهد و باید با هشدارهای واضح محتوایی همراه باشد.
پلتفرمهایی مانند تیکتاک و اینستاگرام در مدیریت محتوای جنگی اغلب با استانداردهای دوگانه عمل میکنند. به این صورت که تصاویر و ویدئوهای مستند مربوط به جنایات یکطرف (در اغلب موارد اسرائیل) را به دلایل زیادی که پرتکرارترین آن «نقض دستورالعملهای پلتفرم درباره خشونت» است، حذف میکند و همین هم باعث اعتراضهای گروهها و انجمنهای طرفدار آزادیبیان و مدافعان حقوق بشر شده است. سازمانهای خبری بهطور معمول پس از راستیآزمایی و صحتسنجی محتواهای خود و کاربران پروتکلهایی برای آرشیو امن محتوای حساس تدوین کردهاند تا اطمینان حاصل کنند که این محتواها در دسترس باقی میمانند.
روزنامهنگاران همچنین باید تأثیر روانی محتوای خشونتآمیز و حساس بر مخاطبان و خودشان را در نظر بگیرند. اینگونه محتواها در شبکههای اجتماعی بهوفور در دسترس است و اگر آگاهانه با آن برخورد نشود، پیامدهای زیادی برای سلامت روح و روان دارد. اصل طلایی این است؛ خبرنگاران و روزنامهنگاران در معرض تصاویر خشن بهطور منظم بررسیهای سلامت روان انجام دهند. این رویه در سازمانهای خبری معتبر جهان پذیرفته شده است. رسانهها با اولویتبندی اشتراکگذاری محتوای واقعی، کمخطر و آگاهیبخش میتوانند اعتماد مخاطبان خود را جلب و آسیبهای احتمالی ناشی از نشر و بازنشر گسترده محتوای مرتبط با جنگ و درگیری را در فضای مجازی را به مخاطبان گوشزد کنند.
با مخاطبان مسئولانه تعامل کنید
ماهیت تعاملی شبکههای اجتماعی به روزنامهنگاران امکان میدهد تا به روشهایی با مخاطبان ارتباط برقرار کنند که رسانههای سنتی قادر به انجام آن نیستند. نظرسنجیها، جلسات پرسش و پاسخ و داستانهای شخصی میتوانند درگیریها را انسانی کنند و همدلی را تقویت کنند. با این حال، تعامل چشمبسته و بدون هدف خطراتی را نیز به همراه دارد. ترولها، رباتها و اکانتهای ناامن ممکن است با سوءاستفاده یا تقطیع روایتها و وارونهسازی حقایق فضای مجازی را از اطلاعات نادرست پر کنند و فضای قطبیشدهای راه بیاندازند که کاربران را ناامید یا بدگمان کند.
سازمانهای رسانهای معتبر به روزنامهنگاران توصیه میکنند که از پاسخ به نظرات تحریکآمیز خودداری و از هرگونه تعاملی که منجر به تقویت روایتهای تفرقهافکن میشود، دوری کنند. در عوض، آنها توصیه میکنند که بر گفتوگوی سازنده، مانند پاسخ به سؤالات مخاطبان یا به اشتراک گذاشتن بهروزرسانیهای تأییدشده، تمرکز کنند. اصل طلایی این است: از روایت داستانگونه برای برجسته کردن تجربیات انسانی بهویژه غیرنظامیان تحت تأثیر جنگ و درگیری، همبستگی ملی و انسجام داخلی را افزایش میدهد.
سعی کنید با بیان درست، لحن مناسب و شرح ابعاد انسانی وقایع، برای امیدآفرینی و آرامتر کردن مخاطبان و کاربران استفاده کنید. با تقویت تعامل معنادار، روزنامهنگاران میتوانند با اطلاعات نادرست مقابله کرده و عمومی آگاهتر ایجاد کنند. بنابراین رسانههای باید استراتژی شبکههای اجتماعی برای خود تدوین و پیش مشخص کنند که از کدام پلتفرم برای چه منظوری استفاده شود. تلگرام و ایکس برای بهروزرسانیهای لحظهای ایدهآل است، درحالیکه اینستاگرام در داستانسرایی بصری مزیت و برتریهایی نسبت به دیگر پلتفرمها دارد.
سخن آخر
واقعیت این است که کشور ما با هجومی آشکار روبهروست؛ هجومی که نهتنها مرزهای جغرافیایی که بنیانهای امنیت ملی و آرامش روانی جامعه را هدف گرفته است. در این میان، نقش رسانهها و مسئولیت فعالان این حوزه سنگینتر و حساستر از هر زمان دیگری است. روایت دقیق، درست و مسئولانه از تحولات جاری، حالا به رسالتی بیبدیل برای روزنامهنگاران تبدیل شده است؛ رسالتی که در سایه تحولات فناوری و گسترش پلتفرمهای دیجیتال، شکل و ابعاد تازهای یافته است.
از یکسو، رسانههای اجتماعی قواعد سنتی گزارشگری جنگ را دگرگون کردهاند؛ میدان روایت را گستردهتر، سرعت را بیسابقهتر و دسترسی به منابع و شاهدان را هموارتر ساختهاند. از سوی دیگر، همین تحولات بستری فراهم کردهاند برای تعامل، مستندسازی و بازنمایی چندلایه از واقعیت. بااینحال، بهرهبرداری درست و حرفهای از این ظرفیتها نیازمند هوشیاری، آگاهی و تعهدی دوچندان است؛ چراکه کوچکترین لغزش در این مسیر میتواند به تحریف واقعیت، تضعیف امنیت یا تشویش افکار عمومی بینجامد.
در چنین شرایطی، پایبندی به اصول اصیل و استانداردهای حرفهای روزنامهنگاری، حیاتی است. انتظار میرود رسانهها و فعالان رسانهای به وظیفه اصلی خود وفادار بمانند؛ همچنان که تاکنون نیز چنین بودهاند. دستورالعملها و شیوهنامههای خبررسانی و گزارشگری در شرایط جنگی نیز تابع ملاحظاتی خاص و استوار بر دو اصل بنیادین است؛ حفظ جان و سلامت گزارشگران، منابع و مخاطبان و تعهد به حقیقت، حقیقتی که میگوید خبررسانی دقیق، بهموقع و درست همان است که در مسیر منافع عمومی و مصالح ملی است و نه هیچ چیز دیگری. در برهه کنونی، آگاهی نسبت به ظرفیتها و تهدیدهای نهفته در شبکههای اجتماعی و درک نقش آنها در شکلدهی به افکار عمومی در بستر جنگ تحمیلی، ضرورتی انکارناپذیر است.
رسانهها و خبرنگاران باید با تداوم آموزش، تولید محتوای معتبر و بازنشر روایتهای مستند و سنجیده، به ارتقای سطح آگاهی عمومی، کاستن از اضطرابهای اجتماعی و تقویت تابآوری روانی جامعه کمک کنند. در میدان جنگ، جایی که گلولهها جسم را نشانه میگیرند و روایتها ذهن را، روزنامهنگار نهصرفاً شاهد وقایع، که نگهبان حقیقت است. تنها با این رویکرد است که میتوان چراغ فهم و آگاهی را روشن نگاه داشت.