| کد مطلب: ۷۵۶۰
تهران و ریاض رقیب خواهند ماند

تهران و ریاض رقیب خواهند ماند

گفت‌وگو با عدنان طباطبایی مدیرعامل مرکز تحقیقاتی کارپو آلمان و تحلیلگر مسائل خاورمیانه

گفت‌وگو با عدنان طباطبایی مدیرعامل مرکز تحقیقاتی کارپو آلمان و تحلیلگر مسائل خاورمیانه

آغاز گفت‌وگوهای ایران و عربستان با میزبانی عراق، مبدأ روندی بود که در جریان آن تحولات قابل‌توجهی در خاورمیانه رقم خورد؛ امارات و کویت پس از ٧ سال سفرای خود را به تهران بازگرداندند، مذاکرات عربستان و انصارالله برای پایان بحرانی ٩ساله شروع شد و روابط دیپلماتیک تهران و ریاض از سرگرفته شد؛ روندی که حتی بازگشت سوریه به آغوش جهان عرب پس از ١٢ سال نیز در چهارچوب آن قابل بررسی است و منطقه غرب آسیا وارد دوران جدیدی شد که همسایگانی که زمانی در مخاصمه بودند حالا به‌دنبال برقراری ارتباط مجدد هستند و در همین راستا نیز امروز افق پیش روی ازسرگیری روابط ایران با مصر و اردن روشن است. البته برخی کارشناسان در تحلیل در انگیزه عربستان برای توافق با ایران در جهت ازسرگیری روابط این فرضیه را مطرح می‌کنند که ریاض با فرض بر اینکه تهران امروز در ضعیف‌ترین حالت خود قرار دارد، برای توافق با موضوع بالاتر پا پیش گذاشت. منصورالمرزوقی، مدیر مرکز مطالعات راهبردی مؤسسه مطالعات دیپلماتیک سعود الفیصل در گفت‌وگویی پس از توافق تهران و ریاض گفت:«عربستان با ایران توافق کرد، چون تهران در ضعیف‌ترین موقعیت خود است.» موضع اخیر کویت مبنی براینکه ایران سهمی در میدان گازی آرش ندارد و مذاکره‌ای با تهران در این خصوص نخواهد داشت نیز در راستای همین فرض قابل بررسی است. تهران در حالی ماه عسل خود با کشورهای حاشیه خلیج‌فارس را می‌گذراند و دو خبر مهم ازسرگیری روابط با قاهره و امان را انتظار می‌کشد که برخی تحلیلگران نگران هستند که ازسرگیری روابط دمشق با کشورهای اتحادیه عرب موجب شود تا دست ایران از پروژه بازسازی این کشور خالی بماند. فرازونشیب روابط ایران و عراق نیز که از زمان نخست‌وزیری مصطفی الکاظمی شکل محسوسی به خود گرفته همچنان و در دوران محمدشیاع السودانی ادامه دارد. واضح است که تحولات خاورمیانه و شمال آفریقا مانند یک دومینو همه کشورهای مطرح منطقه را در برگرفته است. آنچه امروز از آن با عنوان درک جدید کشورهای غرب آسیا یاد می‌شود در پی آن است تا منطقه ما را به سمت‌وسویی پیش ببرد که شاید چند ماه قبل تصور آن هم کمی دشوار بود. سیاست مخاصمه صفر با همسایگان که برخی کشورها به‌عنوان سیاست اعلامی و برخی دیگر در چهارچوب سیاست اعمالی آن را پیش برده‌اند، اگر مسیرش را بی‌سنگلاخ به پیش ببرد، می‌تواند در آینده نزدیک علاوه بر بازیگران منطقه‌ای، سیاست کشورهای فرامنطقه‌ای را نیز در قبال خاورمیانه، دستخوش تغییر کند. عدنان طباطبایی، مدیرعامل مرکز تحقیقاتی «کارپو» در آلمان و تحلیلگر مسائل خاورمیانه در گفت‌وگو با هم‌میهن ثبات مورد نیاز عملیاتی شدن ابرپروژه‌هایی که توسط ولیعهد عربستان سعودی تعریف شده است را دلیل خواست ریاض برای توافق با تهران دانست. وی تاکید کرد که ازسرگیری روابط دیپلماتیک میان دو کشور به معنای آن نیست که تهران و ریاض رقابت‌های ژئوپلیتیک را کنار گذاشته‌اند. این تحلیلگر مسائل خاورمیانه معتقد است ازسرگیری روابط ایران با اردن و مصر، جایگاه ایران را در منطقه ارتقا خواهد داد. طباطبایی همچنین تاکید کرد که ارتباط چند دهه اخیر ایران و سوریه در سطح رهبران این دو کشور، پیوند و عمق روابطی را ایجاد کرده که به راحتی و در مدت کوتاه، قابل‌ به‌چالش‌کشیده‌شدن نیست. مدیرعامل مؤسسه کارپو می‌گوید عراق به سمت خودباوری و خودشناسی حرکت می‌کند و می‌خواهد یک ثبات و استقلالی را حاکم کند.

