نگاه لبنان به آسمان بازیگران خارجی
بررسی احتمال عضویت ایران در کمیته پنججانبه لبنان و ابعاد آن
بررسی احتمال عضویت ایران در کمیته پنججانبه لبنان و ابعاد آن
ژان ایو لودریان، فرستاده رئیسجمهور فرانسه در امور لبنان در حالی روز سهشنبه برای سفری دوروزه، بار دیگر وارد بیروت شد که نشست هفته گذشته کمیته پنججانبه برای حل بحران سیاسی لبنان در دوحه دستاوردی بههمراه نداشت. یک منبع آگاه به روزنامه الدیار گفته است که نماینده فرانسه در این دیدار تنها بر آمادگی پاریس برای کمک به لبنان برای خروج از بحران کنونی و انتخاب رئیسجمهور تاکید خواهد کرد. این منبع آگاه همچنین عنوان کرده است که نشستهای کمیته پنججانبه برای حل بحران خلاء سیاسی در لبنان ممکن است به ۱+۵ تبدیل شده و ایران نیز از جلسه ماه سپتامبر به آن بپیوندد. ناصر کنعانی، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران هفته گذشته و پیش از برگزاری نشست قطر در پاسخ به این سوال که آیا ایران به این نشست دعوت شده است، گفت:«موضوع لبنان را متعلق به ملت لبنان و موضوعی لبنانی میدانیم. این ملت لبنان هستند که در خصوص سازوکارهای داخلی خود به توافق برسند. اینکه کشورهایی یا طرفهایی با احترام بحق ملت لبنان بتوانند به روند سیاسی در این کشور کمک کنند، از روندهای سازنده توأم به احترام بحق ملت لبنان استقبال میکنیم و چنانچه از ایران خواسته شود در روند
سازنده مشارکت کند، استقبال میکند.»
دوره ریاستجمهوری میشل عون آبانماه سال گذشته در حالی به پایان رسید که اعضای پارلمان و چهرههای سیاسی لبنان نتوانستند جانشینی برای این ژنرال و سیاستمدار کهنهکار انتخاب کنند. در همین راستا نیز دوازده جلسه پارلمان بینتیجه پایان یافت و چندین جلسه نیز به دلیل عدم حضور اعضا یا همان آبستراکسیون تشکیل نشد. در جریان دوازدهمین جلسه پارلمان برای انتخاب رئیسجمهور که مطرح شدن نام دو چهره از سوی احزاب مسیحی و متحدان حزبالله و امل این امید را به وجود آورده بود که خلاء سیاسی در این کشور را از بین ببرد اما جهاد ازعور با ۵۹ و سلیمان فرنجیه با ۵۱ رای نتوانستند پیروز رقابت شوند. عدم توفیق در انتخاب رئیسجمهور درحالیکه کشور با دولت پیشبرد امور اداره میشود، کشور بحرانزده لبنان را با بنبست مواجه کرده است تا بار دیگر در غیاب گفتوگوی ملی، چشمها به فرامرز دوخته شده و کمیتهای متشکل از ۵ کشور برای حلوفصل این بحران وارد عمل شوند.
در همین راستا ژان ایو لودریان، نماینده رئیسجمهور فرانسه در سفر خود به بیروت ابتکاری را ارائه داد که پنج کشور فرانسه، آمریکا، قطر، عربستان و مصر مامور حلوفصل بحران سیاسی در لبنان شوند. در هفتهای که گذشت اما رسانهها از راهبرد چماق و هویج گروه پنججانبه پرده برداشتند که درصدد است تا ژنرال جوزف عون، فرمانده ارتش را راهی کاخ بعبدا کند. به گفته منابع آگاه، گروه پنج کشوری که روز دوشنبه در دوحه گردهم آمده بودند تا در خصوص بحران سیاسی در لبنان بحث و تبادلنظر کنند به این نتیجه رسیدهاند که نامزد سومی را برای رقابتهای آتی ریاستجمهوری مطرح کنند.
