تلفیق تعبیر و تغییر جهان / کتاب مسائل نظریه سیاسی درکی نوین از نظریه پردازی سیاسی به دست میدهد
معمولاً هنگام بحث نظری درباره سیاست، از اصطلاحات متفاوتی چون «فلسفه سیاسی»، «اندیشه سیاسی»، «نظریه سیاسی» و «ایدئولوژی سیاسی» استفاده میشود.
معمولاً هنگام بحث نظری درباره سیاست، از اصطلاحات متفاوتی چون «فلسفه سیاسی»، «اندیشه سیاسی»، «نظریه سیاسی» و «ایدئولوژی سیاسی» استفاده میشود. نزد برخی از استفادهکنندگان از این مفاهیم بهخصوص در رسانههای عمومی، البته تفاوت چندانی وجود ندارد. با این همه، درستتر آن است که تفاوتهایی میان این اصطلاحات مورد توجه قرار گیرد.
حسین بشیریه در مقدمه کتاب «اندیشههای مارکسیستی» کوشیده تعاریف دقیقی درباره این اصطلاحات عرضه دارد. از نظر بشیریه، فلسفه سیاسی، «اغلب به شیوهای انتزاعی با غایات حکومت و ابزارهای مناسب دستیابی به آنها و مالاً با بهترین شکل حکومت ممکن سر و کار دارد.» اندیشه سیاسی هم از این زاویه قرابت زیادی با فلسفه سیاسی دارد و شاید بتوان آن را بهخصوص در شکل قرن بیستمی آن، «دنباله فلسفه سیاسی قدیم» دانست. جز این اما از نظر بشیریه، اندیشه سیاسی نسبت به فلسفه سیاسی، «خصلتی عملگرایانهتر دارد و علائق انتزاعیتر فلسفه سیاسی ازجمله بحث از دلائل، ضرورت و مبانی تکوین حکومت را کنار گذاشته است.»
ایدئولوژی سیاسی اما در این میان وضعیتی خاص دارد زیرا بیشتر از آنکه در پی شناخت باشد، در پی برانگیختن تعهد و اطاعت در پیروان است، حقایقی مطلق و جاودانه را تبلیغ میکند و برایش ایمان و اعتقاد مهمتر از ایقان و تقاعد است. به همین دلیل برخی معتقدند ایدئولوژی سیاسی با مذهب قرابت بیشتری دارد تا با فلسفه و اندیشه سیاسی.
درنهایت اما این سوال پیش میآید که نظریه سیاسی چیست و چه تفاوتی با این سه مقوله دارد؟ در پاسخ باید گفت نظریه سیاسی در قرن بیستم بهخصوص متاثر از روند تشکیل علوم در این دوران شکل گرفته است و میکوشد وجهی اثباتی، علمی، توصیفی و تبیینی داشته باشد و در مقابل از سویههای ارزشی، هنجاری و تجویزی برکنار بماند. از این منظر میتوان گفت نظریهپرداز سیاسی بر «نسبیت ارزشی» تاکید دارد و با این سخن جان دیویی که «بررسی مسائل انسانی همراه با سرزنش یا تایید اخلاقی و بر حسب مفاهیمی مانند شرارت و حقانیت، احتمالاً بزرگترین مانع موجود بر سر راه توسعه روشهای درست در حوزه علم اجتماعی بوده است»، موافقت اصولی دارد.
اندیشه سیاسی اما فقط در پی توصیف و توضیح علمی نیست بلکه تغییر واقعیت همراه با سرزنش یا تأیید اخلاقی را نیز وظیفه خود میداند. از این منظر: «شاید بتوان گفت مارکس نخستین متفکری بود که با بیان اینکه «فلاسفه تاکنون جهان را به شیوههای مختلف صرفاً تعبیر کردهاند، موضوع این است که آن را تغییر دهیم.» حوزه اندیشه سیاسی به معنای مدرن آن را روشن کرد.»
آنچه تاکنون درباره نسبت این اصطلاحات گفته شد، نادرست نیست اما در عین حال کامل هم نیست زیرا بهخصوص آنجا که بشیریه در پی ایضاح مفهوم «نظریه سیاسی» است، به نظر میرسد او بیشتر در حال بیان نظر کسانی است که تحتتاثیر پوزیتیویسم منطقی و اثباتگرایی علمی شایع در نیمه نخست قرن بیستم، از پایان و بیمعنایی فلسفه سیاسی و اندیشه سیاسی سخن میگفتند. میدانیم که زمانی پتر لاسلت در مقدمه کتاب «فلسفه، سیاست و جامعه» نوشت: «فلسفه سیاسی مرده است». در این دوران چیزی تحت عنوان دانش علوم سیاسی میکوشید ذیل نظریههایی چون«رفتارگرایی» و «انتخاب عقلانی» توضیحی دقیق، کمی و قابل اندازهگیری از رخدادها و روندهای سیاسی قابل مشاهده به صورت مستقیم به دست بدهد.
این رویه اما از دهه 1960 درهم شکست و تردیدهایی جدی درباره مطلوب بودن آن پدیدار شد. بخشی از این امر به تردید در توانایی مطلق علم در کشف حقیقت عینی بازمیگشت. به هر روی با انتشار آثاری از جان رالز و رابرت نوزیک در دهههای بعدی بار دیگر اندیشه سیاسی و فلسفه سیاسی احیا شد و این بار در ترکیبی جدیدتر در کنار نظریه سیاسی نشست بهنحویکه امروز میبینیم کاتریونا مککینون در مقدمه کتاب «مسائل نظریه سیاسی» نظریههای سیاسی را از لحاظ روشی به دو دسته هنجاری (اینکه اشخاص، جامعه و جهان واقعاً چگونه باید باشند) و توصیفی (اشخاص، جامعه و جهان واقعاً چگونهاند) تقسیم میکند و پرداختن به هر دو را وظیفه نظریه سیاسی میداند.
جز این تقسیمبندی روشی، این کتاب که به حق باید آن را جامع، دقیق، واضح و مهمتر از همه کاربردی دانست، تقسیمبندی موضوعی قابل تأملی نیز دارد و مسائل نظریه سیاسی را به سه دسته تقسیم میکند: مسائلی که به روابط بین اشخاص میپردازند، مسائلی که به روابط بین شخص و دولت میپردازد و مسائلی که به روابط بین ملتها یا دولتها میپردازد.
از این منظر کتاب تمام مسائل نظریه سیاسی را در 14 موضوع احصا میکند و انواع تحلیلها درباره این موضوعات را در کنار یکدیگر مینشاند تا خواننده درکی درست از مجادلهها و مناظرهها در نظریه سیاسی پیدا کند. این 14موضوع عبارتند از: اقتدار و تکلیف سیاسی، ملت ـ دولت، جنگ و مداخله، دموکراسی، آزادی، مدارا، برابری و عدالت اجتماعی، حقوقبشر، چندفرهنگگرایی، شهروندی، محیطزیست، جنسیت، عدالت جهانی و نسلها.
مسائل نظریه سیاسی
نویسنده: کاتریونا مککینون
مترجم: جواد حیدری و نرگس سلحشور
انتشارات: نشر نو
قیمت: 670 هزار تومان