پروین در مناظره زبان و زندگی
پروین اعتصامی تلاش کرده است جایگاه خود را در میدان ادبی ایران تثبیت کند و نمیتوان حضور و تأثیر او را در ادبیات معاصر نادیده گرفت. این زبان زنانه، در شعرِ شاعری چون فروغ، برجستهتر میشود و نمود بیشتری پیدا میکند که میتوان به پژوهشهایی که دراینزمینه صورت گرفته است، مراجعه کرد.
رنگ ماده اولیه نقاشی، صوت ماده اولیه موسیقی، سنگ ماده اولیه مجسمهسازی و زبان ماده اولیه ادبیات است؛ اما زبان مثل سنگ، مادهای خنثی نیست بلکه آفریده بشر است و در ارتباط انسانها با هم ساخته میشود. از این منظر، ادبیات ـ به اعتبار ماده اولیهاش ـ پیوندی ناگسستنی با مفهوم اجتماع دارد؛ اجتماعی که متشکل از زنان و مردان است. حال در نگاهی کلان و در نقشه راه، وقتی سخن از زبانِ زنانه و زبانِ مردانه به میان میآید، میتوانیم به نقاط متفاوتی در مسیر مطالعه، بررسی و تحلیلمان اشاره کنیم.
مثلاً نقشِ بسزای «جنسیت» در حوزه جامعهشناسی - خاصه جامعهشناسی زبان ـ یا توجه بیشینه به این بحث در برخی از موجهای جنبش زنانهنگری و همینطور طرح الگویی سازمند برای این مسئله. محض نمونه، زبانشناسانی چون رابین لیکاف که تلاش کردند با ارائه طرح و متغیرهایی، تفاوت میان زبان زنانه و مردانه را زیر ذرهبین قرار دهند. به بیانی دقیقتر و در سطح واژگان، متغیرهایی نظیر: دشواژهها، رنگواژهها، سوگندواژهها و صفات عاطفی و در سطح جملات، متغیرهایی نظیر: دستورات و زبان آمرانه، تعدیلکنندهها و تصدیقکنندهها.
با تکیه بر مطالعات و تحقیقاتِ مشخص صورتگرفته میتوان چنین مطرح کرد: دشواژهها به واژههایی اطلاق میشود که در عرف جامعه، استفاده از آنها نشانه بینزاکتی و بیادبی است. حال بر پایه برخی پژوهشها، زنان بیش از مردان بر رفتارهای زبانی خود حساساند و در گزینش واژهها دقت میکنند.
لیکاف بر این باور است که زنان، متخصص استفاده از حُسن بیاناند. دومین متغیر، رنگواژههاست؛ توجه به رنگها، حتی گلها و طبیعت، برآمده از نگاهی جزئینگر و دقیق است که زنان دارا هستند و در طرفی دیگر، عموماً نگاه مردان به این ماجرا کلی و جدی است.
به دیگر سخن، رنگواژه زنان، دقیقتر از رنگواژه مردان است. مورد دیگر، سوگندواژههاست؛ واژههایی خاص که گوینده برای رفع تردید و شکِ احتمالیِ شنونده بهکار میبرد. بر مبنای تحقیقات انجامشده، مردان بیش از زنان قسم میخورند. صفات عاطفی، متغیر بعدی است. واژههایی که بار احساسی و عاطفی دارند را در زبان زنانه میتوان دید. در مقابل، منطقی، عقلانی و پیچیده بودن سبک گفتاری زبان، مردانه است.
در سطح جملات نیز جملاتی که زبان آمرانه دارند، در برابرِ جملاتی قرار میگیرند که زبان حمایتطلبانه دارند. زبان مردانه، برترجو و زبان زنانه، مشارکتگراست. متغیر دیگر، تعدیلکنندههاست؛ کاربرد قیدها و عباراتی که مفهوم تردید دارند. مطالعات موردی نشان میدهد که بهرهمندی از جملات تعدیلکننده، ویژگی زبان زنانه است. درنهایت میرسیم به تصدیقکنندهها؛ عباراتی که همراهی و پاسخ مثبت شنونده را به سخنان گوینده نشان میدهد.
