| کد مطلب: ۸۴۵۰
پروژه بر زمین مانده صدر آزادی خود اوست

پروژه بر زمین مانده صدر آزادی خود اوست

حورا صدر دختر امام موسی صدر در گفت‌وگو با هم‌میهن:

حورا صدر دختر امام موسی صدر در گفت‌وگو با هم‌میهن:

دسامبر ۲۰۱۵ فرزند کوچک قذافی که تحت تعقیب اینترپل بود، به نیروهای امنیتی لبنان تحویل داده شد و به اطلاعات مهمی درباره حیات امام موسی صدر و محل زندان‌های سری وی در دوره‌های مختلف اعتراف کرد. این اعتراف‌ها به شورایعالی قضایی لبنان ثابت کرد وی به صورت پسینی در ناپدیدسازی اجباری امام موسی صدر دست داشته است. هانیبال از بازپرسانش خواست او را آزاد کنند تا اطلاعات تکمیلی را نیز بدهد اما آن‌ها به او یادآوری کردند که پنهان کردن اطلاعات درباره یک جرم، خود، یک جرم مستقل است. در این ۸ سال وی همچنان از بیان دانسته‌هایش درباره محل اسارت امام موسی صدر و همراهانش سر باز زده است و در برهه اخیر به اعتصاب غذای تر مبادرت کرده و همین موضوع موجب شده تا فشارهای بین‌المللی و تهدیدها برای آزادی او، پیش از بیان اطلاعاتش افزایش یابد. اطلاعاتی که مشخص خواهد کرد، امام موسی صدر، رئیس مجلس اعلا و رهبر شیعیان لبنان که ۳ شهریور ۱۳۵۷ به پیشنهاد هواری بومدین، رهبر الجزایر و با همراهی شیخ محمد یعقوب و عباس بدرالدین برای دیدار با معمر قذافی، راهی طرابلس شده بود و در ۹ شهریور، پس از عزیمت برای دیدار با دیکتاتور لیبی هیچ اطلاعی از او در دست نیست، اینک کجاست؛ سوالی که پیش از هرکس باید توسط پدر هانیبال پاسخ داده می‌شد اما در زمان حیاتش از پاسخ به آن سرباز زد و پس از سقوط نیز، مرگ فجیعش فرصت نداد تا تحت بازجویی قرار گرفته و به جنایت ربایش امام موسی صدر اعتراف کند و بگوید رهبری که حضورش را در همه این سال‌ها از لبنان و اسلام و خانواده‌اش دریغ کرده، اکنون در کدام زندان، در انتظار آزادی ا‌ست. فرصت پس از مرگ قذافی هرچند فضا را برای حضور کمیته پیگیری سرنوشت امام مهیا کرد و منجر به امضای توافقی در سال ۲۰۱۳ شد اما با آغاز ناآرامی‌های سال ۲۰۱۴ عملاً بی‌نتیجه ماند و بار دیگر درهای محل ربایش را به روی کمیته مسدود کرد. با این حال آنچه تا آن روز برای کمیته روشن شده بود، در سال‌های بعد و با قرارگیری در کنار اعترافات هانیبال منجر به اطلاعات شفاف و روشنی شد که ابعاد جدیدی از پرونده را روشن ساخت. سخنگوی کمیته پیگیری پرونده امام موسی صدر در خصوص اطلاعاتی که هانیبال قذافی به آن‌ها اعتراف کرده است، گفته که امام در مرحله اول، از سال ۱۹۷۸ تا ۱۹۸۲ در منطقه امنیتی جنزور در حومه طرابلس زندانی بوده است. سپس ایشان برای ۷ یا ۸ سال به زندانی مخفی درون پایگاه هوایی سبها منتقل شده‌اند. سپس بار دیگر به طرابلس بازگردانده شدند و به زندانی برده شدند که مکتب النصر نامیده می‌شود. اینجا هم چند سال ماندند و بعد بار دیگر به سبها بازگردانده شدند. این‌ها برای ما ثابت شده است. قاضی حسن‌الشامی، عضو و سخنگوی کمیته رسمی پیگیری پرونده ناپدیدسازی امام سیدموسی‌صدر و دو همراهش می‌گوید: «دوستداران و فرزندان قذافی نمی‌خواهند قذافی را به این جرم زشتی که مرتکب شده متهم کنند.» در تازه‌ترین تحول پیرامون این پرونده، اوایل مردادماه نامه‌ای از دادستان کل لیبی به دست شورایعالی قضایی لبنان رسید که طی آن طرف لیبیایی پس از سال‌ها قطع همکاری، اعلام آمادگی کرده است تا در موضوع پیگیری پرونده امام موسی صدر و دو همراهش با قوه قضائیه لبنان همکاری کند. این نامه بلافاصله از سوی شورایعالی قضایی لبنان برای اقدام به قاضی زاهر حماده، قاضی پرونده امام موسی صدر در لبنان سپرده شد. حورا صدر، دختر امام موسی صدر و مدیر مؤسسه امام صدر در ایران در گفت‌وگو با هم‌میهن، به تشریح تحولات جدید پرداخته و ۴۵ سال اسارت پدرش را بغضی می‌داند که در همه این سال‌ها فروخورده است.

