به بهانه چهلویکمین جشنواره فیلمکوتاه تهران
روایتی از رباعی سینمـا
چهلویکمین جشنواره فیلمکوتاه تهران در حال برگزاری است؛ جشنوارهای که حالا چهار دهه از عمر آن میگذرد و گرچه خیلیها نسبت به وضعیت تراژدیک سینمای ایران مأیوساند اما همچنان به درخشش فیلمکوتاه امید دارند.
چهلویکمین جشنواره فیلمکوتاه تهران در حال برگزاری است؛ جشنوارهای که حالا چهار دهه از عمر آن میگذرد و گرچه خیلیها نسبت به وضعیت تراژدیک سینمای ایران مأیوساند اما همچنان به درخشش فیلمکوتاه امید دارند.
بسیاری از منتقدان و کارشناسان سینما معتقدند که فیلمکوتاه ما خیلی جلوتر از سینمای بلند داستانی قرار دارد؛ هم از حیث فرم و زیباییشناسی و هم از منظر مضمون و محتوا. موفقیتهای فیلمهای کوتاه ایرانی در جشنوارههای مختلف جهانی خود گواه بر این مدعاست. یکی از دلایل این رشد را میتوان در برگزاری همین جشنوارههای فیلمکوتاه دانست.
جشنواره بینالمللی فیلمکوتاه تهران یکی از مهمترین آنهاست که از سال ۱۳۶۰ بهعنوان یکی از رویدادهای برجسته سینمایی کشور آغاز به کار کرد و در طول سالها به بستری برای نمایش و ارزیابی آثار هنرمندان جوان تبدیل و نقش مهمی در گرایش نسل جدید به ساخت فیلمکوتاه و رشد و توسعه آن داشت. این جشنواره در آغاز از سال 1360 تا 1363 با عنوان (بخش 8 و 16 میلیمتری) در جشنواره فیلم فجر برگزار شد و از سال 1365 با تشکیل (انجمن سینمای جوانان ایران) بهطور رسمی این جشنواره توسط انجمن برگزار شد و نام آن به جشنواره سینمای جوان تغییر یافت.
با برگزاری سیزدهمین جشنواره سراسری سینمای جوان در سال 1375، جشنواره عنوان بینالمللی را نیز از آن خود کرد. از سال 1378 و در شانزدهمین دوره جشنواره بینالمللی سینمای جوان بخشهای عکس و فیلمنامه از جشنواره حذف شدند و جشنواره مختص به فیلم شد و نهایتاً با شکل گرفتن جشنوارههای استانی و منطقهای سینمای جوان، از سال 1382 نام این جشنواره به جشنواره بینالمللی فیلمکوتاه تهران تغییر یافت.
فیلمسازان معروفی که از فیلمکوتاه آمدند
ازجمله کارکردهای جشنواره فیلمکوتاه ظهور فیلمسازان برجسته و صاحبنامی بود که از دل آن بیرون آمدند. درواقع این جشنواره بهعنوان برجستهترین جشنواره فیلمکوتاه ایران و منطقه، راهی برای درخشش با طعم جهانی، بسیاری از چهرهها و اسامی شناختهشده امروز سینمای ایران بوده است. کیانوش عیاری، نویسنده و کارگردان متولد سال 1330 در اهواز، فعالیت سینمایی خود را از چهارمین دوره جشنواره فیلم تهران با ارائه فیلم بلند (تنوره دیو) و فیلمکوتاه (خاکبازان) آغاز کرد و در ادامه با خلق آثار واقعگرایانه به سبک منحصربهفرد خود در سینمای ایران ماندگار شد.
