۳ مواجهه با جنگ / بررسی بیانیههای ۱۸۰ نفره ۷۰۰ نفره و ۱۹۱ نفره در گفتوگو با امضاکنندگان
پس از پایان جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل و اعلام آتشبس، فضای جامعه به سمتوسویی رفته است که اظهارنظر درباره گذشته و آینده بسیار است؛ موضوعی که در سطح سیاسی منجر به نگارش سه بیانیه مختلف در همین مدت شده است که نویسندهها و امضاکنندگان این بیانیهها، در دل متن کوتاهی که نوشتهاند، با درسگیری از تاریخ، به نکتههایی درباره آینده اشاره کردهاند.

پس از پایان جنگ 12 روزه ایران و اسرائیل و اعلام آتشبس، فضای جامعه به سمتوسویی رفته است که اظهارنظر درباره گذشته و آینده بسیار است؛ موضوعی که در سطح سیاسی منجر به نگارش سه بیانیه مختلف در همین مدت شده است که نویسندهها و امضاکنندگان این بیانیهها، در دل متن کوتاهی که نوشتهاند، با درسگیری از تاریخ، به نکتههایی درباره آینده اشاره کردهاند. بررسی هر کدام از بیانیهها و راهکارهایی که داده شده، هرچند میتواند کار جداگانهای باشد اما نگاهی به اختصار، نشان میدهد که راهکارهای ارائهشده در سه بیانیه به صورت زیر است:
سه بیانیه و 12 راهکار
بیانیه 180 نفره: این بیانیه که آن را میتوان بیانیهای تماماً دانشگاهی دانست، به امضای 82 پژوهشگر اقتصاد و 98 پژوهشگر سایر رشتهها رسیده است. آنها در ابتدای بیانیه نوشتهاند: «از این جنگ، همانند هر بحران بزرگ دیگری، درسهای ارزشمندی باید آموخت. توأمشدن درگیری نظامی میان ما و رژیم اسرائیل و آمریکا با تشدید ابرچالشهای ناشی از ناترازی فزاینده در بخشهای مختلف، افول سرمایهگذاریهای مولد، تشدید مهاجرت نخبگان به خارج از کشور و... بار دیگر ما را با این سوال مواجه میکند که چه میزان از مشکلات و خطرات متنوعی که امروز جامعه را در برگرفته، قابلپیشگیری بوده و میتوانسته موقعیت مساعدتر و شرایط مناسبتری را بهوجود آورد؟» و در ادامه به 7 مورد درباره آینده اشاره شده است که این موارد به اختصار عبارتند از:
«1- برای خروج از شرایط بهوجودآمده، مسیر دیپلماسی و مذاکره سازنده با آمریکا و اروپا فعال شود و از بروز مجدد جنگ و تداوم اعمال فشارهای اقتصادی جلوگیری شود. 2- در عرصه داخلی، مهمترین توصیه ما، تغییر بنیادی رویکرد نظام حکمرانی در جهت افزایش ملموس مشارکت جامعه و احیای سرمایه اجتماعی است. 3- برای تقویت انسجام ملی و افزایش سرمایه اجتماعی، زندانیان سیاسی و محصورانی که بهدلیل بیان نظرات زندانی شدهاند، از بند رها شوند. 4- صداوسیما و دیگر رسانههای جمعی دولتی، از کنترل محافل افراطی خارج و به نحوی متحول شود که مرجع رسانه به داخل کشور منتقل شود. 5- نظام اطلاعاتی و امنیتی کشور برای خنثیسازی همهجانبه دشمن و صیانت از جان و کیان مردم، نیازمند بازنگریهای اساسی است. 6- سیاستهای پولی، ارزی، تجاری و مالی بهگونهای تنظیم شود که زمینه رانتجویی و فساد را از بین ببرد. 7- بر ضرورت خروج نیروهای نظامی از امور بنگاهداری و فعالیتهای اقتصادی و تمرکز آنها بر امور مربوط به حوزههای مستقیماً مرتبط با امور نیروهای مسلح تاکید میشود.»
بیانیه 700 نفره: این بیانیه پس از بیانیه میرحسین موسوی صادر شد که نوعی اعلام حمایت از بیانیه آخرین نخستوزیر ایران بود. برخلاف دو بیانیه دیگر، امضاکنندگان این بیانیه، بیشتر چهرهها و فعالان سیاسی، اجتماعی و رسانهای بودند. آنها در بیانیه خود نکته جدیدی را منتشر نکردند و به همان موارد اشاره شده توسط میرحسین موسوی پرداخته بودند.
