حمایت آری، ماجراجویی هرگز
ارزیابی محسن امینزاده و غلامرضا ظریفیان از تحولات فلسطین در نشست حزب توسعه ملی
ارزیابی محسن امینزاده و غلامرضا ظریفیان از تحولات فلسطین در نشست حزب توسعه ملی
بررسی ابعاد تاریخی، گفتمانی و استراتژیک عملیات طوفانالاقصی عصر دیروز در دفتر حزب توسعه ملی با سخنرانی غلامرضا ظریفیان، مدرس تاریخ و عضو شورای مرکزی مجمع ایثارگران اصلاحطلب و محسن امینزاده، معاون وزارت امور خارجه دولت اصلاحات برگزار شد. آنچه در ذیل میخوانید مشروح سخنان این دو فعال سیاسی اصلاحطلب در موضوع غزه و طوفانالاقصی است.
غلامرضا ظریفیان در ابتدای این نشست با اشاره به روایتهایی از کتب مقدس یهودیان و سوابق تاریخی و مسئله انتقال قوم یهود در سرزمینهای مختلف اشاره کرد و توضیح داد: بعد از دوره پادشاهان، یک درگیری میان یهودیان رخ میدهد که یهودیان به دو گروه تقسیم میشوند که ١۴٠۵ قبل از میلاد است و از اینجا آوارگی یهودیان آغاز میشود. در سال ۵٨۶ قبل از میلاد، بختالنصر به اینها حمله میکند و معبد هیکل را تخریب میکند تا اینکه کوروش اینها را آزاد میکند. سال ۵٣٩ قبل از میلاد، کوروش اینها را آزاد میکند و یهودیان دیگر دولت مستقل ندارند. در این دورهای که اینها در تبعید هستند و تبعید در تاریخ بنیاسرائیل بسیار مهم است. رومیها در سال ٧٠ میلادی به این منطقه حمله میکنند و کشتار زیادی در این منطقه میشود. قرن ۴ که رومیها مسیحی میشوند و از اینجا مشکلات جدیدی برای یهودیان آغاز میشود. از این دوره یعنی قرون وسطی قوم یهود آواره است. در صد سال بعد صلاحالدین ایوبی این منطقه را فتح میکند و بعد این منطقه در اختیار عثمانیها قرار میگیرد. پس اول کنعانیان، بعد یهودیان، بعد مسیحیان و ساسانیان و مسلمانان و بعد مسیحیان و بعد مسلمانان در این منطقه بیتالمقدس حضور دارند. قرن ١٩ قرن ایدئولوژیهاست و قرن ٢٠ تبدیل به شوروی و جنگ جهانی اول و دوم میشود و صهیونیسم سیاسی هم در قرن ١٩ شکل میگیرد. عموم اروپاییان و آمریکاییها از یهودیان بدشان میآید و تاریخ نشان میدهد اینها چقدر با هم درگیری داشتند و به همین دلیل هم دنبال مکانی بودند تا اینها را مستقر کنند و حتی خاندان روچایلد به دنبال این بودند که بخشی از زمینهای عثمانی را بخرند که البته حجم آن زمینها ١٠درصد مساحت فعلی اسرائیل نیست و کنگرههایی تشکیل شد تا بیانیه بالفور که اعلام میشود که یهود باید به خانه ملی یهود بازگردد. انگلیس از این ایده حمایت ویژه میکند و ترکان جوان هم مسیر بازگشت یهودیان را هموار میکند و در این دوره جنبش یهود فربه میشود و جنبشهای مختلف در درونش شکل میگیرد تا جنگ جهانی اول و حاصلش فروپاشی و تجزیه عثمانی است و مسلمانان فلسطین دیگر حامی قدرتمند خود را از دست میدهند و سایکس- پیکو این منطقه را تجربه کرده و فلسطین در اختیار انگلیس قرار میگیرد. در سال ١٩٢٠ جامعه ملل قیمومیت این منطقه را به انگلیس میدهد و زمینه برای حضور سازمانیافته یهودیان را فراهم میکنند. فلسطینیان هم دورههای مختلفی دارند که اول بهصورت دیپلماتیک و بعد عزالدین قسام راه مسلحانه را در پیش میگیرد و در نهایت سازمان ملل موضوع دو کشور را تصویب میکند و در سال ١٩۴٨ اعلام تشکیل دولت اسرائیل به وقوع میپیوندد. آمریکا و روسیه هم خیلی زود این کشور را به رسمیت میشناسند.
