| کد مطلب: ۵۰۵۲
1402 سال احیای برجام؟

۱۴۰۲ سال احیای برجام؟

پیش‌بینی دیپلمات‌ها و کارشناسان درباره سرنوشت مهمترین پرونده سیاست خارجی ایران

پیش‌بینی دیپلمات‌ها و کارشناسان درباره سرنوشت مهمترین پرونده سیاست خارجی ایران

دولت سیزدهم که در خردادماه ۱۴۰۰ با شعار عدم وابستگی کشور به مذاکرات احیای برجام که در آن مقطع با راهبری عباس عراقچی در وین در جریان بود، روی کار آمد؛ سال ۱۴۰۱ و پیش از آن ۱۴۰۰ را در حالی پشت سر گذاشت که بیراه نیست اگر بگوییم تمام انتظار از دستگاه دیپلماسی کشور احیای توافقی بود که در همین سال با محاسبات غلط به اغما رفت و بروز نارضایتی‌ها و تحولات داخلی و متهم شدن ایران به همکاری تسلیحاتی با روسیه در جنگ علیه اوکراین آن را تا مرز اعلام نهایی مرگ برنامه جامع اقدام مشترک یا همانی که به برجام می‌شناسیم، پیش برد. روزهای پایانی سال اما با خروج سیاست خارجی از رکود همراه بود؛ این پویایی که با سفر مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به ایران و ایجاد امیدواری برای آغاز روندی مثبت در جهت بسته شدن پرونده پادمانی و با توافق ایران و عربستان در چین کلید خورد تا فضای منطقه را بار دیگر آماده آغاز تنش‌زدایی با ایران کند و در پی این تنش‌زدایی، کلید بسیاری از چالش‌های خاورمیانه و خلیج‌فارس نیز آماده باز کردن درهایی شود که شاید سال‌ها و ماه‌ها بسته مانده بود. همچنین نمی‌توان این تلقی مثبت را نیز انکار کنیم که شاید این دو تحول مهم و به‌ویژه پایان قطع روابط ۷ ساله ایران و عربستان می‌تواند مسیری باشد که نشان از تصمیم نظام برای بازگشت کشور به مسیر دیپلماسی پویا باشد. در راستای همین تلقی مثبت، از تعدادی از دیپلمات‌های پیشین، اساتید دانشگاه و تحلیلگران پرسیدیم که «اولویت سیاست خارجی ایران در سال ۱۴۰۲ چیست و آیا سال آینده سال احیای برجام است؟»

