شش موضوع و یک مسئله
روزنامهنگاران دنبال خبر هستند. در واقع، نان آنان در خبر است؛ هرچند با وضعیت کنونی نان بخورونمیری است. هنگامی که خبر نباشد، دق میکنند. ولی زمانی هم که خبر زیاد است، قدرت انتخاب ندارند. برای نوشتن سرمقاله امروز چند گزارش و خبر زیر پیشنهاد شد:
1-ادامه واکنشها به قرارداد شهرداری با چین
2-مصاحبه مهدی نصیری با بیبیسی
3-گزارش سرویس اقتصادی درباره عدد تورم ۵۲ درصدی اعلامشده بانک مرکزی
4-گزارش مرکز پژوهشهای مجلس درباره کاهش میزان کالری دریافتی مردم در سال گذشته و رسیدن به مراحل خطرناک
5-گزارش سرویس سیاسی درباره تقاضای تندروها برای بهرهمندی از امکانات و تسهیلات به نمایندگان مجلس
6-گزارش سرویس اجتماعی درباره وضعیت و مشکلات خودروهای توقیفی در پارکینگ فراجا
صادقانه باید اقرار کرد که انتخاب یکی از اینها برای سرمقاله از نوشتن درباره هر کدام سختتر است. از قرارداد شهرداری نمیشود گذشت چون دو میلیارد یورو پول زبانبسته را میدهند پای کاری که یک صفحه گزارش درباره سود و زیان آن منتشر نشده. تازه کاش مثل چای دبش شود و طرف ببرد و بخورد و تمام شود باید سیستم حمل و نقل را تغییر داد و بعد از پس مشکلات برنیایند و اتوبوسها را ببرند داخل پارکها و مناطق گردشگری تبدیل به اغذیهفروشی کنند.
مصاحبه آقای نصیری هم که جالب است. طرف از منتهیالیه اصولگرایی آمده برای سلطنتطلبان و اصلاحطلبان که هر دوی آنها برای اصولگرایان حسابی باز نمیکنند، تعیینتکلیف کرده است. معلوم است نه سلطنتطلبها را میشناسد و نه اصلاحطلبان را. اصلاحطلبی یک منش سیاسی مغایر با هر نوع براندازی است. چه براندازی سلطنتطلبان یا مجاهدین یا حتی براندازی اصولگرایانه که برخی از آنان در داخل دنبال این هدف هستند. خوب وقتی دیر بیاییم و زود بخواهیم برویم چنین مشکلاتی هم پیش میآید.
تورم ۵۲ درصدی اعلامشده بانک مرکزی را دیگر چکار کنیم؟ دولت خیلی کوشید که تورم از ۴۹ درصد بالاتر اعلام نشود تا مبادا رکورد مرحوم هاشمی در سال۱۳۷۳ را نشکند که نشد و این رکورد هم شکسته شد. حالا معلوم نیست این رکوردشکنی در نرخ تورم را هم در سریالهای در دست ساخت دولت از دستاوردهای خود نیز ذکر میکنند یا به نحوی توجیه خواهد شد.
گزارش مرکز پژوهشهای مجلس گزارش بسیار نگرانکننده و تأثرآوری است. این گزارش میگوید که «میزان مصرف کالری نیمی از جمعیت ایرانیها در سال۱۴۰۱ کمتر از حد استاندارد (یعنی ۲۱۰۰کالری در روز) است. از سوی دیگر، همه دهکها از میزان کالری خود نسبت به سال۱۴۰۰ کم کردهاند. این کاهش کالری در دهکهای متوسط شدیدتر بوده است.» به نظر شما آیا میشد از این گزارش عبور کرد؟ خوب وقتی افزایش حقوقها حدود ۲۰ درصد و تورم مواد غذایی ۷۰ درصد باشد، نتیجه همین است.
گزارش تورم و کاهش کالری دریافتی، ناراحتکننده بود ولی گزارش بعدی مضحک است. نمایندگان راهیافته به مجلس از الان طلبکارند که ما پولهایمان را خرج انتخابات کردهایم. رئیس عدالتطلب این مجموعه سیاههای از امکانات را ردیف کرده که به این افراد مستضعف بدهند. بهتر است به شکستخوردهها هم که هزینه زیادی کردند، پولی داده شود. واقعاً انتخابات در تراز اصولگرایی شده است.
گزارش آخر هم درباره فاجعهای به نام توقف خودرو زنان و مردان و رانندگان تاکسی است. حتماً بخوانید. شاید هم نیازی به خواندن نیست، چون هر روز کسانی هستند که تجربه زیسته خود را در این مورد برای شما بگویند. ولی خواندنش این خوبی را دارد که بعدها نگویید چرا روزنامهها درد مردم را نمینویسند.
از این شش موضوع بگذریم. وجه مشترک آنها یک مسئله است. جامعهای با تولید روزانه مسئله، بدون راهحل عقلایی و ارادهای یا درکی برای حل آنها. مسائلی که بهطور پیوسته روزانه و هفتگی ایجاد میشوند و هیچکدام نیز حل نمیشوند. پروندههای مفتوحه که مختومه نمیشوند چون ارادهای برای تفاهم و تحقق منافع مشترک شکل نمیگیرد.
بستن قراردادهای بیحسابوکتاب از سوی آقایان تاریخی طولانی دارد. هنوز ایجاد خط مونوریل مراد اصولگرایان در تهران را فراموش نکردهایم که چه هزینه سنگینی وارد کرد. پرتاب از این سر طیف سیاسی به آن سوی طیف نیز فیلمی تکراری است. توصیه به وحدت با کسانی که هر روز صبح دندان خود را برای جویدن گلوی دیگران تیز میکنند، نشانه تکرار نابخردی است. تورم همزاد و پدیده ثابت نیمقرن اخیر ماست.
کاهش بهرهمندی از غذا و انرژی در کنار ادعاهای دهانپرکن مسئولان که چنین کردیم و چنان کردیم و باید سریال دستاوردها را بسازیم، خودش یک سریال تکراری است. ادعاهای عدالتخواهانه و افشای فساد دوستانشان در کنار پهن کردن سفره برای بهرهمندی از خوان بیدریغ حکومت و بالاخره در تنگنا قرار دادن مردم بدون هیچ مجوز عقلی، شرعی و قانونی که جز افزایش نفرت و کینه و فساد نتیجه دیگری ندارد امری روزمره شده است. اینها فصل مشترک این ۶موضوع هستند.