محسن امینزاده: دیپلماسی پدیده واقعیتهای روی زمین است و اینکه چقدر حق و باطل منجر به تشکیل این مناسبات شده، تغییری در اصل موضوع دیپلماسی ایجاد نمیکند. بنابراین همین عثمانی که آقای ظریفیان توضیح دادند، تاریخ تجزیهاش دنیایی است که با آن زندگی میکنیم و شرایط خاورمیانه نتیجه تجزیه همین عثمانی است. من میخواهم این پدیده و تحول یک ماه اخیر را مرور کنم. میخواهم سه مسئله را از هم تفکیک کنم؛ پدیدهای که در ٧ اکتبر اتفاق افتاد، تحولی در ادامه همه تاریخی است که بخشی از آن مرور شد. نگاه ما و ملت ایران و جمهوری اسلامی در بررسی این تحولات مهم است. پدیده ٧ اکتبر با همه اتفاقات پیشین متفاوت است و ما سالهاست روایتی از ظلم به ملت فلسطین داشتیم و در سالهای گذشته با روایت تلاش اعراب برای جنگ و مقابله با اسرائیل مواجه بودیم. همچنین با روایت انقلابِ سنگ و تلاشهای فلسطینیها روبهرو بودیم. تا پیش از مقاومت فلسطین شرایط برای اعراب سخت بود و نبردی که همه مسلمانان علیه اسرائیل سامان داده بودند، با شکست مواجه شد. آنچه در ٧ اکتبر اتفاق افتاد این است که برای اولین بار فلسطینیها با سلاح علیه اسرائیل بهپا میخیزند. روز اول عملیات با این مسئله مواجه بودیم که معصومیت فلسطینیها دچار خدشه شده است. علاوه بر این با سازمان تبلیغاتی اسرائیل هم مواجه هستیم و اسرائیل سعی میکند نمایش مظلومیت دهد. چراکه اولین بار است که برای چند ساعت نیروهای فلسطین شرایط را در دست گرفتند و هم اسرائیلی کشتند و هم اسیر کردند. عملیات توسط حماس انجام شده که مشخصهاش مبارزه مسلحانه و مدیریت باریکه غزه است. بعد از تحول روز اول، شرایط بهطرز حیرتانگیزی موقعیت فلسطینی را تقلیل میدهد و این موقعیت با کشتار فراوان اسرائیل همراه است و بعد این سوال مطرح میشود که آیا اساساً این عملیات درست بوده است یا خیر؟ در همین ایران هم برخی صاحبنظران به حماس انتقاد میکنند. من معتقدم فلسطین در این عملیات پیروزی بزرگی بهدست آورد. همچنین میخواهم بحث کنم که ایران جزو معدود کشورهایی است که بخشی از جامعه موضع حمایت از فلسطین ندارند درحالیکه این حمایت از فلسطین در تاریخ ما پیش از انقلاب وجود داشته است. این شرایط فعلی، حاصل مدیریت فاجعهبار و حاصل شکست سیاستهای ما است.