شاهد نرمش در سیاست خارجی خواهیم بود

ghorban oghli javid

جاوید قربان‌اوغلی

سفیر پیشین ایران در آفریقای جنوبی

توافق ایران و عربستان در پایان دادن به ۷ سال قطع روابط دیپلماتیک و از سرگیری آن طی دو ماه آینده که در بیانیه نشست پکن صادر شد، تحول مهمی در رویکرد سیاست خارجی کشور بود. با این چشم‌انداز احیای توافق هسته‌ای در سال پیش رو نیازمند گام‌هایی است که روند آغاز شده توافق با عربستان را تکمیل نماید. اولین و مهمترین موضوع نگرانی غرب از نقش ایران در جنگ اوکراین است. اهمیت این امر در تاثیر پهپاد‌های ارسالی به روسیه نیست. قبلا هم به این نکته اشاره کرده‌ام که این نهایت خوش‌باوری است که دومین قدرت نظامی جهان نیازمند تجهیزات ایران برای تغییر روند جنگ باشد. هدف مشخص روسیه شریک کردن ایران در جنگ بود که تا حدود زیادی در این امر موفق شد. نگرانی غرب در وابستگی بیشتر ایران به روسیه است و حتی به‌رغم توافقات ظاهرا قوی‌تر با چین، غرب چندان نگران آن نیست. دلیل این امر نیز در رویکردهای متفاوت مسکو و پکن در مناسبات با کشورهاست. وابستگی ایران به روسیه بیشتر از آن جهت مایه نگرانی غرب است که این همکاری‌ها عمدتا در حوزه نظامی- امنیتی است، درحالی‌که وابستگی ایران به پکن بیشتر در قالب اقتصادی- تجاری تعریف می‌شود.
نکته دوم، تغییر نگرش آمریکا و هم‌پیمانان اروپایی آن درباره توافق ۲۰۱۵(برجام) است. آمریکا به‌طور مکرر گفته است که احیای این توافق در دستور کار فوری واشنگتن نیست. البته این تاکید لزوما به‌معنای کنار گذاشتن پرونده برجام از سیاست خارجی آمریکا نیست. توافق هسته‌ای و مهار ایران در این خصوص همچنان از اهداف سیاست خارجی آمریکاست و گزینه دیپلماسی بر هرگونه دیگری ارجحیت دارد. اتفاقا اختلاف اصلی بایدن و تیم سیاسی- امنیتی او با اسرائیل نیز دقیقا در این رویکرد آمریکاست. اصرار نتانیاهو بر راه‌حل نظامی برای مسئله هسته‌ای ایران حتی در دوره ترامپ هم مورد توافق آمریکا قرار نگرفت. باید منتظر اجرایی شدن توافق ایران و عربستان و رصد رفتار ایران بود. به نظر می‌رسد در صورتی‌که تاثیرات توافق با عربستان بتواند رافع برخی از معضلات اقتصادی داخل شود، ترجیح ایران سیاست صبر و انتظار به‌زعم خود برای گرفتن امتیازات بیشتر خواهد بود. از سوی دیگر به نظر می‌رسد غرب به رهبری آمریکا سیاست «تشویقی» برای ترغیب ایران برای توافق هسته‌ای را کنار گذاشته و رویکرد «فشار حداکثری» برای وادار کردن ایران به نرمش بیشتر را در پیش گرفته است. غرب به رهبری آمریکا در پرتو تحولات داخلي ایران (حرکت اعتراضی پسامهسا) بر این باور است که این رویکرد جواب داده و نهایتا ایران را به دادن امتیازات بیشتر برای میز مذاکره وادار خواهد کرد. آمریکا در هر صورت توافق حداقلی با ایران در مورد دوتابعیتی‌ها را با جدیت پی خواهد گرفت و تصور می‌کنم به‌زودی شاهد توافق در این باره خواهیم بود که توافقی بر مبنای برد- برد است و ایران در ازای آزاد شدن منابع مالی مسدود خود (ولو با محدودیت‌هایی در نحوه مصرف آن) به پرونده دوتابعیتی‌ها به نحو ظاهرا بشردوستانه پایان خواهد داد. محوریت منافع ملی در رویکرد سیاست خارجی و عدم وابستگی به یک یا دو قدرت شرقی مطالبه‌ای نه‌فقط در سطح نخبگان بلکه ملی است و بنا بر شنیده‌ها حتی در مجلس شورای اسلامی، دولت رئیسی و افراد نزدیک به حاکمیت طرفداران جدی دارد. تصور می‌کنم بر اساس رویه چهل سال گذشته، شاهد نرمش در سیاست خارجی از طرف حاکمیت خواهیم بود. نگرانی در از دست دادن فرصت‌هایی است که هرگز تکرار نمی‌شود. این واقعیت‌ها هستند که خود را به تصمیم‌سازان کشور تحمیل می‌کنند، همانطور که در توافق اخیر پکن آن را شاهد بودیم؛ توافقی که بدون نیاز به واسطه‌ای مانند چین و در شرایط بسیار بهتر قابل دسترسی بود

