| کد مطلب: ۲۸۱۵
ورزش زورخانه‌‏ای پَر!

ورزش زورخانه‌‏ای پَر!

پرونده فرهنگ پهلوانی در غفلت ما به‌نام جمهوری آذربایجان ثبت شد

پرونده فرهنگ پهلوانی در غفلت ما به‌نام جمهوری آذربایجان ثبت شد

هفدهمین کمیته بین‌ دولت‌ها برای پاسداری از میراث ناملموس یونسکو، هفتم‌ آذرماه 1401 در حالی به کار خود پایان داد که ثبت پرونده «فرهنگ پهلوانی: بازی‌های سنتی زورخانه‌ای، ورزش و کشتی» به‌نام جمهوری آذربایجان، در داخل کشور واکنش‌برانگیز شد. ایران در سال 1389، پرونده‌ای به‌نام «ورزش‌های باستانی و زورخانه‌ای» را به‌نام خود ثبت کرد اما نداشتن حق‌رأی در جلسه هفتم آذرماه در پی عدم پرداخت حق عضویت به یونسکو که ظاهرا به روال دائمی نمایندگان ایران تبدیل شده است، مانع از آن شد تا نمایندگان کشورمان بتوانند اعضای کمیته میراث ناملموس را متوجه شباهت‌های پرونده ارائه‌شده از سوی جمهوری آذربایجان با پرونده پیش‌تر ثبت‌شده به‌نام ایران کنند و در این میان جمهوری آذربایجان توانست بیشترین بهره را در راستای منافع‌ملی خود از سکوت اجباری ایران ببرد.