‌پیش از آنکه به موضوعات اخیر پیرامون اعتصاب غذا و فشارها برای آزادی هانیبال قذافی بپردازیم، ۴۵ سال از ربوده شدن امام موسی صدر می‌گذرد و جز هانیبال که از سال ۲۰۱۵ در لبنان زندانی است که ماجرای دستگیری او و اتهامات دیگرش نیز جای سخن دارد، هیچ فردی تاکنون مستقیماً مرتبط با موضوع این ربایش تحت تعقیب قرار نگرفته, زندانی نشده و مورد بازجویی قرار نگرفته است؛ این در حالی است که اسامی مختلفی در این پرونده مطرح شده است، افرادی مانند عبدالسلام جلود، عبدالله السنوسی و پسر محبوب قذافی، سیف‌الاسلام؛ آیا مدارک و مستندات و یا فعالیت کمیته پیگیری برای بازداشت و بازجویی از این افراد کافی نبود؟

در حکم جلبی که از سوی دادگاه لبنان صادر شده است تمامی این اسامی و افراد دیگری از جمله شخص معمر قذافی وجود دارد که باید برای پاسخگویی در دادگاه حاضر می‌شدند. در این پیوند با شخص عبدالله السنوسی ۶ ساعت گفت‌وگو شده، نه بازجویی. یکی از مشکلات ما در برخورد با این افراد همین است که مورد بازجویی قرار نگرفته‌اند و اعضای کمیته پیگیری تنها مجبور بودند که با این افراد بنشینند و صحبت کنند؛ آنان تحت فشار نبودند و شرایط بازجویی برقرار نبود، لذا معلوم نیست که حقیقت را گفته باشند؛ اگرچه مصاحبه‌های متعدد با افراد مختلف منجر به این امر شده که اطلاعاتی پازل‌وار در کنار هم قرار بگیرد و بتوان از آن استنتاجی کرد. عبدالله سنوسی از لیبی فرار کرده بود و به موریتانی پناهنده شده بود. در سپتامبر ۲۰۱۲ و شبی که قرار بود تحویل لیبی داده شود، اجازه داده شد که سخنگوی کمیته پیگیری و عدنان منصور، وزیر امور خارجه وقت با او دیدار کنند و این دیدار ۶ ساعت به طول انجامید. در این جلسات نماینده کمیته پیگیری حتی اجازه به همراه داشتن قلم و کاغذ را هم نداشت و فقط باید سخنان سنوسی را می‌شنید علاوه بر اینکه شرایط بازجویی برقرار نبوده و او هم دروغ‌های زیادی مطرح کرده است. باید عرض کنم که قاضی حسن شامی یا به تنهایی و یا به همراه یک یا چند نفر از اعضای کمیته پیگیری به سراغ تمامی مقامات نظام پیشین لیبی به جز عبدالسلام جلود رفته و گفت‌وگو کرده است. ظاهراً جلود شرایط خوبی ندارد و دائم‌الخمر است و اینکه چقدر صحبت با وی مفید است جای بحث دارد. البته اینکه گفته می‌شود که جلود پشت این ماجراست و او مسئول است فقط ادعاست و هدف‌شان تبرئه قذافی است. مسئول مستقیم ربودن امام موسی صدر و دو یار همراهش شخص معمر قذافی است.

