روزهایی هست که نمیدانیم
همیشه روزهایی هست که آدم همه سال را منتظرشان است. روزهایی که برایش عزیزند و محترم. گاهی عشق پشتشان است و گاه حرفه، گاهی شادی و گاهی بزرگداشت. کافیاست به یلدا فکر کنیم یا نوروز و انبوهی از شادیها و دورهمیهای مربوط به آنها در ذهنمان تجلی یابد. یادمان بیاید ما به کدام سرزمین تعلق داریم و بند دلمان به چه چیزهایی بسته است. به این فکر کنیم که وقتی یکهفته مانده است تا روز مادر فرا برسد، چه فکرهایی در درونمان شکل میگیرد، چقدر در تکوتای یافتن چیزی درخور برای مادرمان هستیم. یا وقتی به عیدهای بزرگ فکر میکنیم و روز تعطیلشان را در تقویم علامت میگذاریم، چه چیزهایی به فکرمان میرسد. حالا همین فکرها و روزها شدهاند ایده یک کالکشن شخصیِ هنری؛ مجموعهای که کلی فکر پشت آن است و رویاهای بزرگی برای آینده آن دیده شده است. ناصر پاشاپورنیکو، طراح و بنیانگذار این پروژه هنری، نام مادرش «لیلان» را روی این پروژه گذاشته است تا اصالت این ارزشها از فضایی شخصی تا فضایی ایرانی معنا پیدا کند. او لیلان را برای ارزشهایی تعریف کرده است که ریشه و ماهیتشان در سادهترین چیزها جریان دارد، آنقدر که شاید یادمان نیاید نقش آنها در زندگی چقدر میتواند پررنگ و حیاتی باشد. اما نگاهی که پشت این پروژه بوده است در راستای ارج نهادن به هرکدام از این ارزشها بوده است؛ ارزشهایی چون گفتوگو کردن، دور هم غذا خوردن، تشکر کردن، بزرگداشت مقام مادر، بزرگداشت مقام پدر، احترام به دیگری و... در همین راستا گردآورنده این پروژه برای هرکدام از این ارزشها، روزهایی را در نظر گرفته است تا به بهانه آنها این ارزشها را بهصورت ویژه پاس بدارد. مثلاً برای ارزش بزرگداشت تشکر، روز عید قربان را بهعنوان شاخص در نظر گرفته است تا مفهومی همهفهم به آن بدهد و دیگرانی که در جریان فعالیت این پروژه قرار میگیرند هم از ماهیت معناییِ پشت آن باخبر شوند. یا در نظر بگیرید برای پاسداشت ارزشی چون دور هم بودن و با هم غذا خوردن، مناسبتی چون شب یلدا در نظر گرفته شده است تا هم ارج نهادن به این ارزش یادآوری شود، هم دلیل قرار گرفتناش در این لیست. نگاه پاشاپور که سالهاست در عرصه فعالیتهای فرهنگی کار کرده است، این بوده که با قرار دادن این ارزشها در اولویت، میتواند در جا انداختن بیشتر و بیشتر آنها در جامعه مثمرثمر واقع شود.
پیوند لیلان با هنر اما از جایی آغاز میشود که هنرمندان مختلف به این پروژه دعوت میشوند و از آنها خواسته میشود تا براساس سبک و سیاق خودشان برای این ارزشها که تا به امروز عددشان به 14 رسیده است، آثارشان را خلق کنند. هنرمندان بزرگی چون کامبیز درمبخش، سیامک پورجبار، رضا هدایت، رایکا میلانیان، رضا عابدینی و... روال به این صورت بوده که این آثار به هنرمند سفارش داده شده تا با هر متریال و سایزی که مدنظرش است اثر را خلق کند. سپس بعد از نمایش در فضاهای کاری گردآورنده، در قالب نسخههای محدود (لیمیتد ادیشن) یا بهصورت الکترونیکی برای دوستان و آشنایان ارسال میشود. به مدت یکسال این آثار در همان فضای کاری به نمایش درمیآیند، سپس به گنجینه لیلان منتقل میشوند. با این تفاوت که قرار است به زودی اتفاقات ویژهای برای این پروژه مسئولیت اجتماعی که بهنوعی مسئولیت هنری هم میتواند تلقی شود، رخ دهد. مثلاً قرار است این آثار در سطحی گستردهتر بهصورت عمومی به جامعه معرفی شود. حالا این معرفی میتواند در قالب یک رویداد فرهنگی و نمایش آثار باشد، میتواند بهشکلی دیگر ازجمله محصولاتی با تصاویر این آثار هنری خلقشده طبق این ارزشها باشد و هزار و یک راه دیگر که طبیعتاً در مسیر برخی از آنها بیشتر از قبل نمایان خواهد شد.
گردآورنده این آثار، طی شش سال گذشته چندین سری از این آثار هنری-که عموماً در حوزه نقاشی بودهاند- را جمعآوری کرده و حالا قصد دارد علاوه بر جذب هنرمندان بیشتری به این پروژه و سفارش آثار براساس این 14 ارزش به آنها، طیف گستردهتری از جامعه هنری را در این اتفاق دخیل کند. ضمن اینکه هدف غایی «لیلان» این است که بتواند با مردم از این ارزشها بگوید و هنر، زبانی باشد برای انتقال این پیام به آنها.