شرکتهای رویایی و امید اجتماعی
گروه فناوری: جدیدترین نظرسنجی «برند محبوب» شرکت کاریابی «ایران تلنت» منتشر و شرکت «ابرآروان» هفتمین شرکت رویایی برای اشتغال معرفی شد. این پیمایش درواقع یک بررسی میان 120 هزار کارجو، طی 16 سال گذشته بود که نکتهی جالبتوجه آن دربارهی سهم گروه شغلی «مهندسی» با 23 درصد و سهم سطح تخصص «کارشناسارشد و متخصص» با 41 درصد، بهعنوان بیشترین فراوانیِ مشارکتکننده در این پیمایش است؛ بههمیندلیل میتوان گفت که نتایج این پیمایش، تاحدود زیادی بینشی در زمینهی رفتارشناسی مهندسان حوزهی تکنولوژی و فناوری کشور را نشان میدهد.
وقتی این نظرسنجی ادواری را با نگاهی کلیتر کنار وضعیت اقتصاد دیجیتال کشور و مهاجرت نیروی انسانی ایرانی میگذاریم، چند پرسش مهم دربارهی تاثیر ملی شرکتهای لیست رویایی برای نیروی انسانی ایرانی مطرح میشود؛ اینکه آیا این شرکتها بهشکلی فعالانه میتوانند در نگهداشت نیروی انسانی مؤثر باشند؟ و ازسوییدیگر آیا قرارگرفتن یک شرکت ابری در میان برگزیدگان بخش شرکتهای رویایی، نشاندهندهی بهبود وضعیت ایران در اقتصاد دیجیتال است؟ در ادامه برای پاسخ به این پرسشها سعی میشود تاحدودی به ابعاد مختلف این نظرسنجی از حیث عوامل کلان اقتصاد توسعه و نیروی انسانی در منطقهی خاورمیانه و ایران توجه شود.
نیروی انسانی، مهرهی مهم اقتصاد دیجیتال
مهمترین کلانروندهای نیروی انسانی در قرن بیستم را نمیتوان بدون درنظرگرفتن نقش اقتصاد دیجیتال در کسبوکارها بررسی کرد. جدیدترین یافتهها نشاندهندهی آن است که بخشی از مهمترین ترندهای توسعهی نیروی انسانی در این سالها دربارهی رشد ماشینیشدن، کاربردپذیری هوش مصنوعی و دورکاری در شرکتهای خصوصی است؛ به این معنی که شاخصهایی کلی که همگی در نسبتی با نیروی انسانی متخصص بازتعریف میشوند و بههمیندلیل است که در سنجههای مرتبط با اندازهگیری اقتصاد دیجیتال هر کشور، یک بخش جداگانه و مرتبط با نیروی انسانی بهطور مشخص تعریف شده که به فراوانی و تعداد متخصصهای حوزهی فناوری میپردازد.
اما جایگاه ایران در این وضعیت چگونه است؟ در گزارشی از پایگاه داده (The Global Talent Competitiveness Index) GTCI مشخص میشود که ایران در زمینهی رشد و پرورش نیروی انسانی باکیفیت، جزو کشورهایی با نمرهی میانگین بهنسبت مطلوب و در بخش «نگهداشت استعدادها» جزو کشورهایی با وضعیت بسیار پایینتر از میانگین جهانی قرار دارد. هنگامیکه این دادهها را کنار برگزیدگان بخش شرکتهای رویایی نظرسنجی «ایرانتلنت» قرار میدهیم، میتوان به نقش این شرکتها در نگهداشت نیروی انسانی باکیفیت (باتوجه به سطح جامعیت بررسی گروه شغلی مهندسی و سطح تخصص که در این پیمایش به آن توجه شده است)، برای اقتصاد دیجیتال کشور پی برد؛ نقشی که در دو بعد کلانِ اقتصادی و اقتصادی بهشکل توأمان مؤثر است.
نقش شرکتهای ابری در سنجش اقتصاد دیجیتال
در بخش فهرست شرکتهای رویایی بهترتیب شرکتهای دیجیکالا، بازار، دیوار، اسنپ، اسنپفود، آپ و ابرآروان قرار دارند، همگی این شرکتها در اکوسیستم فناوری و نوآوری کشور قرار دارند.
نکتهی مهم دیگر در این ردهبندی، قرارگرفتن «ابر آروان» بهعلت نوع خدمات این شرکت است. سویهی پنهانتر این استقبال زمانی روشن میشود که استقبال کارجویان را در کنار برخی از هجمههای سنگین رسانهای علیه ابرآروان بررسی کنیم؛ درواقع با نتیجهی این گزارش شاید بتوان گفت تلاش جریانی برای معرفی ابرآروان بهعنوان یکی از مسببان اعمال فیلترینگ در سالهای گذشته از سوی کارجویان حوزهی تکنولوژی هم فاقد ارزش فنی است و برای آنها خدمات و حوزهی اختیار و عمل یک شرکت ابری روشن شده است. نکتهی دیگر؛ این مسئله زمانی اهمیت ویژهای پیدا میکند که بدانیم توسعه و استقبال از شرکتهایی با خدمات ابری، جزو یکی از مهمترین مشخصههای پیشرفت اقتصاد دیجیتال در کشورهاست (TECHNOLOGY AND INNOVATION REPORT 2023).