‌سوال من این است که امکان بازداشت و بازجویی از این افراد به اتهام دست داشتن در ربایش امام موسی صدر وجود نداشت؟

بله از منظر قضایی و حقوقی حکم جلب افرادی که در ربودن امام دست داشته‌اند صادر شده اما دستگیری آنها با موانع سیاسی و اجرایی مختلفی رو‌به‌رو بوده است. به همین سبب است که می‌بینید شخصیت‌های نظام پیشین لیبی و خانواده قذافی همچنان آزادانه در کشورهای مختلف حضور دارند و عملاً نتیجه‌ای نگرفته‌ایم و نتوانسته‌اند بازداشت‌شان کنند. هانیبال هم بر اثر حکم جلب دادگاه لبنان دستگیر نشده است.

‌چند مطلب از فعالین حقوق بشر در رابطه با موضوع اعتصاب غذای هانیبال قذافی خوانده‌ام، بسیاری از این افراد این مسئله را مطرح می‌کنند که هانیبال در زمان ربوده شدن امام در لیبی تنها ۲ سال داشته و اطلاعاتی در این رابطه ندارد و کمیته پیگیری و وکلای خانواده صدر باید به سراغ افراد مطلع بروند؛ استدلال خانواده شما برای تداوم بازداشت هانیبال چیست؟

واقعیت این است که پاسخ این سوال باید به صورت حقوقی از سوی وکلا مطرح شود اما اگر بخواهید از زبان من بشنوید، هیچ‌کدام از ما راضی نیستیم که شخصی بدون دلیل زندانی باشد و ما این درد را چشیده‌ایم. با این حال درست است که هانیبال در زمان ربایش امام، دوساله بوده اما اطلاعاتی که در بدو دستگیری ارائه داد نشان می‌دهد که مطلع است و ما نمی‌گوییم او جرمی را در دوسالگی مرتکب شده اما بعداً مطلع شده و در همان ابتدا می‌توانست بگوید اطلاعاتی ندارد. خودش اطلاعاتی را بیان کرده و براساس حرف خودش بازداشت شده است. همچنین به این دلیل می‌گوییم او حقیقت را کتمان می‌کند که خودش بیان کرده، «اگر من را آزاد کنید می‌گویم چه کسی در این قضیه دست داشته است.» البته این مسئله هم مطرح است که شاید آنطور که باید از او بازجویی نشده و کوتاهی‌هایی هم صورت گرفته است. بالاخره مسائل به این سادگی نیست و بسیار پیچیده‌ است؛ ما همیشه درخواست‌مان این بوده است که از او بازجویی کنید و سایر اطلاعات را نیز بگیرید و پرونده را ببندید. ایشان البته محدودیت‌های زندان را ندارد و از زندان مصاحبه می‌کند و بیانیه می‌دهد.

‌حال که ۱۲ سال از سرنگونی و کشته شدن معمر قذافی گذشته، فکر می‌کنید آیا سقوط او کمکی به پیشرفت تحقیقات در خصوص امام کرد یا با حضور و تداوم حکومت او امکان حصول نتیجه بیشتر بود؛ به بیان بهتر آیا بود و نبود دیکتاتور لیبی تفاوتی در پیگیری پرونده ایجاد کرده است؟