‌درحالی‌که مذاکرات برای احیای برجام به بن‌‌بست رسیده و تنش با اروپا هر روز ابعاد تازه‌ای به خود می‌گیرد، ایران در ماه‌های کنونی توانسته تا با ازسرگیری روابط با عربستان، پروسه کاهش تنش با کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا را کلید بزند. با توجه به اینکه بسیاری از تحلیلگران آنچه امروز به وقوع پیوسته را متغیری وابسته با موضوع موفقیت مذاکرات وین می‌دانستند، چه روندی خاورمیانه را به این نقطه فعلی هدایت کرده است؟

باید بگوییم که در این دو سه سال اخیر در ایران و عربستان به‌عنوان دو کشور مهم خاورمیانه و منطقه خلیج‌فارس، محاسبات داخلی به صورتی شکل گرفت که منافع اقتصادی و سیاسی نیاز داشت تا ثباتی در منطقه ایجاد شود. یکی از اولویت‌های سیاست ایران، سیاست خنثی کردن تحریم‌هاست و یکی از راه‌های نیل به این هدف ایجاد ارتباطات اقتصادی، امنیتی و سیاسی با همسایگان است و در همین راستا نیز تهران در تلاش است تا با استفاده از کریدور شمال- جنوب، موقعیت‌های ژئوپلیتیک دریای خزر و خلیج‌فارس را به یکدیگر پیوند دهد. ایران و عربستان سال‌ها با یکدیگر ارتباط نداشتند و این امر موجب شده بود تا امکان ارتباطات اقتصادی میان دو کشور و همچنین با بیشتر کشورهای منطقه خلیج‌فارس مهیا نباشد و حالا این ارتباط می‌تواند به سیاست و هدف خنثی‌سازی تحریم‌ها کمک کند. در عربستان نیز ابرپروژه‌هایی که توسط محمد بن‌سلمان، ولیعهد این کشور تعریف شده نیازمند ثبات در منطقه است و ریاض ضرر عدم ارتباط با ایران را بیش از برقراری روابط با تهران می‌داند. البته باید بدانیم که ازسرگیری روابط دیپلماتیک میان دو کشور به‌معنای آن نیست که تهران و ریاض رقابت‌های ژئوپلیتیک را کنار گذاشته‌اند و قطعاً رقابت همچنان در خاورمیانه ادامه دارد و دو کشور رقیب خواهند ماند اما تحولات اخیر موجب می‌شود تا این رقابت‌ها به تنش خطرناک منجر نشود و همانطور که امروز شاهد هستیم موضوعاتی همچون میدان گازی آرش همچنان وجود دارد اما کانال‌های دیپلماتیک نیز برای مذاکره مهیاست. اگر به شرایط امروز منطقه نگاه کنیم، قطعاً سیاست‌های آمریکا و اروپا موجب شده که حتی در عربستان، امارات و کشورهای خلیج‌فارس نگاه به غرب منفی و نیاز برای توازن میان شرق و غرب احساس شود. هرچند اینطور نیست که بگوییم ریاض می‌خواهد آمریکا را از محاسبات سیاست خارجی خود حذف کند اما می‌خواهد با روسیه و چین نیز ارتباطات عمیقی داشته باشد. همین موضوع نیز موجب شده تا نیاز به برقراری ارتباط با کشورهای منطقه‌ای بیشتر احساس شود و توافق ایران و عربستان هم محصول همین احساس است.