امیرحسین قهرایی، فیلمساز، کارگردان و بازیگر متولد سال 1332 در اصفهان، در همان دوره اول جشنواره فیلم تهران در بخش فیلمهای ۱۶ میلیمتری با فیلمکوتاهی بهنام (ماجرای رحیم) حضور داشت که آن را بهصورت مشترک با میترا خامنهای کارگردانی کرده بود. قهرایی که چهرهای آشنا برای کودکان در دهه ۶۰ بود، در مقطعی نیز به چهره ثابت برنامههای دوربینمخفی در قاب تلویزیون تبدیل شده بود. شاخصترین تجربه یعنی «چاق و لاغر» هنوز از یادها نرفته است و در سال 1398 با کارگردانی فیلم بلند «بازیوو» بازگشتی جدی به سینما داشت.
رضا میرکریمی، کارگردان، تهیهکننده و نویسنده متولد سال 1345 در تهران، فعالیت سینمایی خود را از انجمن سینمای جوان در استان زنجان آغاز کرد. میرکریمی که حالا بهواسطه تجربههای ماندگاری همچون «زیر نور ماه»، «خیلی دور خیلی نزدیک» و «یه حبه قند»، کارگردانی محبوب برای منتقدان و سینمادوستان محسوب میشود در سالهای جوانی با کارگردانی فیلمکوتاه «یک روز بارانی» در دوره دهم جشنواره تهران حضور داشت. جلیل سامان، فیلمنامه نویس، تهیهکننده و کارگردان متولد سال 1348 در استان فارس، در سال 1373 و همزمان با دوره یازدهم جشنواره فیلمکوتاه تهران، با فیلم «کلید» در بخش فیلمهای ۸ میلیمتری حضور پیدا کرد.
جلیل سامان کارگردان سریال کمدی نامآشنای «زیرخاکی» و سهگانه سریالهای «ارمغان تاریکی»، «پروانه» و «نفس» بوده و هست. او تجربه کارگردانی فیلم بلند سینمایی «وقت بودن» را نیز در کارنامه خود دارد. شاهد احمدلو؛ بازیگر، نویسنده، مدرس و کارگردان متولد سال 1353 در تهران، فعالیت سینمایی خود را با کارگردان مشهور ایرانی مسعود کیمیایی آغاز کرد و تجربه همکاری با کارگردانهای بزرگی همچون ساموئل خاچیکیان، ناصر تقوایی و داوود میرباقری را نیز در پرونده هنری خود دارد.
احمدلو در مقام کارگردان هم تا بهامروز آثاری همچون فیلم سینمایی «چند میگیری گریه کنی؟» یا سریال کمدی نامآشنای «سهدونگ، سهدونگ» را در کارنامه خود دارد. او در سال 1376 با کارگردانی فیلمکوتاه «عکاسخانه» در پانزدهمین دوره جشنواره فیلمکوتاه تهران حضور داشت. شهرام شاهحسینی، کارگردان متولد سال 1352 در تهران، در سال 1379 با فیلمکوتاه «با چراغهای خاموش» به هفدهمین دوره جشنواره فیلمکوتاه تهران آمد. شاهحسینی پس از کارگردانی فیلم «خانه دختر» به خلق آثار در سینمای اجتماعی پرداخت و بهواسطه کارگردانی سریالهای «میخواهم زنده بمانم» و «رهایم کن»، به یکی از افراد نامآشنا در عرصه سریالهای خانگی تبدیل شد.
سامان سالور، کارگردان و فیلمنامهنویس متولد سال 1355 در بروجرد، در سالهای آغازین ورود به عرصه کارگردانی حرفهای با همراهی برادرش ساسان سالور برای دو فیلمکوتاه «این یک سونی است» و «باد گیسوانت را شانه خواهد زد» در جشنواره فیلمکوتاه تهران حضور داشت. سریال نمایش خانگی «گردنزنی» به کارگردانی سالور نیز این روزها در حال پخش است و در سینما نیز فیلم «سه کام حبس» تجربه اخیر او بود که به فروش خوبی در گیشه نیز دست یافت.