احیای برجام به شرط مهیا شدن مقدمات

Haghshenas

محمدجواد حق‌شناس

استاد روابط بین‌الملل و تحلیلگر سیاست خارجی

سیاست خارجی هر کشور علی‌القاعده یک روند را شکل می‌دهد و رویکردی نیست که بتوانیم با آن به صورت نقطه‌ای برخورد کنیم؛ یک آغاز، فراز، فرود و تداوم دارد. کشورها به‌خصوص در روزگار کنونی ناچار به داشتن ارتباط با جهان خارج هستند و برای تنظیم رابطه، دستگاه‌هایی مانند وزارت امور خارجه مسئولیت مستقیم دارند که براساس منافع ملی روابط کشور را با جهان بیرون تنظیم می‌کنند. یکی از مشکلات جدی داستان سیاست خارجی در جمهوری اسلامی پس از انقلاب متاسفانه با یک علامت سوال در برابر این موضوع مواجه است که آیا سیاست خارجی با توجه به منافع ملی حرکت می‌کند و آیا چراغ راهنمای ما در این حوزه رسیدن به حداکثر منافع و قدرت ملی و تثبیت و افزایش پرستیژ ملی در میان دیگر کشورهاست؟ یکی از مشکلاتی که ما در این ۴ دهه با آن سروکار داشتیم، رقابت یا تقابل منافع ایدئولوژیک با منافع ملی بوده که تنظیم روابط خارجی را با چالش مواجه کرده است. در برخی زمان‌ها، منافع ایدئولوژیک و ملی همسو بوده یا حتی حوزه اشتراک حداقلی داشته و در نتیجه آن، سیاست خارجی دستاوردهای خوبی داشته است، اما در زمان تقابل و همسو نبودن، دچار مشکلات جدی در روابط‌مان بودیم و این موجب آسیب جدی به کشور شده است. داستان برجام یک موضوع جزیره‌ای نیست و کاملا با تنظیم رابطه ما با قدرت‌های بزرگ طرفین توافق هسته‌ای که ۴ عضو آن، عضو شورای امنیت هستند، مرتبط است. بنابراین می‌توان گفت که بحث برجام یک معادله بسیار پیچیده و نفس‌گیری بود که به‌عنوان مهمترین دستاورد دولت آقای روحانی در سیاست خارجی با اهمیت مذاکرات قطعنامه ۵۹۸ یا حتی مذاکرات ملی شدن صنعت نفت، قابل مقایسه بود. احیای توافق هسته‌ای در پایان دولت دوازدهم موضوعی تمام شده بود و مذاکرات آن نیز انجام شده بود، اما متاسفانه با توجه به برداشت غلط اصحاب قدرت و بی‌توجهی به منافع ملی و دریافت اطلاعات غلط از سوی برخی که خیلی در پی منافع ملی نیستند، منجر شد این امر به نتیجه نرسد، به این امید که در دولت یکدستی که در سال ۱۴۰۰ در انتخاباتی بی‌رقابت به پاستور راه یافت، این روند را به نام خودشان ثبت کنند که این اتفاق به‌رغم گذشت یک‌ونیم سال صورت نگرفت و زمینه را برای افزایش تنش میان ایران و غرب به‌خصوص آمریکا فراهم کرد. در ۶ ماه گذشته و با توجه به اتفاقاتی که در داخل کشور رخ داد، می‌توان گفت که کشور ما در تمام این سال‌های پس از انقلاب این میزان تنش را در روابط با غرب تجربه نکرده بود. با این حال در مقطع فعلی می‌توان گفت با ابتکاری که در پکن رخ داد، تصمیم گرفته شد که به ۷ سال قطع رابطه ایران و عربستان پایان داده شود که یک اتفاق مهم بود و می‌تواند به زلزله‌ای در سیاست خارجی ایران تعبیر شود. این موضوع نباید فقط آثار داخلی و منطقه‌ای داشته باشد. با توجه به اراده پشت این تصمیم به‌رغم مخالفت بخشی از حاکمیت و نارضایتی جریان طرفدار اسرائیل، اگر از این اتفاق مراقبت شود می‌تواند به آغازی برای روند گام برداشتن به سوی توافق مجدد پیرامون موضوع احیای برجام تبدیل شود. سفر مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به ایران و تغییر لحن وی نسبت به همکاری با کشورمان نشان از این بود که در تهران توافقاتی صورت گرفته است و به نظر می‌رسد فعلا تصمیم برای برخورد با ایران از روی میز برداشته شود. پس از این تحول، موضوع توافق برای رفع تنش با عربستان را داشتیم که می‌توانیم آثارش را در روابط ایران با دیگر کشورهای حوزه خلیج‌فارس و حتی مصر و اردن و مراکش پیش‌بینی کنیم که همه می‌تواند مقدمه‌ای برای احیای برجام باشد. بنابراین پیش‌بینی من این است که ما گام‌های اساسی را برای آغاز این روند برداشته‌ایم و اگر این مقدمات به درستی طی شود، در سال آینده می‌توانیم شاهد احیای برجام باشیم.

