| کد مطلب: ۳۵۳۴۷

تهران را دوباره بخوان/درباره «قصه بولوار» مستندی که داود اشرفی آن را سال ۱۳۹۶ به پایان رساند

«قصه بولوار» مستندی است که داود اشرفی آن را سال ۱۳۹۶ به پایان رسانده و حدود پنج سال برای ساخت آن زمان صرف کرده. شاید مهم‌ترین ویژگی این مستند این است که بلوار کشاورز، شخصیت اصلی قصه است و مانند برخی مستندهایی که راوی تاریخچه خیابان و مکانی هستند، روایت را به اشخاص و مسائل دیگر مرتبط نکرده. اما در عین حال نقش این خیابان در برهه‌های مختلف تاریخی ایران را به تصویر کشیده است.

تهران را دوباره بخوان/درباره «قصه بولوار» مستندی که داود اشرفی آن را سال 1396 به پایان رساند

عید نوروز که از راه می‌رسد، ساکنان تهران به دو بخش تقسیم می‌شوند. آنهایی که مسافرت را به ماندن ترجیح می‌دهند و آن دسته که می‌مانند. چندسالی است آن عده که در تهران می‌مانند، از خلوتی و آرامش شهر استفاده می‌کنند و به خیابان‌ها و کوچه‌پس‌کوچه‌ها سر می‌زنند. حتی شبکه‌های مجازی و گروه‌های تبلیغاتی نامی هم برای این کار گذاشته‌اند؛ «تهران‌گردی». اما تهران که امروز پی آن هستیم، مجموعه‌ای از اماکن و ساختمان‌های قدیمی است و اگر بخواهیم مدرن‌تر به شهر نگاه کنیم، مراکز خرید جدید و پارک‌هایی که حالا اقبال به آنها بیشتر از سال‌های قبل شده است. اما تهران واقعی، کف خیابان‌هاست.

خیابان‌هایی که متر به مترش راوی قصه‌هایی از دل این سال‌هاست. در نوروز وقتی فرصتی پیش آمد که در خنکی و خلوتی بلوار کشاورز بی‌هدف قدم بزنم، به تاریخچه آن فکر کردم. به خیابانی که درواقع یک نهر بوده و بعد تبدیل به خیابان شده. قدیمی‌ترها خاطرات زیادی از این خیابان داشتند و معمولاً آن را بلوار خطاب می‌کنند تا خیابان. همان روزها بود که در پرسه‌های اینترنتی، به مستندی رسیدم به‌اسم «قصه بولوار». مستندی که تاریخچه این خیابان قشنگ در نوروز خلوت و روزهای معمولی شلوغ و پرازدحام در سال را روایت می‌کرد.

«قصه بولوار» مستندی است که داود اشرفی آن را سال 1396 به پایان رسانده و حدود پنج سال برای ساخت آن زمان صرف کرده. شاید مهم‌ترین ویژگی این مستند این است که بلوار کشاورز، شخصیت اصلی قصه است و مانند برخی مستندهایی که راوی تاریخچه خیابان و مکانی هستند، روایت را به اشخاص و مسائل دیگر مرتبط نکرده. اما در عین حال نقش این خیابان در برهه‌های مختلف تاریخی ایران را به تصویر کشیده است.

از دستور حاجی میرزا آقاسی، صدراعظم محمدشاه برای احداث نهر کرج که پایه اصلی شکل‌گیری مسیر این بلوار است تا سان دیدن محمدرضا پهلوی از نیروهای متفقین در سال 1320 و پس از آن، ساخت بلوار و نام‌گذاری آن در سال 1339 و شکل‌گیری اعتراضات و تجمعات مختلف در طول زمان در این مسیر.

مستند تنها به اسناد هم بسنده نکرده و سراغ خاطرات، قصه‌ها و حتی سکانس‌هایی از فیلم‌ها که در این مسیر اتفاق افتاده هم رفته است. مثلاً در جایی از فیلم، بخشی از رمان مشهور «چشم‌هایش» بزرگ علوی را بازخوانی می‌کند که دکتر ماکان و عشق‌اش در این مسیر و در کناره نهر کرج قدم می‌زنند. یا بخش‌هایی از فیلم «صمد و غول چراغ جادو» را می‌بینیم که با آن شمایل عجیب غول و لباس‌های روستایی صمد، در پیاده‌راه میان بلوار دنبال هم در حال دویدن هستند.

همچنین شکل جدیدی از مدرنیته که به‌واسطه ساخت برج‌های مسکونی سامان، پارکی مدرن، سینما و ساختمان‌هایی با شمایل غربی را در بخشی از تهران که در دهه‌های 30 و 40 شمال تهران محسوب می‌شده، دستمایه بخشی از روایت فیلم است.

فیلمساز، روایت از بلوار کشاورز که در گذشته به آن بلوار الیزابیت می‌گفتند را در سال 1388 متوقف می‌کند. اما در بخش پایانی مدام در نریشن تکرار می‌شود که بلوار در حسرت ماجراهای تازه است. بلواری که روزی محل اعتراضات منتهی به انقلاب بود. 20 سال بعد از آن، جایی برای تجمع دانشجویان در خردادماه 1376. حالا در سال 1404 وقتی فیلم به پایان می‌رسد، ادامه آنچه بر این خیابان گذشته را در ذهن تصور می‌کنم. خیابانی که در نوروز خنک و دل‌انگیز است، اما درختان پربار و آسفالت‌هایش گواه آن چیزی است که در این سال‌ها در آن دیدیم و از آن شنیدیم.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه فرهنگ
آخرین اخبار