ارزیابی کارشناسان از حملات زود هنگام مخالفان و تردید ها و نقد های درونی حامیان پزشکیان
انتقاد از دولت تشکیل نشده
مسعود پزشکیان به ریاستجمهوری نرسیده و هنوز از گزینه منتخب به مستقر تبدیل نشده که مورد هجمههای پی در پی انتقادات قرار گرفت. خواسته او و تیم همراهش این بود که شرایط منتخب مردم اینبار متفاوت باشد، چراکه او دست خود را به سوی تمام طیفهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و مردمی دراز کرد تا دستش به گرمی فشرده شود.
اما برخی هنوز در حال و هوای انتخابات زودهنگام دوره چهاردهم ریاستجمهوری مانده و از همان ابتدا بدون توجه به تجربیات گذشته و آسیبهای احتمالی مسلسلوار دست به انتقاد به فردی زدهاند که صرفاً در ابتدای مسیر است و حتی کابینهاش معرفی نشده و در اولین گام برای انتخاب هیئتدولت از جریانهای سیاسی مختلف دعوت به عمل آورده است. از رفتارهای رئیسجمهوری منتخب اینطور به نظر میرسد که دولت چهاردهم به دور از تندروی، به دنبال انسجامبخشی سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاست خارجی است و از هر پیشنهادی استقبال میکند. برخی از فعالان اصولگرا و تمام کاندیداهای رقیب پزشکیان حتی علیرضا زاکانی که اعلام کرد حتماً تا آخر میماند تا نگذارد پزشکیان ریاستجمهوری را به دست آورد، به دیدار پزشکیان رفتند و با استقبال گرم او روبهرو شدند.
در همین گرماگرم دیدارها و نقدها چه در میان اصلاحطلبان و فعالان سیاسی منتقد وضع موجود و چه در میان اصولگرایان حتی آنها که در دوره انتخابات پیروزی پزشکیان را روی کارآمدن دولت سوم روحانی میدانستند، در فضای التهابی پیشآمده هشدار به چنین نقدهای مکرر پیش از آغاز به کار دولت دادهاند.
نمونه غیراصولگرایش، علی نصری، کارشناس سیاسی است که در یادداشتی به موضوع انتقاد به دولت پرداخته و نوشت: «چند روز برای رئیسجمهور منتخب خطونشان نکشیم. چند روز صبر کنیم تا پسوند «منتخب» از عنوانش برداشته شود و بعد انتقادات و ایرادات و خردهگیریها و هشدارها را به سویش روانه کنیم. کمی صبر کنیم تا در نقش جدیدش تثبیت شود، دید و بازدیدهایش را انجام دهد، در هر جلسه و مراسمی که صلاح میبیند شرکت کند و پیوندهای سیاسی که لازم میداند را برقرار سازد، بدون اینکه هر لحظه نگران «پشیمان» شدن ما از رایمان باشد.»
او در ادامه با اشاره به اینکه «تمرین دموکراسی» فقط تمرین انتقاد کردن و ایراد گرفتن و مطالبهگری و طلبکاری نیست، تمرین «حمایت» کردن و یاری رساندن و تقویت نمودن دولت منتخبمان نیز هست، تاکید کرد: «اگر باید درسی از گذشته گرفته باشیم این است که تغییر و اصلاح با «تضعیف» دولت میسر نیست. بهبود وضع موجود تنها از طریق «تقویت» و توانمندسازی رئیسجمهور و دولتش امکانپذیر است. دولتی میتواند مطالبات ما را محقق سازد که نیروی انجام این کار را به او بخشیده باشیم و این وظیفهی امروز ما در این مقطع است.»
همچنین درباره نمونه اصولگرای چنین نگاهی، پرویز سروری، عضو شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی در گفتوگو با هممیهن در مورد انتقاد و حمله به پزشکیان تاکید کرد: «برخی رقابتهای انتخاباتی را به کدورتهای سیاسی تبدیل میکنند. بعد از رقابت فرد پیروز باید بستری فراهم کند که دیگر فعالان سیاسی اجازه طرح مطالب خود را داشته باشند و آنها که پیروز نشدند تا جایی که میشود از فرد پیروز در راه خدمت حمایت کنند. معتقدیم حرکت در جهت تضعیف آقای پزشکیان اقدام باطلی است. چون هنوز دولت ایشان فعالیت خود را شروع نکرده و معنا ندارد که در جهت کار انجامنشده، برخوردهای تخریبی و حتی نقد نابجا انجام شود.»
