مسیر پرسنگلاخ احزاب
روزنامه هممیهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.

پاسخ محمد عطریانفر، علی باقری و حسین کاشفی به پرسشهای هممیهن درباره تاثیر محکومیتهای قضایی بر فعالیت تشکیلات سیاسی
با آغاز پاندمی کرونا و بعد از آن، روی کار آمدن دولت ابراهیم رئیسی، فعالیت احزاب اصلاحطلب کاهش محسوسی داشته است. در کنار بیانگیزگی عمومی که در جامعه ایران برای فعالیت سیاسی تشکیلاتی و حضور در احزاب وجود دارد و نیز کاهش انگیزه فعالان سیاسی پس از انتخابات 1398 و 1400، برخی محدودیتهای جدید هم برای احزاب ایجاد شده است. اخیرا مالک شریعتی، نماینده تهران و دبیرکل جمعیت رهپویان که از سوی مجلس در کمیسیون ماده 10 احزاب نیز عضویت دارد، از ممنوعیت فعالیت حزبی برخی چهرههای شاخص سیاسی اصلاحطلب سخن گفته است. پیش از حضور او در کمیسیون ماده 10 و در مجلس دهم، قاسم میرزایینکو (عضو تشکل اصلاحطلب مجمع ایثارگران) و پروانه مافی (از اعضای مرکزیت حزب کارگزاران سازندگی) نمایندگان مجلس در این نهاد بودند که با تساهل و تسامح، حداقل در رابطه با مجوز فعالیت به احزاب اصلاحطلب و اصولگرا رفتار میکردند. اما حالا آن روزگار سپری شده است و گویا دیگر ساختمان خیابان فاطمی قرار نیست چنین وجههای از خود نشان دهد. البته، موانع برای احزاب اصلاحطلب در دولتهای قبل هم وجود داشت. مثلا در مورد احزابی که پس از حوادث سال 1388 منحل یا ممنوع از فعالیت شدند، در دولت روحانی امکان فعالیت مجدد فراهم نشد؛ اما از آنجا که اعضای آن احزاب خواستار فعالیت حزبی بودند، به آنها پیشنهاد میشد که با نامی جدید فعالیت خود را ادامه دهند. اما با کنار رفتن مجلس دهم و دولت روحانی، نشانههایی از محدودتر شدن احزاب آشکار شده و نگرانی از توقف فعالیت احزاب بهوجود آمده است. در روزهای اخیر هم حضور حداقل 300نفر از اعضا در نشستهای سالانه احزاب اجباری شده و به این ترتیب تعداد زیادی از احزاب کوچک، در معرض تعطیلی قرار میگیرند. حال این سوال مطرح میشود که نتیجه این محرومیتها و محدودیتها تا کجا اثرگذار خواهد بود. این موضوع دو وجه اصلی دارد؛ از جنبه حقوقی علی تقیزاده، حقوقدان و مدرس دانشگاه، درباره امکان چنین محرومیتها و محدودیتها به هممیهن گفت:«علیالقاعده انسانها در بیان نظراتشان و فعالیتهایشان آزاد هستند مگر آنکه قانون آنها را منع کرده باشد یا احیانا حکم دادگاهی در این خصوص وجود داشته باشد. اگر دادگاهی بنا بر تشخیص ارتکاب جرمی، برای فردی مجازاتی تعیین کرده باشد و براساس آن مجازات به محدودسازی فرد اقدام کرده باشد (فارغ از درست و غلط بودن حکم صادرشده) و لازمالاجرا و لازمالانطباق قطعی را طی کرده باشد؛ درست است. اما اگر چنین حکمی به صراحت وجود نداشته باشد و صرف ادعای یک مقام اجرایی و حتی وزارت کشور و کمیسیون ماده 10 احزاب نمیتوانند مانع فعالیت افراد و گروهها شوند. اینها از اصول اساسی حقوق افراد است.» او درباره ماده 5 بند ب قانون احزاب که گاهی بر آن استناد میشود و براساس آن، ادعا بر ضرورت عدم فعالیت یک فرد صورت میگیرد، گفت:«این موضوع هم باید حتما در احکام صادره و محکومیت مشخص به صراحت عنوان شده باشد. به عبارتی، فرد به این دلیل به زندان محکوم شده باشد و این مجازات محرومیت از فعالیت اجتماعی ذکر شده باشد و صرف حکم زندان باشد و فرد زندان را تحمل کرده باشد؛ این فعالیتها جزو حقوق اساسی افراد است و نمیشود دست به محکوم و محدود کردن افراد زد و قطعا این موارد در اختیار مقامات اجرایی نیست از جمله کمیسیون ماده 10 احزاب. البته بر اساس این قانون، مجرمان امنیتی که در دادگاه حکمی بر این اساس داشته باشند، محرومیتهایی ازجمله عضویت در احزاب برای آنها در نظر گرفته میشود. البته من بر اساس حقوق محض سخن میگویم و درباره رویه نظری ندارم.» در باب وجه دوم و تاثیرگذاری آن بر فعالیتهای حزبی نیز تلاش کردیم این موضوع را از نگاه سه حزب مطرح اصلاحطلبی که سابقه فعالیت و مسئولیت در وزارت کشور و خانه احزاب دارند، بررسی کنیم که در ادامه میآید.