سکوت اجباری ایران و موفقیت آذربایجان

رایحه مظفریان، موسس کمپین «زن و زورخانه» در تشریح جزئیات اتفاق رخ‌داده به «هم‌میهن» می‌گوید: «اتفاقی که رخ داده از این قرار است که ایران حدودا از سال 1389، حق عضویت خود را به سازمان یونسکو پرداخت نکرده است. زمانی که قرار است پرونده‌ای به‌عنوان مثال پرونده «ورزش‌های باستانی و زورخانه‌ای» یا آن‌طور که جمهوری آذربایجان ثبت کرده است؛ پرونده «فرهنگ پهلوانی: بازی‌های سنتی زورخانه‌ای، ورزش و کشتی»، در قالب میراث ناملموس یونسکو ثبت شود، فدراسیون یا یک مرجع رسمی دیگر باید درخواست خود را با وزارتخانه میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی در میان بگذارد، وزارتخانه این درخواست را ازطریق نمایندگان ایران در یونسکو مطرح کند و مدارک مربوطه را ارائه دهد. ایران این پروسه را در سال 1389 برای ثبت پرونده «ورزش‌های باستانی و زورخانه‌ای» به‌نام خود در یونسکو طی کرد و در تمام این سال‌ها روزی را به شکل ویژه با عنوان پیوستن ورزش‌های باستانی و زورخانه‌ای به میراث ناملموس یونسکو گرامی داشت. اما همان‌طور که در ادامه اشاره خواهم کرد از آنجایی که از صدر تا ذیل سیستم ورزش‌های باستانی و زورخانه‌ای در ایران، مردانه است و به شکل مشخص همواره بر نقش مذهب و نقش جنس مرد در این ورزش تاکید می‌شود، در این میان مشکلاتی به وجود آمد.»
پس از سال 1389 و ثبت این پرونده به‌نام ایران، ناگهان خبر آمد که هم ترکیه، هم آذربایجان درخواستی به یونسکو ارائه داده‌اند تا این ورزش با تغییراتی جزئی نسبت به پرونده ایران، به‌نام آن‌ها ثبت شود. ایران در تمام این سال‌ها از ارائه درخواست آذربایجان و ترکیه به یونسکو مطلع بود و می‌دانیم که فدراسیون جهانی ورزش‌های زورخانه‌ای و کشتی پهلوانی چندین‌بار به وزارتخانه میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی اخطار داد و اعلام کرد، باید فکری به حال این وضعیت کرد هرچند هر بار با بی‌توجهی مواجه شد. مظفریان می‌افزاید: «اتفاق بدتری که رخ داد آن بود که در جلسه 28 نوامبر 2022 (هفت‌آذرماه 1401) که طی آن شاهد ثبت پرونده «فرهنگ پهلوانی: بازی‌های سنتی زورخانه‌ای، ورزش و کشتی» به‌نام جمهوری آذربایجان بودیم، نماینده ایران هم حضور داشت، اما تاسف‌برانگیز است که حق‌رأی نداشت!» موسس کمپین «زن و زورخانه» در پاسخ به اینکه سکوت اجباری ایران و نداشتن حق‌رأی از چه رو بود، ادامه می‌دهد: «نکته‌ای که باید به آن توجه کرد اینکه، وزارت امور خارجه هر کشوری است که حق‌رأی نمایندگان خود را به یونسکو پرداخت می‌کند. وزارت امور خارجه در تمام سال‌هایی که حق‌رأی نمایندگان ایران در یونسکو را پرداخت نکرده، از 1389 به این سو، تحریم‌های بین‌المللی را دلیل این موضوع عنوان کرده است. پس در وضعیت پیش آمده، فدراسیون ورزش‌های زورخانه‌ای و کشتی پهلوانی کشور، وزارتخانه میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی و درنهایت وزارت امور خارجه مقصر هستند.»
او ادامه می‌دهد: «کار عجیب دیگری که این نمایندگان انجام داده‌اند، این است که با توجه به اختلافات تاریخی جمهوری آذربایجان و جمهوری ارمنستان با یکدیگر و اختلاف کنونی جمهوری آذربایجان با کشورمان در مرزها، به جمهوری ارمنستان پیشنهاد داده‌اند پرونده دیگری را در این خصوص ثبت کنند. همراه کردن یک کشور دیگر با خود به این دلیل است که ثبت پرونده در کمیته میراث ناملموس یونسکو از سوی یک کشور، طولانی‌تر از ثبت آن با همراهی دیگر کشورهاست اما اینکه چرا ایران سراغ ارمنستان رفته است به‌واسطه مسائل سیاسی، نه ملاحظات کارشناسی است. من به‌شخصه ترجیح می‌دادم کشوری که ایران را برای ثبت این پرونده همراهی می‌کرد، هند بود. چراکه این همراهی با دلایل فرهنگی و تاریخی قابل‌قبول بود؛ چیزی که در مورد ارمنستان و آذربایجان وجود ندارد.» به مصادره یا انحصار گرفتن میراث معنوی و ناملموسِ ریشه‌دار در ایران، از سوی کشورهای همسایه که در حوزه ایران فرهنگی قرار می‌گیرند، آن هم در سکوت و غفلت متولیان میراث فرهنگی کشورمان، مسبوق به سابقه است و برای نمونه «آیین سماع مولانا» در سال ٢٠٠٨ میلادی به‌نام ترکیه ثبت جهانی شد یا «موسیقی عاشیقلار» در سال ٢٠٠٩ میلادی در سکوت ایران به‌نام جمهوری آذربایجان ثبت شد و حتی «هنر سنتی فرش‌بافی آذربایجان» و «ساخت و اجرای تار» به ترتیب در سال‌های ۲۰۱۰ و ۲۰۱۲ به‌نام جمهوری آذربایجان وارد فهرست جهانی میراث ناملموس یونسکو شدند. مظفریان با اشاره به این موارد می‌افزاید: «البته که یکی از دلایل این اتفاق، عدم پرداخت حق‌عضویت نمایندگان ایران در یونسکو است اما دلیل دیگر، مناقشات سیاسی میان ایران و آذربایجان است و این شائبه را ایجاد می‌کند که جمهوری آذربایجان در حال تلافی مواضع ایران درخصوص مسائل سیاسی در قبال خود و زهرچشم گرفتن از ایران است؛ وگرنه چرا ارمنستان یا گرجستان چنین کاری را نکردند؟ درحالی‌که آن‌ها نیز از چنین پتانسیلی برخوردار بودند.» اما آیا مرتفع شدن مسئله پرداخت حق‌عضویت به این سادگی امکان‌پذیر است؟ یا اساسا راهی برای دور زدن آنچه وزارت امور خارجه، تحریم‌های بین‌المللی می‌خواند، وجود دارد؟ مظفریان در پاسخ به این سوال احتمال می‌دهد راه‌هایی وجود داشته باشد.»

