عادیسازی روابط کافی نیست
ملاحظات تنشزدایی ایران و کشورهای منطقه با توجه به مطرح شدن اختلاف بر سر میدان آرش
ملاحظات تنشزدایی ایران و کشورهای منطقه با توجه به مطرح شدن اختلاف بر سر میدان آرش
طی روزهای گذشته، اختلافات میان ایران از یکسو و عربستان سعودی و کویت از سوی دیگر، بر سر سهم هر یک از طرفین از میدان گازی آرش، از پرده بیرون افتاده و به سرخط خبری رسانهها تبدیل شده است. ایران معتقد است که سهم خود را از میدان گازی آرش دارد اما کویت و عربستان معتقدند که ایران سهمی در این میدان گازی ندارد و بنابراین نباید ادعایی در این خصوص مطرح کند.
سالمعبدالله الجابر الصباح، وزیر امور خارجه کویت اخیراً بهصراحت اعلام کرده که «منابع گازی میدان آرش، منابعی مشترک میان عربستان و کویت است ولاغیر. موضع واضح کویت در مورد این میدان گازی را به حسین امیرعبداللهیان، وزیر خارجه ایران اعلام کردم.» در ادامه وزیر امور خارجه کویت اعلام کرده که «اولویت دولت این کشور پایان دادن به مسئله ترسیم مرزها با ایران و عراق است.» ناصر کنعانی، سخنگوی وزارت امور خارجه در واکنش به مباحث مطرحشده در خصوص میدان نفتی و گازی آرش گفته است:«این موضوع به همراه تحدید حدود دریایی، از موضوعات مورد مذاکره ایران و کویت بوده است و آخرین دور مذاکرات حقوقی و فنی در این خصوص در ۲۲ اسفند ۱۴۰۱ در تهران بین هیئتهای ایرانی و کویتی در سطح مدیران ارشد وزارتخانههای خارجه دو طرف برگزار شد. سیاست دولت سیزدهم مبتنی بر گفتوگو، همکاری و مشارکت است و مسائل فیمابین در این چارچوب دنبال خواهد شد.» عربستانیها البته طی روزهای گذشته در خصوص این اختلافات چندان بهصورت علنی اعلام موضع نکردند و گویی کار اعلام موضع را به کویت واگذار کردهاند. در این خصوص، وزارت امورخارجه عربستان به انتشار یک بیانیه بسنده کرده که در آن آمده است، حق مالکیت این میدان گازی تنها به عربستان و کویت تعلق دارد و اگر ایران ادعایی دارد پای میز مذاکره بیاید تا مرزهای شرقی تعیین شود. روز دوشنبه نیز یک منبع مسئول در وزارت خارجه کویت در اظهاراتی گفت که از ایران میخواهیم مذاکرات درخصوص ترسیم مرزهای دریایی با عربستان و کویت را آغاز کند.