‌با توجه به اینکه در حال حاضر عملاً در ماه عسل روابط ایران با کشورهای حاشیه خلیج‌فارس قرار داریم؛ بیان این ادعای کویت که ایران سهمی از میدان گازی آرش (الدره) ندارد، با چه هدفی صورت گرفته است؟ آیا کشورهای عربی معتقد هستند که ایران در ضعیف‌ترین حالت خود قرار دارد؟

اینکه کشورهای عربی یا کشورهای منطقه خلیج‌فارس به علت تحولات چندماه گذشته در ایران و وضعیت اقتصادی کشور ما احساس کنند که در جایگاه قوی‌تری هستند را می‌توان محتمل دانست و همچنین می‌توان اینگونه برداشت کرد که امروز این کشورها با نگرانی کمتری به ایران نگاه می‌کنند. با این حال حتی اگر این مسائل وجود نداشت، منافع گازی و موضوعات مربوط به منافع و امنیت همیشه وجود خواهد داشت و بعید نبود که در آن شرایط، باز هم موضوع استخراج گاز مطرح می‌شد. نکته قابل‌توجه در این مقطع زمانی این است که با توجه به تحولات اخیر، آیا این اختلاف به درستی مدیریت و حل‌وفصل خواهد شد یا اختلافات همچنان باقی خواهد ماند. احساس من این است که دستاوردی که الان در اختیار داریم و نباید نادیده بگیریم، این است که برقراری ارتباطات دیپلماتیک مانع از بروز تنش بیشتر و ایجاد بحران خواهد شد.

‌پس از سال‌ها قطع روابط دیپلماتیک و شکست هرگونه تلاش سیاسی برای ازسرگیری روابط میان ایران و مصر، شاهد هستیم که این بار افق به مراتب روشن‌تری در مقابل تلاش میانجیگرانه عمان قرار دارد. آیا شاهد توافق تهران و قاهره در آینده نزدیک خواهیم بود؟

به نظر می‌رسد که با ازسرگیری روابط دیپلماتیک ایران و عربستان، راه برای برقراری ارتباط میان ایران و مصر و همچنین ایران و اردن نیز هموار شده است. معتقدم افق پیش رو روشن است تا ۵ یا ۶ ماه آینده بتوانیم شاهد ازسرگیری روابط تهران و قاهره باشیم. به نظر می‌رسد دیگر مانند قبل مانعی برای برقراری روابط دیپلماتیک وجود نداشته باشد. اظهارات رهبر ایران و رئیس‌جمهور مصر نیز از اراده دو کشور برای تحقق این امر حکایت دارد. شاهد بودیم که میانجیگری سلطان هیثم عمان نیز در این ارتباط رسانه‌ای شد. بنابراین ایران و مصر این روند را پیش خواهند برد. در ارتباط با روابط ایران و اردن کمتر می‌شنویم اما زمزمه‌های منابع آگاه از پیشرفت روند بهبود مناسبات تهران و امان حمایت دارد. طبیعتاً ازسرگیری روابط با هر دوی این کشورها جایگاه ایران را در منطقه ارتقا خواهد داد و ارتباطات تهران گسترده‌تر خواهد شد. اینکه ازسرگیری روابط با قاهره و امان چه موقعیت‌های سیاسی و اقتصادی برای تهران خواهد داشت، موضوعی است که کارشناسان این دو کشور باید به آن پاسخ دهند اما طبیعتاً این ارتباطات سطح مناسبات در منطقه پیرامونی ایران را افزایش می‌دهد.

