هممیهن: طی دهههای گذشته پروندههایی وجود داشتند که افکار عمومی با آنها درگیر شدند. پس از مدتی احکام برخی از این پروندهها صادر شد اما افکار عمومی هنوز درباره این پروندهها و احکام صادرشده سوال دارند. امیرمحمود حریرچی، جامعهشناس و عضو هیات علمی دانشگاه بهزیستی در گفتوگو با «هممیهن» معتقد است رویه فعلی کشور و گسترده شدن چتر فساد برخلاف رویهای است که در اوایل انقلاب وجود داشته است.
با پروندههایی روبهرو هستیم که هر چند احکام آنها آمده اما افکار عمومی هنوز با گذشت سالها درباره این پروندهها قانع نشده است. تحلیل شما از بروز چنین وضعی چیست؟
برای بررسی این موضوع باید نگاهی به گذشته داشت و ریشههای آن را در همان سالهای اولیه پیروزی انقلاب جستوجو کرد. انقلاب ایران دلایلی داشت و در کنار این دلایل توقعاتی برای جامعه ایجاد کرده بود که یکی از مهمترین این توقعات، موضوع عدالت اجتماعی بود؛ موضوعی که در جریان اعتراضات پیش از انقلاب شنیده میشد و ما که در آن زمان جوان بودیم، این تصور را داشتیم که عدالت در حکومت پهلوی وجود ندارد. بعد از انقلاب هم وقتی درگیر جنگ شدیم و شهید دادیم، مردم یکپارچه بودند و همین یکپارچگی باعث شده بود زیر موشکهای عراق هم امید خود را حفظ کنند. همین مسائل در کنار نوع برخورد و رفتار مسئولان توقعات را درباره عدالت اجتماعی بالا برد. نوع زندگی مسئولان ردهبالا در سالهای اول انقلاب برای مردم کاملا مشخص بود که سادهزیست واقعی هستند و خبری از فسادهای اقتصادی بین آنها و نزدیکانشان شنیده نمیشد. وقتی مردم مسئولین نظام را میدیدند که اینطور زندگی میکنند، خودبهخود این توقع در آنها تقویت میشد که عدالت اجتماعی به سالهای پس از جنگ هم سرایت کند. بر همین اساس مردمی که توقع داشتند عدالت اجتماعی را با تمام وجود احساس کنند، حتی
کوچکترین فساد هم میتوانست برای آنها دردآور باشد، چه برسد به اینکه فسادهای گسترده مطرح شود و پروندهها برای مردم نیمهباز بماند؛ به عبارت دیگر زخم این پروندهها برای مردم کهنه شود و بعضی افراد مختلف هم از این زخمها سوءاستفاده کنند.
چرا ما با پدیده بیاعتمادی در فضای عمومی درباره احکام صادرشده برای چنین زخمهایی روبهرو هستیم؟
هر گروهی که قرار است قدرت را در اختیار بگیرد، برای اینکه جلب توجه کند، حرف از برخورد با فساد میزند اما وقتی زمان جلوتر میرود، میبینیم که اصل پروندهها باز هستند و باز هم شاهد مانور افراد فاسد در کشور هستیم. مادامی که این افراد در شکلها و زیر چتر حمایتهای مختلف حضور داشته باشند، نمیتوانند عدالت را ترویج کنند و این زخمها کهنه میشوند اما هیچگاه خوب نمیشوند؛ پروندههایی که هنوز با گذشت چند سال برای افکار عمومی باز هستند و افکار عمومی به هر نحوی قانع نشدهاند. همین زخمهای کهنه هستند که باید حلوفصل شوند تا امیدواری به جامعه برگردد.
شرایط ایجاد این امیدواری در جامعه چیست؟ باید چه رفتاری صورت بگیرد که اعتماد و امید به جامعه برگردد؟
همانطور که گفتم، تا زمانی که پروندههای قدیمی حلوفصل نشود و علامت سوالهای افکار عمومی از بین نرود، نمیتوان انتظار اتفاق عجیبی را از سوی جامعه برای ایجاد امید داشت. به ما مرتب میگویند مردم را ناامید نکنید اما مردم وقتی میبینند که فساد وجود دارد و اتفاقی صورت نمیگیرد، چطور باید امیدوار باشند؟ همین چند وقت پیش فاجعه متروپل را داشتیم. فیلمی منتشر شد که برادر کسی که عامل آن جنایت بود، در حال گریه و زاری است که برادرش هم زیر آوار مانده است اما مردم باور کردند؟ خیر! افکار عمومی باور ندارد فردی که آن جنایت را مرتکب شده، مرده است و من در فضای مجازی میبینم که اتفاق نظر افکار عمومی این است که او از ایران خارج شده است.