تنهایی در منطقه
اگرچه شرایط ایران در منطقه بهواسطه توافق عادیسازی روابط میان تهران و ریاض که با میانجیگری چین انجام شد، تا حدود زیادی تغییر کرده و مسیری مثبت را در پیش گرفته است اما نباید دچار خوشبینی مفرط شد و باور کرد که همه اختلافات ریشهای میان ایران و برخی کشورهای منطقه، بهخصوص برخی کشورهای حاشیه خلیجفارس، صرفاً با امضای یک توافق عادیسازی روابط با عربستان از میان خواهد رفت. درست است که بسیاری از کشورهای حاشیه خلیجفارس، پس از عادیسازی روابط ایران و عربستان، به سمت بهبود روابط با ایران گام برداشتند اما واقعیت این است که این حرکت به سمت بهبود روابط با ایران در گام نخست، بسیار محتاطانه است و در گام بعدی، با لحاظ کردن الزامات و محدودیتهای رابطه با ایران طی میشود. آنچه بدیهی به نظر میرسد این است که ایران در عرصه منطقه خلیجفارس، از اهرمهای فشاری برخوردار است اما استفاده از این اهرمها میتواند برای ایران نیز ریسکهایی داشته باشد. این مسئله نهتنها در دولت سیزدهم صادق است، بلکه در دولت حسن روحانی نیز صادق بود. اگر از نگاه کشورهای حاشیه خلیجفارس بخواهیم به این داینامیک بنگریم، باید گفت که آنها ایران را کشوری بزرگ میبینند با جمعیتی زیاد و توانایی نظامی متنوع که حضور فیزیکیاش در خلیجفارس و روابط با برخی گروههای شبهنظامی در منطقه و حمایتش از آنها، این کشور را به یک موجودیت قدرتمند امنیتی- نظامی در منطقه تبدیل میکند. دیگر سوی سکه نیز این است که بهواسطه خصومت تاریخی میان ایران و آمریکا از یکسو و ایران و اسرائیل از سوی دیگر و با در نظر گرفتن بنبست ایجادشده در خصوص حلوفصل پرونده احیای برجام و پیشرفت سریع برنامه هستهای ایران، وقوع هرگونه درگیری احتمالی میان ایران و آمریکا و اسرائیل، میتواند امنیت منطقه را به خطر بیندازد. چه اینکه آمریکا در بسیاری از کشورهای حاشیه خلیجفارس پایگاه نظامی داشته و حضور پررنگی نیز در خلیج فارس دارد. هرگونه درگیری در حاشیه خلیجفارس بهمعنای به خطر افتادن طرحهای توسعهای و اقتصادی کشورهای حاشیه خلیجفارس است. در نتیجه ریشه و ماهیت نگرانی اعراب حاشیه خلیجفارس در خصوص ایران، صرفاً با یک توافق عادیسازی روابط و چند سفر دیپلماتیک به کشورهای حاشیه خلیجفارس از میان نخواهد رفت. در چنین شرایطی، بدیهی است که موارد اختلافی میان ایران و این کشورها همچنان بر جای خود باقی خواهند ماند. بنابراین بهطور خاص، در خصوص میدان گازی آرش، میتوان انتظار داشت که کشورهای حاشیه خلیجفارس، موضعی متحد در قبال ایران اتخاذ کرده و تا آنجا که ممکن است ادعای ایران در خصوص این میدان را به حاشیه برانند. بنابراین در این مورد بهخصوص، ایران از اهرمهای غیرامنیتی نهچندان قدرتمندی برای پیشبرد نظر خود برخوردار است.
اثر تحریمها بر وزن دیپلماتیک
یکی از مهمترین ابزارهای چانهزنی کشورها به هنگام درگرفتن اختلافات اینگونهای، اهرم اقتصادی و تجاری است. این ابزارها در چنین مواقعی میتوانند برای اعمال فشار بر طرف و یا طرفین مقابل مورد استفاده قرار بگیرند. اما واقعیت این است که آفت تحریمها که سالهاست دامن اقتصاد ایران را گرفته، موجب شده که ایران نتواند از پتانسیل بسیار عظیم جغرافیایی خود بهعنوان کشوری که میتواند نفع اقتصادی گستردهای حاصل کند، استفاده لازم را ببرد. مقایسهای میان حجم تجاری و اقتصادی مراودات میان کشورهای حاشیه خلیجفارس با کشورهای اروپایی و کشورهایی نظیر چین و روسیه نشانگر این واقعیت است که ایران در حال حاضر در آخر صف ایستاده است.
