پایان سنگلاخ رابطه با مصر؟
روایتی از موانع ازسرگیری روابط تهران و قاهره پس از ۴۵ سال
روایتی از موانع ازسرگیری روابط تهران و قاهره پس از ۴۵ سال
در تاریخ ۱۰ اردیبهشت۱۳۵۸، امام خمینی(ره) در نامهای به ابراهیم یزدی، وزیر امور خارجه دولت موقت، دستور قطع روابط دیپلماتیک ایران و مصر را در پی آنچه «پیمان خائنانۀ مصر و اسرائیل و اطاعت بیچون و چرای دولت مصر از آمریکا و صهیونیسم» عنوان شد، صادر کردند. این دستور ۵ هفته بعد از امضای قرارداد کمپ دیوید میان حکومت انورسادات، رئیسجمهور وقت مصر و مناخیم بگین، نخستوزیر وقت اسرائیل، با میانجیگری ایالات متحده صورت گرفت. این در حالی است که روابط تهران و قاهره در پی حضور محمدرضا پهلوی در این کشور و اینکه دولت انور سادات نهتنها حاضر به استرداد پادشاه مخلوع به ایران نشده بود، بلکه پس از مرگ محمدرضا پهلوی، مراسم تدفین رسمی و باشکوهی را برای محمدرضا پهلوی برگزار کرد، رو به تیرگی نهاده بود.
توافق با ریاض، جادهای به سمت قاهره
تنها سه روز پس از اعلام رسمی ازسرگیری روابط ایران و عربستان، تهران اعلام کرد که قصد دارد تا روابطش با قاهره را نیز از سربگیرد. ناصر کنعانی، سخنگوی وزارت امور خارجه در نشست خبری هفتگی خود در پاسخ به سوالی در رابطه با امکان ازسرگیری روابط تهران و قاهره گفت: «مصر کشور مهمی است و دو کشور برای همدیگر در منطقه اهمیت قائل هستند؛ منطقه به ظرفیت مثبت و همافزایی تهران و قاهره نیاز دارد.»
این سخنان سخنگوی وزارت امور خارجه واکنشی از سوی دستگاه دیپلماسی مصر به همراه نداشت، اما سامح شکری، وزیر امور خارجه مصر فروردینماه در مصاحبه با نشات الدیهی، خبرنگار مصری در خصوص احتمال ازسرگیری روابط با ایران گفت:«گسترش روابط تهران و قاهره به ارزیابی توافق اخیرا ایران و عربستان بستگی دارد. قاهره این تحولات را ارزیابی خواهد کرد و در چارچوب همین ارزیابی گامهای بررسیشدهای اتخاذ خواهد کرد.»
نبیل اسماعیل فهمی، وزیر امور خارجه پیشین مصر نیز در اظهاراتی در فروردینماه گفت که «انتظار میرود گشایش روابط قاهره و تهران پس از ازسرگیری روابط ایران و عربستان و نیز سوریه با کشورهای عرب منطقه روی دهد، اما این موضوع بهتدریج و بدون شتاب اتفاق میافتد.» این سیاستمدار مصری گفت زمانی که وزیر امور خارجه مصر بوده با محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه پیشین ایران دیدار کرده و ظریف از وی خواسته است صفحه روابط گذشته را ببندد و صفحه جدیدی را باز کند.
تیرماه ۱۴۰۱ فؤاد حسین، وزیر خارجه عراق به شبکه العربیه گفت که گفتوگوهای اطلاعاتی ایران با مصر و اردن در بغداد شروع شده است. او جزئیات بیشتری در این باره بیان نکرد.
سپس حسین امیرعبداللهیان وزیر خارجه ایران نیز در پاسخ به سوالی در مورد صحبتهای اخیر فواد حسین، وزیر امور خارجه عراق گفت: «ما هنوز مذاکرهای برای پیشرفت روابط و توسعه روابط بهصورت مستقیم با طرف مصری نداشتهایم، ولی برخی از تلاشها در جریان است که در جریان همکاریها بین کشورهای اسلامی، تهران و قاهره هم روابطشان به حالت طبیعی و عادی برگردد.»