این منابع در اظهاراتی به روزنامه الاخبار گفتند که این گروه در مورد روشهایی برای متقاعد کردن گروههای شیعه، بهویژه حزبالله، با این نامزدی، بررسی فهرستی از فشارهایی که میتواند در دوره آینده برای دستیابی به این هدف اعمال شود، که شامل ایدههای زیادی از جمله ممنوعیت بازدید گردشگران از لبنان برای تضعیف فصل گردشگری است، بحث کردند. این منابع افزودند: «فشار لازم برای تحت فشار قرار دادن حزبالله نهتنها برای عقبنشینی از حمایت از سلیمان فرنجیه، بلکه برای چیزی فراتر از ریاستجمهوری است»، و خاطرنشان کردند که «روزهای آینده مملو از فشارهای سیاسی، اقتصادی، مالی و حتی امنیتی خواهد بود.» بر این اساس، این منابع گفتند: «انتظار میرود قطریها دور جدیدی از نشستها را با نیروهای سیاسی، این بار با هدف مشخص یعنی تبلیغ جوزفعون، آغاز کنند».
روز یکشنبه یک منبع شیعه به شبکه انتیوی گفت که حزبالله بیآنکه دست از حمایت از سلیمان فرنجیه برداشته باشد، گفتوگو با جبران باسیل، رهبر جنبش میهنی آزاد را ازسرگرفته است. این منبع افزود: «دلیل بازگشت باسیل (به گفتوگو) ممکن است انعطاف نسبی باشد که دو طرف نسبت به ژنرال جوزف عون، فرمانده ارتش نشان دادند. روز دوشنبه نیز رسانهها از مطرح شدن دو نام جدید برای کاندیداتوری ریاستجمهوری از سوی جبران باسیل خبر دادند؛ این منابع گفتهاند رهبر جریان ملی آزاد سعی دارد حزبالله را برای معرفی یک نامزد سوم به جز «سلیمان فرنجیه» رئیس جریان المرده یعنی نامزد مورد حمایت حزبالله، امل و حامیانشان و «جهاد ازعور» وزیر پیشین لبنانی که نامزد احزاب مارونی از جمله جریان ملی آزاد است، قانع کند. اسامی مطرحشده از سوی باسیل، «ناجی البستانی» و «زیاد بارود» وزرای پیشین این کشور هستند.
اردیبهشتماه سال جاری مجدداً این خبر در فضای رسانهای لبنان پیچید که قطر همچنان بر انتخاب فرمانده ارتش بهعنوان رئیسجمهور بعدی لبنان پافشاری میکند؛ «جاسم آل ثانی» مقام قطری که در آن مقطع در حال دیدار با شماری از رهبران سیاسی در لبنان بود، تاکید کرد که همچنان خواستار حمایت از نامزدی فرمانده ارتش این کشور برای ریاستجمهوری است.
کاندیدای مورد حمایت قطر کیست؟
ژنرال «جوزف عون» از اهالی شهرك العیشیه در جنوب لبنان است که پدرش نیز از نظامیان لبنانی بوده، پیش از عهدهدار شدن فرماندهی ارتش لبنان، فرمانده تیپ نهم ارتش لبنان مستقر در منطقه جنوب رودخانه لیتانی بود كه بهتازگی در بلندیهای شهرك عرسال در شمال شرق لبنان استقرار یافته است. عون در سال ۱۹۸۳ به ارتش لبنان پیوست. او در خارج از کشور بهویژه در ایالات متحده و سوریه آموزش دید. وی همچنین در سال ۲۰۰۸ در آمریکا و در سال ۲۰۱۳ در لبنان آموزشهای مبارزه با تروریسم را گذراند و از سال ۲۰۱۵ ریاست تیپ ۹ پیاده ارتش را برعهده داشت.