آخرین آمارها نشان می دهد مجموع ذخایر ارزی 4 کشور به یکهزار میلیارد دلار هم نمی رسد. امارات هفت درصد یک شرکت تولیدکننده خودرو در چین را خریداری کرده است. عربستان 7/8 درصد نرخ رشد اقتصادی دارد که رتبه اول جهان است. تجارت چین با عربستان که به 87میلیارد دلار رسیده، بیش از تجمیع تجارت آمریکا و اروپا با این کشور است. در حوزه تجاری چین شریک اول عربستان است. چین، ۲۷درصداز کل صادرات نفت خام و حدود یکچهارم صادرات صنایع شیمیایی عربستان در سال ۲۰۲۱ را به خود اختصاص داده است. همچنین حجم تجارت دوجانبه سالانه در پایان سال ۲۰۲۱ به ارزش ۳۱/ ۸۷میلیارد دلار بوده (معادل کل حجم تجارت ایران در سال ۲۰۲۱) که به نسبت ۳۰ سال گذشته ۲۰۹برابر شده است. اما ایران با نپیوستن بهFATF، تداوم تحریمها، استمرار وضعیت بیثبات اقتصادی و سیاسی، فرصت حضور مناسب شایسته در تجارت بینالملل را از دست داده است. اینکه اکنون شاهد تبدیل چین به شریک اول عربستان هستیم؛ نتیجه ادامه روندی است که در ۱۰ سال گذشته رو به رشد بوده است. با افزایش 24درصدی تعداد شرکتهای چینی در دوبی، امارات در مسیر تبدیل شدن به کلیدیترین شریک تجاری چین در خاورمیانه است. حجم مبادلات نفتی چین با ۱۰ کشور تولیدکننده نفت از جمله عربستان سعودی، امارات متحده عربی، عمان و کویت در سال ۲۰۲۱ میلادی ۲۶ درصد نسبت به سال ۲۰۲۰ رشد داشته است. حجم مبادلات نفتی چین با ۱۰ کشور تولیدکننده نفت خام در سال ۲۰۲۰ معادل ۵۰ میلیارد دلار بوده است. انستیتو بینالمللی پژوهشهای صلح استکهلم در گزارشی اعلام کرد که ارزش صادرات تسلیحاتی چین به عربستان سعودی و امارات متحده عربی در بازه زمانی سال ۲۰۱۶ تا سال ۲۰۲۰ نسبت به دوره پنجساله پیشین یعنی از سال ۲۰۱۱ تا سال ۲۰۱۵ به ترتیب ۳۸۶درصد و ۱۶۹درصد افزایش داشته است. تلاش کشورهای عربی جنوب خلیجفارس برای تنوعبخشی به شرکای بینالمللی خود در حالی است که افزایش مناسبات تجاری ایران و چین با توجه به تحریمهای آمریکا در هالهای از ابهام قرار دارد. در چنین شرایطی میتوان گفت که ایران در استیفای منافع خود در اختلافاتش با کشورهای حاشیه خلیجفارس، نمیتواند از اهرمهای اقتصادی و تجاری استفاده کند. ایران در 27 میدان نفت و گاز با همسایگانش اشتراک دارد و آنطور که به نظر میرسد در بسیاری از میادین با همسایگان دچار اختلاف نیز هست. چنانچه اهرمهای قدرت ایران در منطقه صرفاً محدود به اهرمهای امنیتی باشد و ایران نتواند در حوزههای اقتصادی و تجاری دست خود را قوی کند، این امکان وجود دارد که در آینده در چنین اختلافاتی در موضع ضعف قرار بگیرد. به همه آنچه در بالا ذکر شد باید موضوع FATF و قرار داشتن ایران در لیست سیاه این نهاد را نیز اشاره کرد که بدیهی است موجب میشود مراودات اقتصادی و تجاری ما با سهولت انجام نشود.