هومن سیدی؛ بازیگر و فیلمساز متولد سال 1359 در استان گیلان، در بیستوپنجمین دوره جشنواره فیلمکوتاه تهران با فیلمکوتاه «دندان آبی» پا به عرصه فیلمسازی گذاشت. سیدی امروزه به یکی از پرطرفدارترین کارگردانهای سینمای ایران تبدیل شده است. او بعد از انتشار سریال نمایش خانگی «قورباغه»، بهتازگی سریال «وحشی» را برای نمایش خانگی در دست ساخت دارد. هومن سیدی در سینما نیز به پشتوانه فیلمهایی همچون «مغزهای کوچک زنگزده» و «جنگ جهانی سوم»، کارگردانی نامآشناست.
محمدحسین مهدویان، کارگردان، فیلمنامهنویس و مستندساز متولد سال 1360 در استان مازندران، با همراهی حبیب والینژاد مستند کوتاه «سلام حزبالله» را در دوره بیستوسوم جشنواره تهران تجربه کرد و در ادامه بهواسطه اولین سریال خانگیاش به چهرهای خبرساز تبدیل شد. مهدویان با حضور مستمر در جشنواره فیلمفجر در بازهای ششساله، خود را یک کارگردان جوان و در عین حال پرکار معرفی کرد. سعید روستایی و شهرام مکری هم دو نفر از موفقترین فیلمسازان جوانی بودند که از فیلمکوتاه آغاز کردند و حتی فیلمهای بلندشان بهنوعی تداوم همان جهان سینمایی فیلمهای کوتاهشان بود.
فیلمکوتاه را نباید دستکم گرفت
بسیاری از فیلمسازانی که امروز بهعنوان کارگردانهای معروف در سینمای داستانی شناخته میشوند روزی از فیلمکوتاه آغاز کردند. آنها با ساختن فیلمکوتاه درواقع مشق فیلمسازی کردند اما این همه قصه نیست. به این معنا که ساخت فیلمکوتاه صرفاً مقدمه، تمرین و دست گرمی برای ساختن فیلمهای بلند نیست بلکه خودش بهعنوان یک گونه مستقل از فیلمسازی واجد ارزش و اعتبار است و چه بسیار کارگردانهایی که تمام عمرشان را صرف ساخت فیلمکوتاه کردند. درواقع فیلمکوتاه طفیلی فیلم بلند نیست و خود حیات مستقل دارد.
بهعبارت دیگر برای ساخت فیلمکوتاه باید زبان و سویههای زیباییشناختی و تکنیکهای آن را شناخت تا شمایلی از پتانسیل موجود در سینمای فیلمکوتاه ایران و استعدادهای خلاقی که در فیلمسازان جوان ایرانی وجود دارد، بیشتر بر من آشکار شود. هم تنوع قصهها و سوژهها، هم توجه به درد و رنج آدمهایی که کمتر به سینمای بلند ما راه مییابند و هم تعدد لوکیشن و جغرافیای اثر که دیگر در فضای شهری پایتخت محدود نمیشد، ازجمله ویژگیهای خوب این آثار بود که نشان میداد اگر دغدغه سینمای بومی داریم، یکی از بهترین آوردگاهها و محل آزمون آن، همین فیلمهای کوتاه است.
چه ایدههای نابی که در این آثار به یک موقعیت دراماتیک تبدیل شدند و میتوانند زمینهساز خلاقیت و نوآوری در سینمای بلند هم باشند. خوشبختانه گسترش فضای مجازی و شبکههای اجتماعی یک امکان تازه برای گسترش و توسعه فیلمکوتاه است که سینمای ما تا یکدهه پیش از این امکان برخوردار نبود. درواقع یکی از بزرگترین چالشهای فیلمکوتاه این بود که ساخته میشد، اما کمتر فرصت تماشای آن وجود داشت و بههمیندلیل مردم شناخت کمتری نسبت به اینگونه از فیلمسازی داشتند.
