ناصر ایمانی فعال سیاسی اصولگرا و از نویسندگان روزنامه رسالت در دهه ۷۰:نظرش را بدون مصلحتاندیشی بیان می کرد
احمد توکلی از جمله چهرههایی است که خط مشی او را با همه رویکرد اصولگرایانه و راستگرایانهای که داشت، نمیتوان کاملاً منطبق با تصمیمات این جریان ارزیابی کرد

احمد توکلی از جمله چهرههایی است که خط مشی او را با همه رویکرد اصولگرایانه و راستگرایانهای که داشت، نمیتوان کاملاً منطبق با تصمیمات این جریان ارزیابی کرد؛ چنانچه روزی در اوج فریادهای مجلس در حمایت از برخورد با معترضان پشت تریبون رفت و درباره ستار بهشتی یکی از چهرههایی که به دلیل فعالیت در فضای مجازی بازداشت شده و پس از چندی خبر مرگ او آمده بود، سخن گفت(21 آبان 91). در همین راستا و درباره رفتارهای اینچنینی مرحوم احمد توکلی گفتوگویی با ناصر ایمانی، فعال سیاسی اصولگرا انجام دادهایم که در ادامه میآید.
مرحوم توکلی به عنوان چهرهای از راست و اصولگرایی از نظر شما چه شخصیتی داشت؟
آقای دکتر توکلی ویژگیهایی داشتند که این ویژگیها را در دیگر شخصیتهای سیاسی کشور کمتر میشود دید یا اصلاً نمیتوان دید. از جمله ویژگیهای او:
1- آزادمنشی مرحوم توکلی است. یعنی اگر اعتقادی داشتند آن را اعلام میکردند و اهل مصلحتاندیشیهای معمول و احتیاطهایی که خیلی از سیاسیون داشتند، اصلاً نبودند. نظرات خود را در مکاتبات و سخنانشان صراحتاً مطرح میکردند. البته برخی نظرات ایشان به دلیل اینکه محرمانه به مسئولان کشور مینوشتند، منتشر نشده است. در برخی موارد ایشان نظراتشان را حتی اگر مخالفین بسیاری داشت صراحتاً مطرح میکردند. اینجا تاکید کنم که منظور من این نیست که همه نظرات ایشان درست است بلکه در اینجا من به صراحت لهجه و آزادمنشی ایشان اشاره دارم.
2-ایشان بسیار اهل مشورت بودند. تقریباً برای بسیاری از اقدامات سیاسی و حتی نظرات اقتصادیشان با دوستانی که اعتقاد داشتند از نظر فکری افراد سالمی هستند مشورت میکردند.
آقای توکلی در دیدهبان شفافیت و عدالت قریب به چندین سال بود که به عنوان مبارزه با فساد نامهنگاری و فعالیت انجام میداد. نظرتان درباره پیشنهادات و راهکارهایی که در این مدت مطرح کرده است، چیست؟
ایشان یک روحیه شخصی داشت که من به آن اشاره کردم و از زمان جوانی هم اینگونه بودند، ایشان با صراحت به بیان نظراتش میپرداخت. گاهی همجریانیها و همجناحیهای او نظر متفاوت از او داشتند و ایشان به صراحت نظراتش را میگفت و در بند نظرات جناحی و سیاسی نبود. اگر هم جایی میدید که اشتباه کرده است، عذرخواهی میکرد؛ چه در علنی و چه در خفا این کار را میکرد.
شما خاطرتان هست که ایشان درباره یکی از چهرههای دیپلمات کشور 20 سال پیش ادعایی کرد (که من نامش را نمیبرم) بعد متوجه شد که اشتباه کرده است و رسماً در رسانهها از او و نسبت به نظری که دربارهاش داشت عذرخواهی کرد. این ویژگی هم از جمله ویژگیهایی است که کمتر سیاستمداری دارد. یعنی وقتی فکر میکرد در نظری یا گفتهای اشتباه کرده است، آن را مطرح میکرد و میگفت من اشتباه کردم.