فرمانده ارتش در ۲۰ آذر ۱۴۰۱ به دعوت محمدبن عبدالرحمن آلثانی، وزیر خارجه قطر عازم دوحه شد. این سفر پس از آن صورت گرفت که اخباری در خصوص احتمال نامزد شدن جوزف عون بهعنوان یک گزینه توافقی و در خط ایالات متحده آمریکا، فرانسه و قطر منتشر شد. دولت قطر که بر توافق دوحه در سال ۲۰۰۸ که از طریق آن، ژنرال میشل سلیمان، فرمانده سابق ارتش بهعنوان رئیسجمهور این کشور انتخاب شد، نظارت داشت، مدتی است که از نهاد نظامی لبنان حمایت مالی و غیرمالی میکند تا بتواند امنیت و ثبات را در پرتو بحران اقتصادی و مالی بیسابقهای که در بیروت بهوجود آمده، حفظ کند. اعطای کمک مالی ۶۰ میلیون دلاری به پرسنل و افسران ارتش و نیز اعطای مبلغی پول برای جبران کاهش ارزش حقوق و همچنین تعهد به تامین ۷۰ تن مواد غذایی در ماه برای مدت یکسال، از جمله حمایتهای دوحه در این راستا است.
نگاه تحلیلگر
محمد خواجویی مدیر گروه مطالعات لبنان در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه در گفتوگو با هممیهن:
بحران سیاسی لبنان جز با توافق جامع داخلی حل نمیشود
محمد خواجویی، مدیر گروه مطالعات لبنان در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. این تحلیلگر مسائل خاورمیانه در گفتوگو با هممیهن گفت: عدم اقبال گروههای لبنانی به الگوی فرانسه برای حل بحران سیاسی و بیتفاوتی آمریکا و عربستان موجب شده تا فضا برای تحرک قطر در حمایت از انتخاب جوزف عون، فرمانده ارتش بهعنوان رئیسجمهوری جدید، مهیا شود. خواجویی معتقد است توافق ایران و عربستان هنوز نتوانسته تاثیری در فضای تحولات داخلی لبنان داشته باشد. این کارشناس لبنان همچنین میگوید عضویت ایران در کمیته پنججانبه به دلیل مخالفت آمریکا و حتی عربستان محقق نخواهد شد و ایران نیز به دلیل آنکه معتقد است متحدش یعنی حزبالله به بلوغ کامل رسیده، ارادهای برای دخالت در جزئیات مسائل لبنان ندارد. خواجویی تاکید دارد که رئیسجمهور بعدی لبنان باید از بطن گفتوگوهای ملی در کنار حمایت خارجی تعیین شود.
ایده کمیته پنججانبه از سوی فرانسه مطرح شد و تا امروز نتوانسته دستاوردی برای لبنان داشته باشد. حال رسانهها از راهبرد جدید این کمیته با هدایت قطر پرده برداشتهاند که درصدد است تا فرمانده ارتش را در کاخ بعبدا مستقر کند. ارزیابی شما از این راهبرد برای فشار بر احزاب بهویژه حزبالله و امل برای پذیرش این موضوع چیست؟
در مجموعه پنججانبهای که برای حل بحران لبنان تشکیل شده، هر کشور برداشت متفاوتی را نسبت به تحولات لبنان دارد. تشکیل این نشست در ماه گذشته پس از آن بود که از اکتبر سال گذشته که دوره ششساله ریاستجمهوری آقای میشل عون به پایان رسید، پارلمان لبنان هنوز موفق به انتخاب جانشین برای وی نشده است. اساساً در لبنان تصمیمگیری سیاسی به دلیل حضور احزاب گوناگون با منافع متعارض بسیار دشوار است. بنابراین طولانی شدن روند انتخاب رئیسجمهوری در لبنان چندان عجیب نیست. در دوره قبل نیز انتخاب میشل عون پس از حدود دو سالونیم از پایان دوره ریاستجمهوری میشل سلیمان انجام شد. انتخابات پارلمانی که سال گذشته در لبنان برگزار شد پارلمانی متکثرتر از دورههای قبل را شکل داد و عملاً هیچ گروهی دست بالا را برای تشکیل بلوک قدرتمند ندارد تا بتواند بهتنهایی رئیسجمهور را انتخاب کند و ما با مجموعهای از فراکسیونهایی روبهرو هستیم که یک حدی از اثرگذاری در پارلمان را دارند اما قادر نیستند میزان آرایی را کسب کنند که رئیسجمهور انتخاب شود. از طرف دیگر با توجه به اختلافاتی که بین حزبالله و حامیانش، مشخصاً جریان ملی آزاد به وجود آمد، این بلوک هم همچون دور گذشته که توانست میشل عون را انتخاب کند، تشکیل نشد. حزبالله و امل، سلیمان فرنجیه را برای انتخابات کاندیدا کردهاند و متحد پیشین یعنی جریان ملی آزاد در این دور حاضر نشد از این انتخاب حمایت کند و به گروههای مخالف پیوست. پارلمان لبنان حدود چهل روز پیش برای دوازدهمین بار جهت انتخاب رئیسجمهور تشکیل جلسه داد که باز هم هیچکدام از بلوکهای داخل پارلمان موفق نشدند کاندیدای موردنظر خودشان را حائز رای لازم کنند.