زمانی که قذافی کشته شد ما گفتیم کاش کشته نمی‌شد که شاید اگر دربند و زندانی بود اطلاعات این ربایش را می‌داد چراکه گفته شده او تمامی افراد مرتبط با این پرونده را از بین برده است و خودش اطلاعات کامل دارد. منتها زمانی که هنوز قذافی سقوط نکرده بود هیچ راه نفوذی به لیبی وجود نداشت و ارتباطی برقرار نمی‌شد، گرچه ایران در برهه‌هایی تلاش کرد. البته آن تلاشی که باید صورت نگرفت چراکه آن زمان این امکان از سوی ایران وجود داشت اما آن حرکت و آن فشاری که باید اعمال می‌شد، نشد. کمیته لبنانی پیگیری پرونده ناپدیدسازی امام موسی صدر و دو همراهش فردای سقوط نظام لیبی به این کشور سفر کرد و پس از آن چندین سفر دیگر انجام شد. در یک سفر رسمی در ژانویه ۲۰۱۲ وزیر امور خارجه لبنان و اعضای کمیته و برادر من آقای صدرالدین صدر و آقای فیروزان هم بودند که دیدارهای خوبی صورت گرفت و خیلی امیدوار بازگشتند. چراکه اعضای دولت لیبی اعلام کرده بودند و معترف بودند که این مسئله لکه ننگی بر دامن لیبی است و این موضوع ربایش انسان است و ربایش موضوعی نیست که مشمول مرور زمان شود. سفرهای بعدی هم اتفاق افتاد که منجر به امضای سند همکاری ویژه میان دو دولت لیبی و لبنان جهت پیگیری نجات امام‌موسی صدر شد. دو وکیل تعیین شدند و دفتر مدعی‌العموم در لیبی و لبنان مسئول پیگیری شدند و سفرهایی انجام شد اما شرایط لیبی پس از امضای تفاهم‌نامه تغییر کرد و پس از سال ۲۰۱۴ دوباره درهای لیبی بسته شد. البته توجیه ندارد؛ تداوم این پرونده و تداوم اسارت توجیه‌پذیر نیست و آن‌هایی که کوتاهی کردند، باید پاسخ بدهند. درست است که این اتفاقات در لیبی به وقوع پیوسته اما در این شرایط هم اگر فشارهای بین‌المللی وجود داشت، می‌توانست تاثیر بگذارد. یک وکیل و قاضی و کمیته پیگیری مگر چه کاری می‌توانند انجام دهند؟! ما فقط تلاش می‌کنیم در حد خودمان و می‌دانیم این اقدامات تاثیری که باید را تاکنون نداشته است.

‌لیبی امروز عملا سه بخش شده و بخش قابل‌توجهی همچنان در دست قبیله، عشیره و طرفداران قذافی است؛ عنوان شده که امام اکنون زندانی عشیره و طایفه قذافی است؛ با توجه به مرگ معمر قذافی و پس از این سال‌ها چرا این عشیره همچنان امام و همراهانش را آزاد نمی‌کنند و برای مثال احمد قذاف‌الدم، پسرعمومی معمرقذافی در پاسخ به این سوال که «آیا امام زنده است؟» می‌گوید العلم عندالله؟ چه کاری باید صورت بگیرد که این خانواده حاضر به سخن گفتن شوند؟

وقتی فشار اساسی روی آن‌ها نیست چرا باید سخن بگویند. باید این مسئله را باز هم مورد تاکید قرار دهم که از ابتدا پیگیری قضیه، کار یک خانواده نبوده و نیست. بله روزهای نخست دولت لبنان پیگیری‌هایی را صورت داد اما مگر کشوری همچون لبنان چه قدرتی دارد، شرایط لبنان را هم که همه می‌دانند. امام‌موسی صدر یک شخصیت شناخته‌شده است، چه در کشورهای عربی، چه کشورهای مسلمان و چه سایر کشورهای دنیا؛ در نتیجه همه این کشورها باید فشار می‌آوردند. آنهایی که قدرت دارند و می‌توانند فشار بیاورند باید اقدام جدی کنند، ما در گوشه‌ای اگر تلاشی کنیم مگر چه اتفاقی می‌افتد.

‌خانم رباب صدر در مصاحبه‌ای ربوده شدن امام را تصمیمی عربی و جهانی عنوان کردند؛ اینکه چه کسانی در ایران به‌عنوان زادگاه امام و بزرگترین کشور شیعه جهان مانع از پیگیری سرنوشت امام موسی صدر شدند بارها مطرح و اسامی افرادی همچون محمد منتظری، جلال‌الدین فارسی و همراهان‌شان تا همیشه در نقطه سیاه تاریخ باقی خواهد ماند، اما امام در کشورهای عربی و در میان رهبران این کشورها هم شناخته‌شده و مورد توجه بودند؛ چرا این رهبران تلاشی برای آزادی امام نکردند؟

