| کد مطلب: ۳۹۷۷۱

هم‌‏میهن و قناری‌‏های خاموش

درست است که مردم کمتر روزنامه می‌خوانند و اثرگذاری آنها کمتر شده تا جایی که دکه‌های مطبوعات بیشتر به عرضۀ دخانیات و تنقلات و مایعات مشغول‌اند اما همچنان گزارش‌های حرفه‌ای و خواندنی در تحریریه‌های روزنامه‌ها تولید و در فضای مجازی بازنشر می‌شود

هم‌‏میهن و قناری‌‏های خاموش

وقتی هنوز به مجموعۀ «هم‌میهن» نپیوسته بودم و به بهانۀ شمارۀ 100 آن در 25 آبان 1401 و در آن پاییز پرماجرا که خبرنگار «هم‌میهن» هم گرفتار محبس بود در یادداشتی در تارنمای «عصر ایران» نوشتم:

«تبریک یکصدمین شماره در سرزمینی با 150 سال تاریخ مطبوعات هم شگفت‌انگیز است و هم مایۀ شرم‌ساری اما اگر به یاد آوریم چه فراوان روزنامه‌ها که کیک یک یا دوسالگی خود را هم نبُریدند و از ادامۀ مسیر بازماندند بهتر درمی‌یابیم که چرا جای خرسندی دارد...» در ادامه آورده بودم: «اگرغلامحسین کرباسچی 30 سال قبل در مقام شهردار تهران روزنامۀ همشهری را با امکانات عمومی منتشر کرد حالا به عنوان بخش خصوصی و یک روزنامۀ جمع‌و‌جور اما کاملاً کیفی و چشم‌نواز را تولید می‌کند.»

آن روز البته هرگز تصور نمی‌کردم درست یک‌سال بعد به «هم‌میهن» بپیوندم. با این که 30 سال است سردبیریِ یک هفته‌نامه و 12 سال با عضویت در شورای سردبیری یک تارنمای پربیننده و تجربۀ سردبیری یا جانشینی مدیرمسئول روزنامه‌های توقیف و متوقف شده (‌پیام‌آزادی در بهار مطبوعات و «پول» از 83 تا 89) را درکارنامه دارم و اگرچه دو بار در روزنامه‌های کم‌عمر «آسمان» و «مردم‌امروز» هم معاون سردبیر (محمد قوچانی) بوده‌ام اما با «هم‌میهن» بیش از همه کنار آمده‌ام و این دلایل متعددی دارد و شاید مهم‌تر از همه این باشد که جواد روح اهل مشارکت دادن نیست و همین اتفاقاً ذهن مرا آزادتر می‌گذارد!

چنان که خود گفته است دوست دارد عین آنچه را در ذهن دارد به عین بیاورد و بیشتر مشاوره است و نظارتی و اگر خواست یادداشتی.

روحیات خاص روح ‌فرصتی به من داده تا وقت بیشتری برای خواندن داشته باشم نه برای جرح و تعدیل یا دخالت در تیتر و تغییر که تنها به این قصد که اگر واقعاً مشکلی وجود داشت که برای کیان روزنامه خطری ایجاد می‌کرد منتقل کنم. از کار در هم‌میهن بی‌نهایت خُرسندم و هیچ تنافر و تداخلی هم با فعالیت‌های دیگر مطبوعاتی من ندارد و اتفاقاً به غنای آنها کمک می‌کند. چون رقیب روزنامه شناخته نمی‌شوند و در روزگار غربت روزنامه‌های چاپی و کاغذی هم‌میهن را هر روز لمس می‌کنیم و در عین حال در فضای مجازی و برخط هم حضور دارد و هم فال است و هم تماشا و اضافه بر اینها به خاطر اشتغال به نوشتن سوژه‌های متعددی در اختیارم قرار می‌دهد.

در آن یادداشت نوشتم و اینجا هم می‌توان تکرار کرد اگر قرار بود نشریات کاغذی قافیه را به سایت‌ها و نرم‌افزارهای پیام‌رسان ببازند این اتفاق باید زودتر در ژاپن و آمریکا رخ می‌داد. پس مشکل یا تمام مشکل این رقابت نیست. همچنین نوشتم «هم‌میهن» در این 100 شماره (تا آبان 1401) ثابت کرده می‌توان خواندنی بود و برای آن که به 1000 برسد دو شرط لازم است: یکی ادامۀ مدارا و تحمل حاکمیت و مقابله با شکایت‌های برخی افراد و نهادها که گاه حس می‌کنی چون دست‌شان به آن سونشین‌های تصویری نمی‌رسد سراغ داخلی‌های مکتوب می‌آیند!

نکته دوم نیز این بود که مردم با کاغذی‌ها مهربان‌تر باشند. البته در این دو سال «هم‌میهن» حضور خود در فضاهای غیرکاغذی را تقویت کرده و از این نظر هم بهتر و بیشتر دیده می‌شود و هم خاطر آگهی‌دهندگان را آسوده می‌کند که قصه تنها محدود به روزنامه چاپی نیست.

بگذارید این بخش از آن یادداشت را هم اینجا بیاورم که برای همکاران «هم‌میهن»، مطابق همان تعریف دکتر صدرالدین الهی و روزنامه‌نگارترین روزنامه‌نگار همۀ دوران‌ها – سیروس علی‌نژاد- روزنامه‌نگاری هدف است نه وسیله و اگر مشکل حاد اقتصادی پیش نیاید روزنامه‌نگاری را با هیچ شغل دیگری معاوضه نمی‌کنند.

درست است که مردم کمتر روزنامه می‌خوانند و اثرگذاری آنها کمتر شده تا جایی که دکه‌های مطبوعات بیشتر به عرضۀ دخانیات و تنقلات و مایعات مشغول‌اند اما همچنان گزارش‌های حرفه‌ای و خواندنی در تحریریه‌های روزنامه‌ها تولید و در فضای مجازی بازنشر می‌شود و گمان می‌کنم برای این اظهارنظر صلاحیت کافی داشته باشم.

اگر بهانۀ اصلی مصاحبۀ سردبیر با «رسانه‌نگاران» و با شمارۀ 800 مقارن نشده بود و به شمارۀ 1000 رسیده بودیم با این شعر شروع می‌کردم:

هزار کاکُلیِ شاد در چشمان توست

هزار قناریِ خاموش در گلوی من

طی این قریب 30 سال هر رسانه برای من فرصتی بوده تا یکی از این قناری‌های خاموش را به پرواز درآورم و «هم‌میهن» با سردبیری محمدجواد روح یکی از محترم‌ترین و مغتنم‌ترین‌هاست.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه فرهنگ
آخرین اخبار