تاریخ فیلترینگ
ارزیابی مقایسهای عملکرد چهار دولت در برخورد با شبکههای اجتماعی
ارزیابی مقایسهای عملکرد چهار دولت در برخورد با شبکههای اجتماعی
موج مسدودسازی شبکههای اجتماعی، دیگر این روزها دارد به روتینی در مواجهه با حضور گسترده مردم در فضای مجازی بدل میشود و بیم و اضطراب آن بهوجود آمده که قصد مسئولان این باشد که هرگاه مردم بستری برای هماندیشی و فعالیت در حوزه فضای مجازی را مییابند؛ دقیقا انگشت آنها بر دکمه فیلترینگ همان بستر برود و آن را از دسترس عموم مردم خارج سازند. دیروز نگرانی و ناامیدی از پس ازدسترفتن کسبوکارها و ارتباطات اجتماعی در تلگرام در میان بود و امروز شاهد آن هستیم که واتسآپ و اینستاگرام به جمع شبکههای اجتماعی مغضوب پیوستهاند و از دسترس خارج شدهاند. اینکه در برابر شبکههای اجتماعی و رواج آنها در بین جامعه ایران، سیاست در ایران چه مسیری را طی کرده است و برخورد با این شبکهها که شاید مهمترین اثرگذاری آنها کمک به گردش آزاد اطلاعات است، به چه صورت بوده است، موضوع قابل تاملی است که بهطور اجمالی به آن میپردازیم.
شبکههای اجتماعی محبوب مغضوب
تلاش برای مسدودکردن شبکه اجتماعی بدون در نظر گرفتن خواست جامعه، به گفته بسیاری از دلسوزان کشور، خود میتواند زمینهساز نارضایتیهای بیشتر در جامعه شود. متاسفانه در پی هر اعتراض و حادثهای، گویی بهانهای فراهم میشود که مدافعان و علاقهمندان به فیلترینگ به خواسته خود رسیده و در برابر حضور مردم در این فضاها سدسازی کنند؛ چرخهای که از سال 1387 آغاز شده و همچنان ادامه دارد و حالا تعداد شبکههای اجتماعی محبوب در بین ایرانیها که مسدود شدهاند و دسترسی به آنها از طریق فیلترشکن میسر است، به عدد 12 رسیده است؛ به این ترتیب، تمام شبکههای اجتماعی محبوب در جهان در ایران مسدود شدهاند.
حضور و رواج شبکههای اجتماعی در زندگی مردم و تبدیل شدن این شبکهها به عنوان یکی از اجزای زندگی روزمره بسیاری از ایرانیها، از نیمهدوم دهه 80 آغاز شد و موج ایجاد شده روزبهروز گستردگی بیشتری پیدا کرد؛ روزگاری دسترسی به شبکههای اجتماعی فقط از طریق کامپیوترهای خانگی فراهم بود، اما گذر زمان و پیشرفت تکنولوژی که با تولید موبایلهای هوشمند و گسترش اینترنت همراه بود، مسیر را به سمتی برد که شبکههای اجتماعی از خانهها فراتر رفته و همراه دائمی مردم شود؛ روندی که به صورت جهانی در حال رشد است.
موجهای مسدودساز
تقریبا یک سال پس از آغاز دولت سیزدهم، مسدودسازی شبکههای اجتماعی نه برای اولینبار بلکه بهعنوان تکرار تجربهای ناخوشایند از سر گرفته شد و پس از بحران اجتماعی و سیاسی جاری کشور که بهدنبال درگذشت مهسا امینی ایجاد شد، نوبت به سه شبکه اجتماعی اینستاگرام، واتسآپ و اسکایپ رسید که با مهر فیلترینگ روبهرو شده و دسترسی به آنها با اینترنت عادی کشور دیگر میسر نیست؛ روندی که از سال 87 آغاز شد و طی پنج دولت ادامه پیدا کرده است.
اولین شبکه اجتماعی که مورد استقبال ایرانیها قرار گرفت و در انتخابات دوره هشتم ریاستجمهوری در سال 1384 هم مورد استفاده زیادی بود، شبکه اجتماعی به نام «اورکات» بود که این روزها فقط یک نام از آن باقی مانده است و دیگر وجود خارجی ندارد. دولت سیدمحمد خاتمی، به عنوان اولین دولتی که با این فضا روبهرو شد، برخوردی سلبی با آن نکرد و چرخش آزاد اطلاعات با اینترنت معمولی در جریان بود؛ اگرچه در همان زمان هم از سوی جریان مخالف دولت، نگاه همراه با سوءظن به آن وجود داشت و حتی یکبار در دیماه 87 خبر از قطع این اپلیکیشن در ایران به میان آمد؛ اما در نهایت با شروع فعالیت «یاهو360»، استفاده از آن توسط کاربران ایرانی کنار گذاشته شد و پس از انتخابات 1384 دیگر خبری از آن نبود.
