پس شام و ناهار چی؟
روزنامهنگاری حرفهای فانتزی و نمایشی برای بازتاب دادن تبلیغاتی صاحبان قدرت نیست. این حرفه نهادی نظارتی و آگاهیبخش است که برای هر دو وجه نظارتی و آگاهیبخشی خود نیازمند امکانات و تمهیداتی است که متاسفانه به موازات صدور پیامهای رنگارنگ در جهت تیرگی حرکت میشود.
روز خبرنگار هم آمد و چند دوجین تعریف و تمجید از این حرفه شد. هرکس توانست پیامی داد و بهطور کلی بر این حرفه تاکید کرد. آقای پزشکیان نیز به این مناسبت به صداوسیما رفت و در گفتوگویی چنین گفت: «حتی کسانی که ما انتظار نداشتیم و ما برخی از آنان را به زندان برده بودیم، حال درست یا نادرست، برخوردهایی کرده بودیم، آمدند و پای ایران ایستادند.»
از همه آنان که در این روز پیام دادند، تشکر میکنیم. ولی به درک ابعاد اهمیت این حرفه از سوی تبریکگویان همچنان تردید جدی داریم. این حرفه فانتزی و نمایشی برای بازتاب دادن تبلیغاتی صاحبان قدرت نیست. این حرفه نهادی نظارتی و آگاهیبخش است که برای هر دو وجه نظارتی و اگاهیبخشی خود نیازمند امکانات و تمهیداتی است که متاسفانه به موازات صدور پیامهای رنگارنگ در جهت تیرگی حرکت میشود.
اولین مورد، حق دسترسی آزاد به اطلاعات است. قانون ضعیف آن هم هست؛ ولی کو اجرای آن؟
البته، شاید بتوان پذیرفت که در شرایط ویژه جنگی این حق اندکی و بر حسب مورد محدود شود؛ ولی این محدودیتها نه میتوانند دائمی باشند و نه گسترده. ضمن اینکه باید معطوف به تامین امنیت کشور باشد و نه لاپوشانی عملکرد فلان مدیر یا فرد یا دستگاه.
دومین مورد، حق انتشار و بحث و گفتوگوی آزاد پیرامون این اطلاعات و موضوعات است. متاسفانه مالکیت گسترده دولتی و حکومتی بر رسانهها میخواهد که حقیقت و بحث درباره آن را به انحصار خود درآورد.
سومین نکته، حق اشتباه کردن برای همه افراد از جمله خبرنگاران است. اینکه نمیشود همه مدیران حکومت ریز و درشت پیاپی اقدامات اشتباه میکنند و همه آنان مصون از مجازات و حتی پرسش باشند و حتی حقوق و مزایا هم برای این خطاهای خود میگیرند؛ ولی نوبت به رسانه و خبرنگار که میرسد، انتشار کمتر از حقیقتِ کامل را از او نمیپذیرند.
چهارمین موضوع که اتفاقاً به آقای رئیسجمهور نیز مربوط میشود و انتظار داریم آقای لاریجانی نیز دراینباره اقدام کنند، رفع مزاحمتهای روزانه برخی نهادهای از ما بهتران در ابلاغ خردهفرمایشهایی است که واقعاً نمیدانیم چرا وقت نهاد خود را بهجای امور مهم، صرف رسیدگی به مسائلی میکنند که هیچ ربطی به وظایف آنان ندارد و اصولاً هم به چیزهای بیاهمیتی میپردازند که باعث تاسف و تاثر میشود و ربط چندانی هم به امنیت ندارد.
پنجمین نکته، پذیرش انجام گفتوگوهای مفید از سوی مسئولین با رسانههای مستقل و تن دادن آنان و نهاد تحتامرشان به پاسخگویی است. گریز از پاسخگویی، معنای روشنی جز عدم موفقیت و شکست ندارد. اظهارات و سخنان یکسویه مصداق خودگویی و خودخندی خواهد بود. اگر آقای رئیسجمهور همه وزرا و مسئولین را موظف به انجام نوبهای گفتوگوهای شفاف کند و روابطعمومیها نیز موظف به پاسخگویی صریح، شفاف و سریع شوند؛ دیگر محلی برای انتشار اخبار دروغ باقی نمیماند تا بخواهند لایحهای قضایی برایش به مجلس استصوابی ببرند. این برخوردها ما را به یاد آن ضربالمثلی میاندازد که ظرف و ظروف فراوان است، ولی از شام و ناهار خبری نیست.
از این نکات باز هم هست. ولی حیف است که تکملهای هم به جملات نقلشده از آقای رئیسجمهور زده نشود. گرچه ایشان با نگاه مثبت به زندانیان خواسته است پیامی را برای سایر بخشهای ساختار موجود بفرستد که در برخورد با زندانیان دقت و مراعات کنند؛ ولی جملات ایشان از نظر زندانیان مدح و نیکو محسوب نمیشود.
اغلب آنان (جز برخی از خائنین) از گذشته در پی ایستادن پای ایران بودهاند و مصائب آن را نیز تحمل کردهاند و ایستادن امروزشان در پای ایران را وظیفه خود میدانند و منتی بر کسی نمیدانند. همچنان که اگر آزاد هم بودند، همین کار را میکردند. قرار نیست که ایران را با سیاستهای جاری و بهویژه علیه خودشان یکسان بدانند و ضد ایران شوند. نگاه آنان معکوس است. اگر این استدلال را آنان برای همه ما که بیرون زندان هستیم به کار ببرند، معقولتر است.