1 |
به نظر شما طرح مساله محرومیت از فعالیت اجتماعی برای فعالان سیاسی و حزبی چقدر میتواند بر فعالیت احزاب در کشور اثرگذار باشد؟
کاشفی:حتما اثر منفی دارد. یکی از مسائل مهم کشور برای پیشرفت و توسعه، احزاب هستند که به عنوان نماینده بخشهای مختلف مردم بتوانند کارها را پیش ببرند. در هر کشوری که انسجام و وحدت ملی وجود داشته باشد، احزاب باید اثرگذار باشند. اگر دولتی بحثش مساله مردم و قانون اساسی باشد، حتما باید نگاه مثبت به احزاب داشته باشد. دولتهایی که نگاه مردمی به احزاب ندارند، به این مساله توجه لازم ندارند؛ دولت به عنوان نماینده مردم باید اقدام کند و باید از وجود احزاب به عنوان دفاع از حقوق مردم، دفاع کند. در زمینه احزاب باید بستری فراهم شود که به عنوان نمایندگان مردم در امور کشور از طریق جذب نیروهای نخبه و برنامهریزی برای آینده دخالت کنند. همه از احزاب باید استقبال کنند و یکی از کارهای بسیار مهم این است که از این امکانات برای مردم استفاده کنند و دولت نیز باید از این مساله استقبال کند. وقتی حزب، هم نماینده خود را داشته باشد و هم پشتوانه مردمی و پاسخگویی داشته باشد، خیلی بهتر از نیروهای بیریشهای است که میگویند به هیچ حزبی تعلق نداریم. باید روی قانون کار شود تا نقش احزاب پررنگتر شود و نمایندگان احزاب بتوانند در هر انتخاباتی از خبرگان تا شورای شهر و روستا حضور داشته باشند و احزاب هم عملکرد اعضای خود را رصد کنند و نسبت به رفتار خود پاسخگو باشند. ما باید از این ظرفیت ملی استفاده کنیم و از احزاب بخواهیم در مسائل ورود پیدا کنند. اگر این شرایط فراهم بود امروز که مردم در مسائل سیاسی، اجتماعی و معیشتی مشکل دارند، حزب حاکم باید پاسخگو میشد. تا زمانی که آن توسعهیافتگی را پیدا نکنیم، باید همچنان آنها را بپذیریم. به جای برخورد منفی باید از این نظرات استقبال کرد. عطریانفر: باور من این است مشروعیت و اقتدار سیاسی ایران متاثر از احزاب و رقابتهای حزبی نیست و اینکه احزاب در مسائل کلان کشور مظهریت چندانی ندارند. هیچگاه ما فرصت پیدا نکردیم که احزاب را آنطور که مورد انتظار و در جامعه جهانی منزلت دارد، در ایران خلق کنیم. علاوه بر این، حاکمیت هم به هیچعنوان علاقهمند نبوده است این نقیصه مهم را مرتفع کند. اگر چه در قانون اساسی ما اشاراتی به فعالیت حزبی شده و فصلی به این موضوع اختصاص داده شده است. بنابراین، انتظار هم این است که احزاب بتوانند در سرنوشت ملی به نمایندگی از مردم دخالت داشته باشند اما متاسفانه بعد از چهار دهه چنین توفیقی را پیدا نکردهایم و این واقعیتی تلخ است. معمولا وقتی قانونگذار نهادهایی را تعریف میکند، عمدتا نقش حمایتی و پشتیبانی دارد. کمیسیون ماده 10 احزاب چند تکلیف کلیدی دارد، یک عنوان مسئولیتش به این برمیگردد که اگر حزبی یا مجموعه مردمنهادی بخواهد فعالیت کند، مرجعیتی باید آنها را بررسی کرده و اعتبارنامهای را برای آنها صادر کند که در قانون ایران چهار گروه مردمی، مسئولیت و اعتبارشان را از کمیسیون ماده 10 میگیرند که عبارتند از احزاب، انجمنهای اسلامی، انجمنهای صنفی و انجمنهای تخصصصی؛ که در این میان احزاب از همه مهمترند. از این نقطه که عبور کنیم، این نهاد قانونی باید از فعالیت احزاب که در قانون آمده حمایت کند. اما متاسفانه در این چهار دهه نهتنها حمایت معناداری نشده، بلکه هدایت هم صورت نگرفته و عمدتا با چشم نظارت و بدبینی به احزاب نگاه کردهاند. به عبارتی از سه حوزه هدایت، حمایت و نظارت