این حرف درست است که انگار یک پیمان نانوشته‌ای میان برخی کشورها شکل گرفته تا این شخصیت نباشد حتی اگر نگوییم در این ربایش نقش داشتند. چراکه شخص معمر قذافی مسئول مستقیم این اقدام است اما قطعاً چراغ سبز این مسئله را از بسیاری از همین رهبران گرفته است و این هم موضوع درستی است اما به هر صورت اینکه اقدام لازمی هم برای پایان این قضیه صورت نمی‌گیرد، خودش نوعی دست داشتن در این ربایش است. مسئله همین است؛ فرض کنید که وقتی جهان تصمیم می‌گیرد که فلسطینی‌ها را در جنوب لبنان اسکان دهد و تنها شخصی که در مقابل این تصمیم می‌ایستد، امام‌موسی صدر است، پس این شخصیت نباید باشد. یا شخصیتی که همه تلاشش این است که هیچ خصومتی میان شیعیان و اهل تسنن نباشد و یک اتحاد واقعی داشته باشند و برای این هدف در کنفرانس‌های مختلف شرکت می‌کند و با اهل سنت به گفت‌وگو می‌نشیند و این اقداماتش ناشی از یک عقیده است که ادیان همه برای یک هدف آمده‌اند و می‌گوید ادیان همه دو هدف دارند که یکی دعوت به خدا و دیگری خدمت به انسان است؛ کسی که چنین اعتقادی دارد، نادر است. این دید شاید باقی رهبران را ناخشنود می‌کرده است و حالا گویی که همه راضی به نبود ایشان هستند و کاری نمی‌کنند. کاری هم که ما انجام می‌دهیم در همین حد است. در ایران نیز در برهه‌های مختلف دست ایران برای پیگیری پرونده امام موسی صدر باز بود؛ آن دوره‌ای که لیبی به شدت از سوی کشورهای غربی تحت فشار و در موضع ضعف بود، تهران می‌توانست در موضوع امام ورود و گفت‌وگو کند. یک صحبت و اعتقادی از ابتدا وجود داشت و امروز هم مطرح می‌شود که بسیاری ناامیدند از اینکه امام در قید حیات باشد و ما همیشه با این مسئله درگیر بودیم و هربار استدلال می‌کردیم که خیر این‌چنین نیست و طرف مقابل را قانع می‌کردیم و باز پس از مدتی به نقطه اول بازمی‌گشتیم. متاسفانه این اعتقاد وجود دارد و به‌‌رغم اطلاعاتی که به ما رسیده و تحقیقاتی که صورت دادیم، به ما ثابت شده که امام در قید حیات است، باز هم با این مسئله مواجه هستیم. شما در مصاحبه احمد قذاف‌الدم دیدید که در پاسخ به سوال در خصوص حیات امام می‌گوید «خدا می‌داند»، یعنی خانواده قذافی هم نمی‌توانند چنین سخنی بگویند. من اعتقاد دارم اگر دولت انقلابی لیبی‌ حتی یک دلیل یا سند برای این موضوع داشت قطعاً ارائه می‌کرد تا باری را از روی دوش خودش بردارد. همه دنیا می‌گویند چرا شما انقدر به حیات اعتقاد دارید، ما می‌گوییم دلیلی بر عدم حیات نیست، حالا اگر شما می‌خواهید به خلاف آن باور داشته باشید، خودتان می‌دانید.

‌به عنوان فرزند امام موسی صدر اگر بخواهید یک خاطره یا یک جمله از ایشان روایت کنید که شخصیت این رهبر سیاسی دینی را به کسانی که او را نمی‌شناسند معرفی کنید، چه جمله یا خاطره‌ای را نقل می‌کنید؟