‌برخی عدم ازسرگیری روابط میان تهران و قاهره در این سال‌ها را به‌رغم برخی اقدامات مثبت ناشی از این واقعیت می‌دانند که این گفت‌وگوها هیچ‌گاه از سطح امنیتی به سطح سیاسی ارتقا پیدا نکرد و دغدغه‌های امنیتی دو کشور حل‌وفصل نشد. در حال حاضر این چشم‌انداز وجود دارد که مذاکرات، سطح امنیتی را پشت سر گذاشته باشد؟

نکته مهمی است؛ در جریان گفت‌وگوهای ایران و عربستان نیز تقریباً دو سال به مذاکرات امنیتی اختصاص یافت و برای منطقه خلیج‌فارس و خاورمیانه که موضوع امنیت حرف اول را در مناسبات میان کشورها می‌زند، این حل و فصل کردن نگرانی‌های امنیتی باید گام نخست برای ازسرگیری روابط باشد و زمانی که این گفت‌وگوها به نتیجه برسد، آن زمان مسائل سیاسی روی میز قرار خواهد گرفت. معتقدم نکته کلیدی این بود که سفر سلطان هیثم عمان به تهران و پیامی که از سوی عبدالفتاح السیسی، رئیس‌جمهورر مصر به ایران منتقل شد، می‌تواند نشانه‌ای باشد از اینکه گفت‌وگوهای امنیتی به نتیجه رسیده و حالا در سطح سیاسی از نتایج آن مذاکرات استفاده خواهد شد و گام بعدی می‌تواند تبدیل این روند به روند دیپلماتیک باشد و این را به احتمال زیاد در ماه‌های آینده مشاهده خواهیم کرد.

‌در چهارچوب تحولات جدید در خاورمیانه، سوریه پس از ۱۲ سال به اتحادیه عرب یا به بیان بهتر به آغوش جهان عرب بازگشته است. روند وقایع اخیر بارها این نگرانی را در سطح کارشناسان و بدنه نخبگانی جامعه به وجود آورده است که پس از هزینه‌های بالای مادی و معنوی ایران، امروز که ثبات در سوریه حاکم شده، حاکمان عرب حاشیه خلیج‌فارس که روزی خواهان سرنگونی بشار اسد بودند حالا جای تهران را در دمشق گرفته‌اند. می‌دانیم که تحریم‌های بین‌المللی توان مالی ایران برای تداوم نقش‌آفرینی‌های پیشین را به شدت تحت تاثیر قرار داده است، با این فرضیه آینده حوزه‌های نفوذ تهران شاهد چه تحولاتی خواهد بود؟

طبیعی است که ارتباط چند دهه اخیر ایران و سوریه در سطح رهبران این دو کشور، پیوند و عمق روابطی را ایجاد کرده که به‌راحتی و در مدت کوتاه قابل به چالش کشیده شدن نیست. ما در طول دهه اخیر مشاهده کردیم که این پیوند بسیار مستحکم شده است و بنابراین در حال حاضر بعید می‌دانم که ازسرگیری ارتباط عربستان با سوریه و بازگشت دمشق به اتحادیه عرب و آغوش باز جهان عرب برای بشار اسد باعث شود که نفوذ یا ارتباط ایران با این کشور کم شود. از سوی دیگر البته باید به این نکته هم توجه کنیم که ازسرگیری روابط به‌معنای برقراری روابط صمیمانه و دوستانه نیست بلکه در وهله اول تنها بر ازسرگیری روابط دیپلماتیک متمرکز است و اینکه آیا قرار است سرمایه‌گذاری در سوریه محقق شود یا خیر سوالی است که گذشت زمان به آن پاسخ می‌دهد. در میان و بلندمدت شاید ایران هم مجبور باشد که برای جلوگیری از کاهش نفوذش در سوریه، شیوه کنشش در این کشور را به سمت مردمی‌سازی ببرد که نه‌تنها حاکمیت که مردم سوریه هم خواهان حفظ ارتباط در این سطح با ایران باشند که در این صورت حتی سرمایه‌گذاری کشورهای عربی نیز باید به همین سمت حرکت کند. در حال حاضر بازگشت سوریه به جهان عرب برای ایران یک برد استراتژیک است و در کوتاه‌مدت و میان‌مدت این موضوع نمی‌تواند موجب کاهش نفوذ تهران در این کشور شود.

