طرح نادرست مهاجرت
درک دقیق هر مسئله به معنای پیمودن نیمی از راه برای حل آن است. در واقع شرط اصلی حل مسائل، فهم درست و طرح کامل و دقیق آن است. در این روزها که مسئله مهاجرت ابعاد بزرگ و مهمی پیدا کرده است، انتظار میرفت که مسئولین محترم دولتی درک دقیق و مطابق واقعی از آن عرضه کنند. برخی از آنان که کل ماجرا را بیاهمیت دانسته و حتی نفی میکنند؛ ولی آقای رئیسی و برخی دیگر از مسئولین به تبع ایشان مسئله را به کمبود دستمزد و حقوق و انگیزه مادی مهاجران تقلیل دادند که به نوعی تخطئه انگیزههای مهاجرت باشد. فرض کنیم که انگیزه اصلی مهاجرت همین باشد. در این صورت شما که مدعی هستید رشد خوب اقتصادی داشتهاید، چرا متخصصان از این رشد بیبهره شدهاند، بهطوری که گمان میکنند نسبت به گذشته وضع اقتصادی آنان کفاف نمیدهد و دنبال درآمد بیشتری میگردند؟ اگر این ادعا درست باشد، باید بپذیرید که در این سالها شکاف درآمدی داخل و خارج در حال افزایش بوده است. ازسوی دیگر، مگر مسئولین محترم دولتی به ابوابجمعی خود حقوق و مزایای کمی پرداخت میکنند که انتظار دارند دیگرانی که در سطح تخصصی بسیار بالاتری قرار دارند، با حقوق اندک در کشور بمانند و کار کنند؟ از همه مهمتر دولت چه اقدامی برای کاهش این انگیزه احتمالی کرده است؟ آیا آنان را به کار گرفته است؟ مگر دانشگاه امامصادق چقدر فارغالتحصیل دارد که هنوز نوبت به دیگران کمتر میرسد؟ مشکل دولت محترم این است که مسئله را درست درک نکرده است. اگر تحقیقاتی را که درباره مهاجرت شده، مطالعه کنند، متوجه میشوند که انگیزههای اقتصادی فقط یکی از عوامل مهاجرت است. بیاعتنایی به جایگاه علم و نیروی کارشناسی در استخدامها و سیاستگذاریها بسیار آشکار است. کمتوجهی به مطالبات نخبگان و رویکردهای آنان بر کسی پوشیده نیست. ناامیدی از آینده بیش از هر عامل دیگری در فرآیند مهاجرت اثرگذار است. دولت جدید کدام امید را ایجاد کرده است؟ تقریباً روشن است که باید دور حل مسئله تحریمها را خط کشید و دیگر امیدی به حل برجام وجود ندارد. تازه مسئولین ردهبالای دولتی متوجه شدهاند که بدون حل مسئله تحریمها هیچ مشکل مهمی حل نخواهد شد. بهطور قطع، ناتوان از جذب سرمایه و فنآوری خواهیم بود و به همین علت نیز زیرساختهای کشور روبهافول خواهد رفت. مسائل سیاسی و اجتماعی که پیشتر امید را در دل همه زنده میکرد، اکنون به عامل ناامیدی و عصبانیت تبدیل شده است؛ جامعهای که چند پیرمرد را برای ابراز شادی با مشکل انتظامی مواجه کند، ولی در تونلهای مترو تونلهای انسانی حجاببان قرار دهد و حتی حاضر به پذیرش مسئولیت آنها نیز نباشد، چه جایی برای امید باقی میگذارد؟ در جامعهای که در اوج فقر و فلاکت مردم و کمبود ارز، 37/3میلیارد دلار برای طرحهای چای پرداخت شود و منجر به این فساد بزرگ شود آن هم در دولتی که شعارهای ضدفساد آن گوش فلک را کر کرده، چه جایی برای امید به بهبود اوضاع میماند؟ جامعهای که هر چه جلوتر میرود رکورد مبالغ فساد آن شکسته میشود. جامعهای که در سیاست انتخاباتی آن وزیر مستعفی ناشی از همین فساد برای مجلس تاییدصلاحیت میشود، ولی یکی از چهرههای مهم پزشکی کشور و وزیر گذشته و کاملاً پاکدست و محبوب مردم به علت اینکه موافق سیاستهای رسمی نیست و منتقد است، ردصلاحیت میشود، چنین جامعهای چه جایی برای امید نخبگان نسبت به آینده باقی میگذارد؟ مسئله کنونی کشور فقط یک چیز است. چگونه و با چه سیاستی و با چه کسانی میتوان مردم و نخبگان را به آینده امیدوار کرد؟ همین و بس.