پیش از این روزنامه العربی الجدید در گزارشی به نقل از منابع مصری اعلام کرده بود که تماسهایی در سطح اطلاعاتی میان مسئولان ایرانی و مصری انجام شده و مسئولان دو کشور درخصوص پروندههای مرتبط با امنیت منطقه رایزنی کردهاند. منابع این نشریه عربی اعلام کرده بودند که مسئولان مصری به همتایان ایرانی خود گفتهاند که این کشور مخالف هرگونه خدشه وارد کردن به امنیت خود در سایه درگیریهای میان تهران و تلآویو است و قاهره نیز در طول مدت گذشته پیوستن به طرحهای نظامی ضدایرانی را نپذیرفته است.
ایران بارها نسبت به از سرگیری روابط با مصر ابراز امیدواری و تمایل کرده است؛ حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه اسفندماه ۱۴۰۱ در اظهاراتی گفته بود:«در آینده سوءتفاهمها برطرف میشود و روابط ایران با کشورهای منطقه از جمله مصر و اردن تقویت خواهد شد.» مقامات مصری نیز بعضا در سخنانشان به اهمیت از سرگیری روابط با ایران اشاره کردهاند؛
عبدالله الاشعل، دستیار سابق وزیر خارجه مصر گفته بود: «ادامه قطع رابطه مصر و ایران به صلاح نیست، منافع راهبردی قاهره در پس احیای این روابط است که به نفع دو کشور بهویژه طرف مصری خواهد بود.» این سیاستمدار مصری تاکید کرد که «عادیسازی روابط بین مصر و ایران به معنای وارد شدن به بحران با آمریکا یا کشورهای خلیجفارس و یا پیوستن به بلوکبندی منطقهای و بینالمللی نیست، بلکه این امر زمینه را برای نقشآفرینی خوب قاهره به همراه تاثیر بسیار تهران در چنین بحرانهایی، تسهیل میکند.»
تاکنون دوبار دیدارهایی میان روسای جمهور ایران و مصر صورت گرفته است؛ سیدمحمد خاتمی در دوران ریاستجمهوری خود پس از ۲۰ سال قطع کامل روابط تهران و قاهره با حسنیمبارک، رئیسجمهور پیشین مصر، در ژنو دیدار کرد. خاتمی در دوران پس از ریاستجمهوری نیز برای شرکت در نوزدهمین کنفرانس سالانه شورای عالی رسیدگی به امور اسلامی به قاهره سفر کرد. حجتاللهجودکی، رایزن فرهنگی پیشین ایران در مصر و پژوهشگر تاریخ اسلام، در یادداشتی مینویسد:«این سفر نقش مهمی در نزدیکی روابط دو ملت ایران و مصر داشت و برای نخستینبار الازهر از آقای خاتمی درخواست کرد تا در این مؤسسه سخنرانی کند که بازتاب مهمی داشت. همچنین در جریان این سفر به اعتراف مطبوعات مصر بیش از هفت میلیون نفر شاهد مصاحبه دوساعته آقای خاتمی با کانال دو تلویزیون مصر بودند و تا مدتها اندیشه خاتمی بحث روز مطبوعات مصر بود. در این سفر آقای حسنیمبارک سفر خود به مکه را چندساعت به تعویق انداخت تا با آقای خاتمی ملاقات کند.»
محمود احمدینژاد دیگر رئیسجمهور ایران بود که در جریان اجلاس سران سازمان همکاریهای اسلامی در قاهره، با همتای مصری خود محمد مرسی دیدار کرد. همچنین پس از این دیدار نیز رئیسجمهور وقت مصر برای شرکت در نشست اجلاس جنبش عدم تعهد به ایران سفر کرد و در جریان این سفر نیز گفتوگویی میان او و رئیسجمهور ایران صورت گرفت. سخنرانی محمد مرسی در این اجلاس البته حاشیههایی را به همراه داشت؛ رئیسجمهور اخوانی مصر، سخنانش را با نام خدا و ذکر نام چهار خلیفه یعنی حضرت ابوبکر، عمر، عثمان و امام علی و صحابه و نزدیکان پیامبر و درود بر آنها آغاز کرد. مرسی همچنین با سرکوبگر خواندن حکومت بشار اسد موجب شد تا هیئت سوری به ریاست ولید معلم، سالن اجلاس را ترک کنند.