در چنین شرایطی که فضای لبنان وارد یک بنبست شده، از آنجایی که همواره بنبستها و گشایشهای سیاسی لبنان تحت تاثیر فضای خارجی بوده، این بار نیز تحرکات خارجی افزایش پیدا کرده و مشخصاً شاهد بودیم که رئیسجمهور فرانسه، جان ایو لودریان، وزیر خارجه پیشین این کشور را بهعنوان نماینده ویژه خود در امور لبنان منصوب میکند که ظرف چهل روز اخیر دوبار به لبنان سفر کرد که دومین بار آن همین هفته گذشته بود و در جریان آن با نمایندگان جریانهای اصلی لبنان دیدار کرد. پیش از این فرانسه الگویی را برای حلوفصل بحران لبنان ارائه کرده بود که در چهارچوب آن، سلیمان فرنجیه، رئیسجمهور و نخستوزیر با نظر بلوک مخالف انتخاب میشد که این الگو در کسب نظر همه گروهها موفق نبود. آنچه ما در نشست دوحه شاهد بودیم یک تصمیم گنگ بود به این دلیل که بر انتخاب رئیسجمهور تاکید کرد اما هیچ اشارهای به مکانیسم آن که ضرورت گفتوگو میان گروههای لبنانی است اشارهای نکرده بود و این ابهامات را افزایش داد. در چنین شرایطی تمام کشورهای حاضر در این کمیته، عملاً رویکردهای متفاوتی را در پیش گرفتهاند؛ ما از یک سو شاهد نقشآفرینی فرانسه هستیم که تلاش میکند توازنی را ایجاد کند و در این مسیر نیز الگویی که ذکر کردم را ارائه کرده است. رویکرد آمریکاییها و عربستان سعودی را نیز شاهد هستیم که یک نوع بیتفاوتی و رها کردن لبنان و عدم ورود به موضوعات جزئی را در پیش گرفتهاند. در چنین وضعیتی، فضا برای تحرک قطر و تا حدودی هم مصر فراهم شده است.
قطر به دلیل ارتباط نزدیکی که همیشه با ارتش لبنان داشته، عملاً از گزینه ریاستجمهوری آقای جوزف عون، حمایت میکند. به این معنا که قطر به این نتیجه رسیده در شرایطی که نه بلوک حزبالله و نه بلوک مخالف نتوانستهاند آرای لازم را برای گزینه خود به دست بیاورند، تلاش میکند گزینهای را ارائه دهد که سیاسی نیست و فرمانده ارتش است تا بلکه گروهها بتوانند روی این گزینه به توافق برسند کما اینکه در دورههای گذشته نیز مسبوق به سابقه بوده که فرماندهان ارتش به ریاستجمهوری برسند که میتوان به امیل لحود و میشل سلیمان و میشل عون اشاره کرد. به این دلیل که ارتش لبنان یک نهاد ملی است و همه گروهها روی این امر توافق دارند، قطر به دنبال این است تا در این شرایط از آقای عون حمایت کند. البته به باور من در این مسیر دشواریهای زیادی وجود دارد.
