| کد مطلب: ۷۹۴۹
نگاه خارجی

نگاه خارجی

آنچه در این ستون می‌خوانید، دیدگاه‌های رسانه‌‌های خارجی است که صرفا جهت اطلاع‌رسانی منتشر می‌شود و این دیدگاه‌ها موضع روزنامه «هم‌میهن» نیست.

آنچه در این ستون می‌خوانید، دیدگاه‌های رسانه‌‌های خارجی است که صرفا جهت اطلاع‌رسانی منتشر می‌شود و این دیدگاه‌ها موضع روزنامه «هم‌میهن» نیست.

Foreign Policy logo 2014

جبهه‌بندی خاورمیانه از منظر رئالیست‌ها

leon hadar

لئون هادار

پژوهشگر موسسه مطالعات سیاست خارجی فیلادلفیا

یکی از اصلی‌ترین جدل‌ها میان ایده‌آلیست‌ها و رئالیست‌ها در سیاست خارجی در دوران جنگ سرد و بلافاصله پس از آن، موضوع ترویج حقوق بشر و اصول دموکراسی به‌عنوان اهداف اصلی آمریکا در خارج از مرزهایش بود. کارزار مقدم جو بایدن با رویکرد دموکراسی‌خواهی شامل بر منزوی کردن و تنبیه عربستان سعودی و ولیعهد این کشور محمد بن‌سلمان می‌شد و سعودی‌ها را به دلیل نقش‌شان در قتل جمال خاشقجی، مطرود و منفور توصیف می‌کرد. برای مدتی این رویکرد برای منافع راهبردی و اقتصادی ایالات‌متحده هزینه‌ای در بر نداشت. به هر حال آمریکا به یک تولیدکننده بزرگ انرژی تبدیل شده‌بود و قیمت جهانی نفت در حال سقوط بود و فرض می‌شد که این فرصت ایجاد شده‌است تا در روابط ریاض و واشنگتن تجدیدنظر شود. در این جدال طرفداران کیسینجری نظریه realpolitik معتقدند که منافع ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک باید تمرکز اصلی هدایت‌کننده دیپلماسی آمریکایی باشد درحالی‌که هواداران نظریه‌های بین‌الملل‌گرای لیبرال در جناح چپ و همچنین به تازگی نئوکان‌ها در جناح راست معتقدند که آمریکا باید ترویج ارزش‌هایش را در سراسر جهان در مرکز توجه قرار دهد. پایان ائتلاف با ریاض یکی از اهدافی بود که از سوی جناح پیشرو حزب دموکرات تبلیغ می‌شد، این جناح همچنین تعهد واشنگتن به ائتلاف با اسرائیل و کلیت سوگیری تعامل‌های آمریکا در خاورمیانه را زیر سوال می‌بردند. بایدن و تیمش بدون توجه به نگرانی‌های عربستان سعودی نسبت به تهدیدهای ایران، نگرانی مشترک ریاض و اسرائیل، تصمیم گرفتند که به سمت احیای توافق هسته‌ای با جمهوری اسلامی بروند. اما جنگ اوکراین اتفاق افتاد و دولت بایدن ناگهان خودش را در میان نظام بین‌المللی یافت که تحت سلطه نزاع‌های دیپلماتیک و نظامی بین ابرقدرت‌ها برای کسب سرزمین و منابع قرار گرفته‌بود. قیمت انرژی سر به آسمان زد و در نتیجه اینکه محمد بن‌سلمان، رهبر «منفور» عربستان سعودی احتمالا قیمت نفت را بالا بیرد یا با چینی‌ها و روس‌ها همراهی کند، بسیار مهم‌تر از کارنامه حقوق بشری او شد. به نظر می‌رسد وسواس در مورد رعایت ارزش‌های لیبرال‌دموکراتیک در عربستان سعودی، کالای لوکسی است که ایالات متحده، از پسِ هزینه آن بر نمی‌آید، به‌خصوص در دوره‌ای که قدرت‌های بزرگ دیگر، یعنی چین و روسیه اساساً اهمیتی نمی‌دهند که متحدان بالقوه‌شان چگونه با مخالفان سیاسی و اقلیت‌های دینی برخورد می‌کنند، بلکه آماده‌اند تا خلأ ژئواستراتژیک پدید آمده توسط آمریکایی‌ها را پر کنند. با این چشم‌انداز پیگیری یک پیمان در سطح تعهدات ناتو بین عربستان سعودی و ایالات متحده که آمریکا را مجبور کند در صورت حمله به عربستان سعودی از این کشور دفاع کند و شامل عادی‌سازی روابط عربستان و اسرائیل شود، از لحاظ نظریه realpolitik منطقی به نظر می‌رسد، به‌خصوص اگر این موضوع باعث پیشرفت در مسئله مناقشه اسرائیل و فلسطین شود. در پی توافق‌های موسوم به ابراهیم میان اسرائیل و تعدادی از کشورهای عربی، پیشبرد آشتی دیپلماتیک و همکاری اقتصادی بین دو متحد اصلی آمریکا و قدرت مهم منطقه می‌تواند یک دستاورد مهم برای منافع آمریکا باشد. یک بلوک طرفدار آمریکا در خاورمیانه با تکیه بر منابع انرژی در خلیج‌فارس و صنایع های‌تک و مراکز علمی اسرائیل می‌تواند مؤثرترین راه برای مهار تعدی‌های ایران و اقمار منطقه‌ای‌اش باشد. چنین سازوکاری قطعاً ارزش آن را دارد که آمریکا به برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز عربستان کمک کند و موشک تاد و سامانه‌های دفاع موشکی در اختیار عربستان قرار دهد که می‌تواند در مقابل ظرفیت‌های رو به رشد زرادخانه موشک‌های برد متوسط و برد بلند ایران مؤثر باشد. تردیدی نیست که محمد بن‌سلمان برخی امتیازها از اسرائیل خواهد خواست از جمله اینکه ایجاد شهرک‌های جدید در کرانه باختری را متوقف کند و تعهد روشنی به ایجاد کشور مستقل فلسطینی بدهد. اگر بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل به چنین شروطی تن بدهد باعث استعفای دو وزیر راستگرای افراطی‌اش، ایتمار بن‌گویر و بتسلئیل اسموتریچ، از کابینه ائتلافی خواهد شد. این مسئله باعث خواهد شد نتانیاهو هیچ انتخابی نداشته‌باشد به بحران کنونی بر سر اصلاحات قضایی پایان دهد و بر نیروهای میانه‌رو تکیه کند.

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
آخرین اخبار