پیش از این احمدینژاد دنبال رابطه با مصر بود. در واقع احمدینژاد قبل از دیدار با مرسی و در زمان ریاستجمهوری حسنی مبارک در کنفرانس خبری در ابوظبی در پاسخ به سوال خبرنگار روزنامه الاهرام درباره عادیسازی روابط ایران و مصر گفته بود:«ما به شكل قاطع درپی تجدید رابطه با مصر هستیم و اگر دولت مصر اعلام آمادگی کند تا پایان وقت اداری همین امروز سفارت ایران را در قاهره برپا میكنیم.» (تاریخ 24 اردیبهشت 1386)
موانع ازسرگیری روابط چیست؟
به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران، موانع از سرگیری روابط ایران و مصر بیش از آنکه سیاسی باشد، امنیتی است و تصمیمگیری برای عادیسازی رابطه نیز نه در نهاد ریاستجمهوری و دستگاههای دیپلماسی که در نهادهای امنیتی مورد بررسی قرار میگیرد. سیدحسین موسویان، دیپلمات سابق ایرانی در مقالهای که به همراه یاسین العیوطی، استاد روابط بینالملل در دانشگاه نیویورک منتشر کرده است، مینویسد؛ در سال ۲۰۰۴ نشستی سری میان رئیس کمیته روابط خارجی و امنیت ملی ایران با اسامه البارز، مشاور سیاسی وقت حسنیمبارک، رئیسجمهوری سابق مصر برگزار شد. بعد از اینکه مذاکرات در قاهره انجام شد، توافقی به وجود آمد تا روابط مصر و ایران عادی شود. اما این توافق به دلیل مخالفت تصمیمگیران در قاهره و تهران به سرانجام نرسید.
عبدالامیر نبوی، تحلیلگر مسائل شمال آفریقا در رابطه با موانع امنیتی و سیاسی به هممیهن گفت: «روابط ایران و مصر بعد از وقوع انقلاب در ایران دچار فرازونشیبهای زیادی شد. هر اقدامی هم که برای بهبود روابط در این دوره طولانی صورت گرفت، بینتیجه ماند. مهمترین این اقدامات، دیدار آقایان خاتمی و مبارک و دیدار آقای احمدینژاد با محمد مرسی در قاهره و سفر آقای مرسی به تهران است، اما هیچیک از این نقاط عطف، نتوانست یخ روابط را بشکند تا ما شاهد ارتقای روابط باشیم. لذا روابط دو کشور بهرغم تجربه دورههایی از بهبود مانند راهاندازی دفاتر حفاظت منافع، به سطح سفارت ارتقاء پیدا نکرد. به نظر میرسد عدم بهبود و ارتقای روابط دو کشور متاثر از عوامل متعدد داخلی و منطقهای بوده است که شاید یکی از مهمترین آنها مسئله نوع نگاه مصر به تحولات و رویدادهای منطقه باشد؛ اصولا مصر تحولات و رویدادهای منطقه را در یک چارچوب عربی میبیند و لذا به این دلیل که خودش را بهعنوان کشور مهم منطقه عربی تلقی میکند، به کنش و واکنش میپردازد. این نکته به این معناست که مصر ضمن اینکه بهدنبال تحقق منافع ملی خودش است، در عین حال حساسیتها و نگرانی کشورهای عربی را نیز درک میکند. مصر همواره خودش را یکی از ستونهای مهم امت عربی و ائتلاف عربی میداند و چنانچه کشورهای مهم همپیمانش آسیب ببینند، خودش را موظف به همگامی و همسویی با آنها میداند. بنابراین هرگاه رابطه ایران با یکی از کشورهای عربی دچار آسیب شده، موضوع احتمال ازسرگیری روابط تهران و قاهره نیز به محاق رفته است. نکته بعدی که در تهران همواره جدی گرفته نمیشود، این است که بهبود روابط با قاهره باید بهمعنای رعایت حساسیتها و نگرانیهای امنیتی مصر باشد. به این معنا که مصر روابط استراتژیک و پایداری با اسرائیل و ایالات متحده دارد، ضمن اینکه سعی کرده طی سالیان گذشته روابط اقتصادی و نظامی فزایندهای با کشورهایی مثل روسیه و چین هم برقرار کند. پس چنانچه قرار باشد روابط ایران و مصر بهطور جدی پیگیری شود به آن معناست که حساسیتهای امنیتی قاهره باید درک شود. مصر اجازه نخواهد داد تا نگرانیهای امنیتیاش در خلال ارتباط با یک بازیگر منطقهای، آسیب ببیند. چنانچه این نکته رعایت شود، میتوان به صورت جدی به ارتقای روابط میان تهران و قاهره فکر کرد که در غیر اینصورت موضوع ایران همچنان در دستگاه امنیتی مصر مورد ارزیابی قرار خواهد گرفت و به دستگاه سیاسی تحویل داده نخواهد شد.
