آسیبشناسی یک رابطه
سخنان روز گذشته مقام رهبری خطاب به روحانیون و طلاب که در آستانه ماه محرم ایراد شد، بر یک ضعف بنیادی در جامعه امروز یعنی رابطه روحانیون با نسل جوان انگشت نهاد. ب
سخنان روز گذشته مقام رهبری خطاب به روحانیون و طلاب که در آستانه ماه محرم ایراد شد، بر یک ضعف بنیادی در جامعه امروز یعنی رابطه روحانیون با نسل جوان انگشت نهاد. برای اینکه بدانیم از چه وضعیتی به امروز رسیدهایم، کافی است که بگوییم پیش از دهه 40 فقط 10 درصد کتابهای منتشرشده در ایران مذهبی بود، ولی در سال 1351 به 26 درصد رسید و بالاترین تیراژ نیز به کتابهای مذهبی تعلق داشت. تیراژ ماهانه مجله «مکتب اسلام» که در قم و به وسیله روحانیون منتشر میشد، در سال1354، حدود 60 هزار بود که در صورت وجود امکانات میتوانستند آن را به 200 هزار هم برسانند زیرا همچنان تقاضا و بازار داشت. این تولید محتوا در آن زمان که تعداد روحانیون محدود بود و از هیچ کمک دولتی بهرهمند نبودند را مقایسه کنید با امروز که تعدادشان بنا به آمار وزارت ارشاد 200 هزار نفر در سراسر کشور است و از امکانات و سازمان وسیع برخوردارند و حتی از پشتیبانی صداوسیما و سازمان تبلیغات اسلامی و انواع و اقسام نهادها و بودجههای دیگر استفاده میکنند ولی ارتباطی موثر با نسل جدید ندارند و هر روز نسبت به دیروز برای گفتوگو حرف کمتری دارند.
آسیبشناسی این وضعیت مسئله اصلی برای روحانیون ایران و حوزه است. آیا ادبیات نسل جوان را نمیشناسند؟ آیا ذهنیت خود را با نیازهای امروز، تطبیق ندادهاند؟ آیا از ابزار و شیوههای ارتباطی جدید بیبهره هستند؟ آیا عمل و رفتار آنان جذبکننده نیست؟ آیا شناختی از دنیای امروز ندارند؟ شاید همه اینها باشد ولی بدون شناخت علل و چرایی این وضعیت هر اقدامی میتواند همچنان در ادامه راه گذشته باشد که به اینجایی که هستیم ختم شده است.
حتما یکی از علتها میتواند این باشد که پیش از انقلاب روحانیت در حکومت نبود بنابراین به راحتی میتوانست در کنار مطالبات مردم قرار گیرد و تمایزات و اختلافات آنان را نیز نادیده بگیرد و با همه پدرانه برخورد کند و پناهگاه و سنگ صبور آنان باشد. ولی اکنون در قدرت است و بیش از آنکه بتواند مطالبهگر باشد، بهناچار در مقام توجیه و تبیین عملکردها قرار میگیرد و این موقعیت مناسبی برای ایجاد رابطه تفاهمی نیست. در واقع هر سخنی بگوید با یک پسزمینه سیاسی در ذهن مخاطب قرار میگیرد و ویژگی آن پسزمینه بسیار مهم است.
ولی نکته مهم و اساسی که باید مورد توجه قرار گیرد این است که جوان ایرانی گرچه در ایران به دنیا آمده و زندگی میکند، ولی برخلاف گذشته در یک عرصه جهانی تنفس میکند و روحانیت نمیتواند بدون توجه به این نکته مهم با آنان ارتباط برقرار کرده و سخن بگوید و جای خالی این ویژگی را باید با بروز کردن تحقیق و مطالعه و تحصیل حوزهها و محافل دینی و آموزشی پر کرد و در واقع آموزههای اینجا را نه فقط شعاری و احساسی که بر اثر حقایق علمی و عینی روز و قابل قبول و توصیه برای این نسل امروز ارائه کرد.
و باز مهمتر اینکه روحانیون باید در مقام تحلیل و تبیین و تبلیغ اسلام حدی از استقلال را نسبت به وضعیت جاری حفظ کنند، اگر نتوانند این استقلال را نشان دهند، رابطه خود را با نسل جوان و حتی میانسال و سالمند قطع خواهند کرد. استقلال فکری و بیطرفی و انصاف شرط ضروری برای ایجاد رابطه فکری و اثرگذاری است. اینکه بهعنوان مثال در یک دولت هر چیزی را انتقاد کنیم و مسئولین آن را تخطئه کنیم و در دولت بعدی همانها و حتی بدتر از آن وضعیت را ببینیم و توجیه کنیم و توصیه به صبر نماییم، بیطرفی و انصاف را از میان بردهایم و اثرات گفتاری را به کلی زایل میکند. در هر حال آسیبشناسی ارتباط روحانیون با جامعه گام اول برای بهبود آن است.