علاوه براین یکی از مهمترین پارامترها در استفاده از میادین نفتی و گازی مشترک، توان برابر تکنولوژیکی در برداشت از مخازن است. در نمونه قبلی در خصوص میدان گازی مشترک بین ایران و قطر این تجربه به دست آمد که به واسطه عدم برخورداری ایران از تجهیزات و فناوری به روز استخراج از میادین گازی و کمبود سرمایهگذاری خارجی به واسطه تحریمها، این قطر بود که سهم بیشتری از این میدان دریافت میکرد و ایران از سهم خود بسیار عقب بود. حالا در خبرها آمده است که عربستان و کویت در چارچوب همکاریهای شرکت نفت کویت و غول نفتی آرامکو قرار است میدان آرش را توسعه دهند. آرامکو شرکتی است که توجه سرمایهگذاران حوزه انرژی در جهان را به خود جلب کرده است. اما عقبماندن ایران در توانمندی استخراج نفت و گاز به واسطه تحریمها موجب خواهد شد که نتواند آنطور که باید از سهم خود استفاده کند.
تصور غیرواقعی از نتایج یک توافق
یکی دیگر از آسیبهایی که در جریان توافق عادیسازی روابط ایران و عربستان میتوان به آن اشاره کرد ایجاد شدن این تصور است که صرفاً با چنین توافقی، همه اختلافات دیگر میان ایران و کشورهای حاشیه خلیجفارس کمرنگ خواهد شد. تجربه ماههای اخیر به وضوح نشان داده است که بههیچعنوان چنین تصوری واقعیت ندارد. در پی اختلافات علنیشده ایران و کویت بر سر میدان گازی آرش، خبری در خصوص احتمال میانجیگری چین میان ایران از یکسو و عربستان و کویت از سوی دیگر منتشر شد. اما سفیر چین در کویت در واکنش به انتشار این خبر گفت:«چین در بهبود روابط ایران و عربستان نقش سازنده ایفا کرد اما درخصوص جزئیات میدان گازی الدوره(آرش) تاکنون موضع رسمی از طرف چین نداشتیم.» وی گفت که سران عربستان و کویت حکمت و قدرت لازم برای حل این مشکل از طریق مشورت و مذاکره را دارند. سفیر چین خاطرنشان کرد که کشورش به حاکمیت کویت و وحدت اراضی آن احترام میگذارد. وی درخصوص احتمال درخواست از پکن برای وساطت در راستای حل میدان گازی آرش تاکید کرد: چین در بهبود روابط ایران و عربستان نقش سازنده ایفا کرد اما درخصوص جزئیات میدان گازی الدوره(آرش) تاکنون موضع رسمی از طرف چین نداشتیم و ما به حاکمیت و وحدت اراضی تمام کشورهای منطقه احترام میگذاریم. سفیر چین در کویت خاطرنشان کرد که حل مشکلات از طریق مشورتهای دوستانه حل میشود و مذاکرات بهترین راه است. چانگ ژیان گفت که کشورش به تلاشهای خود برای حمایت از ثبات و صلح در منطقه و حرکت به سمت سیاست حسن همجواری ادامه میدهد.
از مواضع چین تا به اینجای کار کاملاً واضح به نظر میرسد که این کشور قصد ندارد در این خصوص در کنار ایران قرار بگیرد. بدیهی است که کشورهایی نظیر چین، با توجه به حجم مراودات اقتصادی و تجاریشان با کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس، محاسبات و ملاحظات دقیقی را در خصوص مواردی نظیر اختلاف بر سر میدان گازی آرش، در نظر خواهند گرفت.