علاوه بر مسائل امنیتی که مصادیق و کم و کیف آن بهصورت رسمی هیچگاه مطرح نشده است، موضوعاتی ظاهری و مشخص نیز در سالهای گذشته در تداوم قطع روابط ایران و مصر تاثیرگذار بوده است که یکی از مهمترین آنها تکریم ضارب انورسادات، رئیسجمهور پیشین این کشور و نامگذاری خیابانی به نام اوست. حسنی مبارک در یکی از اظهاراتش در این رابطه تاکید کرده بود که «نامگذاری خیابانی در تهران به نام خالد اسلامبولی، احساسات مردم مصر را جریحهدار میکند و مانعی بر سر راه عادیسازی روابط ایران و مصر است».
ششم اکتبر ۱۹۸۱ و همزمان با رژه ارتش در سالگرد جنگ رمضان، انورسادات رئیسجمهور وقت مصر، به دست یکی از اعضای گروه جهاد اسلامی مصر ترور میشود. جهانسادات بانوی اول مصر، در کتاب خاطرات خود این لحظه را اینچنین روایت میکند: «در زمان رژه ارتش ناگهان یک کامیون از صف رسته خودروهای توپخانه خارج شده خود را به جلوی جایگاه مقامات رسانده و سه مرد مسلسل به دست به سوی جایگاه میدوند، در همان لحظه صدای انفجار یک نارنجک را میشنوم که در صدای غرش جتهای بالای سرمان گم میشود. دود در هوا میپیچد، بلافاصله به انور نگاه میکنم که حالا دیگر ایستاده است و به نظر میرسد خطاب به محافظانش میگوید بروید جلویشان را بگیرید؛ این آخرین تصویری است که از شوهرم در ذهن دارم». عامل این ترور فردی به نام «خالد بن احمد شوقی اسلامبولی» بود که در ۱۵ آوریل ۱۹۸۲ به اعدام محکوم شد.
در دوران اصلاحات که تصمیم گرفته شد تا مجددا با مصر رابطه برقرار شود، مصریها شرایطی را مطرح کردند که تغییر نام خیابان خالد اسلامبولی نیز از آن جمله بود، به استناد همین درخواست و همچنین ادعاهایی که در خصوص سلفیمسلکبودن ضارب انور سادات مطرح شده؛ با پیگیری برخی کارشناسهای روابط بینالملل از طریق نخستین دوره شورای شهر تهران تلاشهایی برای تغییر نام خیابان خالد اسلامبولی انجام شد که در آن مقطع بینتیجه ماند و به تبع آن تلاشهای بعدی نیز ثمری نداشت.