پیش از بازگشت به موضوع کاندیداتوری فرمانده ارتش، این سوال مطرح است که در حال حاضر کمتر شاهد نقشآفرینی ایران و عربستان در موضوع لبنان هستیم و گویی در جریان توافق برای ازسرگیری روابط، تهران و ریاض برای عدم دخالت در بحران سیاسی لبنان نیز توافق کردهاند درحالیکه پس از توافق در چین، این امید به وجود آمده بود که بحران سیاسی لبنان نیز در سایه این توافق، حلوفصل شود. آیا علت عدم دخالت ریاض در لبنان همین فرضیه است؟
گروههای لبنانی همواره سعی میکنند رویکردهای خود را با تحولات منطقه هماهنگ کنند و نگاه میکنند که در منطقه چه تحولاتی در جریان است. در این شرایط حتی اگر کشورهای منطقه عزم و ارادهای نیز برای دخالت در امور این کشور نداشته باشند، این خود لبنانیها هستند که تلاش میکنند خودشان را با این تحولات پیوند بزنند. لبنان کشور کوچکی است که از طوائف گوناگون تشکیل شده و این طوائف در طول تاریخ به قدرتهای خارجی متکی بودهاند و نوع مناسبات میان قدرتهای خارجی بهصورت مستقیم و غیرمستقیم بر تحولات لبنان تاثیرگذار بوده است؛ یعنی لبنان به یک نحوی خودش را بخشی از تحولات منطقه و فرامنطقه میداند و اگر این قدرتها در وضعیت تخاصم باشند یا در فرآیند تنشزدایی قرار بگیرند، عملاً لبنانیها این موضوع را در کشور خودشان حس میکنند. بنابراین واقعیت امر این است که پس از توافقی که در ماه مارس اتفاق افتاد، به دلیل اینکه تهران و ریاض همواره دو قطب پرنفوذ در فضای لبنان بودند، این امیدواری در گروههای لبنانی شکل گرفت که این توافق بر کشورشان تاثیر بگذارد و این امیدواری به وجود آمد که این توافق بتواند مسیر انتخاب رئیسجمهور و پس از آن تشکیل دولت را هموار کند و پس از آن نیز مسیر ورود پول به لبنان و سرمایهگذاری بهویژه از سوی سعودیها را هموار کند. با این حال واقعیت این است که تا الان لبنان جزو کشورهایی نبوده که اثر توافق پکن را در آن شاهد باشیم. دلیل این مسئله این است که به نظر میرسد لبنان هنوز اولویت عربستان نیست و لبنان در حاشیه نگاه عربستان قرار گرفته است و گویی ریاض اگرچه از مواضع تنشآلود تا حدودی پرهیز میکند و سفرای ایران و عربستان نیز بهتازگی با یکدیگر دیدار کردند، هنوز اثر چندانی از این توافق در لبنان شاهد نیستیم. عربستان در این دوره برعکس دورههای قبل از ورود به بحران لبنان پرهیز میکند درحالیکه پیشتر وارد معادلات میشد و این کشور همراه با ایران، سوریه و فرانسه مستقیماً در تحولات داخلی لبنان تاثیرگذار بودند اما مدتهاست که لبنان از نگاه عربستان خارج شده است و طایفه سنی که همواره به ریاض اتکا میکردند امروز در غیاب این حمایت به ضعیفترین طایفه در لبنان تبدیل شدهاند و مشخصاً کنارهگیری آقای سعد حریری از عرصه سیاسی به همین دلیل صورت گرفت. به باور من یکی از موانع جدی در مسیر حل بحران لبنان به این موضوع برمیگردد که عربستان هنوز رویکرد کلانش نسبت به این کشور را تغییر نداده است و چهبسا سعودیها منتظر آینده تحولات در یمن و عرصههای دیگر هستند تا بُعد سیاست خود را در لبنان دستخوش تغییر دهند.
همچنین درحالیکه پیشتر نیز موضوع عضویت ایران در این کمیته مطرح شده بود، روزنامه الدیار خبر داده که فرانسه خواهان عضویت ایران و حضور تهران در جلسه ماه سپتامبر است. آیا این عضویت مورد قبول آمریکا و عربستان خواهد بود؟
به باور من این اتفاق نخواهد افتاد بهرغم اینکه فرانسه بهدنبال تحقق آن است. اگر ما فرانسه را در دستهبندی کشورهای غربی قرار دهیم یعنی مشخصاً آمریکا و فرانسه بهعنوان دو کشور غربی تاثیرگذار در معادلات لبنان؛ در آن دستهبندی فرانسویها رویکرد متعادلتر و منطقیتری نسبت به تحولات لبنان دارند و این برعکس ایالات متحده است که نگاهی صفر و صدی به این کشور دارد. برای مثال در تعامل با حزبالله، واشنگتن عنوان کرده که این گروه باید از صحنه سیاسی لبنان حذف شود که اساساً اتفاق نخواهد افتاد یا حزبالله را در لیست گروههای تروریستی قرار داده است.