‌مقامات و چهره‌های سیاسی لبنان از جمله نخستین چهره‌هایی در خاورمیانه بودند که با استقبال از توافق ایران و عربستان، برای تاثیرگذاری آن بر تحولات کشور متبوع‌شان ابراز امیدواری کردند، این توافق تا چه میزان بر بحران‌های بیروت تاثیرگذار است و به چه علت همچنان شاهد خلاء سیاسی در این کشور هستیم؟ آیا تهران و ریاض توافق کرده‌اند تا دخالت خود در امور داخلی لبنان را حداقل در موضوع ریاست‌جمهوری کاهش دهند؟

برقراری ارتباط ایران و عربستان در همه بحران‌ها و کشورهای منطقه می‌تواند بعد منطقه‌ای این بحران‌ها را تا حدی کاهش دهد اما همه این کشورها مسائل داخلی و عینی دارند که حاکی از این واقعیت است که حتی ازسرگیری ارتباط تهران و ریاض نمی‌تواند برای از بین رفتن آن‌ها تاثیر قابل توجهی داشته باشد. ما شاهد هستیم که رقابت‌های سیاسی موجود در لبنان، یمن و عراق تنها با موضوع کاهش تنش میان ایران و عربستان کاهش پیدا نمی‌کند. این مسائل داخلی باید در چهارچوب گفت‌وگوهای داخلی حل شود و بازیگران داخلی مسئول حل و فصل این موضوعات هستند اما طبیعتاً کاهش دخالت و رقابت دو کشور ایران و عربستان می‌تواند فضا را برای نقش‌آفرینی بازیگران داخلی باز بگذارد ولی نباید انتظار داشته باشیم هر بحرانی که ایران و عربستان به‌نوعی در آن دخالت می‌کردند با این ازسرگیری روابط به راحتی حل شود. به هر صورت نقشی که تهران و ریاض می‌توانند ایفا کنند این است که بازیگران تحت نفوذ خود را برای حل و فصل مشکلات ترغیب کنند.

‌روابط ایران و عراق از جمله پرفرازونشیب‌ترین روابط دوجانبه در منطقه است؛ این روابط از زمان روی کار آمدن مصطفی الکاظمی دوره جدیدی را آغاز کرده که حتی آغاز به کار محمدشیاع‌السودانی نیز آنطور که پیش‌بینی می‌شد، در این روابط تغییر محسوسی را به وجود نیاورد. ارزیابی شما از سیر تحولات در روابط تهران و بغداد چیست؟ آیا این حوزه نفوذ ایران در حال فاصله گرفتن از همسایه شرقی است؟

عراق پس از تحولات و تنش‌های داخلی جدی و روند طولانی‌مدت انتخاب نخست‌وزیر جدید و شکل‌گیری دولت جدید پس از انتخاب محمد‌شیاع السودانی، به سمت خودباوری و خودشناسی حرکت می‌کند و می‌خواهد یک ثبات و استقلالی را حاکم کند. ممکن است در این روند، این برداشت ایجاد شود که یک نوع فاصله‌گیری میان برخی بازیگران داخلی و جمهوری اسلامی به وجود آمده، اما باز هم وقتی که به پاسخ به سوال مربوط به سوریه برمی‌گردم مبنی بر اینکه پیوندی که ایران با ساختار قدرت در عراق دارد، در جای خودش باقی است. میزان و شکل نفوذ ایران ممکن است در میان دولتمردان و مردم تفاوت داشته باشد و احساس من هم این است که در یک یا دو سال اخیر ایران هم این را درک کرده که در سیاست‌‌ورزی در قبال عراق در کنار نفوذ در ساختار قدرت سخت این کشور، در کنار مردم هم باشد و روی آن سرمایه‌گذاری کند که این امر صرفاً اقتصادی نیست و باید قدرت نرم را نیز شامل شود. این سیاست می‌تواند از ایجاد فاصله جلوگیری کند. با این حال من هنوز چنین روندی را مشاهده نمی‌کنم که شاید وابسته به شرایط داخلی عراق باشد که به‌نوعی در حال ایجاد ثبات سیاسی و امنیتی است تا کشور را به جایگاه بهتری برساند.

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
سرمقاله
پربازدیدترین
آخرین اخبار