از آن گذشته، رفتار چین در قبال ایران، حتی پس از میانجیگری توافق بین عربستان و ایران نیز نشان داده است که چینیها تمایل دارند در سمت طرفی از ماجرا بایستند که نفع بیشتری برایشان دارد. هر چند ایران در ابتکارهایی نظیر کمربند راه و همچنین موضوع سیاستهای مقابلهجویانه با آمریکا، کشور مهمی برای چین محسوب میشود اما وقتی که پای منابع انرژی و مراودات اقتصادی گسترده به میان میآید، وزنه منافع موجود در بهبود و نزدیکی روابط میان چین و اعراب حاشیه خلیجفارس، به مراتب سنگینتر است. از این جهت بود که چینیها پای بیانیه شورای همکاری خلیجفارس را امضا کردند که در آن بر حق مالکیت امارات متحده عربی بر جزایر سهگانه خلیجفارس، تاکید شده بود. هرچند ایران به این اقدام چین اعتراض کرد و چینیها در نهایت با یک موضع شفاهی و تاکید بر احترام به مرزهای جغرافیایی ایران، موضوع را خاتمه دادند اما این اقدام بار دیگر و این بار از سوی روسیه تکرار شد. بنابراین دو کشوری که ایران بسیار بر روی آنها حساب باز کرده و معتقد است که در نظم نوین جهانی که قرار است از راه برسد، میتوانند لنگرگاههای مطمئنی برای ایران باشند، به وضوح نشان دادهاند که در سمت منافع خود میایستند. چین و روسیه میدانند که ایستادن در کنار اعراب حاشیه خلیجفارس، آنهم وقتی موضوع به اختلافات میان ایران با این کشورها میرسد، نهتنها زیانی برایشان ندارد بلکه منافعشان را نیز تامین و تقویت میکند.
در پایان باید گفت که اختلافات میان ایران، کویت و عربستان بر سر میدان گازی آرش، تنها نوک کوه یخ اختلافات است. ایران با این کشورها بر سر موضوعاتی نظیر چگونگی پایان دادن به جنگ یمن، توان موشکی و نظامی ایران در منطقه، دیدگاههای ایران در قبال عادیسازی روابط اعراب حاشیه خلیجفارس با اسرائیل، بیثباتی سیاسی در لبنان، موضوع اسرائیل و فلسطین و موضوع جزایر سهگانه اختلاف دارد. برخی از این اختلافات تنها از مسیر مذاکرات جامع و مداوم حلشدنی هستند و اگر قرار است ایران در خصوص این موضوعات وارد مذاکرات امنیتی و اقتصادی با این کشورها شود، در گام نخست باید ابزارها و اهرمهای مذاکراتی خود را تقویت کند و این مهم تنها با تغییر رویکرد در سیاست منطقهای و برقراری روابط متوازن خارجی حاصل خواهد شد.
تحلیل خبر
احضار و اعتراض
واکنش وزارت خارجه به اقدام روسیه در امضای بیانیه شورای همکاری خلیجفارس درباره جزایر سهگانه
چند ماه پیش که چین در جریان سفر شیجینپینگ به عربستان پای بیانیه شورای همکاری خلیج فارس را امضا کرد که در آن بر حق حاکمیت امارات برای جزایر سهگانه تاکید شده بود، ایران از احضار سفیر چین به وزارت خارجه خودداری کرده بود. در آن زمان ایران در واکنش به این اقدام چین صرفاً از کلمه «اعتراض» استفاده کرده بود و همین مسئله موجی از انتقادات را روانه وزارت امورخارجه کرد. منتقدان معتقد بودند که موضوع جزایر سهگانه حق حاکمیتی ایران است و احضار سفیر چین به وزارت خارجه کاری ضروری بوده است.