امکان دستیابی به توافق بیش از گذشته است

amooee abolfazl

ابوالفضل عمویی

عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس

سال ۱۴۰۲ از دید من سال همزمانی فرصت‌ها و چالش‌های پیش روی سیاست خارجی خواهد بود. برخی از روندهایی که از سال ۱۴۰۱ آغاز شده، مسیرش را در سال پیش رو دنبال خواهد کرد. آخرین نمونه بحث ازسرگیری روابط ایران و عربستان با همکاری چین بود که معتقدم این احیای روابط دوجانبه، می‌تواند به پیشرفت همکاری‌های منطقه‌ای ایران تبدیل شود و برخی کشورهای دیگر حوزه عربی هم گام‌هایی را برای تقویت روابط با خودشان و ایران بردارند. همچنین همکاری‌های ما با چین به نقطه روبه‌جلوتری نزدیک خواهد شد و باید گام‌هایی را برای تقویت این روابط که مقدماتش برداشته شده، برداریم. توسعه همکاری‌ها با حوزه اوراسیا و مشخصا روسیه از دید من، چشم‌انداز جدیدی است. در عین حال فکر می‌کنم جنگ اوکراین که امروز به یک موضوع محوری در مناسبات بین‌المللی تبدیل شده، بعد از بهار به یک نقطه تعیین‌کننده نزدیک می‌شود و باید آمادگی مواجهه با اثرات این شرایط را در سیاست خارجی ایران فراهم کنیم. در عین حال موضوع هسته‌ای همچنان یک موضوع مهم در روابط ایران با غرب است؛ از دید من امکان دستیابی به توافق بیش از گذشته است چراکه آمریکایی‌ها در طراحی یک پلن بی ‌موفقیت‌آمیز در مواجهه با برنامه هسته‌ای ایران، توانمندی چشمگیری از خود نشان ندادند و امروز مهمترین سوالی که اندیشکده‌های غربی مطرح می‌کنند، این است که جز گزینه توافق با ایران، آیا گزینه دیگری برای مواجهه با پیشرفت برنامه هسته‌ای ایران وجود دارد یا خیر؟ به همین جهت من امکان دستیابی به توافق را در سال پیش رو بالا می‌بینم. مهمترین چالش و ابهام در این زمینه، آمادگی طرف آمریکایی و غربی است که چقدر آماده هستند با واقع‌بینی با موضوع توانمندی هسته‌ای ایران مواجه شوند. حضور گسترده‌تر مردم در راهپیمایی ۲۲ بهمن سال ۱۴۰۱ و همینطور توسعه همکاری‌های ایران و چین در سفر آقای رئیسی به پکن نشان داد که جمهوری اسلامی، هم در داخل حامیان زیاد و هم در خارج دوستان موثری دارد. اگر غربی‌ها از این واقع‌بینی برخوردار باشند که موضوع هسته‌ای را از سایر موضوعات تحولات اروپا یا فشارهای برآمده از جریان اپوزیسیون ایرانی جدا کنند، از دید من احتمال توافق بالاست و گام‌هایی هم که تاکنون انجام شده، مانند موضوع تبادل زندانیان، می‌تواند مقدمه‌ای برای این مسیر باشد.

احیای برجام دیگر صرفا به اراده سیاسی کشورها ربطی ندارد

tajik

نصرت‌الله تاجیک

سفیر پیشین ایران در اردن

اگر برجام را توان دیپلماتیک دنیایی بدانیم که در اثر تحولات خاورمیانه تیره و تار شده بود، اما همان دنیا تلاش داشت از طریق برجام با یک روش همگرایی در شرایط آن روز منطقه از جمله صدور چند قطعنامه فصل هفتی و امنیتی شدن موضوع و نام ایران و نیز ظهور داعش و تاثیرات ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی آن یک ظرفیت فرامتنی خلق کند. ظرفیتی بین‌المللی تا آن یأس ناشی از این شوک جهانی که سیاست بین‌المللی را در آستانه گسیختگی قرار داده بود را از بین برده و حالت و سایه مأیوسانه حاکم شده بر دنیا را تبدیل به امیدواری نموده و از وقوع یک جنگ خانمان‌سوز دیگر در منطقه که ابعاد بین‌المللی هم داشت، جلوگیری کند. یعنی برجام تلاش کرد پیوند ایران با چندین قطعنامه بند هفتی شورای امنیت، پدیده داعش و آن حالت مأیوسانه را با گفت‌وگو و روش دیپلماتیک به یک روح امیدوارانه در جامعه بین‌المللی تبدیل کند تا در سایه این امید، ایران عضوی از جامعه بین‌المللی باشد و اهداف و منافع خود در سیاست خارجی را از طریق هنجارهای بین‌المللی تامین کند و این باوری برای جامعه بین‌المللی شد. با این تلقی، برجام چرتکه داده و ستانده‌ها نبود و کلیت آن نیز فقط متن نبود؛ البته برجام یک متن بشری است و می‌تواند دارای نواقصی هم باشد، اما فرامتن برجام موثر‌تر از متنش بود و آن ایجاد امیدواری بود که دنیا می‌خواست نشان بدهد در پس آن شب سیاه، یک سپیده‌دمی است که می‌توان از جنگ جلوگیری کرد و راه‌حلی برای مشکلات دنیا و از جمله موضوع هسته‌ای ایران پیدا نمود. همین حالا هم وارد دوران سخت احیای برجام شده‌ایم که با نابخردی ترامپ آغاز شد؛ هم‌اکنون همه مقومات برجام تغییر کرده است و هم آن حالت از بین رفته و هم آن شرایط عوض شده است. علاوه بر این دو عنصر، یک اتفاق مهمی هم افتاده که در حقیقت سه تغییر در سطح ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی در حال وقوع است و آن جابه‌جایی‌های نیروهای تاثیرگذار در سطح داخلی یا ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی است. خود جابه‌جایی نیروهای تاثیرگذار فی‌نفسه شرایط را به‌گونه‌ای کرده که در کنار التهابی که در اثر این تغییرات به‌وجود می‌آید، این همزمانی سه تغییر واقعا شرایط آینده را خیلی مبهم، تیره و تار کرده که نمی‌توان گفت سال آینده آیا برجام احیا می‌شود یا خیر؟! قبلا این‌گونه مسائل فقط به اراده سیاسی کشورهای دست‌اندرکار مربوط می‌شد، الان در کنار اراده سیاسی طرفین برجام، اولویت‌ها و نیز معادلات منطقه‌ای و جهانی هم تغییر کرده است. لذا اینکه بخواهیم پیشگویی کنیم، کار غیرعلمی است، واقعا شرایط به‌گونه‌ای سخت شده که من بعید می‌دانم هیچ ناظر بی‌طرفی بتواند این سوال را به صورت دوگزینه‌ای جواب دهد که برجام احیاء می‌شود یا نمی‌شود؟! البته بسیاری بدبین هستند و معتقدند برجام مرده و برخی خوشبین اما نه به امیدواری گذشته. خود من معتقد بودم به دلیل اینکه برجام ظرفیت بزرگی در صحنه جهانی خلق کرده، احتمال مرگش بسیار کم است، اما به دلیل اقدامات طرف‌های خارجی و مخصوصا مخالفینش و اقدامات ما اعم از سیاسی و فنی در زمینه هسته‌ای، شرایط کاملا عوض شده است. یا باید مانند گذشته همان شرایط و حالات قبلی به وجود بیاید تا یک اراده قوی شکل بگیرد برای احیای برجام و یا نا امیدوارانه به دنبال این بود که حوادث ما را به چه سمت‌وسویی پیش می‌برد. اگر بخواهم خلاصه کنم؛ برجام یک ظرفیت تاثیرگذار در صحنه منطقه‌ای و بین‌المللی دارد که ما به دلیل تعلل‌هایمان فرصت زیادی به تخریب‌کنندگان اعم از داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی دادیم که آنها بعید است دست از تخریب بردارند. بنابراین من فکر می‌کنم احیای برجام دیگر صرفا به اراده سیاسی کشورها ربطی ندارد؛ شرایط و حالات خاص خود را می‌طلبد اگرچه چنانچه زمینه شکل‌گیری آن حالات به وجود بیاید و در اثر باور به مفید بودن آن در عمل، اراده قوی هم شکل بگیرد، در آن‌صورت شاید موافقان برجام بتوانند بر مخالفین غلبه کنند و برجام احیا شود. انشاءالله!