اما حالا به میانجی رشد فناوریهای ارتباطی، امکان دسترسی به فیلمهای کوتاه در جامعه بیشتر شده و توجه مخاطبان به سینمای فیلمکوتاه افزایش یافته است. بااینحال هنوز بسترهای لازم برای نمایش فیلمهای کوتاه و اکران عمومی آنها وجود ندارد. چندسال پیش سینمای هنر و تجربه در یک برنامهریزی جذاب برخی از این آثار را در قالب پکیجهای فصلی فیلمکوتاه اکران میکرد؛ منتها باتوجه به نابسامانیای که در سانس نمایش آنها وجود داشت، فیلمهای کوتاه ایرانی از اکران خوبی برخوردار نبودند و همواره انتقاد نسبت به مسئله اکران و نمایش فیلمهای کوتاه بهغیر از جشنوارههای سینمایی وجود داشت.
این انتقاد، هم ازسوی فیلمسازان کوتاه، هم مخاطبان آنها وجود داشته که فرصت تماشای فیلمهای کوتاه محدود به جشنوارهها شد که موقتی و فصلی است و بسیاری از این آثار از امکان نمایش محروم میمانند. بهتبعآن، این بحث هم مطرح میشود که هزینههای مالی و انسانی که برای تولید فیلمکوتاه صرف میشود بهواسطه فقدان یا محدودیتهای اکران، یک نوع هدردادگی سرمایه فرهنگی و هنری است و فیلمهای کوتاه صرفاً ماهیت و کارکردی جشنوارهای پیدا کرده است. بدون شک مسئولان و سیاستگذاران سینمایی کشور که همواره در شعار بر ساخت سالنهای مدرن سینمایی تاکید میکنند، شایسته است که برنامهای هم برای نمایش فیلمهای کوتاه داشته باشند.
سینمای فیلمکوتاه ما باتوجه به حجم آثاری که در آن تولید میشود، هنوز حتی یک سینمای ویژه اکران ندارد. این درحالیاست که دستکم یکی از سالنهای کوچک پردیسهای سینمایی را میتوان به محل ثابت اکران و نمایش فیلمهای کوتاه تبدیل کرد تا یک پاتوق سینمایی برای علاقهمندان فیلمهای کوتاه داشته باشیم و فیلمسازان این حوزه هم امیدوار باشند، آثاری که میسازند توسط مردم و مخاطبان دیده خواهد شد. همچنین میتوان در مراکز و نهادهای فرهنگی و هنری مثل خانه سینما، خانه هنرمندان یا حتی انجمن سینمای جوان، سالنی را درنظر گرفت که یکروز در هفته را به نمایش و حتی نقد و بررسی فیلمهای کوتاه اختصاص دهد.
اکنون این جلسات درباره فیلمهای مستند و داستانی وجود دارد، اما در ارتباط با فیلمهای کوتاه یا وجود ندارد یا خیلی کم و محدود است. فیلمهای کوتاه سینمای ایران اقبال بلندی دارند اما اکرانهای کوتاه! این شایسته سینمای رو به رشد ما نیست. تمام پیشرفتهای بشری و نوآوریهایش از یک نقطه یا لحظه شروع شد اما قصهای طولانی پیدا کرد.
در جهان سینمایی امروز نهتنها از اهمیت و کارکرد فیلمهای کوتاه کم نشده که بسیاری از آثار درخشان دنیای تصویر، درام و نمایش در عرصه فیلمسازی کوتاه رخ میدهد. حتی بهجرأت میتوان گفت در وضعیت کنونی، فیلمکوتاه سینمای ایران جلوتر از فیلم بلند است و در اغلب جشنوارههای بینالمللی میدرخشند. ضمن اینکه هم در سینمای جهان و هم در سینمای خودمان، بسیاری از فیلمسازان برجسته -بهویژه در میان کارگردانهای نسل جدید- از دل همین فیلمکوتاه بیرون آمدهاند.