فیلترینگ و احمدینژاد
اما روند فیلترینگ و مسدودسازی و به عبارت دیگر، اولین موج مسدود کردن این شبکهها، چندی پس از این شروع شد که استفاده از آنها از طریق کامپیوترهای خانگی در دولت محمود احمدینژاد فراگیر شد و البته رئیس این دولت حضوری پرقدرت در عرصه مسدودسازی شبکههای اجتماعی مورد استفاده در ایران داشت؛ موضوعی که باعث شد ایرانیها با تکنولوژی فیلترشکن آشنا شده و برای دسترسی به این شبکههای اجتماعی دست به دامن فیلترشکنها شوند. در سال 1387 و پیش از انتخابات دهمین دوره ریاستجمهوری، اولین موج گسترده فیلترینگ شبکههای اجتماعی گریبانگیر یوتیوب و توئیتر شد. فیلترینگ این شبکهها در حالی صورت گرفت که شرایط کشور آرام بود و بحرانی برای بهانه فیتلرشدن تا آن لحظه وجود نداشت.
سال بعد از آن و با فرا رسیدن انتخابات دوره دهم ریاستجمهوری، در پی قطع خطوط ارتباطی تلفن همراه در حوادث و اعتراضات آن سال به نتایج انتخابات، مسدودسازی شبکههای مجازی روند سریعتری به خود گرفت و در دومین موج مسدودسازی، سه شبکه اجتماعی پرکاربرد در بین ایرانیها از سوی دولت محمود احمدینژاد فیلتر شدند که سرآمد آنها را میتوان فیسبوک دانست که محبوبترین شبکه اجتماعی در بین ایرانیها در آن زمان بود. یاهومسنجر و جیتاک دو شبکه اجتماعی دیگری بودند که دسترسی به آنها از سوی دولت مسدود شد که البته در بین آنها میتوان یاهو360 را هم قرار داد و طبیعتا مهمترین اتفاق این بود که خود دولت پیشگام این کار و مسدودسازی شده بود.
پس از انتخابات دهمین دوره ریاستجمهوری در سال 1388، استفاده از شبکههای اجتماعی مسدودشده با فیلترشکن صورت میگرفت و عملا شبکه اجتماعی محبوبی روی کامپیوترهای خانگی تعریف نشده بود، اما با فراگیر شدن استفاده از گوشیهای همراه هوشمند و آغاز بهکار جدی اندروید، یکبار دیگر شاهد فیلتر شدن این شبکههای اجتماعی بودیم.
نکته جالب توجه این است که محمود احمدینژاد به عنوان سردمداران فیلترینگ و فردی که در دولتش شبکه اجتماعی محبوبی از زیر تیغ فیلتر او در امان نبود، این روزها منتقد فیلترینگ شده است. او با انتشار ویدیویی در روزهای اخیر گفته است: «طرحی درست کردند که فضای مجازی را محدود کنند. اجازه تجمع که نمیدهید، مردم رسانهای هم ندارند، در انتخابات هم که میآیند و حرفشان را با رای ندادن یا رای باطله یا رای دادن میزنند، آن را هم گوش نمیکنید، حالا میخواهید فضای مجازی را هم ببندید!؟»
فیلترینگ و روحانی
در دولت حسن روحانی، با وجود اینکه با افزایش پهنای باند اینترنت، کمکم اینترنت وایفای و پس از آن اینترنت نسلهای گوناگون برای گوشیها، تحولی در استفاده از فضای مجازی برای ایرانیان ایجاد کرد، اما از همان آغاز کار و در همان سال 1392 اولین مهر مسدودسازی روی شبکه اجتماعی «ویچت» در این دولت زده شد و همین شد که سرآغاز موج سوم، این شبکه اجتماعی را میتوان اولین شبکه اجتماعی فراگیر روی گوشیهای موبایل هوشمند دانست که به سرعت جلوی گسترش آن و فراگیر شدناش گرفته شد و پس از آن شبکه اجتماعی «وایبر» در میان ایرانیها محبوب شد. البته وایبر هم عمر کوتاهی داشت و در سال 1393 مسدودسازی شامل این شبکه اجتماعی محبوب در بین ایرانیها هم شد. از آنجا که تلگرام در همان مقطع مشغول به فعالیت بود، فیلترینگ ویچت و وایبر، چندان موج منفی در جامعه ایجاد نکرد و فقط منجر به کوچ ایرانیها به تلگرام شد.