در جامعه زبانی انگلیسی، زنان بیش از مردان از تصدیقکنندهها استفاده میکنند و مردان در رتبه دوم قرار میگیرند. حال اگر از این دریچه به شعر و زندگی پروین اعتصامی نگاه کنیم، چند نکته مهم نظر ما را به خود جلب میکند؛ نخست اینکه اخلاقمداری ازجمله منشهای شایسته تأمل پروین اعتصامی است. ما این حیا و حجب ذاتی را در اشعار و کنشهای او میبینیم.
حتی واژههایی مثل «آغوش»، «بوسه»، «هوس»، «نوازش»، «بستر» و...، در خدمت طرح نکتهای تعلیمی و اندرزی است و با کاربست این واژهها، سمتوسوی کلام بار جنسیتی پیدا نمیکند. حتی در زندگی پروین اعتصامی میخوانیم: «یک مؤلف آمریکایی که در سال 1926 از او دیدن کرد، مینویسد که پروین فوقالعاده کمرو بود، در کمنورترین گوشه اتاق نشسته بود و در تمام یکساعتونیمی که من حضور داشتم، چهره خود را زیر حجاب پوشانده بود و وقتی برای خداحافظی با او دست دادم، از وحشت نزدیک بود هلاک شود».
در دیوان شعر پروین نیز، او در انتخاب کلمات حساسیت تام و تمامی دارد و تلاش میکند واژهها را بهگزین کند تا کلامش در عین سلاست، از سلامت هم برخوردار باشد. ازاینرو، میتوان پیوندی معنادار میان زیستِ پروین با این نوع از زبان شعریاش، برقرار کرد.
نکته دیگر، توجه شاعر به رنگها، گلها و طبیعت است. مثلاً بهرهمندی چندباره از واژههایی نظیر «رنگ»، «سرخ»، «سیاه»، «لاله»، «سوسن»، «مرغ» و... که بیانگر نگاه جزئی و دقیق اوست. نکته دیگر، سوگندواژههاست. در سرتاسر اشعار پروین ما به کمتر بیتی برمیخوریم که کلیدواژه «سوگند» یا «قسم» در آن بهکار رفته باشد، همچنین مسیر کلام یا گفتوگو با کمترین تکیه بر بحث سوگند و قسم پیش میرود. چهبسا بتوان پارهای از سرنخهای این ویژگی را در منش اعتصامی جست.
از قول رئیس مدرسه اناثیه آمریکایی میخوانیم: «از صفات برجسته این دختر هنرمند، چیزی که بیش از همه جلب توجه میکرد؛ صداقت و صراحت او بود. هرگز نزد کسی بیش از آنچه واقعاً او را دوست میداشت، دعوی دوستی نمینمود و هیچگاه خویشتن را صاحب افکار و عقایدی که نداشت، قلمداد نمیکرد». در برخی از اشعار، از راه مناظره ماجرا پیش میرود و نیازی به سوگند و قسم نیست.
نکته دیگر، کاربست واژههایی است که بار عاطفی دارند. مثلاً اشعاری همچون «اندوه فقر»، «شکایت پیرزن»، «طفل یتیم» و... آرینپور در کتاب از «نیما تا روزگار ما» تصریح میکند: «شعر پروین با مضامین نو و با علاقه و دلسوزی به حال بینوایان، ممتاز است. او مدافع حقوق رنجبران و رنجدیدگان و شریک درد و غم زحمتکشان و کشاورزان و بهطور خلاصه، سخنگوی پرشور و پابرجای تیرهبختان است».
باتوجه به اینکه پروین اعتصامی در زندگی خود در زحمت و مضیقه نبود؛ اما بار عاطفی اشعارش در دفاع از طبقه فرودست جامعه بسیار بالاست. همچنین بسامد بالای واژههایی همچون «مادر»، «دختر» و «زن» که در بطن خود، عموماً پیوندی خاص با احساسات دارند. میتوان گفت که کاربست این واژهها یعنی توجه بیشازپیش به مسئله زنان و اهتمام به بحث احساسات و عواطف که در زمانه خود کمنظیر است.