این بار که روسیه نیز همان رفتار چین را تکرار کرد، وزارت خارجه، سفیر روسیه در تهران را به وزارت خارجه احضار کرد. آنگونه که وزارت امورخارجه اعلام کرده، بهدنبال مطالب مندرج در بیانیه پایانی ششمین دور گفتوگوهای راهبردی وزرای خارجه روسیه و کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس در خصوص جزایر سهگانه ایرانی ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک، صبح دیروز سفیر فدراسیون روسیه از سوی علیرضا عنایتی دستیار وزیر و مدیرکل خلیجفارس به وزارت امور خارجه احضار و مراتب اعتراض جمهوری اسلامی ایران به مطالب مندرج در بیانیه مذکور به سفیر روسیه در کشورمان ابلاغ شد. علیرضا عنایتی، دستیار وزیر و مدیرکل خلیجفارس وزارت امور خارجه در این دیدار با تاکید بر تعلق ابدی جزایر سهگانه ایرانی ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک، به خاک کشورمان، خواستار تصحیح موضع فدراسیون روسیه نسبت به این موضوع شد. سفیر روسیه در جمهوری اسلامی ایران ضمن تاکید بر احترام به تمامیت ارضی کشورمان اظهار داشت، مراتب را در اسرع وقت به مسکو منتقل خواهد کرد. حسین امیرعبداللهیان، وزیر امورخارجه ایران نیز در واکنش به بیانیه مشترک اخیر شورای همکاری خلیجفارس و روسیه در توئیتی نوشت:
بر سر استقلال، حاکمیت و تمامیتارضی ایران، با هیچ طرفی تعارف نداریم. در بیانیه پایانی ششمین نشست مشترک وزرای امور خارجه کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس و روسیه برای گفتوگوهای راهبردی از تلاشهای امارات برای ایجاد راهحل مسالمتآمیز برای مسئله جزایر سهگانه تنب کوچک، تنب بزرگ و ابوموسی از طریق گفتوگوهای دوجانبه و یا دادگاه عدل بینالمللی براساس قوانین بینالمللی و منشور سازمان ملل حمایت شده است. احضار سفیر روسیه به وزارت خارجه در شرایطی انجام میشود که طی یک سال گذشته و بهخصوص بعد از حمله روسیه به اوکراین، روابط مسکو و تهران به شکل چشمگیری تقویت شده است. قرائتهای مختلفی از این تقویت روابط مطرح شده است. برخی منتقدان داخلی، با اشاره به سابقه تاریخی روسیه در پیگیری منافع خود و همچنین استفاده روسیه از کارت ایران در بازی با غرب، همواره معتقد بودهاند که ایران در روابط با روسیه باید توازنی را رعایت کند تا از آسیبهای رقابت و خصومت و حتی همکاریهای روسیه با آمریکا و اروپا در امان بماند. منتقدان بهطور خاص به موضوع بیمیلی روسیه به احیای برجام اشاره کرده و معتقدند که یکی از دلایل به سرانجام نرسیدن احیای
برجام، رعایت نکردن توازن در روابط با روسیه و واگذاری نقش بیش از حد به این کشور در روند مذاکرات احیای برجام بوده است.
طرف غربی روایت دیگری از این نزدیکی روابط داشته است. بهخصوص بعد از حمله روسیه به اوکراین و نزدیکی تهران و مسکو، تهران همواره متهم شده که در جنگ با اوکراین به روسیه کمک تسلیحاتی و پهپادی کرده است. هرچند این اتهامات همواره از سوی ایران رد شده است اما طرف غربی همواره بر موضع خود پافشاری کرده و حتی برخی از مقامات اروپایی، این موضوع را به عنوان یکی از دلایل بیمیلی اروپا به ادامه مذاکرات هستهای با ایران مطرح کردهاند. در بیانیه اخیر نشست ناتو نیز عبارات تندی علیه ایران مطرح شد. بنابراین به نظر میرسد موضع اروپا و آمریکا در این خصوص تغییر نکرده است. از سوی دیگر، روسیه که درگیر جنگ اوکراین است بنابراین طبیعی است که تحت فشار اروپا و آمریکا قرار داشته باشد. اما سوال این است که چرا ایران باید در این میانه فشارهای اینگونهای را تحمل کند.
برخی از تحلیلگران معتقدند که احضار سفیر روسیه به وزارت خارجه در واکنش به امضای روسیه پای بیانیه شورای همکاری خلیجفارس، ممکن است نشاندهنده چرخشی، هرچند اندک، در نگاه ایران به کیفیت و ماهیت روابطش با روسیه باشد. در هر صورت، اقدام وزارت خارجه در احضار سفیر روسیه، براساس اصول حاکمیتی ایران اقدامی درست به نظر میرسد.