تنها به بخش نظارت پرداختهاند و خیلی هم به این ماجرای نظارتی استدلال ارائه نمیکنند. الان رویکردی که در کمیسیون پیش گرفتهاند این است که براساس فضای رسانهای و مجموعه فعالیتی که فعالان سیاسی دارند و در گروههای سیاسی و کانالهای خبری از آنها حرف میزنند، همانها را ملاک قرار داده و پرونده سنگینی برای برخی اعضای احزاب تشکیل میدهند. از این جهت من خیلی نمیخواهم وارد مصادیق شوم، اما فکر میکنم کمیسیون ماده 10 باید برگردد و ببیند علت پرداختن قانونگذار به این موضوع قانونی چه چیزی بوده و در واقع اهداف و نیات قانونگذار را بیشتر استخراج کنند و حقیقت وجودی و حقیقتی که به کمیسیون اعتبار بخشیده را احیا کنند. علی باقری: طبیعی است که در جامعه ما اساسا گرایش به سمت فعالیت حزبی و تشکیلاتی، به خاطر هزینههای بالایی که دارد، بسیار کم است و درصد کمی از افراد به کار تشکیلاتی سیاسی تن میدهند. وقتی شما این هزینهها را به اشکال مختلف افزایش میدهید، از جمله اینکه مانع فعالیت افراد میشوید، این محدودیتها قطعا فعالیت حزبی را نحیفتر میکند و به هر حال، مطمئنا به تضعیف فعالیت حزبی و تشکیلاتی در جامعه منتهی میشود. این خیلی مساله مبهمی نیست.
2 |
آیا حزب شما هم با این مشکل مواجه شده است؟ تا چه میزان؟
کاشفی:بله. ما هم گفتیم که قانون باید ملاک و معیار باشد و آن افرادی که درباره آنها مسائل مطرح شده است، اجازه دفاع داشته باشند. چه در کمیسیون ماده 10 احزاب چه در مسائل دیگر. بر اساس اصل 168 قانون اساسی، باید اتهامات در دادگاه علنی و بدون تبعیض بررسی شود. کسی از خلافکار حمایت نمیکند، اما یکطرفه به قاضی رفتن راه به جایی نمیبرد. عطریانفر: اعضای احزاب ممکن است دیدگاههای یکنواخت نداشته باشند، اما با سیاستی که در حق برخی از اعضای خوب ما پیش گرفتهاند، ممکن است ما از نظر روحی دچار ناراحتی و گلایه شویم. اما واقعیت این است که فعالیت حزبی، فعالیتی نیست که با حذف احدی از اعضا، کار آن متوقف شود. چون واقعیت این است که احزاب بیش از آنکه متاثر از اعضا باشند، متاثر از گفتمانی هستند که به عنوان مبانی هویتی و موجودی حزب تبیین و تعریف شده است. اگر یک خدمتگزار از فعالیت حزبی محروم میشود، حزب باید فعالتر حضور داشته باشد و حتی خلأ وجودی آن فرد را جبران کند. اگرچه خلأ هم بهوجود نمیآید. وقتی افرادی با مجموعه ظرفیتهای فردی موثر بوده یا حداقل در حوزه زنان نیز تاثیرگذار بودهاند، همانند خانم فائزه هاشمی، محروم شوند، میتوانند به عنوان مشاور امین حضور داشته باشد و از ظرفیت ایشان استفاده کنیم. باقری: هنوز چیزی رسما به حزب توسعه ملی ابلاغ نشده است. اتفاقی که برای رد صلاحیت اعضای حزبی رخ داده است، دو بخش دارد. یکی مستند به قانون است. چه خوشمان بیاید و چه بدمان بیاید، واقعیت این است که قسمتی از این ردصلاحیتها مستند به قانون است؛ مثل خانم فائزه هاشمی. ایشان سابقه چنین محکومیتی دارد یا در قانون مصوب احزاب، بر مبنای ماده پنج محکومین جرایم امنیتی مادامالعمر از فعالیت در احزاب منع میشوند. مالک شریعتی در این مورد فکت قانونی آورده است. البته باید به این قانون به دلایل مختلف اعتراض کرد. یکی اینکه این قانون مخالف با اصل 26 قانون اساسی است. قانون اساسی به صورت مطلق میگوید فردی را نمیتوان به عضویت یا عدم عضویت در حزبی مجبور کرد. اما قانون فعلی میگوید هر کسی محکومیت امنیتی داشته باشد، نمیتواند عضو شود. اینجا باید به قانون ایراد گرفت و فعالان سیاسی باید از ضرورت