این در حالی است که پاریس صحنه لبنان را منطقیتر میبیند و این نگاه را دارد که مسائل این کشور از طریق توافق جمعی حل میشود و همه گروهها از جمله حزبالله باید در معادلات داخلی لبنان سهیم باشند. شاهد بودیم در سفر آقای لودریان به بیروت و حتی در سفر آقای مکرون به این کشور، یکی از گروههایی که با آن مذاکره میکرد، نمایندگان حزبالله بودند. به یاد داریم که در ملاقات آقای مکرون با گروههای لبنانی پس از انفجار بندر بیروت، یکی از افراد حاضر محمد رعد، رئیس فراکسیون مقاومت وابسته به حزبالله بود. مبتنی بر این نگاه، فرانسه باور دارد که نباید ایران را در معادلات لبنان نادیده گرفت چراکه به واسطه حمایتش از حزبالله و مشخصاً شیعیان، یک کشور تاثیرگذار در لبنان است. واقعیت مسئله اما این است که در شرایطی که ما با ایالاتمتحده قرار داریم و بلاتکلیفی پروندههای فیمابین مانند پرونده هستهای و موضوع تبادل زندانیان، واشنگتن اجازه نخواهد داد و همراهی نخواهد کرد تا تهران وارد فرآیند دیپلماتیکی شود که به نحوی رسمیت دادن به نقش ایران خواهد بود. به باور من، فرانسه نظر ایران را بهصورت غیرمستقیم در این کمیته تاثیر خواهد داد اما بعید میدانم آمریکا و حتی عربستان سعودی تمایلی به عضویت رسمی ایران داشته باشند.
ایران تاکنون موضع مشخصی در قبال این گمانهزنی نداشته، با توجه به رویکرد گذشته، آیا تهران نیز خواهان عضویت در این کمیته است؟
واقعیت این است که ایران سالهاست که بهطور مستقیم وارد معادلات داخلی لبنان نمیشود؛ به این معنا که تهران یک متحدی دارد و قائل به این است که این متحد من کاملاً به بلوغ رسیده است و در معادلات داخلی لبنان میتواند بهترین تصمیم را بگیرد. ما شاهد این هستیم که سفیر ایران در لبنان خودش را درگیر تحولات داخلی این کشور نمیکند و در این سالها هرآنچه حزبالله در نوع اتحادها و تعارضات تشخیص داده، ایران نیز از همان موضع حمایت کرده است. تعاملات ایران و حزبالله و تاثیرگذاری تهران بیشتر در مسائل کلان و امنیتی تعریف میشود و در معادلات داخلی لبنان، شاهد پرهیز ایران از ورود به جزئیات هستیم چراکه ایران معتقد است بهترین تصمیم را خود حزبالله اتخاذ خواهد کرد. بنابراین ایران هم تمایل ندارد خودش را بهصورت مستقیم وارد فرآیندهای دیپلماتیک کند چراکه همواره در مواضع رسمی خود اعلام کرده که حل مسائل لبنان در گرو مذاکرات گروههای لبنانی با یکدیگر است. با این حال معتقدم ایران آمادگی دارد تا روندهای منطقهای برای حلوفصل بحران لبنان را تسهیل کند چراکه پس از توافق با عربستان احساس میکند در موقعیت بهتری قرار دارد و متحدانش در کشورهای مختلف میتوانند حدی از تاثیرگذاری را داشته باشند و بر این باور است که حزبالله موقعیت خوبی را در صحنه سیاسی لبنان دارد.
