| کد مطلب: ۳۸۹۰۴

وزیر خارجه واقعی ترامپ/استیو ویتکاف رفیق و هم‌بازی گلف ترامپ چطور به سخت‌ترین شغل دنیا رسید

ظهور چشم‌گیر استیو ویتکاف در صحنه جهانی، دیپلمات‌های حرفه‌ای آمریکا را مبهوت کرده و بخشی از وظایف مارکو روبیو، وزیر واقعی امور خارجه و مشاور موقت امنیت ملی را کم کرده است.

وزیر خارجه واقعی ترامپ/استیو ویتکاف رفیق و هم‌بازی گلف ترامپ چطور به سخت‌ترین شغل دنیا رسید

آیزاک استنلی بکر/تاریخ‌دان و روزنامه‌نگار برنده پولیتزر

تا پنج ماه پیش کمتر کسی خارج از حلقه‌های مشاورین املاک نیویورک می‌دانست چنین آدمی وجود دارد. ظهور چشم‌گیر استیو ویتکاف در صحنه جهانی، دیپلمات‌های حرفه‌ای آمریکا را مبهوت کرده و بخشی از وظایف مارکو روبیو، وزیر واقعی امور خارجه و مشاور موقت امنیت ملی را کم کرده است. روبیو با یک نقطه ضعف عظیم در این سمت قرار گرفت: او دوست دونالد ترامپ نیست. ویتکاف کاملاً هست. ۴۰ سال هست هم را می‌شناسند.

مرتب به باشگاه‌های متعدد گلف ترامپ می‌روند. ویتکاف به دنبال ترامپ وارد سرمایه‌گذاری در املاک شد؛ وارد کاری که هر دوی آنها را میلیاردر کرده است. وقتی ترامپ ورشکستگی، دو طلاق، دو استیضاح، دو سوءقصد و دو سوگند ریاست‌جمهوری را از سر می‌گذراند، ویتکاف کنار او ماند. حالا ترامپ از دوستش خواسته چندین مورد از خطرناک‌ترین مشکلات جهان را حل کند؛ مشکلاتی که چند نسل از رؤسای‌جمهور و دیپلمات‌های آمریکایی را شکست داده‌اند.

ویتکاف که ۶۸ سال دارد، نرم‌زبان‌تر از رئیس‌جمهور است اما مثل او اهل حرف‌های پرآب‌وتاب است. ‍ می‌گوید: «در سوریه موفق می‌شویم. خیلی زود درباره‌اش می‌شنوی. در لیبی موفق می‌شویم. به زودی می‌شنوی. در آذربایجان و ارمنستان موفق می‌شویم، آنجا که تقریباً خدا هم رهایش کرده بود و بلافاصله خواهی شنید. نهایتاً راه‌حلی برای ایران هم خواهیم داشت و برای روسیه و اوکراین.» ویتکاف فرصت اندکی برای یادگیری داشته؛ البته به نظر می‌رسد تاریخ طولانی ناکامی دیپلماتیک آمریکا در خاورمیانه مشخصاً خیلی برایش مهم نیست.

او مثل ترامپ کامل تراکنش‌گراست. از نگاه او، آیت‌الله خامنه‌ای و ولادیمیر پوتین و برخی دیگر، مستبدانی ماکیاولیست و بی‌رحم نیستند که گرفتار ایدئولوژی‌های عمیقاً خصمانه باشند و عمیقاً وابستگی احساسی به این ایدئولوژی‌ها داشته باشند؛ بلکه از نظر او آن‌ها مذاکره‌کنندگانی باهوش‌اند، مثل وکلای املاک بسیاری که او در کسب‌وکارش با آن‌ها مواجه بود و صرفاً به دنبال بهترین معامله ممکن هستند. به نظر می‌رسد ویتکاف میل پوتین به دیدار با او را نه نمایش تسلط که نشانه‌ای از علاقه واقعی رهبر روسیه به صلح می‌بیند.