نه تهران و نه واشنگتن جایگزینی برای برجام ندارند

saleh alam

علم صالح

استادیار مطالعات خاورمیانه در دانشگاه ملی استرالیا

من پاسخ را به سه بخش تقسیم می‌کنم؛ شکل‌گیری سیاست خارجی ایران در سال آینده و یا سال‌های آینده که به‌طور راهبردی چه تغییراتی برایش ایجاد شده و چه اولویت‌هایی را تعریف می‌کند. در بعد داخلی که فراموش نکنیم، سیاست خارجی همیشه ابعاد داخلی هم دارد، با وضعیت اقتصادی فعلی، اولویت سیاست خارجی ایران این خواهد بود که یک توسعه اقتصادی و یک اصلاحات سیاسی و اقتصادی در داخل ایجاد کند که بخش مهمی از سیاست خارجی‌اش بر این اساس و مبنا قرار می‌گیرد. بُعد دوم، بُعد منطقه‌ای است که ما در ۲۰ سال گذشته شاهد منازعات و درگیری‌ها و جنگ‌های داخلی و بین‌کشوری بودیم. این مسئله باعث شده بود که ایران سیاست خارجی منطقه‌ای خود را کاملا امنیتی تعریف کند، حال که بسیاری از این منازعات برطرف شدند و پس از توافق برای عادی‌سازی روابط با عربستان مطمئنا ایران این فرصت را خواهد داشت تا سیاست خارجی و خصوصا سیاست منطقه‌ای را از بُعد امنیتی بکاهد و بر بعد دیپلماتیکش اضافه کند. ایران در این سال یک سیاست تنش‌زدایی‌در منطقه و غیرامنیتی کردن سیاست خارجی در منطقه را دنبال خواهد کرد که این امر به خصوص زمانی اهمیت دارد که عادی‌سازی روابط با عربستان می‌تواند منجر به بهبود روابط ایران با سایر کشورهای عربی منطقه به خصوص مصر، اردن و بحرین هم بشود. فرصت خوبی است که در یک‌سال آینده حس اعتماد با کشورهای منطقه را ایجاد و با این بهبود روابط سیاسی، می‌تواند بهبود روابط اقتصادی را نیز تضمین کند. سومین بعد هم بین‌المللی است که ما با نظم نوین جهانی روبه‌رو هستیم که قدرت‌های نوظهوری در جهان به دنبال پیدا کردن جایگاه خود در این معادلات قدرت هستند، به‌خصوص قدرت‌هایی مثل چین و روسیه به دنبال این هستند که به مروز زمان آن هژمونی سیاسی، امنیتی و اقتصادی غرب را به چالش بکشند و ایران هم قطعا سیاست خارجی راهبردی‌اش را بر همین اساس و مبنا قرار می‌دهد و به‌همین خاطر است که تهران از هیچ فرصتی دریغ نمی‌کند که حضور و نفوذ آمریکا را در منطقه خاورمیانه کم کند و تا جایی که ممکن است از قدرت‌هایی مانند چین برای پر کردن این خلاء استفاده کند. این امر اما هیچ‌گاه امکان‌پذیر نیست مگر با امضای برجام؛ برجام هرچند ضعیف و پرچالش برای هر دو طرف اما تنها راه موجود برای دو طرف است و نه تهران و نه واشنگتن، جایگزینی برای برجام ندارند. به‌همین‌خاطر هم یکی از سیاست‌های راهبردی تهران نه‌تنها ذات برجام، بلکه استفاده‌ای که بعد از امضای برجام می‌شود را قطعا مدنظر قرار خواهد داد به‌خصوص اینکه پس از عضویت در پیمان همکاری شانگهای، حال تهران چشمی هم به احتمال عضویت در بریکس دارد و این امید را هم دارد که با امضای برجام و گسترش ارتباطات جهانی عضو بریکس شود و این هم باز به وضعیت اقتصادی ایران کمک می‌کند. بدون شک هر سه اینها به هم مرتبط هستند و ایران در نهایت می‌بایست برجام را احیا کند که برای تحقق هر سه موضوع، برجام لازم است. بدون برجام، ایران نمی‌تواند هیچ‌کدام از اهداف سیاست خارجی خود را به‌صورت کامل اجرا کند.

نشانه‌هایی از تمایل ایران به احیای برجام

ahmadi koorosh

کوروش احمدی

دیپلمات پیشین و تحلیلگر سیاست خارجی

