با فرهنگ تاریخی ایران شوخی نکنید
امیر فرضاللهی
مستندساز و منتقد سینما
عناوین جعلی میسازند که فرهنگ تاریخی ایرانیان را انکار کنند. کار یکروز و دوروز نیست، قرنهاست که در پی هجوم مختلف وقتی نتوانستند پس از کلی قتل، غارت و جنایت فرهنگ نداشته خود را به ایرانیان عادت دهند در فرهنگ هشتهزارساله ایرانشهریان هضم شدند و بدان افتخار کردند مغول و تازی و سایر مهاجمان چنین سرنوشتی یافتند چیرگی، پیچیدگی و رنگارنگی فرهنگ تاریخی ایرانیان چنان ژرف و عمیق است که اتفاقات تاریخی هیچگونه تاثیری در اینمجموعه عادات رفتارها و هنجارها نداشته است و این هجومها همچون کفی روی آب بوده که زود از بین رفته است و فرهنگ ایران همچون کهنسنگ و ریگ بر عمق اقیانوس بهگونهایکه بزرگان تاریخ اندیشه جهان آن را ستودهاند، آن را یکی از چهارشاخص پیشرفت انسان نام نهاده و سایر اندیشمندان همچون نیچه، هگل و... به تاثیر و الهام از آن آرای بزرگی در تاریخ اندیشه بشر رسیدهاند.
در چنین وضعیتی که همه اقوام مهاجم نتوانستهاند بر ساختار پرطراوت و رنگارنگ فرهنگ ایرانی خدشهای وارد کنند یا مردم را از آن باز بدارند عدهای با تلاشهای بسیار ناشیانه دارند دستوپا میزنند که با اطلاق عناوین پاراگرافمانند بهجای اسامی پرمغز هنگامههای فرهنگی تاریخی ایران بهنوعی در برمان [حافظه] تاریخی مردم نسبت به این رسمورسوم ایرانیان خدشه یا تغییر حاصل کنند؛ غافل از آنکه نهتنها این تلاشها ره به جایی نمیبرد بل آنکه این جعلیات و آدمهایی که آنها را ساختهاند به مضحکه درمیآیند و محور تسمخر همگان قرار میگیرند.
یادمان نرود که 44 سال پیش عدهای میخواستند تختجمشید را با خاک یکسان کنند اما خود به دیار باقی شتافتند و تختجمشید ماند. بگذریم از آنکه تاکنون چقدر تلاش شده است برخی ایام سال را در برابر نوروز قرار دهند و این جشن بزرگ ایرانشهری را کمرنگ کنند تصور کنید عنوان خندهداری که برای شب یلدا ساختهاند چندهزار بار به شیوههای گفتاری، شنیداری و نوشتاری مورد شوخی و مضحکه قرار گرفته است. فقط کافی است که نگاهی به شبکههای اجتماعی پرمخاطب بیاندازیم تا ببینیم در روزگار دهکده جهانی که مارشال مک لوهان بیش از نیمقرن پیشوعده آن را داده بود ایرانشهریان چگونه فرهنگ تاریخی خود را دوست میدارند و در عمق جانشان چگونه به آن باورمندند. بیاییم تاریخ را بنگریم، بخوانیم و از آن عبرت بگیریم و از این تلاشهای بیهوده دست برداریم وگرنه برای ابد در برمان [حافظه] تاریخی مردم میماند و لکههای تیرهای خواهد ماند؛ آری خواندن تاریخ خیلی چیزها را به ما میآموزد و دیدمان را روشن و نو میسازد. خواندن تاریخ عبرت از گذشته و چراغ راه آینده است. درسهای فراوانی در این عبرت نهفته است و راهبردمان برای حرکت در مسیر آینده مانا و با تشخص میشود. البته میتوانیم به این امر باور نداشته باشیم و مضحکه عام و خاص قرار بگیریم؛ انتخاب با خود ماست که قامت اندیشهمان چقدر باشد و به چهکیفیتی عمل کنیم و آن رفتار متأثر از آن فکر به چهمیزان مانا یا غیرپایدار باشد. نقطه سر خط....