| کد مطلب: ۹۹۸۷

سامانه بی‏‌سامانی

این روزها نیروهای حاکم بیش از همیشه خوشحال هستند. چراکه فن‌آوری اینترنت دست آنان را باز کرده است تا با استفاده از آن، بهترین خدمات را رایگان و در اولین فرصت در

این روزها نیروهای حاکم بیش از همیشه خوشحال هستند. چراکه فن‌آوری اینترنت دست آنان را باز کرده است تا با استفاده از آن، بهترین خدمات را رایگان و در اولین فرصت در اختیار طرفداران خود قرار دهند. آخرین آن راه‌اندازی یک سامانه بسیار ضروری است که هرگاه آنان کتابی را خواندند و خدای‌ناکرده در آن خطایی یافتند، از طریق این سامانه مسئولین پاسخگو را مطلع نمایند تا فی‌الفور مراحل سانسور و اصلاح کتاب را در دستور کار قرار دهند. مجلس محترم هم دنبال سامانه دیگری است که مبادا سبک زندگی خانوارهای ایرانی دچار هجوم فرهنگ غرب شود. خلاصه اینکه داریم وارد مرحله‌ای از زندگی می‌شویم که انواع و اقسام سامانه‌های رسمی که ده‌ها و صدها نفر را به کار گرفته و حقوق و مزایا می‌دهند، ما را احاطه کرده و در کمال آرامش و بدون خشونت، مردم را هدایت یا کنترل می‌کنند. واقعیت این است که درک جناح حاکم از امور فرهنگی همین اندازه ساده‌انگارانه است. یک لحظه هم فکر نمی‌کنند، در رژیم گذشته که اینگونه سانسورهای مذهبی نبود، چرا جریان مذهبی روبه‌رشد بود. در برابر، اکنون که تمام قدرت‌های مادی را در دست دارند، می‌خواهند به کاویدن صفحه‌به‌صفحه و خط‌به‌خط کتاب مشغول شوند تا بلکه مطلب شبهه‌ناکی را حذف و سانسور کنند؛ آن هم کتاب‌هایی که از چند فیلتر سانسوری گذشته است. در مملکتی که اصولاً کتابخوانی به نسبت ضعیف است و اگر حکومت قادر به بهبود فرهنگ مطابق الگوهای خود بود، هرگونه امکاناتی را در اختیار دارد، درحالی‌که جامعه و مردم هر روز بیش از گذشته با فرهنگ رسمی در حال قهر و پشت کردن هستند، پس چرا عده‌ای از روی بیکاری یک سامانه سانسور دیگر ایجاد می‌کنند؛ آن هم در زمانی که در همان وزارتخانه کارهایی می‌شود که خودشان هم از شرم نمی‌توانند شنونده خبرش باشند. این نابخردی بی‌حد و حصر کی تمام می‌شود؟ مگر مسئله فرهنگ را با سانسور و فیلتر و حذف می‌توان حل کرد؟ مگر فرهنگ جامعه از خلال کتاب به دست می‌آید؟ یک نگاه به رسانه‌های ماهواره و اینترنتی کنید، متوجه می‌شوید که این سامانه‌سازی‌ها فقط یک دکان‌سازی برای تامین بودجه و استخدام عده‌ای است. درک این جناح از فرهنگ و مردم همین اندازه است؛ سانسور، حذف، نخواندن، ندیدن و به‌طور خلاصه، مردم را صغیر دانستن و خود را صاحب نفس و کمالات دانستن. درحالی‌که صدها هزار جوان فرهیخته این کشور در حال تولیدات فرهنگی‌اند، مجموعه‌ای کم‌عمق و کم‌دانش که فاقد بصیرت هستند، خود را در مقام مفتش اعظم و هدایتگر کل تعریف و تصویر می‌کنند. این درحالی است که نگاهی به گذشته خودشان نشان می‌دهد که در عرصه فرهنگ و اندیشه در حد صفر و شاید هم زیر صفر هستند و داشتن قدرت و پست گرفتن هم، نه فرهنگ می‌آ‌ورد و نه اندیشه. اتلاف منابع مالی کشور به دست چنین افرادی آن هم در شرایطی که ملت در بند گرانی‌های سرسام‌آور است، باعث تأسف فراوان است. صادقانه باید گفت که به احتمال فراوان نیروهای سیاسی و اقتصادی این دولت نیز در همین حد و اندازه نیروهای فرهنگی آن هستند. خداوند این ملت را از شر ناآگاهی نجات دهد.

دیدگاه

سرمقاله
آخرین اخبار