در سال ۱۴۰۲ نیز برجام مسئله اصلی سیاست خارجی ایران خواهد بود. هرچند که در مجموع شرایط برای احیای آن نسبت به اواسط تابستان گذشته بسیار سخت‌تر شده و نیروهایی که در سطح بین‌المللی از احیای برجام حمایت می‌کردند، ضعیف‌تر شده‌اند. آنچه در سال۱۳۹۴ نقش اصلی را در توافق برجام داشت، شکل‌گیری یک ائتلاف بین‌المللی در این جهت بود. ۵ عضو شورای امنیت به اضافه آلمان در آن شرایط علاقه و انگیزه زیادی برای توافق با ایران داشتند. روسیه اگرچه تردیدهایی داشت، اما تنها بود و مشکل می‌توانست سدی در برابر روند باشد. در شرایط کنونی، روسیه کشوری است که با مشکلی حاد در اوکراین و در رابطه‌اش با غرب مواجه است و از این ‌نظر از احیای برجام متضرر خواهد شد. چراکه حل مشکل غرب با ایران موجب کاهش بهای انرژی و نیز تمرکز بیشتر غرب بر روسیه خواهد شد. درحالی‌که برعکس اگر بحران در خلیج‌فارس اوج گیرد، مفری عمده برای روسیه رقم خواهد خورد. در این رابطه برخی تا آنجا پیش رفته‌اند که یکی از اهداف روسیه در خرید پهپاد از ایران، کشاندن پای ایران به جنگ اوکراین و تخریب جدی روابط ایران با غرب است. صرف‌نظر از درستی یا نادرستی این نظر، مسئله این است که ادعای استفاده از پهپادهای ایرانی در اوکراین، لطمه شدیدی به رابطه ایران با سه عضو اروپایی برجام و اتحادیه اروپا زده و موجب شده تا آنها حتی در مقایسه با آمریکا تمایل کمتری نسبت به احیای برجام نشان دهند. جو در واشنگتن نیز فعلا علیه مذاکرات است و افراد بیشتری تحت تاثیر جنگ اوکراین و بحث پهپادهای ایرانی و نیز تحت تاثیر اخبار اعتراضات در ایران به جمع مخالفان همیشگی برجام افزوده شده‌اند و هزینه یک توافق با ایران برای دولت بایدن در سیاست داخلی آمریکا بالا رفته ‌است. البته تردیدی نیست که با توجه به تاکید آمریکا بر اولویت دیپلماسی، واشنگتن همچنان به‌شدت مایل به احتراز از برخورد نظامی با ایران است و به‌رغم انجام برخی رزمایش‌های خاص با اسرائیل، احتمالا منتظر فرصتی مناسب برای برگشت به مذاکرات مربوطه خواهد ماند. بدون شک اعتراضات در ایران از شهریور به این سو و انعکاس گسترده آن در سطح رسانه‌های بین‌المللی و پارلمان‌ها نیز نقش مهمی در واداشتن کشورهای غربی به دست نگه داشتن در ارتباط با احیای برجام داشته است؛ به‌نحوی که حتی شاهد نوعی قطع تماس بی‌سابقه بین ایران و اروپا هستیم. بندهای غروب برجام شامل لغو تحریم‌های تسلیحاتی در اکتبر امسال و لغو تحریم اقلام و تجهیزات هسته‌ای در اکتبر 2025 و خروج ایران از دستور کار شورای امنیت و منتفی شدن مکانیسم ماشه که اهرم‌ غرب علیه ایران را خواهد گرفت، نیز ممکن است کار احیای برجام را برای غرب مشکل‌تر کرده ‌باشد. این مشکلات اگر برجام را به‌کلی منتفی نکرده، اما ممکن است حداقل در کوتاه‌مدت احیای آن را دشوار کرده باشد. یکی از نقاط قوت که مانع منتفی شدن برجام است، وجود نشانه‌هایی حاکی از تمایل ایران به احیای برجام است. ممکن است مقامات ایرانی در ادامه دو اقدام درست اخیر، یعنی عادی‌سازی رابطه با عربستان و شروع نوعی تعامل با آژانس، این بار برای احیای برجام جدی باشند. مشکلات بی‌سابقه در سیاست خارجی و همسویی چین با کشورهای عربی که در دو بیانیه مشترک با اعضای شورای همکاری انعکاس داشت، ممکن است تحولی در ارزیابی‌های مقامات ایرانی ایجاد کرده ‌باشد.