در بخشی از این بیانیه در توجیه پیشنهادشان برای بازنگری در قانون اساسی جدید، اشاره شده: «همانگونه که میرحسین هشدار میدهد، دفاع ملّی در برابر تجاوز بیرونی نمیتواند بهانهای برای تداوم سیاستهای غلط داخلی باشد. اتّحاد در برابر تجاوز خارجی تنها در صورتی پایدار و مؤثر خواهد بود که ساکنان ایرانزمین در سرزمین خود احساس امنیت، کرامت و مشارکت واقعی در تعیین سرنوشتشان را داشته باشند... ما همچنین خواهان رفع فوری حصر از میرحسین موسوی و زهرا رهنورد، آزادی فوری و بیقیدوشرط همهٔ زندانیان سیاسی و عقیدتی، پایان سانسور و انحصار رسانهای، و به رسمیت شناختن سیاستورزی و جامعه مدنی مستقل هستیم.در دفاع از ایران، هیچچیز ضروریتر و اخلاقیتر از بازگرداندن قدرت به مردم نیست.
بیانیه 191 نفره: دومین بیانیهای است که از سوی چهرههای دانشگاهی و علمی نوشته شده و به نوعی در نقطه مقابل بیانیه 180 نفره است. در ابتدای بیانیه آنها نوشته شده: «متجاوزِ به ایران، دشمن اشغالگری است که بزرگترین نسلکشی و پاکسازی قومی قرن را مرتکب شده و با پشتیبانی شمالِ جهانی ابایی از نقض همهی قواعد و هنجارهای بینالمللی و اخلاقی ندارد.» در ادامه این بیانیه، 4 مورد توسط امضاکنندگان مورد اشاره قرار گرفته است:«1- حفظ و گشودن چتر همبستگی ملی در دفاع میهنی با فرماندهی مشترک واحد و پرهیز از «سرزنش قربانی»: باید از دوقطبیسازی در این فضای پس از آتشبس دوری کرد. نباید این همبستگی به نفع گروهی خاص مصادره شود. 2- توسعه، امنیت و مذاکره: دستگاه مذاکراتی کشور مشغول کار و تلاش خود است.
باید به آن اعتماد داشت و از تحرک و ابتکارات آن پشتیبانی کرد. ضمن امید به تحقق بهترین سناریوها و فرصتسازی برای تحققش، باید برای بدترین سناریوها هم آمادگی ساخت. 3- فوریت خلق رضایت عمومی در چارچوب اصلاحات واقعنگرانه: امروز بهجای مطالبهی بیحاصل اصلاحات بزرگ، دفعی، کلی و نشدنی و تبدیل آنها به مناقشه سیاسی، باید از نیروی آزادشده از جنگ برای ساختن توافقهای حل مسئلهای و دستاوردهای ممکن بهره برد. 4- مقاومت در مقابل تعلیق کار و زندگی: در این شرایط «مقاومت در مقابل تعلیق»، «بازگشت به زندگی» و کمک به «خلق افقهای روشن» که برای مردم ایران و کشورهای منطقه وجدآور باشد یک ضرورت همگانی است.»
هدف یکی است
نگاهی به راهکارهایی که در این بیانیهها مورد اشاره قرار گرفته، نشان میدهد که هر سه بیانیه اختلافاتی در راهکار با هم دارند اما نکته اساسی در نگارش این بیانیهها این است که نویسندگان و امضاکنندگان هر سه بیانیه روی این محور تاکید دارند که با روش فعلی، ادامه راه میسر نخواهد بود و باید کشور و سیاست وارد عرصه جدیدی شود. به عبارتی هر سه بیانیه امضاشده، بهرغم تفاوتهایی که دارند، نشاندهنده نوعی دلنگرانی برای ایران است؛ منتهی هر کسی از زاویه دید و تحلیل خود، به ارائه راهکار پرداخته است؛ هر چند اینکه سیستم تصمیم بگیرد کدام راهکار را اجرا کند، مشخص نیست. شاید هر 12 مورد اشاره شده، در حد نوشتار بیانیه باقی بمانند و مانند بسیاری اوقات، توجهی به راهکارهای جامعه مدنی و دانشگاهی نشود.
در همین راستا و در گفتوگو با حمیدرضا جلاییپور از امضاکنندگان بیانیه ۱۹۱نفره، تقی آزادارمکی از امضاکنندگان بیانیه ۱۸۰ نفره و جلال جلالیزاده از امضاکنندگان بیانیه ۷۰۰ نفره به بررسی بیشتر این موضوع پرداختیم.