محمد عطریانفر، عضو وقت شورای شهر تهران در روایت این تلاش، به هممیهن گفت: «در مقطع زمانی ترور انورسادات، وزیر کشور ایران مرحوم علیاکبر محتشمیپور بودند که بنده هم از همکاران ایشان بودم. ایشان به این دلیل که شخصیتی ضداستکباری و ضدصهیونیستی بود، تحت تاثیر این عمل انقلابی خالد اسلامبولی، احساسات انقلابی وزیر کشور وقت نیز به جوش آمد و معتقد بودند که ما هم باید کاری انجام دهیم. در آن مقطع مرحوم آقای نبی حبیبی نیز شهردار تهران بودند. نبی حبیبی شهرداری بود که توسط آقای ناطق نوری منصوب شده بود. بحث تغییر نام خیابانها در تهران از ارکان مسئولیت شوراهای شهر است و مجری آن را هم قانون، شهرداری تعیین کرده است. در گذشته واقعیت این بود که اگر میخواستند نام خیابانی را تغییر دهند، شهرداری براساس نظامنامه داخلی خودش این مسئله را مورد بررسی قرار میداد. مرحوم آقای محتشمیپور بهعنوان یک وظیفه خارج از مسئولیت وزارت کشور و تحت تاثیر همان روحیات انقلابی و آرمانی به آقای حبیبی پیام دادند که ما یکی از خیابانهای تهران را به نام این فرد اختصاص دهیم. مرحوم آقای حبیبی زیر بار این درخواست نرفت و آقای محتشمیپور هم از این استنکاف آقای حبیبی ناراحت شدند و رأسا برای تغییر نام خیابان وزراء اقدام کردند و از مجموعه نیروهای داخلی وزارت کشور خواستند که به ایشان برای تحقق این امر کمک کنند و تابلویی تهیه شد. این اقدام وزیر کشور وقت البته خلاف قانون نبود چراکه مسئولیت قائممقامی شوراهای شهر در اختیار وزیر کشور بود و وزیر کشور اختیارات شوراهای شهر را دارا بود، اما به لحاظ عرفی معتقد هستم که این اقدام نسبتی با عرف نداشت. این داستان در نهایت اتفاق افتاد و در آن مقطع روحیه انقلابی کشور بهگونهای بود که این داستان را میپذیرفت. در زمان حضور ما در شورای شهر تهران تصمیم گرفتیم تا از باب ضرورت کمک به وزارت امور خارجه در ترمیم و تسهیل مسیر از سرگیری روابط با مصر، اقدام به تغییر نام خیابان کنیم، درحالیکه در آن مقطع هم این توقع از وزارت امور خارجه بود که او درخواست تغییر نام این خیابان را به شورای شهر میداد و انتظار خودش را برای رفع مشکل منطقهای و برقراری رابطه سیاسی پیشنهاد میداد. در این مقطع اما وزارت امور خارجه پیشقدم نشد، ولی دوستان ما در شورای اول به دلیل کمک به دولت اصلاحات و وزارت امور خارجه تصمیم گرفتند که چنین اقدامی را عملیاتی کنند. این تغییر نام در شورا مصوب ولی در مقام اجرا دچار توقف شد. دلیل این توقف هم به دو بخش برمیگشت؛ یکی اینکه بخشی از نیروهای انقلابی و حزباللهی حاضر نبودند به این خواست تمکین کنند و در این رابطه رکن دومی که انتظار بود که از این تصمیم شورای شهر پشتیبانی کند، وزارت امور خارجه بود که متاسفانه قدم از قدم برنداشت و پیامی در دفاع از اقدام شورای شهر صادر نکرد و شورای شهر را در برابر هیجانات تعدادی از جوانان حزباللهی تنها گذاشت و اینگونه بود که شورای شهر هم بهرغم اینکه مصوبه را به نهایت رساند و از سوی فرمانداری هم رد نشد، اما عملیاتی کردن و تغییر نام خیابان امکانپذیر نشد.»
۴۵ سال قطع رابطه میان ایران و مصر بهعنوان دو کشور تاثیرگذار در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا نهتنها دستاوردی برای دو کشور به همراه نداشته، بلکه بر این اساس که برقراری ارتباط با اسرائیل، موجب قطع رابطه بوده در حالی مطرح است که امروز ایران روابط خود را مانند گذشته با امارات احیا کرده و در آینده نزدیک با بحرین نیز همین روند را طی خواهد کرد، این درحالی است که هر دو این کشورها در جریان توافق ابراهیم روابط خود را با تلآویو عادیسازی کردهاند، اما امروزه این مسئله، موضوعیت ندارد. ارجاع پرونده از سرگیری روابط میان دو کشور از دستگاههای امنیتی دو کشور به وزرای امور خارجه مقدماتی دارد که گمان نمیشود از پروسه این امر در موضوع رابطه ایران و عربستان پیچیدهتر باشد و تنها وابسته به اراده دو پایتخت خواهد بود.