با وجود آنکه پیشکسوتان جبهه متحد اصولگرایان میگویند که نباید دولت را نقد کرد، تندروها دست از تخریب برنمیدارند و شانه به شانه براندازان حرکت میکنند و با شعارهایی علیه محمدجواد ظریف بهعنوان همراه پزشکیان سعی در تضعیف دولتی دارند که «دولت وحدت ملی» لقب گرفته و درصدد رفع اختلافات بین جریانهای سیاسی و کاهش شکاف عمیق بین مردم و نظام برآمده تا به انسجام ملی که در سالهای اخیر فقط در شعارها جا خوش کرده را به وجود آورد.
متاسفانه برخی اصلاحطلبان اعتقاد به انتقاد مکرر دارند و با شروع هر اتفاقی در جایگاه مخالف و حتی موافق به نقد آن میپردازند. درست است که برخی از اصلاحطلبان این انتقاد مکرر را با تعبیر نقد آزاد در راستای کاهش اشتباهات توجیه میکنند اما به نظر میرسد این رویکرد به نوعی به رفتار و کنش سیاسی در برخی از اصلاحطلبان تبدیل شده است، که بیش از اینکه هموارکننده تحقق دموکراسی باشد تضعیفکننده پیش از موعد دولتها است. نقد بدون حمایت آنهم در بدو ورود و زمانی که کابینه هم مشخص نیست، عاقبتی به جز تضعیف دولت روی کار آمده و افزایش مشکلات پیش روی آن ندارد.
طی این روزها شورای راهبری و کارگروههای انتخاب وزرا بیش از هر چیزی در تیررس انتقادات قرار گرفتهاند. حتی ارتباطی که پزشکیان با مردم میگیرد هم به انتقاد از سوی برخی تبدیل شده و معتقدند؛ چرا پزشکیان به جای آنکه به انتخاب کابینه خود بپردازد وقت خود را در جلسات غیرکاری صرف میکند؟ اگرچه مسعود پزشکیان، رئیسجمهور منتخب در همایش تقدیر از اعضای ستاد مرکزی انتخاباتش گفت: «... علی(ع) میگوید من بالاتر از این نیستم که خطا نکنم و نفسم به خطا نرود. من نه معصومم، نه از علی(ع) بالاترم. مرا نقد کنید و اشکالات را بگویید...» اما آنها که نقد میکنند حواسشان باشد که نقدشان اساسی و مسئولانه باشد و صرفاً گلایههای پیدرپی و ایرادگیری نباشد که فقط فضا را ملتهب کند.
انتقادات آرمانگرایانه و احتمال تخطئه و تخریب
از نگاه بسیاری، حجم انتقادات به فعالیت مسعود پزشکیان بهعنوان رئیسجمهور منتخب پیش از حضور در جایگاه رسمی و دست گرفتن سکان دولت چهاردهم بیش از انتظار است، درحالیکه این دولت با شعار وحدت ملی به رقابت در انتخابات ریاستجمهوری پرداخت و به دنبال وفاق ملی است.
ابوالفضل دلاوری، استاد علوم سیاسی و عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در گفتوگو با هممیهن موضوع انتقاد به دولتی که هنوز تشکیل نشده را بررسی کرد که در زیر آمده است.
*برخی از اصلاحطلبان اعتقاد دارند که در هر شرایطی باید انتقاد کرد. درحالیکه هنوز دولت تشکیل نشده و به نظر میرسد که پزشکیان در راه وحدت – نه خالصسازی – کشور و استفاده از تمام پتانسیل و ظرفیتهای کشور و جریانهای مختلف سیاسی حرکت میکند، این انتقادها چه جایگاهی دارد؟
این دغدغه من هم هست که با توجه به تجربیات و فرهنگ موجود، چطور با دولتی که در حال شکلگیری است، وارد فرآیند نظارتی و انتقادی بشویم. برای مردم بهویژه افرادی که رای دادهاند، انتظارات زیادی ایجاد شده است. واقعاً بسیاری از مردم انگیزهای برای رای دادن نداشتند و امید زیادی به این دولت بستند. وقتی امید میبندند نگرانند که امیدشان ناامید شود. بنابراین ارائه شکلگرفته برای انتقاد و نظارت و به قول خودشان رصد کردن ریز و درشت رئیسجمهور و در آینده نزدیک هیئت دولت بیجا نیست. در مجموع این نظارت ضروری است و با توجه به شرایط قابل فهم است که مردم نگرانی خود را بیان کنند تا به مرزی نرسند که احساس بیفایدگی یا پشیمانی به آنها دست دهد. روحیه خوبی است که فعالان سیاسی، نخبگان، احزاب، گروههای مختلف و حتی مردم عادی که در انتخابات شرکت کردند اراده و رویکرد رصد، نقد و مراقبت از دولت را در پیش بگیرند.