پیشرفت تلگرام و علاقه روزافزون به استفاده از این شبکه اجتماعی، در زمان اوجگیری استفاده از آن با مخالفتهایی گسترده از سوی مخالفان گردش آزاد اطلاعات همراه بود، اما دولت حسن روحانی در برابر فیلتر شدن این شبکه مقاومت میکرد، ولی پس از وقایع سال 1396، تلاش گسترده موافقان فیلترینگ جواب داد و تلگرام در سال 97 بدون دخالت دولت دوازدهم و با حکم قضایی فیلتر شد. پس از فیلتر شدن تلگرام، استفاده از واتسآپ اوج گرفت، اما جالب اینجاست که با وجود اینکه انتظار این بود اپ فیلتر شده بعدی، واتسآپ باشد اما همان زمان سیگنال مسدود شد.
آخرین شبکه اجتماعی که در دولت حسن روحانی، مسدود و به عبارت دیگر فیلتر شد، کلابهاوس بود؛ شبکه اجتماعی گفتوگومحور که در جریان انتخابات ریاستجمهوری دوره سیزدهم یکباره اوج گرفت و حتی مورد استفاده بسیاری از سیاسیون و برخی نامزدهای ریاستجمهوری هم قرار گرفت. اما در جریان انتخابات دسترسی به آن مسدود شد. فیلتر شدن کلابهاوس در حالی صورت گرفت که حسن روحانی منتقد جدی فیلترینگ بود و پیش از آن گفته بود: «وزیر ما اینجاست و به مردم قول میدهد دستش روی دکمه فیلترینگ نخواهد رفت.»
فیلترینگ و رئیسی
اما چهارمین و جدیدترین موج مسدود کردن فضای مجازی، در روزهای اخیر رخ داده و دولت ابراهیم رئیسی هم در برابر آن سکوت کرده و نشانی از مخالفت با آن در این دولت دیده نمیشود. البته وجود طرحی با عنوان «طرح صیانت» در مجلس و بیتفاوتی دولت نسبت به محدودسازی آن در صورت تبدیل شدن به قانون، این انتظار را ایجاد میکرد که دولت رئیسی چندان به این محدودسازیها اهمیت ندهد. حالا موج چهارم مسدودسازیها در دولت رئیسی با فیلترینگ واتسآپ،اینستاگرام و اسکایپ آغاز شده است و فعلا شبکه اجتماعی فعال و محبوب دیگری وجود ندارد که از سوی دولت مسدود نشده باشد.
نکته جالب توجه این است که ابراهیم رئیسی پیش از رسیدن به ریاست دولت مدعی بود که مخالف فیلترینگ است، اما در آغاز دومین سال از دولت سیزدهم، مهر فیلتر روی دو شبکه اجتماعی محبوب زده شد. او در خرداد 1400 و در جریان تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری گفته بود: «ببینید این فیلتر اینستاگرام یکی از آن اتهاماتی است که آقایان بهخاطر منافعشان به من میزنند! آخر این یک چیزیست که زمینه کسبوکار مردم است، مردم روی این دارند درآمد کسب میکنند! آخر کسی میآید محل درآمد مردم را تعطیل کند؟»
بدون بازگشت، بدون جایگزین
مدافعان فیلترینگ فضای مجازی، تلاشهای گسترده خود را برای مسدود کردن این شبکهها انجام میدهند و احتمالا با اوجگیری استفاده از یک شبکه اجتماعی جدید، باز هم مخالفتها با آن آغاز شده و شاهد این باشیم که مسدودسازی شامل آنها هم بشود.
اما نکته مهم در این بین این است که آیا اصولا استفاده از این شبکهها و ارتباطاتی که در پی آن میان مردم ایجاد شده است، با این مسدودسازیها متوقف میشود؟ پاسخ مشخص است، استفاده از این شبکهها نهتنها قطع نشده، بلکه باعث شده استفاده از فیلترشکنها فراگیر شود؛ بماند که تاثیرات استفاده از این فیلترشکنها، ناامنی ایجاد شده در پی نصب آن در گوشیها و حتی گردش مالی موجود در آن تا چه حد میتواند آسیبرسان به جامعه باشد. حال که مسئولان و مجریان این روند، خود را دغدغهمند و دلسوز مردم میدانند فارغ از اینکه چقدر ضرر و زیان به معیشت مردم زدهاند و چقدر میتوانند مردم را محدود کنند؛ حداقل تلاش کنند جایگزین مناسب و محبوبی برای این شبکههای جامعه معرفی کنند نه اینکه فقط باعث افزایش نارضایتی مردم شوند و در کنار آن بازار پررونقی برای سازندگان فیلترشکنها ایجاد کنند.