ویترینساز یا حامی؟
نگاهی به عملکرد بنیاد سینمایی فارابی در چهلویکمین جشنواره فیلم فجر
نگاهی به عملکرد بنیاد سینمایی فارابی در چهلویکمین جشنواره فیلم فجر
بنیاد سینمایی فارابی قرار بود در چهلویکمین جشنواره فیلم فجر با 11 فیلم حضور داشته باشد. 11 فیلمی که از بین آن 9 فیلم در جشنوارهای که در مجموع 24 فیلم داشت نمایش داده شد. یک فیلم؛ «بهشت تبهکاران» به کارگردانی مسعود جعفریجوزانی و تهیهکنندگی فتحالله جعفریجوزانی در بخش رزرو ماند و فارابی ترجیح داد یک فیلم دیگر؛ «راه شیری» به کارگردانی علی جعفرآبادی و تهیهکنندگی مهدی کریمی را برای جشنواره فیلم فجر سال آینده نگه دارد. مبلغی که فارابی برای تهیهکنندگی این 9 فیلم هزینه کرده است مشخص نیست و هنوز عدد و رقمی به صورت رسمی اعلام نشده است. با این وجود برخی رسانهها از هزینهشدن عددی مابین 230 تا 400 میلیارد تومان خبر میدهند. تماس با روابطعمومی فارابی برای تعیین میزان دقیق این عدد کارساز نیست و آنچه میشنویم این است که فعلا قصد اعلام مبلغی را که هزینه کردهاند، ندارند. نکتهای که بر آن تاکید میکنند اما افزایش سهم فارابی در میزان سرمایهگذاری برای هر یک از این آثار است بهگونهای که در مجموع طبق گفته روابطعمومی این بنیاد معدل سرمایهگذاری فارابی در جشنواره چهلویکم به 87 درصد رسیده است.
فارابی با کدام فیلمها به جشنواره آمد؟
فهرست فیلمهای بنیاد سینمایی فارابی که به بخش ملی چهلویکمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر راه یافته بودند، به ترتیب حروف الفبا به این شرح بود: «بعد از رفتن» به کارگردانی رضا نجاتی و تهیهکنندگی محمود بابایی، «جنگل پرتقال» به کارگردانی آرمان خوانساریان و تهیهکنندگی رسول صدرعاملی، «روایت ناتمام سیما» به کارگردانی علیرضا صمدی و تهیهکنندگی مجید رضابالا، «سینما متروپل» به کارگردانی محمدعلی باشه آهنگر و تهیهکنندگی سیدحامد حسینی، «شماره ۱۰» به کارگردانی حمید زرگرنژاد و تهیهکنندگی ابراهیم اصغری، «کاپیتان» به کارگردانی محمد حمزهای و تهیهکنندگی سیدصابر امامی، «کتچرمی» به کارگردانی حسین میرزامحمدی و تهیهکنندگی کامران حجازی، «گلهای باوارده» به کارگردانی مهرداد خوشبخت و تهیهکنندگی سعید سعدی و «هوک» به کارگردانی حسین ریگی و تهیهکنندگی علی آشتیانیپور. در میان آثار بنیاد سینمایی فارابی در جشنواره فجر چهلویکم، سه فیلم «بعد از رفتن»، «جنگل پرتقال» و «کتچرمی» آثار کارگردانان فیلم اولی محسوب میشوند. سوالی که در این میان مطرح میشود این است که آیا 9 فیلمی که طبق شنیدهها نیمهمت برایشان هزینه شده است در سال آینده میتوانند تماشاگران را به سالنهای سینما بکشانند و مبلغ هزینهشده را برگردانند یا تنها افتخاری که در این میان برای فارابی باقی میماند تهیه ویترینی با فیلمهایی از ژانرهای گوناگون است؟
این فیلمها تماشاگر نخواهند داشت
محمود گبرلو، کارشناس و منتقد سینما در پاسخ به سوال مذکور میگوید: «من همه فیلمهای جشنواره از جمله 9 فیلم تهیهشده توسط بنیاد سینمایی فارابی را دیدم. مجموع تولیدات فارابی حاصل ترکیبی از فیلمسازان حرفهای و فیلمسازان جوان با موضوعات متنوع اجتماعی، خانوادگی و دفاع مقدس بود. مجموع این تولیدات از نظر من، تولیداتی متناسب با سیاستهای بنیاد سینمایی فارابی است و ما بهعنوان منتقد، به دلایل فنی، از برخی از آنها تعریفوتجمید کردیم و ایراداتی را به برخی دیگر وارد دانستیم. طبیعی است که ما در تحلیلمان به نقاط ضعفوقوت آثار میپردازیم و گمان میکنم در مجموعِ تولیدات فارابی برای جشنواره چهلویکم، براساس سیاست گذاری و استراتژی تعریفشده برای این بنیاد، شاهد تنوع خوبی بودیم، اما نکته حائز اهمیت این است که این فیلمها در آینده سینمای ایران و کشاندن تماشاگر به سالن، چه نقشی ایفا خواهند کرد؟ این نکتهای استراتژیک است که گمان میکنم مغفول مانده و توجه چندانی به آن نمیشود. این غفلت نهتنها در استراتژی تعریفشده برای فارابی که در سیاستگذاریهای کلان سازمان سینمایی هم قابل مشاهده است؛ بهگونهای که نمیتوان برای سینمای ایران از لحاظ جذب تماشاگر، آیندهای روشن متصور بود.» این مجری تلویزیون با اشاره به اینکه ما در سالهای آینده نمیتوانیم تماشاگر را به آسانی به سالن سینما بکشانیم چراکه از یکسو تماشاگر از لحاظ اقتصادی در وضعیت نامناسبی قرار دارد و از سوی دیگر فیلمها نیز از جذابیت لازم برای راغب کردن تماشاگر به خرید بلیت و حضور در سالن برخوردار نیستند، میافزاید: «این ضعف استراتژیک هم در سازمان سینمایی و هم در بنیاد فارابی به وضوح مشهود است و پیشاپیش میتوان حدس زد که سالنهای سینما در سال آینده شاهد رونق اقتصادی نخواهند بود و سینمای در حال ورشکستگی، سال آینده ورشکستهتر خواهد شد. این صحبت به معنای نقد دولت آقای رئیسی، وزیران و مدیران ایشان نیست و ما عنادی با آنها نداریم. آنچه ما در نظر میگیریم وضعیت فعلی تماشاگر و اندیشیدن به این نکته است که چه آثاری قرار است او را ترغیب به حضور در سالن سینما کند؛ آثاری که توسط بنیاد سینمایی فارابی تولید شده است بهرغم مورد توجه بودن مضامین برخی از آنها، با استقبال تماشاگر روبهرو نخواهد شد.» بنیاد سینمایی فارابی بهعنوان سردمدار جریان اصلی سینما بهجای ترسیم چشماندازی شفاف و اقتصادی برای آینده سینمای ایران، بیشتر در اندیشه رعایت تنوع مضمون و محتوا بوده و درواقع ویترینی برای خود ساخته که تنوع آثارش قابل تحسین است اما انتخاب تماشاگران سال آینده سینمای ایران برای تماشا نیست. این منتقد سینما ضمن اشاره به این نکته، تصریح میکند: «من مطمئنم این تماشاگر، سال آینده، برای تماشای آثار بنیاد سینمایی فارابی بلیت نخواهد خرید و اگرچه نمیتوانیم بگوییم این آثار تماشاگر نخواهند داشت، اما تعداد تماشاگرانشان اندک خواهد بود. پس نسبت به جمعیت ایران و جامعه تماشاگران سینمای ایران اقدامی موثر و مفید انجام نشده است و ما صددرصد در سال آینده شاهد تعداد تماشاگران اندکی برای این فیلمها خواهیم بود. ما نمیتوانیم بگوییم فیلمهای تولیدشده توسط فارابی، فیلمهای بدیاند و حتی برخی از آنها برای من بهعنوان منتقد، تماشایی و جذاب بودند اما سوال من این است که آیا جزو بدنه اقتصادی سینما محسوب میشوند یا نه؟ سوالی که متاسفانه به واسطه سیاستگذاریهای تعریفشده برای بنیاد سینمایی فارابی نمیتوانم پاسخ روشنی برای آن بیابم.»
بدهکار تاریخ خواهید بود
رضا درستکار، منتقد سینما از زاویهای کلیتر به این موضوع مینگرد و میگوید: «اینکه آن اتفاقی که باید رخ دهد، نداده، کاملا طبیعی است. چرا که وقتی هنر را به سمت سفارشی و فرمایشیشدن میبرید و در آن دستکاری میکنید آن اتفاقی که باید رخ دهد، نخواهد داد. وقتی مقصد، منویات دیکتهشده است و از هنرمند میخواهید که موضوعات مورد علاقه صاحب سرمایه را پیگیری کند، در حال بازتولید هنر در قالبی هستید که به ثمر نخواهد رسید. این را هم من نمیگویم، تجربه 43ساله ما میگوید. هنر دولتی به مقصد نمیرسد چون حاصل تصمیمگیری کسانی است که تواناییشان در هیچکجا به اثبات نرسیده است. وقتی بازگشت به گذشته، نشان میدهد که آنچه فخرالدین انوار و سیدمحمد بهشتی بهعنوان معماران سینمای نوین ایران، آگاهان به صنعت سینما و پیوندخوردگان با ایدئولوژی انقلاب انجام دادند، شکست خورده و آنها را به بدهکاران تاریخ تبدیل کرده حساب کار دیگر مدیران این بنیاد مشخص است.»
نایب رئیس انجمن منتقدان سینمای ایران با بیان اینکه نخستین کاری که دولت باید انجام دهد، کنارکشیدن پای خود از تولید فیلم است، میافزاید: «سینمای ایران توسط طیف دولتی به جایی نمیرسد که این دوستان، نهتنها علاقهمند به سینما نیستند که هم سینماگران را از خود راندهاند و هم تماشاگران سینما را و سوالی که میماند این است که این دوستان با کدام لشکر به میدان آمدهاند وقتی حتی نمیتوانند امت خود را مجاب به تماشای آثار تولیدیشان کنند؟ اگر دولت توانست یکدهم آن جمعیتی را که به زیارتگاهها و امامزادهها میروند متقاعد به تماشای آثار سینمای ایران کند آن وقت میتوان گفت دستکم اعتماد عمومی امت خود را، جامعه هدف خود را جلب کرده است و زمانی که از عهده انجام چنین کاری برنمیآید، تکلیف ذائقهسازیِ هیچگاه محققنشده برای باقی تماشاگران سینمای ایران مشخص است. وقتی این ذائقه ساخته نمیشود، پشتیبانی هم شکل نمیگیرد. حرف من این است که دولت اگر میخواهد به هنر کمک کند وارد عرصه تولید نشود و این عرصه را به اهلش بسپارد.»