اما بحثی در انتقاد وجود دارد که انتقاد باید متناسب با مسئله باشد؛ از سوی دیگر زمانمندی درستی داشته باشد و در زمان درست مطرح شود. در حال حاضر طیف زیادی از انتقادات متوجه فرآیند رئیسجمهور برای شناسایی و انتخاب وزرا و معاونین است. ما ملت کمصبر و پرتوقعی هستیم و گاهی فراموش میکنیم که تا دیروز کجا بودیم و چه کار میکردیم و امروز که فرصتی پیش آمده دنبال مسائل آرمانگرایانه و به قول معروف کمالطلبانه هستیم تا هیچ عیب و ایرادی در کار وجود نداشته باشد. فراموش نکنیم که مثلاً تا دولت قبلی، دولت آقای روحانی و حتی دولت آقای خاتمی – که با آن شور و هیجان انتخاب شد - مردم کجای کار بودند؟ چه کسی اطلاع داشت که تیم دولت چگونه انتخاب میشود؟
تمام انتخابها به قول معروف در اطرافیان رئیسجمهور شکل میگرفت. آن زمان مردم نیز اعتراضی داشتند؟ کسی اصلاً انتقاد کرد که آقا چرا ما را مشارکت ندادید؟ در فرایند شناسایی، معرفی و تعیین معیار و... مشارکت داشتند؟ حالا فردی آمده که با ایده خود یا شاید مشاورانش به دنبال آن است که این موضوع – انتخاب کابینه - را دموکراتیکتر کند و دامنه اطلاعات یا مشارکت افراد و گروهها را در این انتخاب بیشتر کند. ما باید این ایده را قدر بدانیم. این روش کمالطلبی منفی یا بهتر است بگویم توقعات بیجاست. توقع بیجا یعنی زمانی که امکانش نیست موضوعی مطرح شود. به خاطر داشته باشیم که در گذشته از دایره محدود خودشان کابینه را پیشنهاد میدادند درحالیکه امروز 500- 400 نفر این وظیفه را به عهده گرفتهاند. این یک قدم مثبت و رو به جلو است. البته ممکن است انتقاداتی هم وجود داشته باشد بهعنوان مثال اینکه یک سنت غلط لابی و زد و بند وجود دارد، هشدار دهیم که حواس آقای رئیسجمهور باشد. با این انتقادات بجا و مفید حتی شورای راهبری ترمیم شد.
*این انتقادات بوی سهمخواهی هم میدهد؟
بخشی از جوسازیها ناشی از این است که افرادی در این فرصت ایجادشده به دنبال تاثیرگذاری ارزشها و منویات – نه منافع – خود هستند. آیا امکان این وجود دارد که به همه حق بدهند؟ همه خود را محق میدانند. در این میان اعلام کردند که سهمیه گروههای مختلف لحاظ شود و مفهوم «تبعیض مثبت» مطرح شده است. تبعیض مثبت مفهوم خوبی است اما به شرط آنکه معیارمند باشد نه آنکه فردی نالایق روی کار بیاید. تبعیض مثبت بدان معناست که افرادی با تخصص، توانایی، مهارت، تجربه و... در یک سطح هستند فرد یا گروهی را در اولویت قرار دهیم که تاکنون در حاشیه بوده است.
این روش نهتنها منطقی بلکه اخلاقی هم هست. اما متاسفانه عدهای متوجه نیستند که ما تازه در حال تجربه این الگوها و روشها هستیم و انتظار ایدهآلیستی و بیعیب و نقص نباید داشت. اما اگر اشکالات آشکاری وجود دارد باید بیان شود. بهعنوان مثال آقای کیانیان پیامی به رئیسجمهور داد که پیام دلسوزانه و دوستدارانه بود. او میگوید که شما عادت کردید اینطور زندگی کنید اما الان شما رئیسجمهور هستید و باید این عادت را کنار بگذارید. این انتقاد آنقدر مشفقانه است که به دل مینشیند اما بعضی هنوز هیچ اتفاقی نیفتاده، میگویند: «داریم از دادن رایمان پشیمان میشویم. ببینید چه کسانی دور رئیسجمهور را گرفتهاند.»