بار مذهبی و منع حضور زنان

مظفریان در پاسخ به این سوال که چرا ایران پس از سال 1389 و ثبت پرونده «ورزش‌های باستانی و زورخانه‌ای»، نتوانست اجماع و اقبالی جهانی به وجود آورد، کشورهای دیگر را قانع کند که این ورزش متعلق به ایران است، در داخل کشور رنگ و بویی تازه به آن دهد و با آن رنگ و بوی تازه به جهان ارائه‌اش کند، می‌گوید: «این اتفاق تحت‌تاثیر دو عامل رخ داد. گره نخست، مسئله جنسیتی و گره دوم، مسئله مذهب است. از یک سو، روسای فدراسیون و پیشکسوتانی که همه‌شان هم مرد هستند و در رأس امور قرار دارند، حاضر به پذیرفتن حضور زنان در گود زورخانه نیستند و به‌عنوان مثال فرهاد طلوع‌کیان، رئیس اسبق فدراسیون ورزش‌های زورخانه‌ای و کشتی پهلوانی هرچند در سال 1389 ازجمله متولیان ثبت پرونده «ورزش‌های باستانی و زورخانه‌ای» به‌نام ایران در یونسکو بود، اما آن را از بُعد ناملموس بودن حضور زنان با باله مردان در آب مقایسه می‌کند! ازجمله نمونه‌های این مخالفت می‌توان به تحصن مردان در زورخانه، صدور بیانیه و حتی بخشنامه بر علیه زنان اشاره کرد. این بن‌بست داخلی، همواره مانع از آن شده که فدراسیون ورزش‌های زورخانه‌ای و کشتی پهلوانی بتواند با فراغ بال به تعامل با جامعه‌جهانی در این خصوص بپردازد و از سوی دیگر بار مذهبی این ورزش را چنان شدتی بخشیده‌اند که مورد مخالفت جامعه جهانی قرار گرفته است؛ چراکه یکی از بندهای اساسنامه ورزش جهانی، این است که هر قوم، هر ملیت، هر فرهنگ و هر مذهبی باید در رشته ورزشی مورد بحث بگنجد و نه به‌عنوان مثال تنها پیروان مذهب تشیع.»
او در پاسخ به آخرین سوال که پس می‌توان عدم اقبال جامعه‌جهانی را درخصوص به‌رسمیت شناختن ایران به‌عنوان متولی ورزش زورخانه‌ای، نقش پررنگ مذهب در نمونه داخلی آن و عملکرد جنسیت‌زده‌مان تلقی کرد و درواقع ورزش زورخانه‌ای را از نگاه مسئولان ایرانی، ورزشی ویژه مردان معتقد به مذهب تشیع دانست که زاویه پررنگی با نگاه جهانی به ورزش به شکل عمومی دارد، می‌گوید: «بله. هرچند درخصوص مذهب می‌توان آن را با نمودهای ملی جایگزین کرد اما درخصوص حضور زنان چنان گارد بسته‌ای وجود دارد که ظاهرا به این سادگی‌ها قابل حل نیست و پس از باز شدن این گارد است که تازه با مسائلی چون لزوم ساخت ابزار و لباس برای زنان، مرشد زن و... مواجه خواهیم شد. مسائلی که باید به شکل موردی به آن پرداخت و برای حلش کوشید.»

دیدگاه

ویژه بیست‌و‌چهار ساعت
سرمقاله
آخرین اخبار