او درباره اسرائیلی‌ها بدبینی بیشتری نشان داده. برای کسب توافق ماه ژانویه او به دیوید بارنی، رئیس موساد گفت اگر اسرائیل موافقت نکند، او باید به دوستانی جواب پس بدهد که بچه‌هایشان هیچ‌وقت از اسارت در غزه باز نخواهند گشت. ماه مارس، او در حالی دوحه را ترک کرد که باور داشت با حماس توافق کرده آتش‌بس تمدید شود اما حماس دوباره شرایط دیگری را پیشنهاد داد. آن زمان ویتکاف گفت: «شاید من اینجا گول خوردم.» یکی از نزدیکان یکی از رهبران کشوری در حاشیه خلیج[فارس] موضوع را این‌طور برای من توضیح داد که سرسختی این درگیری او را «تحقیر» کرد.

همان موقع‌ها بود که مقامات ایالات متحده شروع به گفت‌وگوی مستقیم با حماس کردند، برخلاف پروتکل‌های آمریکا. امتیازی که این گروه شبه‌نظامی این هفته داد، در فرایند مذاکره‌ای حاصل شد که اسرائیل کاملاً از آن کنار گذاشته شده بود. «بشارت بحبح» در این مذاکرات کمک کرد، رئیس گروهی که پیشتر به نام «عرب‌آمریکایی‌های طرفدار ترامپ» شناخته می‌شد. این تحولات کارشناسان قدیمی را شوکه کرد. آرون دیوید میلر، تحلیلگر و مذاکره‌کننده سابق وزارت خارجه در حوزه خاورمیانه در این باره ‍ می‌گوید به ویتکاف «قدرت استفاده از ابزارهایی داده شده که هیچ دولتی تابه‌حال از آن‌ها استفاده نکرده است. هیچ‌وقت ندیده‌ایم دولتی این‌قدر خودش را این‌طور از اسرائیل جدا کند.»

ویتکاف هیچ سابقه رسمی در روابط بین‌الملل ندارد. آموزش یا تجربه‌ای به عنوان دیپلمات هم ندارد. او در حال پیگیری مذاکرات برای توافق در مسائل متنوع و پیچیده است؛ از جنگ روسیه و اوکراین گرفته تا برنامه هسته‌ای ایران. برای این کار، اتکای سنگینی بر غریزه‌اش دارد، بر سابقه‌اش در مذاکرات املاکی و رفاقت شخصی‌اش با رئیس‌جمهور. ‍ می‌گوید در ماه‌های اخیر درباره درگیری‌های دنیا کتاب‌های بسیاری خوانده و مستندات بسیاری را در نتفلیکس تماشا کرده (شامل «نقطه عطف: جنگ ویتنام»). شبیه باوری که ترامپ درباره سیاست دارد، او هم به این باور رسیده که می‌تواند فقدان تخصص را به امتیازی برای خودش تبدیل کند و جایی که متخصصان ناکام مانده‌اند، موفق شود.

لیندزی گرام، سناتور جمهوری‌خواه از کارولینای جنوبی ‍ می‌گوید: «این ماجرا چیزی مثل این است که «آقای اسمیت به خاورمیانه می‌رود.» [بازی با عنوان فیلم «آقای اسمیت به واشنگتن می‌رود»، کمدی‌درامی ساخته فرانک کاپرا درباره مرد سیاست‌نشناس و خامی که ناگهان وارد دنیای سیاست شده تا به نبرد با فساد دولتی برود.]

خیلی‌ها به شانس موفقیت ویتکاف بدبین‌اند. تعجبی هم ندارد. گفته می‌شود بعضی دیپلمات‌ها که ترامپ خودش دستچین کرده، تحفظ عمیقی درباره روش ویتکاف دارند. وقتی ویتکاف از جلسه ماه مارس‌اش با پوتین بازگشت، کلیدنکته‌های کرملین را در مصاحبه‌ای با تاکر کارلسون، مجری سابق فاکس‌نیوز مطرح کرد و با این کار کهنه‌کاران سیاست خارجی ایالات متحده را بهت‌زده کرد.