پیشتر نیز موضوع ریاستجمهوری فرمانده ارتش مطرح شده بود اما با توجه به عدم استعفای ژنرال جوزف عون در موعد مشخص، قانون مانع از مطرح شدن مجدد این اسم بود؛ علاوه بر قانون، موانع کاندیداتوری فرمانده ارتش چیست؟
لبنان کشور توافقهای سیاسی است. لبنان کشوری است که مسائل چندان مبتنی بر قانون نیستند و حتی پیش آمده که قانون هم به نحوی نادیده گرفته شود و نوعی مصلحتاندیشی صورت بگیرد کمااینکه در موضوع ریاستجمهوری امیل لحود و میشل سلیمان همین مسیر طی شد. اگر قرار باشد توافقی حول آقای جوزف عون شکل بگیرد، این توافق همراه با نوعی اجماع خواهد بود و بخشی از این اجماع هم معطوف به اصلاح آن روند قانونی است که مشکل حل شود. به باور من انتخاب جوزف عون در شرایطی ممکن است که همه گروههای لبنانی بر روی ایشان اجماع داشته باشند، در غیر اینصورت بعید است که یک بلوک بهتنهایی قادر باشد این اقدام را انجام دهد. این توافق هم پس از شکلگیری گفتوگوهای ملی محقق خواهد شد. ما شاهد بودیم در سال 2008 زمانی که آقای میشل سلیمان به ریاستجمهوری لبنان رسید، همه گروهها در دوحه و پس از گفتوگو، بر روی او اجماع کرده بودند. باید گروههای لبنانی دور یک میز بنشینند و نه فقط در خصوص رئیسجمهور که در خصوص مجموعه گستردهای از موضوعات شامل انتخاب نخستوزیر، رئیس بانک مرکزی یا فرمانده ارتش آینده توافق کنند. لبنان امروز با مجموعه مشکلاتی درگیر است که انتخاب رئیسجمهور تنها بخشی از آن است. حلوفصل این مجموعه مسائل تنها با گفتوگوی ملی و حمایت خارجی صورت میگیرد و آقای عون تنها در آن صورت میتواند رئیسجمهور شود.
واقعیت مسئله این است که هر گروهی حتی اگر بتواند ۶۵کرسی را برای حمایت از یک کاندیدا بهدست بیاورد، گروههای دیگر میتوانند از طریق آبستراکسیون مانع از انتخاب رئیسجمهور شوند چراکه طبق قانون لبنان، دوسوم نمایندگان پارلمان (یعنی ۸۶ کرسی) باید در جلسه انتخاب رئیسجمهور حضور داشته باشند.
امروز وضعیتی را شاهد هستیم که حتی اگر یک بلوکی بتواند اکثریت را کسب کند، یک بلوک با آبستراکسیون میتواند مانع شود و بنبست ایجاد کند، بنابراین معادله انتخاب رئیسجمهور در لبنان بر مبنای اقلیت و اکثریت قابل حلوفصل نیست مگر اینکه اجماعی شکل بگیرد که این اجماع میان همه گروههاست.
آقای جوزف عون ویژگیهای مثبتی دارد که براساس این ویژگیها میتواند اجماع گروههای لبنانی را کسب کند؛ این ویژگی مثبت این است که آقای عون متعلق به یک جبهه سیاسی نیست و فرمانده ارتش یک چهره ملی در لبنان است و طبق قانون فرمانده ارتش نمیتواند وارد سیاست شود. براین اساس تنها شخصیتی است که میتواند اجماعی را پیرامون خود شکل دهد اما نکته مهم این است که در دوران میشل سلیمان، حزبالله تجربه ناموفقی را کسب کرد چراکه فرمانده ارتش انتخاب شد اما وقتی پایش به ریاستجمهوری رسید، مواضعی علیه حزبالله اتخاذ کرد و امروز نیز حزبالله نگران تکرار این تجربه است و آقای نصرالله بارها در این خصوص صحبت کرده که ما رئیسجمهوری میخواهیم که از پشت به ما خنجر نزند یا تعبیر دیگری داشت که نمیخواهیم رئیسجمهور با یک تماس فرمانده سنتکام بترسد چراکه با توجه به روابط نزدیک ارتش لبنان و آمریکاییها به دلیل وابستگی به تجهیزات آمریکایی، یکی از زمینههای نفوذ آمریکا در لبنان، نهاد ارتش این کشور است. حزبالله با توجه به نزاعش با آمریکاییها و با توجه به نگاه واشنگتن نگران این است که رئیسجمهور آینده مواضعی ضد این گروه داشته باشد. اگر در روند گفتوگوهای احتمالی آینده، حزبالله تضمین دریافت کند که آقای عون پس از ریاستجمهوری در خصوص حزبالله، مقاومت و سلاح مقاومت مانند آقای میشل عون رفتار کند، این امکان وجود دارد توافق بر روی انتخاب فرمانده ارتش صورت بگیرد. مسئله بعدی این است که احزاب مقابل حزبالله نیز تا امروز تمایلی به آقای جوزف عون نشان ندادهاند و برای مثال حتی جبران باسیل که مخالف سلیمان فرنجیه است نیز با جوزف عون مخالف است. بنابراین درست است که کشوری مانند قطر در تلاش است تا جوزف عون را جا بیندازد اما هنوز احزاب لبنانی به این موضوع ورود نکردهاند. به باور من در نهایت راه تشکیل دولت لبنان چه آقای عون رئیسجمهور شود یا شخصیتهای دیگر در چهارچوب یک توافق همهجانبه است که در جریان آن یک نوع معاملهای شکل بگیرد.