طبق آخرین بررسی پایگاه دادهی World Economic Forum, 2020 دربارهی میزان استفاده از فناوریهای نوظهور مشخص شده است که رایانش ابری با 17 درصد استقبال، جزو محبوبترین زیرساختهای تکنولوژیک میان شرکتها تا سال 2025 است و این یعنی، سطح نیازمندی شرکتها به نیروی حوزهی فناوری فضای ابری رایانشی روزبهروز در حال افزایش است.
در همین بررسی، مشخص میشود که شرکتهای تراز اول اقتصاد دیجیتال در فواصل کوتاهمدت برای جذب و حفظ استعدادهای جهانی در یک رقابت تنگاتنگ قرار دارند؛ وضعیتی که روندهای جهانی جذب مهاجرهای متخصص، مجموعاً موجب ایجاد شرایط نگرانکنندهای برای سرمایههای انسانی ایرانی شدهاند.
نکتهی جالبتوجه دیگر زمانی است که بهرغم وضعیت میل به مهاجرت بسیارزیاد متخصصهای ایرانی (پیمایش بررسی میل به مهاجرت در میان استارتآپهای دانشبنیان کشور. معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری. تابستان 1402)، جدیدترین گزارش GTCI درباره کارکرد فضای ابری در کسبوکارهای ایران را بررسی میکنیم؛ نتایج نشان میدهد که بستری پویا از این صنعت در ایران فعالیت میکند، ایران در رتبه 22 از تقسیمبندی انواع کشورهای صنعت رایانش ابری قرار دارد که نشاندهندهی وضعیت مطلوبی نسبت به سایر عرصههای اقتصادی کشور است و نشاندهندهی پتانسیل کشور برای مسیر توسعه در اقتصاد دیجیتال است.
اهمیت نگهداشت نیروهای متخصص فناوری
حدود یکسوم جمعیت خاورمیانه زیر 15سال سن دارند و جمعیت جوان فعلی (افراد میان 15 تا 24 سال) با بیکاری مواجهاند؛ بههمیندلیل نرخ بیکاری در منطقه 25درصد است.
طبق بررسی 2022 pws، مشاغل مرتبط به فناوری در کشورهای شورای همکاری خلیجفارس (کشورهای عربی حوزهی خلیجفارس)، یکسوم کشورهای دارای اقتصاد پیشرفتهتر است و نیروهای کاری آنها نیز به اندازه همتایان خود در مناطق رشدیافتهتر مهارت ندارند. درواقع اکثر مشاغل مرتبط به فناوری در این مناطق، توسط مهاجران انجام میشود و 93درصد متخصصان، مدارک خود را از دانشگاههای خارج از این منطقه دریافت کردهاند، یعنی در عمل نیروهای بومی نیز مهاجران بازگشتی هستند؛ خطری که همزمان نیروهای متخصص ایران را تهدید میکند. در گزارشی از 2020 World Economic Forum مشخص شده است که 41 درصد مدیران کسبوکارها قصد دارند کمبود نیروهای انسانی خود را از راه نیروهای غیرحضوری تامین کنند. این برای کشورهای مهاجرفرست، زنگ خطری دوچندان است. دقیقاً بههمیندلیل است که بررسیهای مکنزی (McKenzie) نشان میدهد، یکی از مهمترین ترندهای نیروی انسانی در دنیا، تلاش برای بهبود وضعیت برای شرایط دورکاری کارمندان یک سازمان است؛ به این معنی که کشورهای بیشتر توسعهیافته برای بهرهوری بیشتر نیروی انسانی، در دوران دورکاری بیشتر تلاش میکنند و این یعنی امکان مهاجرت مجازی (دورکاری) برای نیروهای متخصص کشور ما بهمراتب بیشتر از قبل فراهم میشود.
درمجموع اما وقتی ایران را در چنین وضعیتی در کنار کشورهای منطقه و سهم ایرانیان بومی در شکلگیری اکوسیستم فناوری بررسی میکنیم، باید به پتانسیل نیروهای متخصص کشور توجه داشت؛ نیروهایی که بهرغم تحریم و فیلترینگ داخلی و خارجی، میکوشند رمق باقیماندهی اقتصاد دیجیتال کشور را در این کالبد نگه دارند. نکتهی پایانی آن است که گزارش ایرانتلنت بهانهای شد که به پرسشی بنیادین اندیشید؛ اینکه آیا بنگاههای اقتصادی کوچک در ایران توان احیای بخشی از اقتصاد دیجیتال کشور را دارند؟ یا اساساً میتوان از آنها چنین انتظاری داشت؟ گرچه بدیهیاست که این نظرسنجی را نمیتوان و نباید به کل جامعهی متخصصان حوزهی فناوری کشور تعمیم داد، اما نکتهی مهم، اهمیتِ فلسفهی چنین نظرسنجیهایی در سطح کلی جامعه است. اینکه آیا بنگاههای کوچک اقتصادی میتوانند نقشی کوچک اما موثر داشته باشند؟ آیا در کشورهایی با سهم قابلتوجه اقتصاد دولتی مانند ایران، اساساً نقش چنین بنگاههایی میتواند از سطح تاثیر صرفاً اقتصادی فراتر رود و به یک امیدِ جامعهشناختی تبدیل شود؟