روزی از ایشان پرسیدم اینقدر دین و مذهب وجود دارد، کدام‌یک از آن‌ها حق هستند، البته دقیقاً سوالم را در ذهن ندارم اما پاسخ ایشان برایم خیلی جالب بود که این آیه را قرائت کردند که «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هَادُوا وَالنَّصَارَىٰ وَالصَّابِئِینَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ» که «هر یک از مسلمانان و یهود و نصاری و صابئان که از روی حقیقت به خدا و روز قیامت ایمان آورد و نیکوکاری پیشه کند، البته آنها از خدا پاداش نیک یابند و هیچ‌گاه بیمناک و اندوهگین نخواهند بود» و برایم جالب است که چگونه با سن کم این پاسخ ایشان در ذهن من نقش بست. ببینید امام همیشه پیشگام گفت‌وگو و تفاهم و کار مشترک بین پیروان ادیان و مذاهب و جریان‌های مختلف بوده‌اند اما این سخن را به دخترشان گفته‌اند و این نشان از اعتقاد قلبی است یا به خاطر دارم که به من گفتند فکر نکنی که چون دختر موسی صدر هستی نمازت بیشتر از دختری که در کارهای منزل به مادرش کمک می‌کند، در نزد خدا قبول است.

‌در سال‌های غیبت امام موسی صدر، شما به عنوان خانواده بسیار تلاش کرده‌اید که اهدافی که ایشان به دنبالش بودند را دنبال کنید و کارهای آغاز شده و زمین‌مانده را به دست بگیرید؛ به اعتقاد خودتان آیا خانواده در این مسیر موفق بود؟ و مشخصاً چه کار امام به اعتقاد شما ناتمام مانده است؟

شاید نتوانم جواب این سوال را بدهم؛ امام خودش که باشد می‌تواند بگوید که چه کاری باید انجام شود. چرا می‌گوییم امام را آزاد کنید، به این علت که آن فکری که ۵۰ سال پیش این چنین پیش رفت، خودش می‌داند که چگونه باید استمرار پیدا کند، آن فکر و آن وسعت نظر خودش باید این مسیر را ادامه می‌داد. امام موسی صدر ۵۰ سال‌شان هم نبود که ربوده شدند؛ یعنی فردی در اوج درخشندگی بودند که پس از کسب تجربه، تفکرشان می‌توانست شکوفا شود و به قله برسد. از برخی حرف‌ها و رفتارها می‌توان فهمید که احتمالاً در ذهن ایشان چه بود و کارهایی هم که بعدها صورت گرفت بر همین مبنا بود. من دوست ندارم این ادعای بزرگ را بکنم که اگر امام موسی صدر ربوده نمی‌شد، چه‌بسا تاریخ در لبنان به سمت دیگری می‌رفت اما مدعی این امر هستم که ایشان راه‌حل‌هایی برای موضوعات داشتند. مؤسسات به‌عنوان بخشی از کارهای امام، در سال‌های غیبت ایشان با همت و مدیریت رباب خانم ادامه پیدا کرده است و الحمدالله همان نگاه ویژه امام به انسان در آن مؤسسات ادامه پیدا کرده است. دیگرانی هم هستند که به نام امام موسی صدر کار می‌کنند که نمی‌توانم بگویم صددرصد با همان نگاه است اما به یک شکلی در تلاش هستند آن کارنامه را دنبال کنند. با این حال وقتی رهبر این جریان حضور نداشته باشد، طبیعتاً همه کارها نقص عدم حضور را دارد چراکه آن فکر تکرارنشدنی است.

اجازه بفرمایید از تعبیر همكارم دكتر جعفرآبادی در این باره استفاده كنم كه مى‌گوید «من فکر می‌کنم پروژه بر زمین‌مانده امام موسی صدر آزادی خود ایشان است چراکه اگر امام موسی صدر را از خودش جدا کنیم و بخواهیم که به این صحنه نگاه کند و بپرسیم که پروژه بر زمین مانده چیست؛ قطعاً پروژه امام همین موضوعی است که ما امروز گرفتارش هستیم. پروژه امام موسی صدر رفع حرمان بوده و ما هم‌اكنون محروم از شخصیت و راهنمایی و راهبری او هستیم. امام در قسم می‌گوید که ما تا رفع محرومیت آخرین محروم در لبنان به حرکت‌مان ادامه می‌دهیم؛ حال شما وقتی رأس حرکت را جدا می‌کنید، اولین کار این است که او را برگردانید. هر حرکتی هم که بعد از ایشان اتفاق افتاده ذیل همین امر معنا پیدا می‌کند.»