اکنون چه سناریوهایی پیش روی لبنان قرار دارد. روز گذشته خبرهایی از گزینههای جدید جبران باسیل در رسانهها منتشر شد و عنوان شد که حزبالله و جریان ملی آزاد برای حل مشکلاتشان جلساتی را آغاز کردهاند. چقدر محتمل است ۸ مارس مجدداً بر روی گزینه دیگری جز سلیمان فرنجیه متحد شود؟
قطعاً یکی از سناریوها این است اما فعلاً شکلگیری آن را بعید میدانم به این معنا که حزبالله باورش بر این است که بلوک مورد نظر خودش گرچه هنوز نتوانسته رای قابلقبولی به دست بیاورد اما در یک موقعیت برتر قرار دارد و شاهد بودیم در جلسه دوازدهم بهرغم اینکه در ابتدا اخبار از اجماع و اکثریت حامیان جهاد ازعور حکایت داشت اما در جریان جلسه پارلمان به ناگاه شاهد بودیم که رای وی به ۵۹ رسید که بعداً مشخص شد بخشی از نمایندگان جریان ملی آزاد به آقای ازعور رای ندادهاند و این مسئله پیامش این بود که آقای فرنجیه اگرچه ۵۱ رای به دست آورد اما هسته اصلی رای پشت سر او متحد است و همچنان وزن سلیمان فرنجیه بالاست و طرف مقابل دچار تشدد است. بنابراین در شرایط کنونی و احیای روابط کشورهای عربی با سوریه بهعنوان حامی سلیمان فرنجیه، حزبالله اینگونه تصور میکند که شرایط برای ریاستجمهوری فرنجیه مهیاست. باور حزبالله این است که مرور زمان به نفع گزینه مورد نظر این حزب است تا در نهایت با اعطای امتیاز در حوزههای دیگر و کسب رای حامیان جنبلاط، نامزد مورد نظر خود را به ریاستجمهوری برساند. در سناریوهای دیگر اگر حزبالله با شرایطی مواجه شود که بههیچعنوان نتواند فرنجیه را به ریاستجمهوری برساند و اجماع ملی صورت بگیرد، نظرش را تغییر دهد که من در شرایط کنونی این سناریو را بعید میدانم. حزبالله با توجه به رای آقای فرنجیه و با توجه به قدرت آبستراکسیوناش همانند شور دوم جلسه دوازدهم پارلمان، احساس میکند در جایگاه برتری قرار دارد. امروز هم بعید نیست پرونده ریاستجمهوری لبنان ماهها به طول بینجامد و تحولات جدید از جمله نقشآفرینی عربستان، معادلات را تغییر دهد. فرانسه بعد از نشست دوحه دوباره تحرک خود را درباره لبنان افزایش داده است. هفتهپیش لودریان سه روز در بیروت بود و دیدارهای متعددی با گروههای لبنانی داشت و در نهایت تاکید شد که در سپتامبر احزاب لبنانی با همدیگر نشستی داشته باشند تا بلکه از دل آن توافقی برای برونرفت لبنان از بنبست کنونی بیرون بیاید.