او گفت پوتین «نمی‌خواهد شاهد این باشد که کلی آدم کشته شوند.» به نظر می‌رسید این نماینده ویژه، ادعاهای روسیه نسبت به مناطق شرقی اوکراین را تأیید می‌کند. اساس این ادعاها، همه‌پرسی‌های قلابی بودند که در سال ۲۰۲۲ در آن‌ها نمایش داده شدند. ویتکاف درباره جذابیت شخصی پوتین هم ذوق و شوق نشان داد و گفت بعد از اینکه در یک تجمع انتخاباتی، یک گلوله گوش ترامپ را  خراشید، رهبر روسیه مشغول «دعا برای دوستش» بوده است. ویتکاف سرراست و بی‌هیجان درباره پوتین گفت: «از او خوشم می‌آید.»

ویلیام بی‌تیلور جونیور، دیپلمات قدیمی و سفیر سابق ایالات متحده در کی‌یف است. او ‍ می‌گوید ویتکاف «به نظر حرف پوتین را بدون تردیدی می‌پذیرد. روس‌ها خیلی ماهر و حیله‌گرند. ویتکاف تجربه چندانی با آن‌ها ندارد، برای همین می‌شود از او سوءاستفاده کرد.» متحدان ویتکاف اما می‌گویند، او صرفاً دارد تملق را امتحان می‌کند؛ رویه‌ای که سنگ‌بنایی در سیاست خارجی ترامپ است.

نقش ویتکاف، تکرار برخی وظایف سیاست خارجی است که جرد کوشنر، داماد رئیس‌جمهور، در دولت اول ترامپ بر عهده داشت. این نقش بر چند فرض بناست: بهترین مسیر حل مناقشه‌های بین‌المللی نه نهادهای چندجانبه که ابرقدرت‌های دنیا هستند، با نمایندگی فرستادگان رهبران قدرتمند؛ ضروریات تجاری می‌توانند بر نفرت‌های باستانی غلبه کنند، خواه این نفرت‌ها قومی باشند خواه مذهبی و دیگر اینکه اهداف ایالات متحده اساساً عملگرایانه‌اند و خیلی مربوط به درست و غلط نمی‌شوند.

ویتکاف، رئالیستی است، طبق الگوی قدیمی هانس مورگنتاو. «براساس منافعی که به عنوان قدرت تعریف شده‌اند» فکر می‌کند؛ البته خودش طور دیگری می‌گوید: «من ایدئولوگ نیستم. یادت باشد من آن دیپلمات آماتورم.» از او می‌پرسم این حرف خودش است یا کس دیگری این‌طور گفته؟ می‌گوید: «حرف خودم است؛ ولی به شوخی می‌گویم.» بلند می‌خندد و ادامه می‌دهد: «دیپلماسی یعنی مذاکره. من همه عمرم مشغول این کار بوده‌ام.»

زندگی ویتکاف همیشه این‌طور نبود. او با خرید و فروش املاک معروف شد. این کار را هم خوب انجام داد و معامله‌های خرید حسادت‌برانگیزی داشت مثل خرید ساختمان «دیلی‌نیوز» و ساختمان «وولورس» در نیویورک. ثروتی خالصی به اندازه ۲ میلیارد دلار هم جمع کرد. ویتکاف هر چه در سوابق دیپلماتیک کم دارد، در داشتن اعتماد رئیس‌جمهور جبران می‌کند. دستیاران و دیگر متحدانش می‌گویند ترامپ به ویتکاف اعتماد دارد، چون او در کاری موفق بوده که رئیس‌جمهور برایش احترام قائل است، یعنی در پول‌درآوردن و نیز چون وفاداری ویتکاف مطلق است.