‌حتی بیان ۴۵ سال غیبت، ۴۵ سال محروم شدن یک فرد از آزادی و محروم شدن یک جامعه از حضور رهبرش و یک خانواده از حضور عزیزش سخت و سنگین است، به عنوان دختر امام وقتی به این عدد فکر می‌کنید، چه چیزی به ذهن‌تان می‌آید؟

۴۵ سال نزدیک عمر امام در زمان ربوده شدن در لیبی است، ایشان ۵۰ سال نداشتند وقتی به لیبی رفتند. همیشه این در ذهنم است که عمری که اینقدر برکت داشت که در مدت کوتاه ۱۸ یا ۱۹ سالی که در لبنان بودند همچنان آثارش وجود دارد و اگر این ادامه پیدا می‌کرد چه اتفاقی می‌افتاد؛ لابد آن‌هایی که خواستند ایشان نباشد از همین می‌ترسیدند. ۴۵ سال اسارت بغضی است که در تمام این سال‌ها فروخوردیم.

نگاه لبنانی

گفت‌وگو با صلاح فحص نماینده جنبش امل درایران:

همه ما مقصریم

صلاح فحص، نماینده جنبش امل لبنان در ایران در گفت‌وگو با هم‌میهن مطالبه پیگیری سرنوشت امام موسی صدر را نه‌تنها از دولت‌های لبنان و ایران، بلکه متوجه همه انسان‌هایی می‌داند که به انسانیت باور دارند. این عضو جنبش امل می‌گوید امروز در لبنان نه‌تنها همه شیعیان بلکه همه مردم او را دوست دارند چراکه یک انسان عاقل، منطقی و یک آدم معتدل بود.

‌۴۵ سال از ربوده شدن امام موسی صدر در ۹ شهریور ۱۳۵۷ می‌گذرد، به‌عنوان عضو جنبشی که امام تاسیس کرده است، اگر بخواهید به این سوال پاسخ دهید که به چه علت این غیبت اینقدر طولانی شده است، چه می‌گویید؟ آیا به اعتقاد شما مسئولین لبنانی و رهبران جهان اسلام به وظیفه خود در قبال این موضوع عمل کرده‌اند؟

امام موسی صدر کارهایی در لبنان انجام داده که فکر نمی‌کنم کسی در ۱۰۰ سال اخیر توانسته باشد در این کشور انجام دهد. امام صدر یکی از برجسته‌ترین کسانی است که به دنبال فقرا، مستضعفین و محرومین بوده و دنبال رفع ظلم و ستم از مردم بوده و دنبال این بود که مردم با کرامت زندگی کنند. جنوب لبنان پیش از حضور امام موسی صدر، به معنای واقعی محروم‌ترین بخش کشور بود و دولت هیچ اهمیتی به این منطقه نمی‌داد و متاسفانه هم‌مرز بودن با فلسطین اشغالی مشکلاتی را برای جنوب ایجاد کرده بود و صهیونیست‌ها تجاوز می‌کردند و می‌کشتند و هیچ‌کس مانع‌شان نمی‌شد؛ بنابراین شاید تنها درصد کمی از بودجه لبنان صرف این منطقه می‌شد و باقی در مناطق جبل لبنان و بیروت صرف می‌شد. جنوبی‌ها در دولت کار نمی‌کردند و اگر برای کار عازم بیروت می‌شدند برای کارهایی همچون حمل بار و نگهبانی بود. در جنوب لبنان، مدرسه وجود نداشت و شاید برای هر ۴ یا ۵ شهر تنها یک مدرسه بود. بیمارستان، راه، آب و برق مواردی بودند که دولت به آن اهمیت نمی‌داد. امام صدر آمد و دید نمی‌توان به این نحو ادامه داد و مقاومت را که در همه شئون زندگی شامل آموزش، بهداشت و زندگی اجتماعی بود، ایجاد کرد که شهید چمران یکی از بنیانگذاران این مقاومت بود و با همراهی امام صدر به‌دنبال رفع محرومیت از جنوب رفتند و مدرسه فنی و مدرسه تاسیس کردند تا مردم آموزش ببینند و بتوانند خودشان را از محرومیت رها کنند و از جنوب مهاجرت نکنند. در حال حاضر در جنوب لبنان به ازای هر هزار دانش‌آموز، یک مدرسه وجود دارد و بیمارستان افتتاح شده و اگر بخواهیم شرایط امروز را با آن زمان مقایسه کنیم، باید بگویم امروز در همه خانواده‌های شیعه حداقل یک مهندس، یک دکتر و یک وکیل حضور دارد و شیعیان قشر تحصیل‌کرده جامعه هستند و این میوه تلاش امام موسی صدر است و این تلاش را امام صدر در میان ما در جنبش امل کاشت و آقای بری هم این تلاش‌ها را ادامه داده است و توانسته از دولت برای جنوب بودجه بگیرد و امروز ببینید مقاومت چه قدرتی در لبنان دارد. اگر بخواهم حالا به این سوال پاسخ دهم که مسئولین لبنانی برای قضیه امام موسی صدر چه کرده‌اند، باید بگویم هر انسانی که معتقد به انسانیت است باید این پرونده را پیگیری کند و برایش مهم باشد. فکر می‌کنم همه ما، چه افراد و چه کلیت کشور ایران و لبنان در این مسئله مقصر هستیم چراکه این موضوع باید خیلی زود حل می‌شد. حضور امام موسی صدر به ضرر آمریکا، اسرائیل و همه متحدان آن‌ها بود. امام موسی صدر دشمن اصلی اسرائیل بود. در لبنان تلاش‌های بسیاری صورت گرفت اما هیچ‌کدام به نتیجه نرسید. امروز هم دولت لیبی مسئول است.