سعید روستایی و شهرام مکری، دو نمونه از این فیلمسازان مطرح هستند که گرچه سینمای آنها با هم بسیار متفاوت است اما هر دو از ساخت فیلمکوتاه شروع کردهاند؛ فیلمکوتاه را نباید دستکم گرفت. به قول رسول صدرعاملی: «فیلمکوتاه یک سینمای ارزشمند مستقل است، اگرچه مشکلی نیست از این عرصه وارد سینمای بلند شویم اما معتقدم این نوع سینما که فیلمسازان خوب و مطرحی دارد، برای خود دارای شخصیت مستقلی است.»
چالشها تولیدی در فیلمکوتاه
دغدغه فیلمکوتاه فارغ از مسائل اقتصادی، بازگشت سرمایه است، به همین دلیل حیات آن وابسته به نمایش در سینما نیست. فیلمکوتاه، تنها بخشی در سینمای ایران است که دولت باید برای آن و برای تربیت فیلمساز هزینه کند و یارانه بدهد؛ چراکه از دل این سینماگران فیلمکوتاه است که سینمای آینده ایران به وجود میآید. آن برنامهریزیای که در اوایل دهه ۶۰ برای توسعه سینمای کوتاه انجام شد، امروز نتیجه داده است.
زمانی فیلمکوتاه فقط به جشنواره فیلمکوتاه تهران محدود بود اما در حال حاضر پاتوق فیلمکوتاه، رسانههای اجتماعی و پلتفرمها نیز فیلمکوتاه را جدی میگیرند و این به دیده شدن فیلمکوتاه بیشتر کمک میکند. فیلمکوتاه، تنها بخشی در سینمای ایران است که دولت باید برای آن و برای تربیت فیلمساز هزینه کند و یارانه بدهد؛ چراکه از دل این سینماگران فیلمکوتاه است که سینمای آینده ایران به وجود میآید. قصهگویی و قصهداشتن در فیلمکوتاه بسیار مهم است. ما ظرفیتهای بسیاری در ادبیات ایران وجهان داریم که متاسفانه از آن استفاده نمیکنیم.
در فیلمکوتاه، رابطه با ادبیات ایران و قصههای کوتاه ایرانی قطع است. بودجهای که برای فیلمکوتاه در نظر گرفته شده بسیار کم است و باید بودجه بیشتری از سمت وزارت ارشاد، انجمن سینمای جوانان، مرکز گسترش سینمای تجربی، صدا وسیما، کانون پرورش فکری کودکان و حوزه هنری برای فیلمکوتاه اختصاص یابد تا فیلمهای کوتاه بیشتری ساخته شود. فیلم کوتاه در رشد طبیعی خود جزو شکلی از سینما محسوب میشود که برای بقا نیازمند نگاه حمایتی است. بهدلیل دسترسی نداشتن به بازار عمومی، تهیهکننده خصوصی کمتر تن به سرمایهگذاری در این عرصه را میدهد.
مگر برخی سازمانها که برای انجام کارهای فرهنگی بودجهای تعریف شده را به این امر اختصاص میدهند. از همین روی سینماگران این عرصه، بهطور خاص چشم به حمایتهای دولتی میدوزند. این مسئله را میتوان از دو منظر مورد بررسی قرار داد. سویه خوب این شکل حمایتها، ایجاد شغل و اجازه بروز خلاقیتهاست. اتفاقی که در این سالها بسیار رخ داده و اگر فیلمسازان بر آمده از تلویزیون را در عرصه سینما منها کنیم، بسیاری از سینماگران فعال فیلم بلند از رهیافت فیلمکوتاه در سالهای دور و نزدیک قدم به سینمای حرفهای بلند نهادهاند.