سوزی وایلز، رئیس دفتر کاخ سفید می‌گوید: «کسی مثل دونالد ترامپ آشنایان بسیار زیادی دارد، خیلی بیش از آنکه بشود حتی نام برد یا شمرد؛ اما فکر می‌کند خودش باشد می‌گوید دوستان واقعی خیلی کمی خارج از خانواده‌اش دارد و استیو در این جمع باید «اولی بین برابرها» باشد.» [اصطلاحی که سابقه‌اش به روم باستان برمی‌گردد، اشاره به فردی که رسماً عضوی برابر از یک جمع است اما به دلیل ویژگی‌های شخصی، به صورت افتخاری یا غیررسمی، جایگاه بالاتری برای او در نظر گرفته می‌شود.] چند ده نفر از دستیاران کاخ سفید، دیپلمات‌های فعلی و سابق و شرکای تجاری‌اش درباره او با من حرف زده‌اند. تصویری که آن‌ها از او ترسیم می‌کنند، مبارزی شاد اما غیرمعمول است، نوع تازه‌ای از دیپلمات برای رئیس‌جمهوری که نقش آمریکا را در جهان بازتعریف می‌کند.

دفتر ویتکاف در «بال غربی» کاخ سفید، برای کسی که میلیاردر است، اتاقی خالی به نظر می‌آید. به جز یک میز کار، یک میز جلسه ساده و یک صندلی که او کوله‌پشتی‌اش را روی آن می‌گذارد، چیز چندانی در اتاق نیست. تصاویر روی دیوار شامل یک تصویر از منظره‌ای روستایی است و به جز آن بیشتر عکس‌هایی از ترامپ. ترامپ با ویتکاف، ترامپ با نتانیاهو. ویتکاف در گفت‌وگویش با من از هر چیزی گفت. بخشی از متن مذهبی «هگاده» مربوط به عید پسح را برایم خواند؛ هنری کیسینجر را مقصر دانست که به خاطر پیشبرد برنامه‌های سیاسی ریچارد نیکسون، جنگ ویتنام را طولانی کرد (می‌گفت: «من بودم هیچ وقت نمی‌توانستم با خودم کناربیایم.») و ترامپ را آدم تاریخ‌بلدی خواند که فوق‌العاده مطالعه داشته است.

کراوات بنفش‌اش را کنار زد، دکمه‌های پیراهنش را باز کرد و دو گردنبند ستاره داوود را نشان من داد، یکی که متعلق به پدرش بوده و دیگری متعلق به پسر بزرگش، پسری که در سال ۲۰۱۱ در سن ۲۲ سالگی، در نتیجه مصرف بیش از حد مواد درگذشت. بعد از اینکه ایدن الکساندر [سرباز آمریکایی‌اسرائیلی ارتش اسرائیل که اسیر بود و اخیراً در نتیجه مذاکره مستقیم آمریکا با حماس، تحویل ایالات متحده شد] از اسارت برگشت، ویتکاف گردنبندی را که زمانی متعلق به پسرش بود، به او داد.

ویتکاف مدرک لیسانس علوم سیاسی دارد و مدرک حقوق، هر دو از دانشگاه هافسترا در لانگ‌آیلند. او اولین بار در دهه ۱۹۸۰ با ترامپ آشنا شد. آن زمان ویتکاف در دفتر حقوقی «درایر و تراب» در نیویورک کار می‌کرد و این دفتر، وکالت این غول املاک را در معاملاتش به عهده داشت. یک بار ویتکاف اواخر شب در یک اغذیه‌فروشی بوده که ترامپ وارد می‌شود، درحالی‌که هیچ پولی همراه نداشته. ترامپ ویتکاف را از دفتر حقوقی‌اش می‌شناسد و از او می‌پرسد که می‌شود یک ساندویچ گوشت و پنیر برایش حساب کند.

ویتکاف در مصاحبه‌ای که با تاکر کارلسون در ماه مارس داشت، این‌طور به خاطر می‌آورد که «می‌خواستم او باشم.» به همین خاطر او دست از کار حقوقی می‌کشد و وارد سرمایه‌گذاری در املاک می‌شود. ویتکاف با «جو لو» سرمایه‌گذار مالزیایی و چند سرمایه‌گذار دیگر شریک شد. یکی از این سرمایه‌گذاران هم «صندوق ثروت ملی ابوظبی» بود.

