ارباب قدرت
دربارهی سریال تحسینشدهی «وراثت» که به پایانش نزدیک میشویم

دربارهی سریال تحسینشدهی «وراثت» که به پایانش نزدیک میشویم
صوفیا نصراللهی
روزنامهنگار
به عنوان کسی که زیاد اهل سریال دیدن نیست چون تماشای سریال روند فیلمبینیام را کند میکند، تعداد سریالهایی که دیدهام کمی بیش از انگشتان دو دست است و البته با وسواس زیادی انتخابشان میکنم. شبکهی HBO رکورددار تولید سریالهایی است که تا به حال تماشا کردهام و آخرین سریالی که دیدهام، «وراثت» جزو بهترین محصولات شبکه به شمار میرود. سریالی که فصل چهارم و آخر آن تا دو هفتهی دیگر به پایان میرسد.
به آن قسمت ژانر سریال که نوشته کمدی سیاه و طعنهآمیز و اینها توجه نکنید. این یک درام خانوادگی اتفاقا سیاه است. چیزی شبیه «پدرخوانده» که به جای سینما در تلویزیون ساخته شده. الان ادعای بسیار بزرگی کردم اما گمانم بتوانم پایش بایستم اما قبلش باید این نکته را روشن کنم که آنچه باعث میشود اثری مثل «پدرخوانده» تبدیل به شاهکار شود و «وراثت» درنهایت یک سریال عالی است، به متن آن برمیگردد. کاری که ماریو پوزو در اقتباس از رمان خودش با همکاری کوپولا انجام داده، حیرتانگیز است، بهخصوص در دیالوگنویسی که تفسیرهای فوقالعادهای از نهاد قدرت و خانواده به دست میدهد.
جسی آرمسترانگ، خالق انگلیسی سریال در سینما چند فیلمنامهی کمدی نوشته که اکثرا هم کمدیهای سیاه و طعنهآمیز بودهاند و برای یکی از آنها به نام «در حلقه» هم نامزد جایزهی اسکار شده، اما در تلویزیون سریالهای کمدی جالبتری نوشته و البته مهمترین اثرش همین سریال «وراثت» است که برای آن سه بار تا به حال برندهی اسکار تلویزیونی یعنی جایزهی امی شده. موقع سریال دیدن آدمها بیشتر به دو اسم توجه میکنند: خالق و تهیهکنندهی اجرایی. اپیزودها کارگردانهای مختلفی دارند و معمولا نمیشود از روی اسم کارگردانان تلویزیونی به کیفیت سریال پی برد. بهخصوص که در سریالها مثل سینما کارگردانها ستاره نیستند و کمتر کسی اسمشان را میداند. سریال «وراثت» در زمینهی کارگردانی جزو معدود استثناهاست. بهنظرم بیشتر امتیازهای سریال را باید پای مارک مایلود نوشت که بیشترین اپیزودهای سریال را کارگردانی کرده و چه کارگردانی چشمنوازی هم دارد. کارگردان اپیزود پایلوت یا همان قسمت اول سریال هم اهمیت زیادی دارد. مایکل مان، دیوید فینچر و مارتین اسکورسیزی از کارگردانان بزرگ سینما هستند که در سمت تهیهکنندهی اجرایی یک سریال اپیزود اول آن را
کارگردانی کردهاند و در حقیقت مهر آن سریال به اسمشان خورده است. اینجا این امتیاز نصیب آدام مککی میشود که هم تهیهکنندهی اجرایی است و هم اپیزود اول را کارگردانی کرده. آدام مککی، فیلمنامهنویس و کارگردان و کمدین آمریکایی استعدادی است که سال ۲۰۱۵ با فیلم «رکود بزرگ» کشفش کردیم. مککی از همان فیلم نشان داد که عاشق موسسههای بزرگ اقتصادی است. عاشق شرکتها و پارامترهایشان و اتفاقاتی که در آنها میافتد. «وراثت» دقیقا همان حال و هوا را دارد و اگر در تعیین ژانر سریال کمدی را هم اضافه کردهاند، چون کاراکترها دقیقا مثل فیلمهای آدام مککی طعنهزن هستند با زبانی گزنده و تند و تیز اما در حقیقت هیچ چیز واقعا خندهداری به معنای کلاسیک آن وجود ندارد.
لوگان روی با بازی ظریف برایان کاکس مردی شبیه روپرت مرداک در جهان واقعی است. امپراطور رسانهها و صاحب میلیاردها دلار ثروت که از همسر اولش صاحب یک پسر به نام کانر است و از همسر بعدیاش دو پسر، کندال و روی و یک دختر، شیو دارد. کل ماجراها بر سر تصاحب قدرت شرکت است. لوگان مرد سرسختی است و میخواهد بچههایش کاملا گوش به فرمانش باشند. میتوانید حدس بزنید که پدر چندان خوبی هم نبوده. کندال دلش میخواهد پدرش، خودش را بازنشسته کند و مدیریت شرکت را به او بسپارد. لوگان عملا با احساسات بچههایش بازی میکند. این قصهای است که چهار فصل ماجراهایش طول میکشد و البته این وسط قصههای خود شرکت هم برقرار است. اینکه کارکنان بهخاطر جریانهای تعدی و آزار شکایتهایی مطرح میکنند. با قوانین رگولاتوری دچار مشکل میشوند و داستانهایی بر سر ادغام یا فروختن مالکیت پیش میآید. اینها اما به اندازهی جزئیات روابط خانوادگی و بهخصوص رابطهی میان لوگان و بچههایش مهم نیست و هیچکدام از گرهها و موقعیتهای دراماتیک به اندازهی کارگردانی در آسمانخراشها و هلیکوپترها و میزانسنهای فوقالعاده و بازیهای ظریف و پرجزئیات بازیگران اهمیت ندارد. به
اینها اضافه کنید موسیقی واقعا اعجابانگیزی که نیکلاس بریتل برای سریال ساخته و تم اصلی که در طول سریال تکرار میشود و ترکیبی از احساسات و هیجان است و بریتل در اپیزودهای مختلف فقط با تغییر چند گام در ملودی اصلی موفق میشود برای هر خردهداستان موسیقی پسزمینهای ایجاد کند که مخاطب را با تمام وجود درگیر میکند.
قسمت سوم این فصل آخر سروصدای زیادی در شبکههای مجازی به پا کرد و بالاترین امتیاز را میان اپیزودهای فصل پایانی یک سریال دریافت کرد. قسمت سوم حیرتانگیز بود، اما بهنظرم آنچه بعد از این قسمت مهم اتفاق افتاده، بیشتر نشان میدهد که «وراثت» چه سریال ظریف پرجزئیاتی است. مثلا قسمت ششم را ببینید که با نمای آخر ناگهان به اندازهی یک ستاره امتیازش بالاتر میرود.