اما اشکال حمایتهای یکسویه دولتی در این عرصه تکآوایی شدن نگاه فیلمسازان است. هر ارگان دولتی حق طبیعی خود میداند که قوانینی را وضع کند و در حیطه این قوانین فیلمسازان را مورد حمایت قرار دهد. البته تنوع آثار کوتاه عرضه شده در سالیان اخیر گواه این ادعا بوده که چندان نباید دل نگران این مسئله بود. یکی از مسائلی که هنگام توجه به جزئیات باید آن را مورد نظر قرار دهیم، توجه به تکنسین- هنرمندانی جز نویسنده و کارگردان است که در شکلهای مختلف فیلمکوتاه اهمیت مییابند. فیلمبردار- تصویربردار، تدوینگر، سازنده موسیقی متن و... عناصری از پیکره یک فیلم هستند که هنوز، دستاندرکاران فیلمکوتاه آن را جدی نمیگیرند و بزرگترین ضربهها نیز از سوی همین منظر به فیلمهای کوتاه وارد میآید.
برخی کمبود بودجه را بهانه میکنند و به همین منظور زمانی که به تیتراژ فیلمها نظر میافکنیم، با این مسئله مواجه میشویم که انجام بیشتر این کارها را یک نفر برعهده داشته است. درصورتیکه با یک مرور کلی به این نتیجه میرسیم که همین سینمای فیلمکوتاه، هنرمندان مختلفی را غیر از کارگردان به عرصه سینما معرفی کرده که نمونه بارز آن، فیلمبرداری مانند تورج اصلانی است. سامان سالور هم که امروز کارگردانی را ترجیح میدهد، پیشتر به فیلمبرداری فیلمهای کوتاه و مستند مشغول بوده است. در کنار این مسائل، بازیگری نیز از دیگر مشکلات در فیلمهای داستانی کوتاه بهشمار میآید که فیلمسازان تلاشی برای توجه به آن از خود نشان نمیدهند.
نظر کوتاه سینماگران درباره فیلمکوتاه
همانطور که در بالا اشاره کردیم بسیاری از فیلمسازان صاحبنام امروز در سینمای ایران از ساخت فیلمکوتاه آغاز کردند. حتی آنهایی هم که نقطه عزیمتشان فیلمکوتاه نبوده، به این سینما باور دارند. کمال تبریزی معتقد است: «یک فیلمکوتاه باید قابلیت گسترش و تبدیل به فیلم بلند را داشته باشد و این لزوماً بد نیست. اساساً در فیلم مخصوصاً در فیلمکوتاه، اگر یک رفتار یا یک اتفاقی را مشاهده میکنیم، نباید حتماً قبل از آن توضیح دهیم که چرا این فرد در حال انجام چنین رفتاری است و لقمه را راحت در اختیار مخاطب قرار ندهیم، درواقع فیلم باید بتواند کنجکاوی مخاطب را برانگیزد تا مخاطب کنجکاو ما چندبار فیلم را ببیند.»
فریدون جیرانی هم درباره استقلال فکری در فیلمسازی کوتاه میگوید: «سینمای بلند از فیلمکوتاه تغذیه میکند، بسیار خوشحالم که فیلمسازان جوان ما مستقل فکر میکنند و امیدوارم در جریان ساخت فیلمهایشان هم بتوانند استقلال خود را حفظ کنند و قصههایشان تغییر نکند.» جیرانی درباره تجربه ساخت فیلمکوتاه و رفتن به سینمای بلند هم معتقد است: «این مسیر بسیار اتفاق خوبی است همانطور که میبینیم کارگردانان خوبی از فیلمکوتاه به سینمای بلند آمدند. سینمای بلند از فیلمکوتاه تغذیه میشود، البته این لزوماً یک قاعده نیست و بستگی به خلاقیتهای فیلمسازان دارد.»
رضا کیانیان هم در ارتباط با بازیگری در فیلمکوتاه معتقد است: «قاعدتاً فیلمکوتاه به بازیگردانی احتیاج ندارد چون در آن یا از کسانی استفاده میشود که بازیگر نیستند، یا میخواهید درباره کسی فیلم بسازید که او وجود دارد و همچنان هست. اگر بخواهید بازیگر اسم و رسم داری بیاورید، زیر نام او گم میشوید اما دوستان گفتند، بیا و من هم گفتم چشم. من لطفی به سینمای جوانان ایران نمیکنم، چون سینمای جوان پلههای اول سینمای بالغ است.