لو در سال ۲۰۱۸ به کلاهبرداری متهم شد. ویتکاف به خلافی متهم نشد. دو نمونه از همین صندوق‌های ثروت ملی، از کشورهای حاشیه خلیج[فارس] بودند که ویتکاف را از فاجعه مالی متعاقب پرونده لو نجات دادند. اولی همان صندوق ابوظبی بود که سهمش را از ملک مورد شراکت افزایش داد و سپس در سال ۲۰۲۳، «اداره سرمایه‌گذاری قطر» مستقر در دوحه، وارد معامله شد و کل ملک را خرید تا عملاً سهم ویتکاف را هم خریده باشد.

همین تراکنش‌هاست که باعث شده برخی از ویتکاف انتقاد کنند و بگویند که او مدیون قطر است؛ همان قطری که نقشی پیچیده در درگیری‌های کهنه منطقه دارد. قطر محل استقرار بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در خاورمیانه است و همزمان با ایران رابطه دارد؛ میزبان رهبران سیاسی حماس است و همزمان تعاملات گسترده با اسرائیل دارد، شامل میانجیگری در گفت‌وگوها با این گروه شبه‌نظامی. در همین حال قطر به نهادهای آمریکایی پول سرازیر می‌کند و به این طریق لطف و نفوذ حاصل کند. بذل و بخشش از این واضح‌تر نمی‌شود: نگاه کنید به بوئینگ ۷۴۷-۸ معروف به «قصر آسمانی» که ترامپ پذیرفته و به قول خودش «مجانی!» است.

رسانه «جوویش نیوز سیندیکت» [رسانه‌ای یهودی] در تیتری در ماه آوریل، به صراحت در این باره پرسید: «آیا قطر، متحد ایران، استیو ویتکاف، نماینده ترامپ را خریده؟» همکاران ویتکاف این انتقاد را رد می‌کنند و می‌گویند این تلاش مرتبطان راست‌گرای نتانیاهو است تا تلاش‌های دیپلماتیک ویتکاف را بی‌نتیجه کنند، چون طرفدار تقابل با ایران هستند. ویتکاف حاضر نشد درباره آن ماجرای شراکت نقل‌قولی ارائه کند اما این ایده که قطر او را خریده باشد، بسیار خشمگین‌اش کرد.

او برای نشان‌دادن جدی‌بودن حمایتش از اسرائیل از سفری به اسرائیل می‌گوید که در آن به همراه یک ژنرال اسرائیلی از شبکه تونل‌های حماس در غزه دیدن کرده است: «من با فرمانده ارتش جنوب در تونل‌ها بودم. این شبیه رفتار یک طرفدار قطر است؟ من کمربند مشکی دوبل «کراوماگا» دارم.» دوباره تأکید می‌کند: «کمربند مشکی دوبل.» [کراوماگا ورزشی رزمی و تهاجمی است که به ورزش نظامیان اسرائیلی معروف است] او ادامه می‌دهد: «من طرفدار قطر نیستم. من حقیقت‌گو هستم.»

درک اینکه ویتکاف چطور نماینده رئیس‌جمهور در همه چیز شد، نیازمند مطالعه شیوه گلف‌بازی ترامپ است. لیندزی گرام می‌گوید: «صبحانه می‌خورید و صبحانه هر چقدر ترامپ بخواهد طول می‌کشد. بعد گلف بازی می‌کنید و بعد ناهار می‌خورید.» گرام می‌گوید در این صبحانه و ناهار «درباره کلی چیزها حرف می‌زنید.» او می‌گوید در نمونه ویتکاف «کلی چیزها» شامل این بود که این دوست و هم‌بازی گلف ترامپ مایل است در دوره دوم احتمالی او خودش را چطور مشغول کند. بعد از اینکه در بهار ۲۰۲۴، نامزدی ترامپ برای حزب جمهوری‌خواه قطعی شد، صحبت‌های ناهار بعد از گلف شامل صحبت درباره نقش آینده ویتکاف هم می‌شد.