چرا اینقدر این تصور محکم شده است که این فرد هنوز زنده است؟ این تصور ریشه اجتماعی دارد؟
بله کاملا ریشه در اجتماع و آنچه بر ما گذشته، دارد. شما ببینید پرونده شهرداری تهران چه شد و به کجا رسید؟ چرا هیچ خبری درباره برخوردها شنیده نمیشود؟ در شهرداری تهران با زمینفروشی فاجعه ایجاد شده است و امکان ایجاد فاجعه انسانی با کوچکترین زلزله وجود دارد اما چه برخوردی با عوامل این فاجعه صورت گرفته است؟ الان وضعیتی داریم که جامعه این تصور را دارد که اراده محکمی برای به اشد مجازات رساندن مفسد وجود ندارد.
احکامی درباره مفسدین فیالارض اما اجرا شده است.
این بحث مفسد فیالارض در اوایل انقلاب هم وجود داشت اما این مفسدین چه افرادی بودند؟ بر اساس آنچه آن زمان وجود داشت، مفسدین فیالارض افرادی بود که از حقوق جامعه میزدند و در قله نشسته بودند و فساد میکردند. مشکل این است که در ایران همه چیز را سیاسی میکنند اما این مسائل همه اجتماعی است و باید اراده قوی وجود داشته باشد تا حلوفصل شود. مشکل اینجاست که به اسم مذهب و شرع مسائل مختلفی مطرح میشود که همین مسائل باعث میشود اعتقادات نسل جوان هم دچار چالش شود. به مفسدین فیالارض اشاره کردم؛ شما ببینید وقتی این حجم فساد اقتصادی وجود دارد، چرا مانور به این گستردگی روی بحث عفاف و حجاب داده میشود؟ درحالیکه مفسدین فیالارض که در قله فساد حضور دارند، همچنان به فعالیت خود ادامه میدهند و ممکن است این روزها به جایی برسیم که واقعا به صورت جدی باید درباره تکرار فاجعهای مثل اسیدپاشی اصفهان نگران باشیم.
با گذشت بیش از 7 سال از اسیدپاشی اصفهان، هنوز تکلیف این موضوع هم برای افکار عمومی روشن نشده است.
نمیدانیم علت اصلی این موضوع چیست و چرا با گذشت این زمان هنوز عوامل این فاجعه معرفی نشدهاند اما این تصور وجود دارد که معرفی حتی یک عضو کوچک از این جنایتها منجر به اعلام اسامی بزرگی شود که به قول دستاندرکاران به صلاح نیست؛ شاید به همین دلیل افرادی دوست ندارند جریانات اصلی فسادها و جنایتها افشا شوند. مسئله وجود داشتن فساد دردناک است اما مسئله مهم و دردناکتر این است که فساد به صورت کامل پیگیری نمیشود و برای همین است که علامت سوال برای جامعه حتی با گذشت چند سال وجود دارد و افکار عمومی قانع نمیشوند.
راهحل عملی برای حل این مسائل چیست؟
قوانین ما باید اصلاح شوند. حقوق شهروندی باید به صورت قانون دربیاید. وقتی حقوق شهروندی قانون شود، هیچ سایه و پناهی برای افرادی که پتانسیل انجام جرمهای متعدد را دارند، وجود نخواهد داشت اما به گذشت زمان این سایه روزبهروز قویتر شده و به شکلهای مختلفی در آمده است. ضعف اصلی ما این است که سازمان زیاد داریم اما کنترل نداریم، ضعف کنترل، ضعف اساسی ماست. وقتی منافذی پیدا میشود که افرادی فاسد قانون را دور میزنند یعنی قانون و کنترل قانون ایراد دارد. ما فکر میکنیم فقط قانون مهم است اما کنترل قانون مهمتر است.