درواقع همه عضو یک خانوادهایم.» کارن همایونفر هم درباره فیلمهای کوتاه گفته: «معتقدم در حیطه کاری من، مَثَل فیلمکوتاه در مقابل فیلم بلند مثل رباعی و دوبیتی در مقایسه با قصیده و غزل است. فیلمکوتاهی داریم که دارای معانی بلندی است و فیلم بلندی داریم که مفهوم سطح پایینی دارد. از نظر من فیلمکوتاه همانقدر ارزشمند است که فیلم بلند. سالهاست در حوزه فیلم بلند کار میکنم اما ارتباطم با فیلمسازان فیلمکوتاه قطع نشده است و در فیلمکوتاه هم کار کردهام.» این آهنگساز معتقد است: «فیلمکوتاه را نباید یک پل برای فیلم بلند دید، فیلمکوتاه درجه یک است و بخشی از سینمای حرفهای است. باید سعی کرد در همین حوزه درخشان بود.»
از ویژگیها و کارکردهای مهم فیلمکوتاه، سویه نقادانه آن است که به میانجی آن میتوان به نقد بسیاری از مسائل فردی و اجتماعی دست زد. دکتر خجسته، معاون سابق رادیو در این باره میگوید: «اتفاق خوبی که در این میان و در حوزه فیلمکوتاه رخ داده، ورود این فضا به حوزه نقد است که البته حوزه نقد دو وجه اساسی دارد؛ یک نقد فرمالیستی و نقد ژورنالیستی که بسیار مهم است، همچنین نقد معرفتی که بسیار کم اتفاق میافتد.
این کم رخ دادن نقدهای معرفتی باعث میشود در جریان فیلمسازی نیز فردی که توانایی این را دارد که در حوزه معرف آثار مهمی تولید کند، از این حوزه عبور کرده و به این فضا توجه نکند.» خجسته همچنین بر این باور است که: «تمام ظرفیتهای ممکن باید از فیلمسازان کوتاه حمایت کنند که از این شیب حرفهای بهسرعت بالا روند چراکه این افراد قدرت سینمای ایران هستند؛ البته این قطعاً مسیر دشواری خواهد بود. باید بدانیم آثار این فیلمسازان در آینده و در سینمای جهان برای ایران و هنر این کشور معناسازی میکند و سینمای ایران بیش آن چیزی که الان در دنیا اثرگذار است، به چشم میآید.»
دغدغه مخاطب نه گیشه
اگر بخواهیم مهمترین چالش سینمای فیلمکوتاه را در یک مورد خلاصه کنیم، باید از چالش اکران فیلمکوتاه حرف بزنیم. اکنون سالهاست که در سطح تولید به استانداردهای کیفی مطلوب دست یافتهایم، مشکل در اکران و نمایش این فیلمهاست. آثار خوبی در حوزه فیلمکوتاه تولید میشود اما امکانی برای اکران و نمایش آن فراهم نیست و این درد بزرگی برای فیلمسازان فیلمکوتاه است که سالهاست بهعنوان یک مطالبه صنفی و حرفهای مطرح میشود.
مسئله این است که این دغدغه برای مخاطب است، نه گیشه و فروش. آنها دوست دارند مخاطب به تماشای آثارشان بنشیند که هنر بدون مخاطب، کوششی عقیم است. اغلب فیلمهای کوتاه به اکرانهای نمایشی با مخاطب محدود همراهند، اما آنها به مخاطب انبوه نیاز دارند تا بتوانند راهی به شکوفایی بگشایند. درواقع فیلمهای کوتاه سینمای ایران اقبال بلندی دارند؛ اما اکرانهای کوتاه. این شایسته این سینمای رو به رشد نیست!