گرام گفت‌وگویی با ویتکاف حوالی آن زمان را تعریف می‌کند: «گفتم «می‌خوای برای سنا نامزد بشی؟» گفت «عمراً. می‌خوام برم تو خاورمیانه کمک کنم.»» ویتکاف نسبت به نقشی غیررسمی ابراز علاقه می‌کند و در نتیجه گرام برای او از جایگاه نماینده می‌گوید. به گفته گرام، ویتکاف در جواب می‌گوید: «فکر کنم به درد این کار می‌خورم. شاید نماینده خاورمیانه.» ترامپ نظرش را این‌طور می‌گوید: «آره، هر کاری که تو میخوای استیو.» ارادت ترامپ به ویتکاف تا حد زیادی حاصل وفاداری ویتکاف به اوست، وقتی شورش ۶ ژانویه ۲۰۲۱ در کپیتول رخ داد.

آن زمان خیلی از کسانی که زمانی متحد ترامپ بودند، دور رئیس‌جمهور را خالی کردند. توماس جی باراک جونیور، سرمایه‌دار و دوست ترامپ که حالا سفیر آمریکا در ترکیه است، در این باره می‌گوید: «استیو در بدترین ساعات زندگی‌اش کنار او بود. در آن دوران چهار ساله کناربودن از صحنه، بیشتر فکر می‌کردند او دیگر هیچ وقت رئیس‌جمهور یا اصلاً دیده نخواهد شد اما استیو کنار دونالد ماند.» در سال ۲۰۲۳، دادستان نیویورک پرونده‌ای به اتهام کلاهبرداری علیه خانواده ترامپ تشکیل داد. ویتکاف در آن دادگاه در جایگاه قرار گرفت و به نفع ترامپ شهادت داد. ماه سپتامبر، زمانی که دومین سوءقصد به جان ترامپ در باشگاه گلفش در وست پالم بیچ رخ داد، ویتکاف مشغول بازی با او بود. اولین نوه ویتکاف که سال پیش به دنیا آمد، «دان جیمز» نام گرفته، به یاد رئیس‌جمهور.

ترامپ هم به نوبه خودش دارد به ویتکاف پاداش می‌دهد. نقشی به او داده که محل ابرازی برای رفع ناراحتی‌های اوست. باراک این‌طور توضیح می‌دهد: «این برای او، پایان سفر بهبود خود و بازگشت است، با انجام کاری که تجاری نیست، مربوط به پول نیست و این به نوعی حفره بدهی را که او بابت پسرش احساس می‌کند، پر می‌کند.» ویتکاف رابطه خاصی با خانواده‌های گروگان‌ها[ی اسرائیلی] شکل داده است.

این انگیزه شخصی بخشی از تمایز دیدگاه ویتکاف است. این را کوشنر می‌گوید که این بار در دولت نیست اما به ویتکاف مشاوره داده. او می‌گوید ویتکاف «نمی‌ترسد که سرش داد بزنند.» گرام درباره منتقدان ویتکاف صریح‌تر حرف می‌زند: «من باشم به همه‌شان می‌گویم بروند گورشان را گم کنند. به این نخبگان سیاست خارجی. مگر شما درباره پوتین چه غلطی کردید؟ روش شما چه جوابی داد؟»

وقتی ویتکاف کارش را به عنوان نماینده شروع کرد، به عنوان «آدم خوبی» دیده می‌شد که «هیچ از هیچ سر در نمی‌آورد.» به عنوان یک تازه‌کار او به شکل عجیبی با اعتمادبه‌نفس به نظر می‌رسد و همزمان علاقه‌مند به شنیدن نظر تخصصی دیگران. تیم او فوق‌العاده کوچک است. او یک معاون دارد: مورگان اورتگاس، چهره حرفه‌ای با تجربه در امنیت ملی و افسر اطلاعاتی ذخیره نیروی دریایی ایالات متحده که در دولت اول ترامپ سخنگوی وزارت خارجه بود. جز این فقط چند دستیار دیگر دارد اما هر وقت بخواهد از منابع جامعه اطلاعاتی و نهادهای دیپلماتیک استفاده می‌کند. او بسیار به یک افسر ارشد سیا که روی خاورمیانه کار می‌کند هم علاقه‌مند شده. می‌گوید: «ما مثل یک گروه نیروهای ضربت ویژه‌ایم.»

