متهمان اصلی
گزارش دیروز «هممیهن» درباره نسل «زِد» در مقام تبیین و توجه دادن به یک واقعیت مهم جامعه ایران بود.
مشکل مهمی در جامعه بهوجود آمده که درک متقابلی میان جوانان و نوجوانان با میانسالان وجود ندارد. منظور از درک متقابل این نیست که به تفاهم برسند، بلکه انتقال دقیق مفاهیم و ارزشها به یکدیگر است؛ در واقع، برای رسیدن به تفاهم ابتدا باید ادبیات مشترکی داشته باشیم.
ادبیات نهفقط شامل کلام بلکه شامل رفتار هم میشود. در برخی فرهنگها رفتارهایی وجود دارد که نشانه احترام و علاقه فرد نسبت به دیگری است. درحالیکه آن رفتار در فرهنگی دیگر توهینآمیز تلقی میگردد.
بنابراین، انجام آن در فرهنگ دیگر موجب سوءتعبیر و ناراحتی میشود. در این شرایط چون طرفین از منویات یکدیگر اطلاع دقیقی ندارند؛ در نتیجه امکان تفاهم نیز وجود نخواهد داشت. نمونه آن در فرهنگ غذایی زیاد دیده میشود.
این عدمتفاهم میان اعضای جوامع گوناگون دیده میشود؛ ولی در جامعه معین کمتر چنین چیزی رخ میدهد. متاسفانه اکنون در جامعه ایران شاهد چنین وضعی هستیم. نسل بسیار جوان ما در قالبهایی قرار دارند و رفتار میکنند که اصولاً نسلهای قبلی درکی از آن ندارند و چهبسا آن را مغایر و توهین به ارزشهای خود میدانند؛ درحالیکه این جوانان و نوجوانان اصلاً چنین قصدی ندارند.
یکی از این موارد پوشش و حجاب است. دو سال پیش در همین روزها و به مناسبت روز جهانی اسکیت، در شیراز برنامهای برگزار شد که تعدادی دختر و پسر نوجوان که اغلب بدون پوششهای متعارف بودند در آنجا بهصورت مختلط اسکیت بازی کردند. تصاویر آن برنامه جنجالبرانگیز شد؛ گویی که چه اتفاق وحشتناکی رخ داده بود.
مخاطب را به یاد واکنشها نسبت به جشن هنر شیراز در سال۱۳۵۶ انداخت؛ درحالیکه از نظر آن نوجوانان هیچ اقدام نامتعارفی صورت نگرفته بود و این رفتاری بود که آنان در خانه و کاشانه و محله خود انجام میدادند و حالا در میدانی بزرگتر اسکیت میکردند. دیدن تصاویر و فیلمهای آنان نشان میداد که خیلی عادی بودند. گذشت تا انتشار فیلمی که از مراسم عاشورای امسال و زنجیرزنی دخترانی که برخی فاقد روسری بودند.
اکنون خبر رسیده که احضار شدهاند! و بهعنوان یک خبر مهم منتشر و بازتاب پیدا کرده است. درحالیکه اگر به زنانی که اطراف عزاداران میایستند، نگاهی کنیم؛ متوجه میشویم این پدیده از حیث نداشتن روسری، هیچچیز عجیبی نیست. تفاوت فقط در سینهزنی و زنجیرزنی زنان است. امری که پیش از انقلاب و در گذشته به ندرت دیده میشد. این نیز محصول خروج زنان و دختران از انفعال است.
امروز زنان به وفور در مشاغلی هستند که در گذشته در انحصار آقایان بود. زنان حتی راننده کامیون و اتوبوس بینشهری هم هستند، راننده تاکسی و اسنپ و تپسی که جای خود دارد.
اگر از این زاویه نگاه کنیم رفتار آنان معطوف به هیچ هدف نادرستی نبوده بلکه از نظر خودشان یک رفتار کاملاً طبیعی و درست است. آنان هیچ تعارضی هم میان نداشتن روسری با سینهزدن یا زنجیرزنی نمیبینند همچنان که ممکن است بدون آن، نماز هم بخوانند.
مسئله این نیست که کار آنان از نظر حکومت درست است یا نه؟ مسئله اصلی درک نوجوانان از این رفتار است.
فراموش نکنیم که این نوجوانان از غرب یا آن سوی مرزها نیامدهاند. همه آنان در این کشور درسخوانده و بزرگ شدهاند و تحتتاثیر رسانههای رسمی بودهاند. اگر به هر دلیلی با تلویزیون قهر هستند، این تقصیر صداوسیمای ایران است.
اگر رابطه خوبی با روحانیت نداشته و از آنان تاثیرپذیری ندارند، این نیز تقصیر نهاد روحانیت است. بنابراین، بهتر است یک بار برای همیشه بهجای احضار این جوانان که با خلوصنیت عزاداری میکردند و قطعاً هم برای خودنمایی نبود، برویم مدیران آموزشوپرورش و صداوسیما و متولیان نهاد روحانیت را به علت ترک فعل مورد بازخواست قرار دهیم.