تقی آزادارمکی از امضاکنندگان بیانیه ۱۸۰ نفره: پیچِ تاریخی همان چیزی است که امروز در آن قرار داریم
تقی آزادارمکی، استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران در گفتوگویی که با هممیهن داشت، میگوید که جنگها فرصتی است برای اینکه به فهم واقعیت رسید و بر همین اساس، پایان جنگ ایران و اسرائیل فرصت خوبی برای برنامهریزی بهبود وضعیت است.

تقی آزادارمکی، استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران در گفتوگویی که با هممیهن داشت، میگوید که جنگها فرصتی است برای اینکه به فهم واقعیت رسید و بر همین اساس، پایان جنگ ایران و اسرائیل فرصت خوبی برای برنامهریزی بهبود وضعیت است. او که بیانیه 180 اقتصاددان درباره تغییر پارادایم را امضا کرده است، معتقد است که کشور در مرحله پیچی تاریخی قرار گرفته و باید از وضعیت ایجادشده، برای عبور از این پیچ استفاده کرد.
اولین بیانیه جامعی که پس از جنگ به امضای چهرههای سرشناس علمی رسید، بیانیه 180 اقتصاددان درباره تغییر پارادایم بود که شما هم بهعنوان یکی از اساتید رشتههای غیراقتصادی، زیر این بیانیه را امضا کردید. دلایل حمایتتان از راهکارهای ارائهشده توسط این چهرهها چه بود؟
شرایط بعد از جنگ اسرائیل علیه ایران، به ما مجموعهای از آگاهیها داد. این آگاهیهاست که میتواند جامعه را از احتمال سقوط نجات دهد. در همین راستا، ضعفهایی که وجود دارد، باید مرتفع شود. نکته دیگر این است که همیشه بعد از جنگها، فرصت اصلاح داریم. جنگها بیشتر از انقلابها فرصت فهم واقعیت را منعکس میکند.
انقلابها، ایدهآلگرایی را ترویج میکند ولی جنگها چون با ویرانی و کشته شدن آدمها همراه است، واقعیتها را بیشتر به نمایش میگذارد. پس از جنگهاست که ساختن، ساماندهی و رفع مشکلات بیرون میآید. با توجه به این اتفاق است که جامعه، میل به برونرفت از شرایط پیشاجنگ خودش را پیدا میکند، اینجاست که ضرورت بازگشت به شرایط طبیعی، ممکن و موثر به میان میآید.
در بیانیه از «تغییر بنیادی رویکرد نظام حکمرانی در جهت افزایش ملموس مشارکت جامعه و احیای سرمایه اجتماعی» حرف زده شده است. این تغییر چگونه است؟
ما اگر بخواهیم تغییرات جزئی انجام دهیم، این تغییرات توسط دولتها انجام میشود. ولی ماجرای تغییرات بنیادین با تغییرات جزئی فرق میکند، این نوع تغییرات مربوط به دولت نیست و کل نظام اجتماعی و سیاسی در آن دخیل است. جایی که تغییرات بنیادین مطرح است، اگر به نتیجه برسد، ما ساماندهی و بهبود وضعیت را خواهیم داشت و این تغییرات بنیادین از طریق مشارکت جامعه، افزایش اعتماد اجتماعی و سرمایه اجتماعی بهدست خواهد آمد و جامعه را بزرگتر از چیزی نشان میدهد که تا آن موقع برای سیستم دیده میشده است.
یعنی همه ایرانیان موضوعیت پیدا میکنند و اگر همه ایرانیان باشند، دامنه عمل جامعه وسیعتر میشود و سرمایه اجتماعی بیشتری بهدست میآید که منجر به مشارکت بیشتر خواهد شد. بعد از این تغییر بنیادین نظام حکمرانی، جامعه هم تغییر خواهد کرد و از مسیر خودزنی به سمت فعال شدن حرکت خواهد کرد.
چه لوازمی برای این تغییر نیاز است؟ تا چه میزان شرایط برای تغییر پارادایم فراهم است؟
الان شرایط آماده شده است، جنگی را انجام میدهید، ساختاری شکسته میشود، توانها و ناتوانیهایی رو میشود. در شرایط طبیعی که نمیتوانید به این مسائل دست یابید. اتفاقاً اینجاست که باید تصمیم گرفت، مرحله پیچ تاریخی که از آن حرف زده میشود، همین نقطه است که این روزها در آن قرار داریم. پس به نظر میآید که شرایط وجود دارد و باید به این تغییر بنیادین تن داد و هیاهو را به بعد از تغییر موکول کرد.
پس از انتشار بیانیه، انتقاداتی به آن صورت گرفت که همچنان هم رگههایی از این انتقادات دیده میشود. واکنش شما به این نقدهای مطرحشده چیست و آنها را چگونه ارزیابی میکنید؟
بیانیهای که منتشر شد، یک بیانیه آرام، درون جامعهای و درون ایرانی بوده است اما با این وجود، مخالفان سرسختی داشت و بسیاری از آدمهایی که زیر این بیانیه را امضا کرده بودند، مورد اهانت قرار گرفتند. ولی نباید فراموش کرد که افرادی که این بیانیه را نوشتند، آدمهایی هستند که دستشان در کار بوده، کار و جامعه را میشناسند و خیالپردازی نکردهاند. افرادی هستند که از مدیران ارشد کشور و دانشگاهیان و سیاستمداران عمده بودهاند و به نظر من، اقدام ملی درستی را انجام دادهاند. طبیعی است که فغان سر دهند. افرادی هم که فریاد زدند، مشخص است چه افرادی هستند.
بنیادگرایانی هستند که امروز در قالب جلیلیون صورتبندی شدهاند و اساساً در حال صورتبندی ارتجاع سیاسی و فرهنگی هستند که اتفاقاً از فعالیت این افراد، فروپاشی در میآید. آنها بنیادگرایان فروپاش هستند. این رفتارها هم طبیعی است، هر چقدر متن دقیقتر، شفافتر و درستتر باشد، مخالفت بیشتر میشود. میزان مخالفتی که میشود، نشانه اهمیت و دقت بیانیه است.