‌اگر امام موسی صدر در شهریور ۵۷ به بیروت بازمی‌گشت، شرایط امروز لبنان چگونه بود؟ آیا اگر همین فردا خداوند او را به لبنان و همه ما برگرداند، در خصوص کشوری که اینقدر دوست داشت چه فکر می‌کند و برای آن چه خواهد کرد؟

اگر امام موسی صدر از لیبی بازمی‌گشت، یقین دارم وضعیت لبنان خیلی تفاوت داشت و جنگ داخلی خیلی زود تمام می‌شد و همه دستاوردهایی که لبنان در این ۴۵ سال به دست آمده، در مدت بسیار کوتاه‌تری انجام می‌شد و دشمن اسرائیلی به مراتب ضعیف‌تر از امروز بود. امروز در لبنان ‌نه‌تنها شیعیان، بلکه همه مردم او را دوست دارند چراکه یک انسان عاقل، منطقی و یک آدم معتدل بود. وقتی یک آدم می‌گوید قوی‌ترین مقاومت ضداسرائیل، وحدت ملی است، بعدها مردم دیدند که اگر در جنگ‌ها علیه اسرائیل متحد نبودیم، پیروز نمی‌شدیم. من اعتقاد دارم اگر امام صدر به لبنان بازگردد می‌تواند نه‌تنها در لبنان که در منطقه تاثیرگذار باشد و خیلی از مسائل را می‌تواند تغییر دهد.

‌امروز در چهل‌وپنجمین سال ربوده شدن و همزمان با تحولات جدید پیرامون این پرونده و امکان آغاز مجدد همکاری با لیبی، خواست شما از دولت‌های لبنان و ایران چیست؟

روی صحبت و درخواست ما نه‌فقط دولت لبنان یا ایران بلکه از همه انسان‌هایی است که به انسانیت اعتقاد دارند؛ از آنها می‌خواهیم در روشن شدن این پرونده کمک کنند.

‌به اعتقاد شما میراث امام موسی صدر در لبنان چیست؟

من امام موسی صدر را از نزدیک ندیده‌ام اما فکر نمی‌کنم کودکی در همه این سال‌ها در لبنان متولد شده‌ باشد و خانواده‌اش از امام صدر برایش سخن نگفته باشند و این تنها مختص به شیعیان نیست. امام موسی صدر انسانی بود که در کلیسا سخنرانی می‌کرد و آدمی بود که در جنگ داخلی به یک شهر مسیحی رفت و گفت اگر مسلمان‌ها در این شهر تیری شلیک کنند، گویی به سمت من، خانواده من و منبر من شلیک کرده‌اند. این شخصیتی است که فکر نمی‌کنم میراثش به این سادگی در لبنان از یاد برود.

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
سرمقاله
پربازدیدترین
آخرین اخبار