اصلاحطلبان و دولت
واقعیت این است که جامعه ایران بهرغم نقاط مثبتی که دارد، به نحو شایسته مدیریت نشده است و مصرف اغلب قریب به اتفاق منابع آن از حد متعارف گذشته است. بدون اینکه جایگزینی برای آنها تعریف شده باشد. ایران در ناترازیهای سختی غوطهور است و بهسادگی و بدون درد، امکان برطرف کردن این ناترازیها را ندارد.
در پی برخی از نکاتی که جسته و گریخته درباره چگونگی رابطه اصلاحطلبان با دولت مطرح شده، گزارش امروز صفحات سیاسی «هممیهن» نیز به همین مسئله پرداخته است.
پاسخ به این پرسش نیازمند پاسخ به پرسشهای مهمتری هم هست. اصلاحطلبان ابتدا باید تحلیل خود را از شرایط کشور مشخص کنند. این تحلیل باید معطوف به پیش از انتخابات تیرماه باشد. سپس ماهیت دولت کنونی و نگرش کلان ساختار سیاسی را تعیین کرد. سپس وضعیت نیروهای درون سیستم و رفتار آنان با دولت را ارزیابی کرد و در نهایت، وضعیت مطلوبی را تصویر کرد که میتوان رقم زد و اصلاحطلبان باید نقش مهمی در این تحول بازی کنند.
نقشی که خودشان تعیین میکنند؛ نه اینکه دیگران برای آنان تعیین کنند یا منتظر تعیین دیگران باشند. در کنار همه اینها، باید توجه داشت که عوامل خارجی تنشآفرین همچنان فعال هستند و ممکن است به دلایلی از جمله نابخردیهای عجیب، منطقه درگیر ماجرایی شود که تر و خشک را با هم بسوزاند. جنایتی که روز سهشنبه در لبنان و سوریه رخ داد، ظرفیت چنین آتشافروزیهایی را نشان میدهد.
واقعیت این است که جامعه ایران بهرغم نقاط مثبتی که دارد، به نحو شایسته مدیریت نشده است و مصرف اغلب قریب به اتفاق منابع آن از حد متعارف گذشته است. بدون اینکه جایگزینی برای آنها تعریف شده باشد. ایران در ناترازیهای سختی غوطهور است و بهسادگی و بدون درد، امکان برطرف کردن این ناترازیها را ندارد.
راهبرد «خالصسازی» شکست خورد و مردم نیز به نحو ملموسی با معنای ملی انتخابات قهر کردند و فقط معنای قومی و طایفهای آن پابرجا ماند. میزان مشارکت در تهران در زمستان گذشته این ادعا را تایید میکند. در نتیجه راه برای تغییر رویکرد باز شد و انتخابات تابستان امسال نسبت به ۱۴۰۰ به نحو ملموسی گشوده شد و امید برای تحول را ایجاد کرد. در نهایت، آقای پزشکیان تأییدصلاحیت شد.
گرچه افکار آقای پزشکیان و ادبیات اصلاحطلبانه آقای خاتمی با یکدیگر تطابق صددرصدی ندارند؛ ولی از حیث کلیات نگاه و رویکرد «وفاق»، اشتراکات دولت با اصلاحطلبان زیاد و حتی مطابق شرایط مؤثرتر است.
از سوی دیگر، تغییرات مهمی در رویکرد نهادهای رسمی و اصولگرایان نیز بهوجود آمده است. این رویکرد که آنان هم به وفاق اعتقاد دارند و در پی حذف چون گذشته نیستند، باید این فرصت را مغتنم شمرد و هم به دولت و هم به این نیروها کمک کرد که این مسیر را ادامه دهند. از دولت پزشکیان خیلی صریح باید دفاع کرد؛ بهویژه باید از انتخاب نیروهای کاربلد در قالب سیاست وفاق حمایت کرد.
نباید تصور شود که کسانی دنبال سهمخواهی هستند. باید از آمدن نیروهای جوانتر و زنان خشنود بود و استقبال کرد و حضور نیروهای پابهسنگذاشته را نپذیرفت. از طرح مسائل جزئی انتقادی باید پرهیز کرد. دولتها و افراد را بر حسب امور جزئی ارزیابی و داوری نمیکنند؛ بلکه براساس سیاست کلان و برنامه اصلی آنان مورد داوری قرار میگیرند.
باید بدون هیچ قید و شرطی کمک کرد؛ مگر جایی که احساس کنیم از وعدههای خود عدول میکنند. انتقادات جزئی و موردی نیز طبعاً در سطح رسانهها مطرح میشود و حتماً هم اثرگذار است. فرآیند وفاق را باید جدی گرفت و از گذشته عبور کرد. وضعیت کشور در شرایط عادی نیست. عبور از یک مرحله تاریخی، بسیار حساس است و تنها نیروهایی قادر به ایفای نقش سازنده و تاریخی در این عبور هستند که از خود بگذرند و دارای شجاعت اخلاقی و تقدم دادن منافع ملی به هر نفع دیگری باشند.