توافق‌های مرحله به مرحله به جای احیای برجام

azodi sina

سینا عضدی

استاد روابط بین‌الملل دانشگاه جورج واشنگتن

من بعید می‌دانم با شرایطی که ایجاد شده، برجام قابل احیا باشد، اما فکر می‌کنم یک سری توافق‌های دیگر در حد مرحله به مرحله انجام شود. معتقدم هم آمریکا و هم ایران خواستار کاهش تنش هستند. تاکید می‌کنم که در شرایط فعلی، احیای برجام قابل تصور نیست و دلیل را هم باید در اعتراضات ایران، جنگ اوکراین و عصبانیتی که در اروپا در موضوع پهپادها وجود دارد، جست‌وجو کرد. بنابراین معتقدم برجام آنگونه که ما این توافق را می‌شناسیم، احیا نخواهد شد، ولی توافقات کمتر ممکن است انجام شود؛ برای مثال ایران دسترسی بیشتری به آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بدهد و در قبال آن برخی تحریم‌ها برداشته شود. یکی از دلایل عدم احیای برجام نیز این است که امروز ایران به تکنولوژی‌هایی در دانش هسته‌ای دست پیدا کرده که قبلا نداشته و به این دلیل آن مزیت عدم اشاعه برجام از بین رفته است. همچنین از سوی دیگر تحریم‌های آمریکا آنقدر زیاد شده که عملا برداشتن آنها سود اقتصادی برجام را برای ایران به‌شدت کاهش می‌دهد و باید ببینیم آیا کشورها و کمپانی‌های غربی حاضر هستند در این شرایط با ایران وارد معامله شوند و آیا دولت بایدن حاضر است هزینه سیاسی این تصمیم را بدهد؟ من احتمال چنین توافقاتی را بیشتر می‌دهم و فکر می‌کنم در سال آینده تمرکز سیاست خارجی ایران به سمت بهبود روابط منطقه‌ای و شرق برود تا اینکه تمرکز بر روی بهبود روابط با غرب باشد. در این سال روابط تهران با پکن بهتر خواهد شد و روابط دفاعی و امنیتی با مسکو بیشتر می‌شود و همچنین در چارچوب توافق با ریاض، روابط با کشورهای خاورمیانه بهبود خواهد یافت. معتقدم این سه اولویت سیاست خارجی ایران در سال ۱۴۰۲ خواهد بود. اگر به سوال اصلی بازگردم؛ به این علت که روابط با غرب بهبود پیدا نخواهد کرد، در نتیجه این استراتژی در ایران وجود دارد که تمرکزش را بر روی بهبود روابط منطقه‌ای مخصوصا عربستان و بحرین بگذارد.