بعد از جلسات حساس خارجی‌اش، او معمولاً با جمعی متغیر جلسه توضیحی دارد که اعضای احتمالی‌اش شامل رئیس‌جمهور، معاون اول، رئیس دفتر، مشاور امنیت ملی و دیگران‌اند. از خیلی‌ها مشورت گرفته، شامل متفکرین و رهبران سابق کشورها. برنارد هنری لوی، فیلسوف و فعال فرانسوی درباره اهمیت تقلای اوکراین به او گفته. در تلاش برای حل مسئله جنگ اسرائیل با حماس، ویتکاف حرف‌های کلینتون و تونی بلر، نخست‌وزیر سابق بریتانیا را شنیده است. جاناتان پاول، رئیس دفتر سابق بلر که حالا مشاور امنیت ملی نخست‌وزیر کی‌یر استارمر است، رابطی مهم شده است.

میریام ادلسون، پزشک اسرائیلی‌آمریکایی و حامی مالی ولخرج جمهوری‌خواهان، «دوست عزیز» ویتکاف شده است. اولین مأموریت دیپلماتیک ویتکاف حتی قبل از سوگند ترامپ بود. او به تیم رئیس‌جمهور وقت، جو بایدن کمک کرد آتش‌بس حاصل کنند و توافقی بر سر گروگان‌ها. لازمه‌اش این بود که با اسرائیلی‌ها محکم حرف بزنند. در ماه‌های پس از آن، دولت ترامپ اجازه داده نتانیاهو محاصره مرگبار و کارزار بمبارانش را در غزه پیش ببرد.

ترامپ تا پیشنهاد جابه‌جایی فلسطینی‌ها هم پیش رفته است. اعلام تشدید حملات از سوی اسرائیل هم با واکنش بی‌تفاوتی از سوی ویتکاف همراه شد. او می‌گوید رفتار حماس «چنان بد بوده که بی‌بی [نتانیاهو] در برخی شرایط خاص احساس کرده کار دیگری نمی‌تواند بکند.» می‌گوید هر گونه راه‌حل بلندمدت باید شامل «غیرنظامی‌شدن کامل» حماس باشد. رویکرد ویتکاف این نبوده که اسرائیل را محدود کند؛ بلکه او صرفاً نتانیاهو را دور می‌زند تا اهداف ترامپ را پیش ببرد، مثل مورد آتش‌بس با حوثی‌های یمن و آزادی الکساندر. این پیشرفت‌ها ناکامی اسرائیل در آزادی گروگان‌های باقیمانده را برجسته می‌کند.

این ناکامی باعث کلافگی ویتکاف بوده است و طبق گزارش‌ها به خانواده‌های گروگان‌ها گفته «اسرائیل دارد جنگ را طولانی می‌کند، با اینکه نمی‌بینیم چه پیشرفت دیگری با این کار حاصل شده.» به نظر می‌رسد برای ویتکاف، حمایت نخست‌وزیر اسرائیل به اندازه حمایت جامعه اسرائیلی مهم نیست. می‌گوید: «اگر به نظر افکار عمومی در اسرائیل نگاه کنی، نصف‌نصف هم نیستند و بیشترشان حامی خارج کردن گروگان‌ها هستند و توافقی حاصل از مذاکره برای این موضوع.» از او پرسیدم نظرش چیست که انتظار می‌رفته اسرائیل در گفت‌وگوها با حماس و حوثی‌ها باشد. او نگرانی از این بابت نداشت: «من این‌طور می‌فهمم که رئیس‌جمهور رئیس‌جمهور است و من دستورات او را دنبال می‌کنم.»

