| کد مطلب: ۱۷۶۱۷

برخی روشنفکران نگران مخالفت جامعه یا جمع دوستان و مخاطبان‌اند

روشنفکران و انتخابات

موسی اکرمی، استاد دانشگاه

روشنفکران و انتخابات

چرا روشنفکران ایرانی در انتخابات حضور معناداری ندارند و نظری سلبی یا ایجابی نسبت به آن ابراز نمی‌کنند؟

شاید نخست لازم باشد بر سر تعریف روشنفکر و بخش‌های گوناگون طیف روشفکری به توافق برسیم. من سال‌ها پیش در این زمینه مطالبی را در چندین شماره روزنامه اعتماد، همچنین مجله نگاه نو منتشر کرده‌ام. من در آن نوشته‌ها اصولاً در یک جامعه نادموکراتیک و دارای انواع تبعیض‌ها در برخورداری شهروندان از حقوق اساسی، کنشگری‌هایی چون نقادی و اعتراض و ایستادگی در برابر حاکمیت نادموکراتیک را از عناصر مهم روشنفکری می‌دانم.

بر این اساس تحصیلکردگان اهل هنر و ادبیات و بازیگر فکری ـ ایدئولوژیک سپهر عمومی را که نوعاً روشنفکر خوانده می‌شوند به سه گروه اصلی روشنفکر، روشنفکرنما و پادروشنفکر بخش کرده‌ام. ازاین‌رو روشنفکر راستین چنین جوامعی را کسی می‌دانم که منتقد اصولی حاکمیتی است که نادموکراتیک است و انواع تبعیض‌های نظری و عملی را در ساحات آزادی و عدالت اعمال می‌کند.

در این‌گفت‌وگوی کوتاه شاید بتوان این موضوع را در پرانتز قرار داد و روشنفکر را در معنای معمول آن در سپهر عمومی، آن‌گونه که در توافق بین‌الاذهانی شمایلی از آن در منظر همگان وجود دارد، در نظر آورد و هر کاروَر فکری ـ هنری با حساسیتی اندک یا بسیار نسبت به مسائل سیاسی را روشنفکر خواند. با این نگاه و بدون توجه به طیف‌بندی روشنفکران راستین و روشنفکرنمایان و پادروشنفکران، در نخستین بخش‌بندی مرتبط با بحث تعیین رئیس قوه‌مجریه کشور که طی فرآیند موسوم به «انتخابات» روی می‌دهد، روشنفکران را عمدتاً دو گروه‌ می‌دانم که هر یک طیف‌بندی خاص خود را دارد؛ روشنفکران موافق یا مخالف شرکت در انتخابات.

موافقان شرکت در انتخابات خود دو زیرگروه اصلی را تشکیل می‌دهند:

موافق۱: طرفداران هسته قدرت که عمدتاً طیف طرفداران اصول‌گرایی، جبهه پایداری و نوانقلابی‌گری یا راست رادیکال را تشکیل می‌دهند.

موافق۲: بیشتر میانه‌روان و بخشی از اصلاح‌طلبان که پس از عدم شرکت یا تحریم رسمی چند انتخابات پیشین اینک بر این گمان‌اند که می‌توانند با مشارکت در انتخابات فضای سیاسی را تغییر دهند و حتی نامزد دلخواه خود را به پاستور بفرستند.

همه روشنفکران متعلق به این دو زیرگروه به‌آسانی نظر ایجابی خود را شفاهاً یا کتباً بیان می‌کنند.

مخالفان شرکت در انتخابات نیز دو زیرگروه اصلی را تشکیل می‌دهند:

مخالف۱: طیف گسترده برانداز، از زیرطیف سلطنت‌طلبان تا زیرطیف مخالفان مسلح حاکمیت و گروه‌های سیاسی‌ای که در تحلیل خود هیچ سازشی با حاکمیت موجود را نمی‌پذیرند و راه‌حل مشکلات ایران را جز تغییر بنیادین نظام سیاسی با قانون اساسی کاملاً متفاوت، با هر کم و کیفی، نمی‌دانند. این افراد که عمدتاً در بیرون از کشور به‌سر می‌برند معمولاً به اظهارنظر سلبی می‌پردازند.

مخالف۲: زیرگروهی که پیش از این در برخی از رأی‌دهی‌ها شرکت داشته است ولی اینک بر پایه تحلیل خود انسداد سیاسی و ناکارآمدی نظام را چنان شدید یافته است که آن را فاقد مقبولیت و مشروعیت، و انتخابات را دارای کاستی‌های نادموکراتیک بسیار یا حتی از جنس انتصابات با نقاب انتخابات یا کاریکاتوری از انتخابات می‌داند و از شرکت در بازی گزینش میان «بد» و «بدتر» و حرکت از ستونی به ستون دیگر به امید فرج خسته شده یا دل کنده است.

روشنفکرانی از این زیرگروه که بیرون از کشورند نظر سلبی خود را بیان می‌کنند؛ ولی بیشتر کسانی از آن گروه که درون کشورند نظر سلبی خود را بیان نمی‌کنند و شمار اندکی از آن با پذیرفتن خطر پرداخت هزینه به اظهارنظر سلبی می‌پردازند.