دولت هنوز اراده‌ای برای احیای برجام ندارد

lasjerdi

حسن لاسجردی

استاد دانشگاه و تحلیلگر سیاست خارجی

دولت سیزدهم با توجه به مشکلات اقتصادی و همچنین چالش‌هایی که ما در منطقه داریم و موضوع مهم و اساسی یافتن یک راهکار قابل اجرا در دسترس برای برون‌رفت از مشکلات، چاره‌ای جز احیای برجام یا بازگشت به مذاکرات ندارد. اما به نظر می‌رسد مشکل بزرگ دولت سیزدهم نداشتن یک برنامه منسجم و یک دستورالعمل در رابطه با موضوع هسته‌ای است. معتقدم همچنان که در نظرات تحلیلگران مطرح شده، تمرکز آقای رئیس‌جمهور بر این موضوع تمرکز بالایی نیست و به نظر می‌رسد که دستگاه‌های مسئول پرونده هسته‌ای، تاکنون نتوانسته‌اند یک راهکار با جمیع جوانب به ایشان ارائه کنند تا رئیس‌جمهور بتواند تصمیم بگیرد و به‌گونه‌ای شرایط تا امروز پیش رفته است که یا نظرات و دیدگاه‌هایی به ایشان ارائه نشده یا وی را مجاب و یا در معرض تصمیم‌گیری قرار نداده است.در حقیقت تا زمانی که مجموعه نظرات کارشناسانه دستگاه‌های مختلف و کسانی که تجربه مذاکرات داشتند مطرح نشود و بخش‌های مختلف کشور مانند بخش‌های بانکی و اقتصادی و اجزای مختلف که موضوع برجام و به پیش بردن موضوعات گره‌ای از مشکلات آنها باز می‌کند، پیش‌قدم نشوند و ضرورت موضوع را مطرح نکنند، این ناهماهنگی و بی‌فرجامی همچنان در موضوع برجام خواهد بود. در مجموع نگاه من این است که دولت تاکنون نشان داده که برنامه خاصی برای برجام ندارد؛ بنابراین با شرایط فعلی دولت سیزدهم هنوز اراده‌ای برای احیای برجام ندارد، مگر اینکه اتفاق خاصی بیفتد که این اتفاق شاید مثل موضوع چین که تصمیم نظام بود، در خصوص برجام هم شاهد اتفاق جدید باشیم.

نسبت به گذشته باید خوش‌بین‌تر باشیم

farajirad abdolreza

عبدالرضا فرجی‌راد

استاد دانشگاه و سفیر پیشین ایران در نروژ و مجارستان

در ماه‌های اخیر در مسائل منطقه رفت‌وآمدهایی داشتیم و اظهاراتی که از طرف کشورهای غربی می‌شنویم، به نظر می‌رسد که مسئله توافق هسته‌ای هم در بستری جا می‌افتد که به نتیجه برسد؛ حالا معلوم نیست که این توافق که احتمالا بسترش با سفر آقای گروسی به تهران و عدم تصویب قطعنامه در شورای حکام کلید خورد، همان برجام باشد یا شکل دیگری از توافق را داشته باشد. با این حال آنچه ما می‌بینیم و شاهد هستیم و حتی این توافقی که میان ایران و عربستان صورت گرفت، در سایه امیدواری برای توافق در خصوص برجام است، چراکه اگر سعودی‌ها بیمی از آینده نداشتند که احتمالا توافق وجود دارد، راضی به آغاز روند کاهش تنش با ایران نمی‌شدند. به نظر من ما نسبت به گذشته باید به امضای یک توافقی که گشایش‌هایی را در رابطه ایران با منطقه و غرب ایجاد می‌کند، خوشبین‌تر باشیم. بنابراین الان می‌توان گفت نسبت به ماه‌های گذشته و در سال آینده با امیدهایی که ایجاد شده می‌توانیم دستاوردهای بهتری داشته باشیم. مسیر تحقق این دستاورد مذاکرات است؛ مذاکراتی کم‌وبیش در جریان است که بخشی منتشر می‌شود و بخشی شفاف نیست. همین مسیر پیش می‌رود و ما احتمالا پله‌پله جلو برویم؛ پله بعدی می‌تواند آزادی زندانیان و از بلوکه خارج شدن پول ایران باشد و مرحله بعدی اعلام آمادگی برای مذاکره و توافق نهایی که مطمئن نیستم همان برجام ۲۰۱۵ باشد.

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
سرمقاله
آخرین اخبار