| کد مطلب: ۷۲۴۶

ساده‏‌ترین و پرهزینه‏‌ترین تصمیم

هیچ جامعه‌ای بدون وجود زیرساخت‌های اساسی وارد فرآیند توسعه نمی‌شود. هرچه بیشتر بخواهد توسعه یابد باید زیرساخت‌های آن نیز بهتر شود. حتی اگر طرفدار سفت و سخت اقتص

هیچ جامعه‌ای بدون وجود زیرساخت‌های اساسی وارد فرآیند توسعه نمی‌شود. هرچه بیشتر بخواهد توسعه یابد باید زیرساخت‌های آن نیز بهتر شود. حتی اگر طرفدار سفت و سخت اقتصاد لیبرال هم باشیم، حداقل در مراحل اولیه توسعه موافق این ایده هستیم که دولت باید به هر نحوی که در توان دارد زیرساخت‌های ضروری توسعه را تامین کند. راه و ارتباطات، انرژی و برق، آب، آموزش، بهداشت و امنیت و قانون و دستگاه قضایی، اصلی‌ترین زیرساخت‌های توسعه هستند. یکی از ویژگی‌های جامعه ایران به‌ویژه در سال‌های پس از جنگ تا 84 کوشش برای گسترش و بهبود این زیرساخت‌ها بود که موتور توسعه و رشد اقتصادی نیز بودند. ولی از زمانی که تحریم‌های هسته‌ای شکل گرفت ابتدا مشکل زیرساخت انرژی و آب، به مرور موارد دیگر یک به یک از توسعه بازماندند. بنزین، گاز و برق در سال‌های اخیر مسئله‌ساز جدی در سطح امنیتی بوده‌اند. راه و ارتباط نیز به شکل دیگری در تولید مسئله نقش داشته‌اند. آموزش و بهداشت هم در مسیر ناکارآمدی قرار دارند و فعلا دو مورد امنیت و نهاد فصل خصومت کم‌وبیش چون گذشته کار می‌کنند، هرچند نه به صورت مطلوب.
در این میان گاز و برق و احتمالا در آینده نزدیک آب، بیش از پیش بحران‌زا شود. اینکه آن‌ها را تقصیر دولت قبل بیندازید هم مسئله‌ای را حل نمی‌کند، چون دولت قبل هم به‌راحتی آن را تقصیر شما می‌اندازد که اجازه حل تحریم را نمی‌دادید و بدون حل مسئله تحریم‌ها نیز نمی‌توان امور زیرساختی را حل کرد، همچنان که در این دو سال نشده است و تا سال‌های آینده هم نخواهد شد. امسال برخلاف سال گذشته و تاکنون مشکل قطعی برق برای مصارف خانگی نبوده یا خیلی کم بوده است ولی این کار به چه قیمتی انجام می‌شود و چرا؟ قدری از بهبودی حاصل تجربیات بیشتر دولت در همکاری با ذی‌نفعان است، ولی بخش اصلی آن ناشی از قطع برق کارخانجات سیمان و فولاد و سایر کارخانجات است که بعضا برآورد می‌شود تا 5/1 میلیارد دلار زیان می‌رساند و این فقط زیان ریالی و ارزی آن است، زیان تخریب فرهنگ کار، استهلاک دستگاه‌ها با فن‌آوری بالا، خسارت جدی به بازارهای صادراتی و تعهدهای داده‌شده و کاهش تولید ناخالص داخلی جملگی محصول این شرایط است. چرا دولت قطع برق صنایع را به مصرف مردم و خانوار ترجیح می‌دهد؟ چون اعتماد کافی میان طرفین نیست، همین اقدام در کمبود گاز در زمستان نیز تکرار خواهد شد. این بی‌اعتمادی موجب می‌شود که مدیریت امور از ترس اعتراض خانوار، برق واحدهای تولیدی را قطع کند. سیاستی که زیان آن به جامعه مدتی بعد دیده خواهد شد. کاری که هیچ‌کس با اموال و ثروت خود نمی‌کند، ولی با ثروت ملی می‌کنیم! قطع برق کارخانه کار ساده‌ای است، در واقع ساده‌ترین تصمیم است. ولی عوارض آن برای اقتصاد ملی و تولید بالاترین است و زیانش به مردم بیشتر است و علت اتخاذ آن، فقدان اعتماد متقابل است.

دیدگاه

آخرین اخبار