واقعیت این است که بخش چشمگیری از روشنفکران درون یا بیرون کشور که آفرینش ادبی و هنری و دیگر فعالیت‌های روشنفکری عام در دانشگاه و بیرون از دانشگاه را به‌عهده دارند جزو این زیرگروه‌اند. متأسفانه فضای علنی سیاسی کشور آن اندازه گشوده نیست که اظهارنظر علنی افراد این زیرگروه برایشان هزینه‌بر نباشد و چنان نیست که هم روشنفکران در آزادی نسبی بتوانند اظهارنظر و نقادی داشته باشند، هم دیگران به گونه‌ای منطقی به اظهارنظر و نقد نسبت به عقاید آنان بپردازند. چنین اظهارنظر و نقد دوسویه‌ای بی‌گمان سود زیادی برای کشور دارد، ولی ساختار سیاسی و کارگزاران معتمد آن مانع ایجاد چنین فضای علنی آزادی شده‌اند.

این زیرگروه را نیز می‌توان به دو زیرزیرگروه بخش کرد:

مخالف ۲-۱: مجموعه کسانی که حتی با فضای باز علنی گفت‌وگو یا در انتخابات شرکت نمی‌کنند یا برای چنین شرکتی قانع نمی‌شوند.

مخالف ۲-۲: مجموعه کسانی که اگر فضای گفت‌وگوی علنی نسبتاً مطلوب پدید آید و در تهدید پرداخت هزینه نباشند، یا شرایطی پدید آید که بتوانند به برون‌رفتی از بن‌بست، یا به گفته شماری از فعالان نواصلاح‌طلب یا اصلاح‌گر به «افق‌گشایی» امید ببندند، از این آمادگی برخوردارند که در گفت‌وگو شرکت کنند و برای مشارکت قانع شوند و به اظهارنظر ایجابی بپردازند.

آیا سکوت روشنفکران را می‌توان با مقولاتی چون پیروی از جامعه یا ترس نسبت به واکنش مخاطبان تحلیل کرد؟

بله. می‌توان کسانی را جزو چنین روشنفکرانی دانست که به زیرزیرگروه مخالف 2-2 تعلق دارند یا از طریق مشارکت در گفت‌و‌گوی شفاهی یا گفت‌وگوی درون‌گروهی محدود در فضای مجازی یا مطالعات و تأملات شخصی خود به این نتیجه می‌رسند که باید در انتخابات شرکت کنند و به یکی از نامزدها رأی دهند. بخش زیادی از این زیرزیرگروه به‌راستی نگران مخالفت جامعه یا جمع دوستان و آشنایان نزدیک و دور یا مخاطبان‌اند.

باید پذیرفت که به‌علل زیر جامعه نسبت به تأثیر مشارکت در رأی‌دهی عمدتاً ناباور یا دچار ناامیدی، دلسردی و افسردگی است:

1- جامعه چیزی به‌نام انتخابات برای نمایندگی مجلس شورا را پشت سر گذاشته که متأسفانه معیارهای لازم انتخابات دموکراتیک در آن رعایت نشده و نتیجه این شده است که افرادی با 4 تا 10 درصد آرای ممکن حوزه انتخابی خود به مجلس راه یافته‌اند تا برای کشوری درگیر بحران‌های گوناگون سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، زیست‌محیطی، انسانی، اخلاقی، بهداشتی و آموزشی تصمیم‌گیری کنند.

2- با اِعمال نظارت استصوابی خاص، نامزدهای ریاست‌جمهوری نماینده یا نمایاننده واقعی همه بخش‌های گوناگون طیف شهروندان با عقاید یا سلایق سیاسی متفاوت نیستند.

3- افق روشن و اعتماد حداقلی نسبت به الف) مهندسی نشدن همین انتخابات برای برگماری یک نامزد خاص، ب) توانایی فردی و گروهی شخص بیرون آمده از صندوق رأی، ج) حمایت کامل همه نهادها از او برای اقداماتی بنیادین در حل بحران‌های گوناگون وجود ندارد.

4- فضای گفت‌وگوی منطقی و اطمینان از تضمین آزادی بیان و انواع امنیت لازم برای زندگی آزاد شهروندی منتقدان به گونه‌ای شایسته پدید نیامده است.

در این شرایط روشنفکران متعلق به زیرزیرگروه مخالف ۲-۲ که از توانش بالقوه مشارکت در انتخابات برخوردارند؛

الف) یا همچنان نمی‌توانند خود و نزدیکان خود را نسبت به مشارکت قانع کنند.

ب) یا هرگاه نسبت به شرکت در انتخابات قانع شوند حاضر به خطرکردنی در برانگیزاندن دیگران نیستند که ممکن است نتیجه رأی‌دهی چنان نباشد که آنان نسبت به آن امیدها برمی‌انگیزند و این به انگشت‌نمایی و سرافکندگی آنان بینجامد.

در روزهای آینده با روشن‌شدن احتمالی افق امید نسبت به آینده و تأثیر مشارکت می‌توان شاهد پیوستن شماری از این زیرزیرگروه به زیرگروه موافق2 بود.

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی