شام و ناهار هیچی
سخنان آقای پزشکیان در اولین حضور وی در جلسه شورایعالی انقلاب فرهنگی بسیار مهم است که باید کامل آن را در روزنامه امروز یا سایتها و رسانههای دیگر مطالعه کرد. اولین مسئله وی اشاره به نوشتن برنامهها و اسناد فراوان بالادستی و پاییندستی و صدور بخشنامههای گوناگون و تخصیص بودجههای کلان دولتی فرهنگی و امثال این است بدون آنکه متضمن دستاوردی مثبت باشد. وی صریحاً گفت که «اینکه تحت عنوان فعالیت فرهنگی اعتبار دریافت کنند و فقط کتاب و مقاله بنویسند، قابل قبول نیست، نتیجه باید در تغییر رفتارها و اصلاح وضعیت دیده شود.ما باورها و اعتقاداتی داریم که آنها را قابل افتخار میدانیم، اما وقتی به جامعه نگاه میکنیم میبینیم که نسل جوان آنگونه که باید با ما همعقیده نیست؛ کار فرهنگی یعنی اینکه جامعه از عمق جان بپذیرد که این باورها افتخارآمیز هستند.»
این رویکرد واقعگرایانه است که میبیند جوانان ما در کف جامعه بهگونهای کاملاً مغایر با ارزشهای رسمی تربیت شده و رفتار میکنند ولی مسئولین در جلسات اداری و عالی مشغول تخصیص بودجههای کلان برای امور فرهنگی و تربیتی و رواج ارزشهای اسلامی هستند! این راه جز اتلاف منابع و آثار منفی نتیجه دیگری ندارد.
رئیسجمهور سپس به کیفیت پایین آموزش در مدارس و دانشگاهها پرداخت و گفت: «امروز در حالی که دانشگاهها در دنیا وارد نسل ۴ و ۵ شدهاند، ما همچنان در دانشگاههای نسل دوم درجا زدهایم و در دانشگاه فقط علمآموزی داریم و اگر خیلی خلاقیت به خرج دهیم، به دانشجویان روش تحقیق هم یاد میدهیم.» نکته مثبت آقای پزشکیان این است که این سخنان را بهجای بیان در دوره مبارزات انتخاباتی که نامزدها شعار و وعده میدهند، آنها را در مصدر ریاست شورای عالی انقلاب فرهنگی بیان کرده است.
در واقع مخاطبان اصلی بیان او در این جایگاه، دولت و کارگزاران خودش است. آقای پزشکیان سپس به دو موضوع مهم محتوای آموزشهای رسمی و میزان تحقق عدالت آموزشی پرداخت و به ضعف نظام تعلیم و تربیت ما در آموزش مهارتهای اساسی پنجگانه؛ انجام کار تیمی، حل مسئله، برقراری ارتباطات، ساختارسازی و قدرت مدیریت اشاره کرد و تصریح کرد: «علاوه بر این ضعف اساسی ما گرفتار بیعدالتی شدید در نظام آموزشی کشور هستیم.
کلاس درس برخی مدارس خاص از برخی دانشگاههای ما بالاتر است و در بعضی مدارس دیگر معلم هم به تعداد کافی نداریم. این تبعیض و بیعدالتی در آموزش باعث شده که بین ما و نسلی که در این سیستم تربیت میشود، فاصله بیفتد و همدیگر را درک نکنیم و زبان هم را نفهمیم.» این رویکرد در حوزه فرهنگ و آموزش در کشور مسبوق به سابقه نبوده است یا حداقل اینکه جدیتی درباره تحقق آن وجود نداشته است. در ایران برنامههای فرهنگی رسمی تبدیل به محملی برای توزیع رانت و اتلاف منابع و با اثرات منفی شده است.
کارهای مناسکی و ظاهربین محور این فعالیتها بوده و به همین دلیل اثرات منفی این سیاستها را در رفتارهای مردم بهویژه جوانان میبینیم. در حقیقت همه امور صوری و مادی کارهای فرهنگی فراهم است ولی از مخاطبی که جذب شده و اینها را بپذیرد خبری نیست. برنامههای فرهنگی دولتی، مصداق شام و ناهار هیچی گردیده است. ناظران اجتماعی براساس این سخنان و رویکردها کارنامه آقای پزشکیان را داوری و ارزیابی خواهند کرد.