| کد مطلب: ۴۴۹۴۷

درس‌هایی برای پکن از جنگ ۱۲ روزه

مداخله ناگهانی آمریکا در جنگ ایران و اسرائیل، محاسبات چین را در مورد تایوان پیچیده‌تر کرد.

درس‌هایی برای پکن از جنگ ۱۲ روزه

مداخله ناگهانی آمریکا در جنگ ایران و اسرائیل، محاسبات چین را در مورد تایوان پیچیده‌تر کرد.  در منازعه چین و تایوان، یک رئیس‌جمهور غیرقابل پیش‌بینی در آمریکا، مانند دونالد ترامپ، ممکن‌است سریع‌تر و قوی‌تر از آنچه برنامه‌ریزان چینی تصور می‌کردند اقدام کند.  حتی رئیس‌جمهور متمایل به خویشتن‌داری هم ممکن است که مسیر را تغییر دهد و به نیابت از تایوان واکنش نشان دهد.

به صورت خلاصه، آمریکا همچنان ممکن است اقدام به قمار کند، مگر اینکه چین در یک حرکت بدون نقص ناگهان تایوان را تصرف کند. اقدام آمریکا باید باعث شود که شی‌جین‌پینگ، رئیس‌جمهور چین، اندکی تامل کند، اما بعید است چنین چیزی رخ دهد. از گرفتاری روسیه در جنگ اوکراین تا پدافند آسیب‌دیده ایران، به نظر می‌رسد که قدرت‌های تجدیدنظرطلب بیش از پیش وارد قمارهای اشتباه می‌شوند و ممکن است پکن هم تبلیغات خودش را در مورد قدرت ارتشش باور کند.  برای رهبران خلیج فارس، جنگ ۱۲ روزه اثبات کرد که آمریکا همچنان تنها بازیگر خارجی است که واقعیت‌های میدانی را تغییر می‌دهد.  اینکه این کشورها سراغ پکن رفته‌بودند، ناشی از این تصور بود که واشنگتن در حال کاهش حضورش در خاورمیانه است.

مسئله اصلی در مورد شبکه روابط چین در خاورمیانه و اتحاد گسترده‌تر چین-روسیه-ایران این است که هر دو شراکت بر مبنای ازدواج‌های مصلحتی هستند که به خاطر بغض مشترک ایجاد شده‌اند، اما عموماً به دلیل اختلاف‌های توانمندی و احساس خطر دچار شکاف هستند.  همزمان با حمله اسرائیل، هرچند بیانیه‌های چین اسرائیل را محکوم می‌کرد و از آمریکا می‌خواست که متحدش را کنترل کند، اما خبری از پهپاد، کمک مالی و قطعات یدکی برای شریک «جامع راهبردی»‌اش نبود. نتیجه این بود که این تصور تقویت شد که چین معمولاً به جای اینکه به شکل معناداری مشارکت کند، بیشتر موعظه می‌کند. 

این جنگ در عین حال نشان داد که بلوک تحت رهبری چین، از لحاظ همکاری متقابل، لجستیک و از همه مهم‌تر اعتماد سیاسی، ضعیف است.  برای تایپه اما یک چیز روشن شد: وقتی موشک‌ها به پرواز دربیایند، چین ممکن است ساکت بماند، اما آمریکا احتمالاً خودش را نشان خواهد داد.  ضعف محور چین در جنگ ایران، هشدار بود که هر اقدام چین علیه تایوان، به‌ویژه زمانی که ترامپ در کاخ سفید است، با واکنش تند آمریکا مواجه خواهد شد.  هرچند ترامپ خودش را صلح‌ساز معرفی می‌کند، اما وقایع ایران ثابت کرد که او برای نشان دادن پرستیژ آمریکا و وقتی یک متحد در خطر است، آمادگی دستور مداخله نظامی دارد.

پکن یک درس دیگر هم از جنگ گرفت.  قدرت آتش همچنان می‌تواند باعث پیروزی در جنگ شود. جنگنده‌ها و پهپادهای پیچیده و مدرن چین، ممکن است که هنوز حریف توانمندی مشترک آمریکا و اسرائیل نباشد، هرچند که می‌توانند اسکادران‌های اف-۱۶ تایوان را شکست دهند. نتیجه برای چین این است که می‌تواند از جنگ ایران درس عبرت بگیرد و ضعف‌هایی را که در حمایت محور در یک منازعه بالقوه وجود دارد، بپذیرد و بر سرعت خود بیافزاید، چراکه نمایش قدرت گسترده و غافلگیری همچنان ممکن است که تاب‌آوری را از بین ببرد و جلوی پشتیبانی آمریکا را بگیرد.

موضوع نگران‌کننده این است که هرچند رخدادهای اخیر خلیج فارس باید باعث نگرانی چین شود، اما واقعیت این است که غرور چین باعث می‌شود تا سیگنال‌های ناخوشایند را نادیده بگیرد و جنگ‌های سال‌های اخیر نشان می‌دهد که قدرت‌های تجدیدنظر خودشان را وارد جنگ‌هایی می‌کنند که توان پایان دادن به آن را ندارند. 

پکن ممکن است پافشاری کند که اقدام‌های اخیر در پاکسازی ارتش و کارزارهای ضدفساد و مشکلات لجستیکی، فقط مشکلات موقتی هستند و شبیه به مشکلاتی نیستند که در جنگ‌های روسیه و ایران عیان شد اما واقعیت این است که این الگو اثبات‌شده است: اعتمادبه‌نفس کاذب معمولاً باعث سوءمحاسبه می‌شود.  خطر پیش رو این است که تایوان به میز قمار بعدی تبدیل شود که یک خودکامه با حساب اینکه برنده است تمام دارایی‌اش را قمار کند و خیلی دیر بفهمد که وضعیت را اشتباه متوجه شده‌است.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
آخرین اخبار