نکته بعدی درباره زبان آمرانه یا مشارکتگرایانه اشعار است. زمانی که ما به مناظرات پروین مراجعه میکنیم، شاهد گفتوگوی دو شخصیت هستیم؛ مثلاً «گرگ و سگ»، «نخود و لوبیا»، «دیدن و نادیدن»، «نخ و سوزن»، «سیر و پیاز» و... همین حالت گفتوگومحوری، گونهای از دعوت برای مشارکت است.
حدود یکچهارم دیوان پروین به همین سبک سروده شده است. درباره مناظرات پروین هم مشهور است که «بیشتر فابلها و تمثیلهای پروین حالت مناظره دارد. این شیوه برای طرح معانی در ادب فارسی دارای سابقهای دیرین است. در برخی آثار عنصری، اسدی طوسی، معزی، انوری، نظامی، سعدی، سلمان ساوجی یا بهصورت سوال و جواب که از نمونههای مفصل آن الهینامه عطار است و جدال سعدی با مدعی در بیان توانگری و درویشی در گلستان به نثر.
درعینحال که مناظره و سوال و جواب در ادب فارسی پرسابقه است، پروین در اختیار این شیوه استقلال اندیشه خود را نشان داده و چون کیفیت برداشت معانی، طرز طرح آنها، نگارگریها، شرح و تحلیلهایش با پیشینیان بهکلی متفاوت است، شعر او ویژگی و اصالتی دارد که از دیگران ممتاز است». حتی جملاتی که بهصورت پرسشی و از سوی برخی از شخصیتها مطرح میشود، سبب شده است تا طرفِ مقابل وارد گفتوگو شود و مناظره شکل بگیرد.
دیگر نکته که کمفروغتر از متغیرهای پیشین در اشعار پروین به چشم میخورد؛ بهرهمندی از تعدیلکنندههاست. واژههایی مثل «گمان»، «شاید» و... در شعر پروین حضور دارند؛ اما کمرنگ و درنهایت، تصدیقکنندههایی مانند «آری» که موردی چند به چشم میخورد. با نیمنگاهی انداموار بر این توضیحات و ازاینمنظر اگر به زندگی و آثار پروین نگاه کنیم، درخواهیم یافت که بخش عمده زبان شعری پروین، زنانه است.
هرچند در سوی دیگر این برداشت، برخی هم بر این باورند که وجود یک یا چند عامل سببشده است تا زبان شعری پروین را مردانه قلمداد کنند؛ ازجمله آشنایی پروین اعتصامی با ادبیات کلاسیک و استفاده و تاثیرپذیری از الفاظ، واژهها و اسلوب شاعران سنتی ایران که قاطبه ایشان مرد بودند؛ توجه بیشازپیش به بحث خرد و آگاهی؛ حضور برجسته و پررنگ پدرِ پروین در زندگی او و تاثیر این حضور بر زبان شعری شاعر و... به نظر میرسد بانو اعتصامی به کمک نبوغ و هوشمندی خود، بهواسطه آشنا شدن با ادبیات سنتی ایران و حتی جهان، بر سرمایه فرهنگی خود افزوده است و همین مسئله در پیوند با منشهای منحصربهفرد ایشان سبب شده است تا زبانی که او از آن استفاده میکند، متناسب با جنس او و زیستِ او باشد.
افزون بر این نکته، در مطالعه زندگی و آثار پروین اعتصامی، چند مشخصه منحصربهفرد وجود دارد که منجر شده است تا شاعران همعصر و حتی روزگاران پس از او، متأثر از یک یا چند مشخصه باشند. در اینجا صرفاً به ذکر عنوان هر مشخصه بسنده میکنیم: مناظرات، مسئله زن، توجه به طبقه فرودست و ستمدیده، بیمیلی به جاه و تفاخر، شعرِ غیرشخصی، امتناع از قبول نشان درجه سوم افتخار وزارت معارف و نرفتن به دربار و زبان شعری.
پروین اعتصامی تلاش کرده است جایگاه خود را به کمک این مشخصهها در میدان ادبی ایران تثبیت کند و نمیتوان حضور و تأثیر او را در ادبیات معاصر نادیده گرفت. این زبان زنانه، در شعرِ شاعری چون فروغ، برجستهتر میشود و نمود بیشتری پیدا میکند که میتوان به پژوهشهایی که دراینزمینه صورت گرفته است، مراجعه کرد.