نقد درون بی نگاهی به بیرون/سریال استودیو جدیدترین مجموعه «اپلتیوی» نقدی کمدی از هالیوود است
در هفتههای ابتدایی فروردینماه خبر انتشار جدیدترین سریال پلتفرم «اپلتیوی» در صدر اخبار رسانههای سینمایی جهان قرار گرفت.

در هفتههای ابتدایی فروردینماه خبر انتشار جدیدترین سریال پلتفرم «اپلتیوی» در صدر اخبار رسانههای سینمایی جهان قرار گرفت. سریالی که انگار از سال 2022 قرارداد آن بسته شده بود و پخش آن به بهار 2025 رسیده. «استودیو» درواقع یک نقد دنبالهدار درباره شرایط حاکم بر هالیوود است که داستان آن در یک استودیوی مشهور فیلمسازی در لسآنجلس میگذرد. مجموعهای که با طنازی، جنگ همیشگی میان هنر و تجارت در سینما را به تصویر میکشد.
ست روگن و اوان گلدبرگ ـ سازندگان این سریال ـ با زیرکی در هر قسمت از این مجموعه اتفاقات و مشکلاتی که بر سر راه ساخت فیلمهای سینمایی هالیوود است را به مخاطب نشان میدهند. این مجموعه تاکنون در جدولهای امتیازدهی یکی از پرمخاطبترین سریالهای منتشرشده در سال 2025 است. با وجود اینکه داستان «استودیو» در آمریکا میگذرد، اما قصه آن برای همه افرادی که در سراسر جهان دستی در فیلمسازی دارند، آشنا و قابل تعمیم است.
مصائب هنرمند بودن
بهتر است از همین ابتدا تکلیف را روشن کنیم. سریال «استودیو» سریالی است برای افرادی که به سینما علاقه افراطی دارند و حتی اندکی از پشت صحنههای فیلمسازی باخبر هستند. این بدان معنی نیست که دیگران از این مجموعه لذت نخواهند برد، اما اگر بدانید یک سرمایهگذار چطور میتواند تمام معادلات هنری یک پروژه سینمایی را بههمبزند، شاید نقد تندوتیز «استودیو» را بیشتر درک کنید.
ست روگن و اوان گلدبرگ که در دنیای واقعی دوستان دوران کودکی بودند، از دو دهه پیش شروع به ساخت فیلم و سریال در کنار یکدیگر کردند. آنها کار خود را از کانادا آغاز کردند و حالا با مجموعه تلویزیونی «استودیو» به پلتفرم «اپلتیوی» و سریالسازی در آمریکا رسیدهاند. آنها خودشان طی این دو دهه فعالیت هنری، با مسائل زیادی در راه کار هنری روبهرو بودهاند و با زبان کمدی آنها را در قالب یک سریال برای مخاطب تعریف کردهاند.
همیشه به موازات ساخت آثار سینمایی، فیلمهایی هم درباره نقد شرایط فیلمسازی در هالیوود و در سینمای سایر کشورهای جهان ساخته شده. از کارگردانهای نابغه تاریخ مانند فدریکو فلینی، گدار و اورسن ولز گرفته تا چهرههای کمتر شناختهشده، آثاری در نقد یا معرفی شرایط فیلمسازی ساختهاند. با وجود این، درونمایه اصلی سریال «استودیو» موضوع تازهای نیست. اما چگونگی پرداختن به مسائل پشتپرده یک استودیوی فیلمسازی در هالیوود و سایه سنگین اسپانسرها و در بیانی بهتر، پول بر هنر، برجستهترین مضمونی است که «استودیو» در تلاش برای بیان و نقد آن است.
ست روگن که خود از سازندگان سریال است، نقش اصلی این مجموعه یعنی متیو رمیک را برعهده دارد. یک کارمند درجه دو در یک استودیوی فیلمسازی بزرگ و مشهور در هالیوود بهنام کانتیننتال که پس از سالها صاحباش تصمیم دارد با ساخت آثار پولساز، سیاستهای استودیو را تغییر بدهد. این رویه جدید باعث میشود، صاحب استودیو مدیر قبلی را بیرون کند و مدیریت را به متیو بسپارد.
او عاشق آثار هنری و جشنوارهپسند است، اما صاحب استودیو تنها شرط واگذاری مدیریت به او را گذشتن از آثار هنری و ساخت آثار پولساز میداند. متیو سالها برای رسیدن به چنین مقامی تلاش کرده و حالا برای نگهداشتن موقعیت جدیدش، باید همه را راضی نگهدارد. طنز «استودیو» از همینجا آغاز میشود. از جایی که متیو به همه دروغ میگوید و برای حل مسائل دست به تصمیمگیریهایی میزند که فقط در پشت آن منافع مالی استودیو نباید بهخطر بیفتد.
متیو مجبور است قید حضور کارگردانهایی مثل وس اندرسون و مارتین اسکورسیزی را بزند تا بتواند براساس انتظار صاحب استودیو، فیلمی بسازد که در آن یک برند قدیمی نوشیدنی بهنام کولید، تبلیغ شود. نوشیدنیای که براساس تحقیقات اسکورسیزی، پیشینه خوبی هم ندارد و باعث مرگومیر شده، اما چه اهمیتی دارد وقتی قرار است میلیاردها دلار برای استودیو خرج کند. البته این تازه شروع ماجراست. وقتی فیلم کلید میخورد، همه چیز تغییر میکند. کارگردان جدید، متیو را به دلیل دردسرسازی و اطلاعات کم اش از فیلمبرداری در یک سکانس پلان از پشت صحنه فیلم بیرون میکند و خرده داستانهایی دیگر که به کمدی سریال کمک میکند.
یکی از نکات قابل توجه «استودیو»، نقد سیاستهای جدید حاکم بر هالیوود است. سیاستهایی مثل استفاده افراطی از بازیگران رنگین پوست، سکانسهای کشداری که برخی از کارگردانها بدون دلیل آن را به فیلمهای شان اضافه میکنند تا حرف متفاوتی بزنند، عدم نقدپذیری کارگردانها به دلیل پشتیبانی رسانهها، فشار تیم بازاریابی بر تغییر سطح فیلمنامه، لابیهای پشت پرده برای حضور کارگردانها و بازیگران موردپسند اسپانسرها و... البته این نقدها به صورت شعاری و با درشتنمایی به مخاطب عرضه نمیشود و سازندگان آنها را در خلال داستان و با پیشبرد قصه جانمایی کردهاند. نقد تنها هدفگذاری «استودیو» نیست.
برخی مشکلات مثل اینکه غیر از افراد حرفهای، کسی متوجه نگاتیو یا دیجیتال ساخته شدن یک فیلم نمیشود یا خرید فیلمنامهها برای جلوگیری از ایجاد رقیب و هزینههای میلیارد دلاری برای اشتباهاتی که درباره ساخت آثار سفارششده صورت میگیرد. همه موضوعاتی است که در «استودیو» در هر قسمت به آن پرداخته میشود.
گروهی انتخاب شده از میان ماجرا
یکی از مهمترین ویژگیهای «استودیو»، گروه بازیگران آن است. انگار تعدادی کمدین آگاه به تمام ماجراهای پشتپرده سینما، دور هم جمع شدهاند تا قصه تنشها و اتفاقات یک استودیوی فیلمسازی را روایت کنند. ست روگن، بازیگر نقش اصلی این سریال، سالها استندآپ کمدین، بازیگر و کارگردان بوده. او حالا خودش نقش اصلی سریالی که ساخته را برعهده گرفته است.
روگن در نقش متیو، مدیریت جدید استودیو کانتیننتال، آن گیجی و در عین حال تلاش و اضطرابی که یک مدیر جدید برای حفظ موقعیتاش دارد را به خوبی به تصویر کشیده است. علاوه بر اینکه فیلمنامه براساس طنز موقعیت نوشته شده، خود روگن هم سعی میکند در میمیک صورت و بازی، بهسمت کمدی افراطی نرود و اجازه دهد مخاطب با همذاتپنداری با او در موقعیتهایی که قرار میگیرد، طنز و فشار روانی که بر او وارد میشود را درک کند.
آیک بارینهولتز و کاترین هان، درواقع دستیاران شخصیت مت را در سریال بازی میکنند. این دو بازیگر هر دو کمدین هستند. بارینهولتز در نقش سال، دستیار و همراه همیشگی مت است. یک معتاد به الکل که بیشتر تصمیمات و افکارش براساس همین موضوع میگردد اما زوج هنری که با روگن ساخته، در تمام طول سریال از مخاطب خنده میگیرد. او در برخی سکانسها در نقش وجدان روگن هم حضور دارد و بازخورد دروغها، چاپلوسیها و استیصالهای شخصیت مت را در بازی او میبینیم. کاترین هان، در نقش مدیر بازاریابی استودیو کانتیننتال در سریال حضور دارد.
یکی از منتقدان اصلی و همیشگی شخصیت مت که البته براساس سیاستهای هالیوود و فشارهای اصول بازاریابی برای فیلمها معمولاً مت را در تگنا قرار میدهد. تقابل مت با سال و بازاریابی استودیو، علاوه بر اینکه تنش بالای این شغل را نشان میدهد، راوی رفاقتی است که درنهایت همهچیز بهنفع جمع تمام میشود.
دیگر بازیگر اصلی این مجموعه کارترین اوهارا است که تصویری آشنا و قدیمی در سینمای کمدی هالیوود است و ایرانیها او را با «تنها در خانه» به یاد میآورند. اوهارا نقش یک تهیهکننده زورگو و البته کاربلد را برعهده دارد که تازه الکل را ترک کرده به همین دلیل چندان خلق مناسبی ندارد. اما به روند کار در هالیوود خیلی بیشتر از متیو وارد است و به همین دلیل سعی میکند او را از مسایل نجات دهد و البته حرص هم میخورد. او در قسمت اول سریال به متیو هشدار میدهد که دیگر سینمای هنری برای سرمایهگذاران معنی ندارد و ثروتمندان جدای از حکومت بر جهان بر سینما هم حاکم هستند.
اما در کنار بازیگران اصلی «استودیو» این سریال، مجموعی از بازیگران میهمان دارد که در نقش واقعی خود ظاهر میشوند. نقشهایی که در پیشبرد داستان بسیار کمککننده هستند و البته واقعیت پشت صحنه هالیوود را هم بهتر به مخاطب منتقل میکنند. در این 6 قسمتی که از سریال منتشر شده، چند چهره مهم و تاثیرگذار هالیوود میهمان سریال بودند. مارتین اسکورسیزی کارگردانی است که به دلیل داستان هنری تاریخی فیلمش از سوی استودیویی که در پی پول است، پس زده میشود. شارلیز ترون بازیگر مشهوری است که بسیاری از اتفاقات مهم سینما در میهمانیهای او میفتد.
روان هاواردز یکی از مشهورترین کارگردانهای سه دهه اخیر سینمای هالیوود که برنده چند جایزه مهم از جمله اسکار است برای اینکه به مارگتینگ فیلمش آسیبی وارد نشود، به نقد کشیده میشود و مجبور به گلاویز شدن با رئیس استودیو فیلمسازی میشود و... این استفاده از شخصیتهای واقعی سینما در نقشهایی که البته به نام خودشان است اما در واقع تخیلی هستند، مخاطب را هیجانزده میکند. اینکه اسکورسیزی برای فروخته شدن فیلمنامه و کلاهی که بر سرش رفته گریه میکند، شاید یکی از سیاهترین سکانسهای کمدی سریال «استودیو» است.
مخالفان و موافقان «استودیو»
«استودیو» با همه ویژگیهای مثبت و منفی، توانسته در این یک ماه که از انتشار گدشته نظر منقدان و مخاطبان را جلب کند. امتیاز میانگین ۸ از ۱۰ از کاربران IMDb، و امتیاز منتقدان وبسایت «راتن تومیتوز» به آن که ۹۶ درصد بوده، نشان میدهد که سریال با اقبال عمومی مواجه شده. از سوی دیگر گاردین گروه بازیگران «استودیو»، مخصوصا بازیگران مهمان این سریال را درخشان دانسته و از کمدی آن تعریف کرده است: «استودیو سریالی است که شوخیهای تخصصیاش به درد فیملسازان و آشنایان به اکوسیستم هالیوود میخورد و همزمان مخاطب معمولی را هم راضی میکند.»
از دیگر مسایل قابل توجه در «استودیو» ریسکهایی است که در ساخت آن سازندگان متحمل شدند. مثلا اپیزود دوم در یک برداشت فیلمبرداری شده. روشی که این روزها انگار خیلی مورد توجه قرار گرفته و در سریال «نوجوانی» هم آن را میبینیم. البته «استودیو» با زیرکی این روش را هم نقد میکند. چون این روش باعث میشود همه گروه فیلمسازی در استرس بسیار زیاد فرو بروند و اگر کوچکترین اتفاقی بیفتد همه سکانسها را باید از ابتدا فیلمبرداری کنند.
این ریسک اما به سریال هیجان زیادی وارد کرده، سکانسهای طولانی و حرکات بیش ازا اندازه دوربین علاوه بر داستان به یکی از ویژگیهای قابل توجه «استودیو» تبدیل شده. درباره این اتفاق منتقد سایت ایندیپندت سریال را یک کمدی خندهدار و پر هیاهو اما از تلاش برای نقد اجتماع خالی توصیف کرده. احتمالا به این موضوع بر میگردد که ست روگن و همکارش هیچ حرفی درباره تاثیرات بیرونی و شرایط جامعه بر سینما نمیزنند و تنها به نقد همانچیزی میپردازند که در جریان اصلی و بدنه سینما اتفاق میافتد.