*این انتقادات میتواند باعث تضعیف یا پیشرفت دولت چهاردهمی شود که هنوز فعالیت خود را شروع نکرده است؟
قطعاً تاثیر منفی میگذارد. انتظارات بیجا موجب میشود که به تدریج سوءتفاهم و بدبینی ایجاد شود و انگیزهها را هم کاهش میدهد. رئیسجمهور میگوید: «من هر کاری بکنم، عدهای ایراد میگیرند.» این انتقادات مانند فردی است که نزدیک عید پارچهای برد و به خیاط گفت: «این را بدوز. اما نگویی چرخم خراب شده. تا عید نمیتوانم بدوزم. سوزن چرخم شکست. یقهاش خراب شد... اصلاً پارچه را بده نمیخواهم بدوزی.» درحالیکه پارچه هنوز در دستش بود. در حال حاضر اینطور با پزشکیان رفتار میکنند. او هنوز کسی را انتخاب نکرده اما میگویند: «همان آدمهای گذشته قرار است روی کار آیند.»
*از دموکراسی و تمرین دموکراسی صحبت میشود مسلماً انتقاد را به عنوان یکی از ابزار مردم در برابر حکومت و دولت مطرح میکنند. آیا فضای دموکراسی فقط نقد است؟
دو نوع آزادی وجود دارد؛ آزادی مثبت و آزادی منفی. آزادی منفی یعنی اینکه شما از هر قید و بندی آزاد باشید و در برخی از حوزهها به این آزادی نیاز داریم. اما یک آزادی مثبت نیز وجود دارد. مهم این است که قرار است برای چه موضوعی از این دموکراسی استفاده شود. در دموکراسی هر دو تا آزادی وجود داشته باشد. نه آنکه صرفاً آزادی منفی را قبول و اعلام کنیم: «من آزاد انتقاد کنم.» اما باید مشخص شود که با این انتقاد چه اتفاقی میافتد. انتقاد که تنها جنبه منفی ندارد، جنبه مثبت هم دارد. اینکه بگوییم پزشکیان برای اولین بار سازوکاری در پیش گرفته که نسبت به قبل یک درجه بهتر است، انتقاد مثبت محسوب میشود. در چند روز اخیر که این انتقادات را در گروههای مختلف میبینم از این سازوکار پزشکیان دفاع میکنم و میگویم یادتان رفته تا دوره قبل ریاستجمهوری اطلاع نداشتیم چه اتفاقی رخ میدهد؟ اما الان درباره تشکیل و فعالیت شورای راهبری و تصمیمگیریها و جلسات کمیتههای آن اطلاعرسانی میشود.
کسی که انتقاد میکند باید متوجه این موضوع باشد. عقبه و رزومه افرادی که در کمیتهها معرفی میشوند در شورای راهبری براساس اولویتهای تعیینشده، بررسی میشود. اما هیچیک از این بررسیها برای رئیسجمهور الزامی ایجاد نمیکند. ممکن است رئیسجمهور افراد دیگری حتی خارج از لیست انتخاب کند. اشکال ندارد و حق این است اما رئیسجمهور میخواهد از این عقل جمعی و اطلاعاتی دیگران استفاده کند که بسیار بهتر از روشهای قبل است. این همان آزادی مثبت است و بهتر است بعد از تشکیل کابینه دولت سراغ تشکلهای سیاسی و سیاست حزبی برویم تا یک حزب قدرتمند تشکیل شود تا این مسائل – انتخاب کابینه دولت - درون حزب به صورت سازمانیافته انجام شود. این روش منطقی و حرفهایتر است. این روش انتقادی است. انتقاد یعنی ارزیابی نه تخطئه. ارزیابی جنبه منفی و مثبت است.
*البته در این میان مسائل مربوط به کمیتهها و کارگروهها و شورای راهبری، دغدغه وجود احتمال زد و بند برای معرفی افراد نیز در این انتقادات مطرح شده است...
