شهروندی مقدم بر ریاست جمهوری
یکی از مشکلات جوامعی که وارد دنیای مدرن شدهاند ولی به الزامات آن پایبند نیستند یا نهادهای آن را ندارند، این است که به قول معروف از آنجا رانده و از اینجا مانده شدهاند. یعنی، نه ملتزم به سنتهای گذشته هستند و نه تحت الزامات نهادهای جامعه مدرن قرار دارند.
یکی از این موارد، «قسم خوردن» است. قسم خوردن یعنی تعهد قطعی و بهصورت جمعی پیمان بستن. همقسم شدن یعنی متحد شدن. این، یک ویژگی اساسی در نظامهای سنتی است که اگر کسی قسم خود را نقض کند با طرد و نفی اجتماعی و سیاسی همراه میشود و هزینه سنگینی برای او دارد. نمونه آن در نظام حقوقی است که پیشتر و نیز در قانون جزای کنونی ما برخی از شقوق قتل عمد از طریق قسامه اثبات میشود. در قدیم کمتر کسی حاضر بود قسم دروغ و صوری بخورد لذا قسامه معتبر بود الان میشود با قدری تامین هزینه چند نفر قسمخورنده را ردیف کرد؛ گویی معنا و اعتبار قسم خوردن از میان رفته است.
در نظامهای مدرن، اغلب مردم در بند قسم خوردن دیگران نیستند؛ هرچند هنوز هم رواج دارد. ولی از طرق دیگر، نظارت مؤثری بر تعهدات و قسم خوردنهای فرد را جاری میکنند و اگر دست از پا خطا کرد، او را به پاسخگویی وادار میکنند. وضعیت کنونی ما اینگونه است که قسم خوردن اعتبار و حرمت سابق را ندارد؛ در نتیجه، بهراحتی نادیده گرفته میشود.
همچنین، نهادهای نظارتی رسمی و غیررسمی در این مورد کارایی ندارند. به همین دلیل، میبینید در ۴۵سال گذشته ۱۳دوره رئیسجمهور داشتهایم؛ ولی هیچگاه جز مورد اول (آن هم شرایط کاملاً ویژهای بود) به نقض قسم متهم نشدهاند. درحالیکه عملکردهای آنان بهشدت متفاوت از هم بود و اغلب نیز یکدیگر را بهطور کامل تخطئه میکنند. اگر قرار باشد که قسم خوردن مابهازای بیرونی نداشته باشد، پس فایده قسم خوردن چیست؟
اکنون آقای پزشکیان در مجلس قسم یاد کرده است. این قسم نافی و حتی جانشین وظیفه شهروندی او نیست. او یا هر مسئول دیگری پیش از آنکه قدرت رسمی داشته باشند مسئولیت اخلاقی و انسانی در مقام شهروندی دارند.
رؤسایجمهور تعبیر از قسم خوردن را به حضور در قدرت و تمکین در برابر آنچه که واقع میشود، تقلیل میدهند. انتظار ما از آقای پزشکیان دو چیز است؛ اول، در مقام شخص خودشان بکوشند که نهفقط به قسم خود پایبند باشند، بلکه مهمتر آنکه حق را به گونهای تعبیر نکنند که در میدان عمل مصداقی در نقض آن پیدا نشود.
سخنان انتخاباتی آقای پزشکیان روشن بود. این تصور را انتقال میداد که حتماً حقوق زیادی ضایع شده است؛ پس باید در برابر آنها ایستاد. حداقل آنها را نفی و رد کرد و نه توجیه. این کار هم در مقام رئیسجمهور باید انجام شود و هم در مقام مسعود پزشکیان بهعنوان یک شهروند معتقد به نهجالبلاغه.
نکته دوم و مهمتر اینکه، به انجام فردی تعهد خود کفایت نکند؛ بلکه در کنار انتخاب مدیرانی که با او به معنای واقعی همقسم شوند، کوتاهی نکند. همچنین، نهادهای رسمی مثل دستگاه قضایی و سازمانهای بازرسی و نهادهای غیررسمی نظارتی مثل رسانهها و احزاب و نهادهای مدنی را فعال و تقویت کند تا با انجام وظایف داوطلبانه خود بخش نظارتی را استحکام بخشند و بهعنوان بازوی رئیسجمهور برای انجام تعهدات وی عمل کنند و اگر هم روزی رئیسجمهور خواست به قسم خود بیتوجهی کند، آنان او را به پاسخگویی بطلبند.
تاریخ نشان خواهد داد که مسعود پزشکیان تا چه حد به شعارهای خود و دستورات نهجالبلاغه که به آن عشق میورزد، ملتزم و متعهد است. ما امیدواریم؛ شما را نمیدانیم.