هر سه موضوعی که بحث شد بسیار اهمیت دارد و تنها مربوط به فلسطین نیست و مربوط به کشور ما است. آنچه که اتفاق افتاده عملیاتی علیه امنیتیترین حکومت خاورمیانه است و این پدیده زندگی فلسطینیها را به کلی تغییر خواهد داد. این مرحله بعد از مبارزاتی است که به توافق اسلو منجر شد و قویترین ابراز وجود ملت فلسطین است. بعد از ترور نخستوزیر اسرائیل که فضای پس از توافق اسلو را به شدت تغییر داد و اسرائیل از تعهدات خود سر باز زد، دولت فعلی اسرائیل، افراطیترین دولت تاریخ اسرائیل است و با در نظر گرفتن موضع نژادپرستانه دولت فعلی، باید گفت که سالهاست اسرائیل وارد این دیالوگ با جامعه جهانی شده که ما موضوع فلسطین را حل کردیم و موضوع توافق ابراهیم هم ناشی از همین نگاه بود. عادیسازی روابط همسایگان ما با اسرائیل شرایط جدیدی را برای فلسطین و ما ایجاد کرد. در همین فضا اسرائیل عملیاتهای گوناگونی را در داخل ایران انجام داده و ما را تحقیر کرد. خصوصاً حرکت علیه آشیانههای تسلیحاتی منتسب به ایران به این معناست که آنها هرچه خواستند علیه کشور ما انجام دادند و سازماندهی اطلاعاتی گستردهای را در کشور ما شکل دادند. بنابراین آنچه در ٧ اکتبر اتفاق افتاد، باعث خوشحالی ایران و اغلب نیروهای سیاسی شد. چراکه من به شخصه از عملیاتهای اسرائیل در داخل ایران تحقیر شده بودم. فلسطین، امروز موقعیت ویژهای پیدا کرده و نکته مهم این است که آنها این عملیات را خودشان انجام دادهاند. این وضعیت و عملیاتی که انجام دادند و تحولات بعد از آن، این ظرفیت را ایجاد کرده که حمایت از فلسطین در سطح جهان بسیار متفاوت شود و دولتهای منفعل که در مسابقه عادیسازی روابط با اسرائیل بودند شرایط متفاوتی پیدا کردند. انتظار میرود که مسیر به سمتی برود که فلسطین بیش از گذشته فرصت شکلگیری دولت داشته باشد. از جمله شرایط داخل اسرائیل این است که مسئله فلسطین برای تلآویو تمام شده بود و با همین مسیر روابط خود را با کشورهای منطقه عادی کرد و به سمت تحرکات نظامی فرامرزی رفت و تحرکات نظامی اسرائیل در منطقه بسیار گسترده شد. همچنین ادعایشان مبنی بر اینکه توانایی تولید سلاحهایی دارند که میتواند کشورهای منطقه را از تهدیدهای ایران مصون کند، امروز ضربه خورده است. فلسطینیان قطعاً بیش از این تلفات خواهند داد اما شرایط فلسطین به پیش از ٧ اکتبر بازنخواهد گشت و احتمالاً فشار جامعه جهانی اسرائیل را برای توافق با فلسطینیها تحت فشار قرار خواهد داد. بخشی از پرسشی که در مورد ایران مطرح میشود این است که چرا ما باید پول ناچیزمان را خرج فلسطینی کنیم که نهتنها سوال نسل جوان که گاهی سوال همسالان ما نیز هست و به نظر میرسد آنچه در ایران اتفاق افتاده، وجوه افراطی دارد. هرچند میخواهیم وجه حمایتی از فلسطین داشته باشیم اما دیپلماسی ما باید اصلاح شود. میبینیم که در برنامه هفتم توسعه دستگاه دیپلماسی تضعیف شده و بخشی از کارها به نیروهای نظامی واگذار شده است که بسیاری از این اقدامات امنیتی و نظامی هماهنگ باید باشد.
میدانید که همین دولت کوچک اسرائیل اقتصاد قدرتمندی دارد. درحالیکه رتبه اقتصادی ایران فروافتاده است و مسیر اقتصاد و توسعه ایران در وضعیت کنونی بسیار تأسفبار است. ساختار سیاست خارجی و اقتصاد ما تحت تصرف برخی نیروهای رادیکال است. با چنین وضعیتی آیا بچههای ما حق ندارند مناسبات ما را با فلسطین به چالش بکشند؟ در هیچ جای جهان اسلام اینچنین نیست که بخشی از جوانانش مخالف حمایت از فلسطین باشند.
