درخواست فوری درباره مجید توکلی
مجید توکلی بهرغم تحمل ۸ سال زندان از سن ۲۰ سالگی، در جریان ناآرامیهای سال ۱۴۰۱ در منزلش بازداشت شد. ابتدا گفتند که بازداشتش جنبه «پیشگیرانه» دارد، اما نهایتاً او را به اتهام تبلیغ و تبانی به شش سال زندان محکوم کردند که پنج سال آن قابل اجرا بود.
احمد زیدآبادی، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی در نامهای به غلامحسین محسنیاژهای، رئیس قوه قضائیه خواهان پیگیری آزادی مشروط مجید توکلی شد:«پیش از این هم گفتهام که زندان کسی را نمیکشد اما میتواند دختربچهای را به کلی از پا در آورد. منظورم دختربچه مجید توکلی است که پیش از این داستانش را شرح دادهام اما ظاهراً کسی یا عمق این موضوع را درک نمیکند و یا برایش علیالسویه است که یک کودک دچار تشنج روحی و جسمی دائمی شود.»
در ادامه آمده است:«مجید توکلی بهرغم تحمل 8 سال زندان از سن 20 سالگی، در جریان ناآرامیهای سال 1401 در منزلش بازداشت شد. ابتدا گفتند که بازداشتش جنبه «پیشگیرانه» دارد، اما نهایتاً او را به اتهام تبلیغ و تبانی به شش سال زندان محکوم کردند که پنج سال آن قابل اجرا بود. بعد از اجرایی شدن حکم، درخواست اعاده به دیوان داد. پذیرفته شد و شعبه تحت ریاست مرحوم آقای رازینی حکم را نقض کرد و با استدلالات مفصل، اتهام تبانی را بیدلیل دانست. پرونده به شعبه 54 تجدیدنظر ارسال شد اما شعبه مذکور رأی دیوان را نادیده گرفت.
دوباره درخواست اعاده داده شد و این بار نیز همان شعبه 39 دیوان به ریاست آقای رازینی، باز بر رأی قبلی خود اصرار کرد و خواستار توقف حکم و رسیدگی مجدد شد. در رسیدگی مجدد، آقای توکلی موقتاً از زندان آزاد و نهایتاً به دوسال حبس محکوم شد که یک سال آن را تحمل کرده است.» در ادامه این نامه آمده است:«اینک بهرغم درخواست آزادی مشروط، دادسرای اجرای احکام برای اجرای یک سال باقیمانده، او را احضار کرده است. در دادسرا به وکیلش گفته شد که آقای توکلی علیه آنها حرف زده درحالیکه او پس از آزادی موقت بهطور مطلق سکوت کرده است.
مشکل اما تحمل یک سال حبس نیست. مشکل دختربچهای است که حاضر نیست حتی یک لحظه از پدرش جدا شود. این کودک در فراق پدر فقط بیتابی نمیکند، بلکه از شدت گریه و زاری خود را به زمین میکوبد و دچار سطحی از تشنج میشود؛ بهطوریکه به هیچ طریقی نمیتوان او را آرام کرد. دردناکی این موضوع برای کسانی که آن را فقط میشنوند شاید قابل درک نباشد، اما برای مادرش و همه کسانی که با او سر و کار دارند به راستی که عذابی غیرقابل وصف است.»
زیدآبادی در پایان نیز نوشته است:«این یک مورد واقعاً استثنایی و به عبارتی یک تراژدی انسانی است و با هر سطح از وجدان نمیتوان در برابر آن بیاعتنا بود. درخواست من نجات این کودک از شرایط در انتظارِ اوست. امیدوارم این درخواست به رؤیت شما برسد و مورد توجه قرار گیرد زیرا باز شدن گره این مشکل به دست شماست.»