اثرگذاری ایشان در حوزه سیاسی چگونه بوده است؟
درباره میزان تاثیرگذاری فعالیت او معتقدم در مقاطعی که مسئولیت داشت موثر بود. مثلاً در مجالس 7، 8 و نهم چون نماینده مجلس بود تاثیرگذاری هم داشت و جزء چهرههای اصلی اقتصادی مجلس بود و بر روی مواضع ایشان بقیه نمایندگان حساب میکردند. تاثیر مهمی هم که ایشان در فضای سیاسی کشور داشت؛ کاندیداتوری در برابر مرحوم آقای هاشمیرفسنجانی و نظراتی که به عنوان رقیب در فضای آن زمان مطرح کرده بود، است و به نوعی نظراتش را که علیه برخی از خط مشیهای آقای هاشمی بود، مطرح کرد. البته من در موضع دفاع یا حمله به نظرات سیاسی و اقتصادی ایشان سخن نمیگویم بلکه مسئله این است که در فضای سیاسی سال 1372 و موقعیت سیاسی که آقای هاشمی داشتند، ایشان آن آزادگی را داشت که نظر خود را بیان کنند.
در آن زمان کمتر کسی به خودش اجازه میداد در برابر آقای هاشمی کاندیدا شود و اظهارنظر متفاوت و مخالف خط مشی ایشان مطرح کند. به عبارتی ایشان به صراحت آنچه را که به آن اعتقاد داشت بیان میکرد. از دیگر اثرگذاریهای مهم او خروجش از دولت آقای موسوی بوده است که با چند نفر از همفکرانش تصمیم میگیرند به خاطر تفاوت نظر با دولت از آن دولت خارج شوند. به عبارتی ایشان حریت خاصی نسبت به نظراتش داشته است. ایشان به مصلحتاندیشی روی نیاورد؛ موضوعی که پس از او بسیاری از سیاسیون به آن روی آوردند.
یکی از صحنههای ماندگار از دوره نمایندگی توکلی نطق او درباره درگذشت ستار بهشتی است. در حالیکه فضای مجلس و دولت در آن مقطع برخلاف رویکرد توکلی در این موضوع بود. نظرتان درباره این بُعد از شخصیت ایشان چیست؟
شما مرحوم ستار بهشتی را میفرمایید من موضوع دیگری را به شما یادآوری میکنم و باید این موضوعات را در زمان خودش مورد توجه قرار دهید؛ مثلاً 20 یا 30 سال قبل و شرایط سیاسی آن زمان را در نظر بگیرید و رفتار ایشان را ارزیابی کنید. نمونهاش اینکه ایشان اولین کسی بود که در مجلس در برابر سیاستهای اقتصادی احمدینژاد ایستاد و بیماری هلندی در اقتصاد ما را مطرح کرد. در چه زمانی؟ در دولت اول او؛ که به شدت احمدینژاد محبوب است و قبل از حوادث 88 و سایر مسائل است. آن هم زمانی که ایشان جزء گروهی بودند که از پشتیبانان احمدینژاد به لحاظ سیاسی محسوب میشدند.
ایشان به صراحت نظرش را بیان کرد و در برابر آن ایستاد و با طرح بیماری هلندی به سیاستهای اقتصادی دولت اول احمدینژاد انتقادات بسیاری کرد. با اینکه آقای دکتر داوودی معاون اول احمدینژاد به لحاظ اقتصادی از همفکران ایشان و از دوستان ایشان بود اما او در برابر این سیاستها ایستاد. ایشان هر جا که احساس کرد تصمیمات به ضرر انقلاب است ولو اینکه به ضرر جناح خودش باشد البته یا به شکل علنی مانند موضوع مرحوم ستار بهشتی یا غیرعلنی که از آن اطلاعی نداریم به صراحت نظرش را میگفت. مثلاً به مسئولان عالیرتبه کشور نامه مینوشت یا به صورت حضوری و در ملاقات نظراتش را بیان میکرد.
در همه ادوار مختلف با رؤسایجمهور و وزرا جلسه میگذاشت این کار را پیگیری میکردند. به عبارتی ایشان آزادگی خاصی داشت و اگر از هر جناح تعدادی از آنها چنین آزادگیای داشتند بسیاری از مسائل حل میشد. ایشان دگم هم نبود مثلاً فقط با جناح خودش ارتباط داشته باشد؛ با همه دوستانش در ارتباط بود؛ چه آنها که دوست اول انقلابشان محسوب میشدند و چه دوستان زمان زندانشان که هر کدام به یک جناح و جریان رفتند، او ارتباطش را حفظ کرده بود و ارتباط دوستانهاش را با وجود آنکه برخی آن را نمیپسندند، ادامه میداد. بسیاری از اصلاحطلبان و اصولگرایان با او ارتباط داشتند و به او احترام میگذاشتند حتی اگر نظرات سیاسی و اقتصادی او را قبول نداشته باشند.