پیچیدگیهایی در ارتباط جمهوری اسلامی و حماس وجود دارد و اینکه جمهوری اسلامی چگونه به این گروه کمک میکند، مشخص نیست و به نظر میرسد که ایران از همه گروههای فلسطینی حمایت میکند. همه کشورها نیروهای نفوذ دارند و تاثیرگذار بودن یک کشور در کشور دیگر موضوع مذمومی نیست اگر در چهارچوب منافع ملی تعریف شود. سوالی که ما با آن مواجه هستیم این است که آیا این مسئله در حمایتهای ما وجود دارد؟ برای مثال ایران داعش را خطر تلقی کرده و وارد جنگ در عراق و سوریه میشود، حالا سوال این است که حاصل این حمایت چه بوده است؟ پاسخ این است که دولت سوریه مستقر است و روسیه منتفع شده و اروپا منتفع شده است اما دستاورد ایران چه بود؟ و با پایان داعش، ایران چه به دست آورد؟ اینکه ایران مدافع فلسطین است، میتواند در چهارچوب منافع ملی و فراملی تعریف شود اما عملکرد امروز با هیچ منطقی سازگار نیست. در برنامه هفتم توسعه گفتهاند نهادهای نظامی و اطلاعاتی و سازمان انرژی اتمی از هماهنگی با وزارت خارجه مستثنی هستند. این جنسی از هرج و مرج در سیاست خارجی ایران است. در این چهارچوب وضعیتی که با آن مواجه هستیم فاصله زیادی با مصالح ملی دارد.
موضوع فعلی موضوع دوکشوری است اما تحقق همین شرایط تفاوت زیادی با شرایط امروز فلسطین دارد و دولتهای تندرو اسرائیل در دوران بعد از توافق اسلو آمادگی توافقات مورد حمایت جامعه جهانی را ندارند و همان مفاد توافق اسلو هم توسط آمریکا و هم توسط اسرائیل نقض شده است و این امر انتقادات زیادی را در خود اسرائیل به وجود آورده است. میتوانیم امیدوار باشیم که در نهایت فلسطینیها دولت مستقل داشته باشند و چنین تصویری را میتوانیم تصور کنیم اما نابودی اسرائیل موضوعی است که تصورش در شرایط فعلی سخت است. میتوانیم چندین کشور را نام ببریم که با فروپاشیها به وجود آمدهاند. اما نابودی اسرائیل با هنجارهای بینالمللی سازگار نیست.
ما در مناسبات بینالمللی از دوره آقای هاشمی و آقای خاتمی بهرغم اینکه گفتیم جایگاه فلسطین جایگاه درستی نیست اما همواره با کشورهای عربی و اروپایی همراهی کردهایم و اسرائیل تا زمان احمدینژاد نتوانست به نفع خود قطعنامه بگیرد. در تحولات منجر به اسلو، ایران در چهارچوب ادبیات منطقی جامعه جهانی رای داده است. هرچند در کنارش مواضع خود را نیز آورده است. ما تحت هیچ شرایطی نباید به اتحاد حمایت از فلسطین لطمه بزنیم. ما در صحنه بینالمللی اینچنین عمل کردهایم و باید اینچنین عمل کنیم. البته آقای ایروانی هم سفیر عاقلی است و در موضوع کنونی مؤثر بوده است. اینکه ایران وارد جنگ نظامی با اسرائیل میشود یا خیر باید بگویم، ضربه اصلی، به توسعه ملی وارد آمده است و امیدوارم هیچگاه به جنگ ورود نکنیم. دلیلی ندارد که ما تحریم جهانی باشیم و صنایع ما فلج باشد. اینها حاصل سیاست ماجراجویانه است که به اندازه جنگ برای ما هزینه تراشیده است.
برخی میگوید مردم غزه مخالف عملیات حماس هستند؛ باور من این است که اگر مخالفتی جدی باحماس وجود داشت، چنین عملیاتی صورت نمیگرفت. مگر میشود گفت مردم غزه با حماس مخالف هستند و حماس کل شهر را به تونل زیرزمینی تبدیل کرده باشد. این مردم به حدی تحقیر شدهاند که نمیتوان گفت با حماس یا مقابله با اسرائیل مخالف هستند. اگر همکاری ضمنی با حماس وجود نداشت این عملیات لو میرفت. طبعاً حماس منتقد هم دارد و طبعاً اختلافنظر فلسطینیهای کرانه باختری بیشتر است ولی فکر میکنم آنچه اتفاق افتاده برای همه فلسطینیها غرورآفرین بوده و احساس کردند کاری انجام دادهاند و این حس در انقلابِ سنگ وجود داشت که منجر به توافق اسلو شد. این عملیات نتیجه تلاش همه جامعه غزه است.