بیشک این دغدغه وجود دارد و امکان آن هم منتفی نیست. اما اگر رئیسجمهور در کمیتهها حضور داشته باشد این احتمال از بین میرود؟ مگر ایشان میتواند تمام سازوکارها را رصد کند؟ یک کمیته 20 نفر عضو دارد که از طیفهای مختلف هستند. این 20 نفر با یک نفر زد و بند میکنند؟ آنها با پروژه یا توطئه قبلی وارد کمیتهها شدند؟ ممکن است یکی از آنها فرصتطلب و دیگری نامناسب باشد اما افراد دیگری در این کمیتهها هستند که اقدامات این چند نفر را خنثی کنند. به نظر من این اشکالات به لحاظ منطقی ممکن است ایجاد شود اما در اجرا خیلی کمتر از آنچیزی که منتقدان میگویند، است. اینکه به جای 400 نفر 4 نفر دور رئیسجمهور باشند که احتمال زد و بند را بیشتر میکند. به نظر من بسیاری از انتقاداتی که مطرح میشود ناشی از این است که روی سازوکارهای تشکیلاتی و معیارمند، فکر نکردهاند و منتقدان اصلاً آن را نمیشناسند.
من تمام جداول، معیارها و سازوکارها را خواندم و یک مفهومسازی در این مورد کردم و گفتم؛ «ما در دو موقعیت قرار داریم؛ اول، موقعیت تاسیس، دوم، موقعیت انتخاب.» در حوزه تاسیس لازم نیست انتخاب افراد براساس نسبیت انتخابی باشد بلکه باید نمایندگی گروهها و اقشار مختلف را داشته باشد. ایراد گرفتند چرا سهمیه حقوقی، زنان و مذهب در نظر گرفته شده است؟ قوه مؤسس مردم هستند که در قالب احزاب نمایندگی نمیشوند بلکه در قالب گروههای اجتماعی، فرهنگی، مذهبی، قومی، طبقاتی و منطقهای تعریف میشوند که هر کدام از آنها باید در مجلس مؤسسان حضور داشته باشند. معمولاً مجلس مؤسسان که یک نظام سیاسی را تاسیس میکنند، نباید طوری عمل کنند که مردم به کاندیدای عمومی رای بدهند. ایراد این است که چرا در شورای راهبری سهمیهبندی شده است؟ پاسخ منطقی، حقوقی و سیاسی این است که شورای راهبری به شکل مجلس مؤسسان در مقیاس کوچک عمل میکند. نمایندگی در این شورا براساس تقسیمات اجتماعی است نه براساس نظامهای انتخاب آرای عمومی و هر فرد یک رای. ما که در موقعیت انتخابات برای هیئت وزیران قرار نداریم. انتخابات رئیسجمهور تمام شده است. این امر متفاوت و با امر و سنتهای متفاوتی عمل میشود که به نظرم تاکنون درست عمل شده است.
*در پی این اتفاقات و انتخاب صورتگرفته به نوعی شاهد آن هستیم که انتقادات درونگروهی به صورت عمومی مطرح میشود. آیا انتقاد به دولتی که شروع به کار نکرده به این شکل جایگاهی در دموکراسی دارد؟
به صورت تئوری بله جایگاه دارد. دموکراسی یک تعریف صوری دارد و یک تعریف محتوایی. در تعریف صوری گفته میشود که انتخاب بخشی از دموکراسی است و صرفاً با انتخاب یک فرد نباید در امور کشور مشارکت کرد. باید در عین حال نظارت هم صورت گیرد چراکه بخشی از دموکراسی است. نظارت توسط احزاب، احزاب مخالف یا حتی حاکم، رسانهها، افکار عمومی و فرد فردِ شهروندان باید انجام شود. اما منتقد باید موضوع مورد انتقاد را قبل از انتقاد بهخوبی بشناسد، در غیر اینصورت برداشت سطحی و سلیقهای بروز داده میشود و قضاوتی صورت میگیرد که اولاً نتیجه آن درست نیست، یعنی انتقاد وارد نیست.
ثانیاً تاثیر منفی میگذارد و بدبینی، ناامیدی، دلسردی، بیانگیزگی و خستگی ایجاد میکند. به نظر من بسیاری از انتقاداتی که در این چند روز مطرح شده از نوع دوم است. یعنی براساس اطلاعات دقیق، مثبت و منطقی نیست. اما بخشی از این انتقادات وارد است و نفس انتقاد بسیار مهم است. هنوز انتقاد تعریف نشده است. مخالفت، تخطئه و تخریب با انتقاد فرق میکند.