تغییر قانون احزاب سخن بگویند. یک نهضت در این زمینه باید راه بیفتد. من مشکلی ندارم که دبیرکل حزب رقیب در کمیسیون ماده 10 احزاب حضور داشته باشد، اما افرادی که هستند باید تلاش کنند فعالیت احزاب در کشور رونق بگیرد. نکته بعدی اینکه گاه دخالتهای آنها از قانون هم عبور میکند و فراتر از قانون، تعیین میکنند که افرادی باشند یا نباشند. افراد و تشکلهایی را از فعالیت منع میکنند که فرم و ظاهر قانونی را رعایت میکنند. یعنی افرادی که نه سابقه محکومیتی دارند و نه شامل ماده پنج میشوند. فراتر از قانون محدودیت ایجاد میکنند. این دو شکل است. نخبگان سیاسی در هر دو زمینه باید متمرکز و مخالفت کنند. قانون اشتباه را باید نقد کرد و مجریان باید تفسیرهایی به نفع فعالیت هرچه بیشتر چهرههای سیاسی در احزاب ارائه کنند. مثل آنچه در دولت روحانی اتفاق میافتاد که تلاش میشد اجرای قانون را تلطیف کنند.
3 |
حزب شما چه برخورد و چه رویکردی را در این زمینه در پیش گرفته است؟
کاشفی:باید مصادیق اعلام شود. عضویت در حزب از حقوق شهروندی است و اگر موردی است باید به او گفته شود و حزب باید بتواند از این مساله آگاه باشد. عطریانفر: ما باید فعالتر شده و تلاش کنیم تا ماده 10احزاب سیاست انسدادگرایانه را کنار گذاشته و متوجه شود که محدودکردن، چیزی را حل نخواهد کرد و به چیزی دست نخواهد یافت، مگر اینکه بخواهند سنگاندازی کنند که این سنگاندازی هم در مجموع به نفع کشور نخواهد بود. باقری: حزب ما در این زمینه با مشکل روبهرو نبوده است.
4 |
آیا این گزاره را میتوان پذیرفت که حاکمیت با این رویکرد به دنبال پایان دادن به فعالیت احزاب اصلاحطلب است؟
کاشفی:شاید به دنبال حذف احزاب نباشند، اما زمینهای هم دیده نمیشود که به دنبال تحول و پویایی احزاب باشند. احزاب یعنی نمایندگان مردم. برخی میخواهند فعالیت احزاب متوقف شود اما این قطعا به نتیجه نمیرسد. مردم، آینده میخواهند و این جز در سایه خرد جمعی محقق نمیشود. دولت به هر حال موانعی در کار احزاب ایجاد کرده. شما میبینید دولت اصلاحات از طریق نهادهایی مثل خانه احزاب به دنبال تقویت این نهاد بود. امروز مفهوم توسعهیافتگی این است که از ظرفیت مردمی در همه زمینهها استفاده شود و دولت باید از طرق مختلف برنامههای احزاب را برای خروج از بحران جویا شود. آن هم در شرایطی که کشور از آب و خاک و محیط زیست گرفته تا مسائل سیاسی و اقتصادی، مشکل دارد و باید برای برونرفت از بحرانها از ظرفیت نخبگان استفاده کند. عطریانفر: احزاب چون در قانون اساسی آمدهاند، توسط قانون عادی هم نمیتوانند بیخاصیت شوند. چون در قانون اساسی احزاب تعریف شده، پارلمان هم نمیتواند این کار را انجام دهد، چه برسد به اینکه سایر نهادها قصد چنین کاری را داشته باشند. آنها به طور قانونی این ظرفیت را ندارند اما اینکه مانع ایجاد میکنند امری آشکار است. البته هدف، کنار زدن احزاب قانونی نیست. باقری: وقتی موارد مشابه برخورد با احزاب در این زمینه را کنار هم میگذاریم، ما را به این سمت سوق میدهد که چنین برداشتی داشته باشیم. برخوردی را که با نهادهای مدنی و حتی نهادهای مدنی صنفی میشود میبینید. همین اواخر، خانه سینما که همین روزها انتخابات دارند یا کانون وکلا، یا برخوردی که با فعالان معلمان و دانشجویی در کشور میشود، وقتی در کنار وقایع حوزه احزاب قرار میدهیم، ما را به این سمت سوق میدهد که باور کنیم که یک مشی فضای مضیق برای فعالیتهای تشکیلاتی سیاسی و مدنی در کشور به وجود آمده است.