او به دستور رئیس‌جمهور در ماه فوریه به مسکو رفت تا به دنبال یک توافق باشد: روس‌ها مارک فوگل، معلم آمریکایی را آزاد می‌کنند و در مقابل رئیس یک باند رمزارز را که در زندانی در کالیفرنیا بود تحویل می‌گیرند. فوگل بابت آوردن ماریجوانای دارویی به روسیه در سال ۲۰۲۱ زندانی شده بود. وقتی کرملین را ترک می‌کرد و با مأموران سرویس امنیت دیپلماتیک سوار ماشین می‌شد، تلفنش زنگ خورد و جان رتکلیف، مدیر سیا به او گفت: «به نظر مشکلی داشته باشیم. الکساندر وینیک، آن رئیس باند، در مقابل بازگشت به روسیه مقاومت می‌کرد، چون نگران بود آن‌جا کشته شود.

رتکلیف به ویتکاف می‌گوید لازم است به اف‌اس‌بی، سرویس امنیتی روسیه خبر داده شود که این زندانی مخالفت دارد و هشدار داد که در نتیجه ممکن است مسکو تبادل را متوقف کند. ویتکاف از راننده می‌خواهد که با تمام سرعت براند. ویتکاف فکر می‌کرد اگر بتواند با فوگل سوار هواپیما شود و از حریم هوایی روسیه خارج شود، کرملین فرصت نخواهد داشت عقب بکشد. ویتکاف به هواپیما رسید و خودش را به عنوان فرستاده رئیس‌جمهور به فوگل معرفی کرد. اول نمی‌توانستند به این آسانی راه بیفتند. در فوریه مسکو، لازم بود یخ موتور هواپیما آب شود. او با بی‌صبری تماشاگر تمیزکردن بال چپ بود و بعد کارکنان دست کشیدند.

ویتکاف به همراهانش گفت: «فوگل را از هواپیما پیاده می‌کنند. عمداً فقط یک بال را درست کردند.» اما معلوم شد موضوع صرفاً ایرادی در ماشین یخ‌زدایی بوده. کار بال دیگر هم تمام شد و هواپیما، جت گلف‌استریم خود ویتکاف که برای سفرهای خارجی استفاده می‌کند، اجازه پرواز گرفت. وقتی رسیدند، در واشنگتن برف می‌آمد. ویتکاف می‌گوید: «این که مارگ فوگل با هواپیمای من آمد، بزرگترین نعمت زندگی من بود.» به لحاظ ژئوپلیتیک، این تبادل زندانی راه ارتباطی بین ویتکاف و پوتین گشود، آن هم در زمانی که ترامپ به دنبال توافقی برای پایان جنگ روسیه در اوکراین بود. این تبادل باعث بازنشانی گسترده‌تر وضعیت در رابطه با روسیه هم شد.

ویتکاف سه بار دیگر هم با پوتین دیدار کرد. به تنهایی این کار را کرد، بدون دیپلمات‌های حرفه‌ای، بدون یادداشت‌بردار و حتی بدون یک مترجم. این‌ها شرایط پوتین بودند و ترامپ از موافقت ویتکاف با آن‌ها حمایت کرد. ویتکاف نگرش ترامپ را این‌طور توضیح می‌دهد: «او می‌خواست با سفر من اطلاعاتی به دست بیاورد. او به من اعتماد داشت که گزارش خوبی به او بدهم. وقتی می‌گویم گزارش خوب منظورم این نیست که رنگ‌بندی یا سایه‌گذاری شده. منظورم توصیف دقیقی از اتفاقاتی است که افتاده تا او بتواند قضاوت کند.» ویتکاف می‌گوید کار او این بوده که «تقریباً یک مأمور اطلاعاتی فعال» برای ترامپ باشد: «منظورم این است که مخفیانه نه.»

ویتکاف می‌پذیرد که توافق برای پایان جنگ سه‌ساله، یعنی همان چیزی که ترامپ وعده داده بود در روز اول دولت دومش حاصل کند، همچنان دور از دسترس است. او هم مسکو و کی‌یف را مقصر می‌داند و صراحتاً درباره نقش‌شان می‌گوید: «۵۰ – ۵۰». واشنگتن در تلاش است هر دو طرف را به سمت راه‌حلی ببرد که شامل تقسیم مشتی از مناطق شرقی اوکراین می‌شود، به نحوی که مسکو کریمه را کنترل کند – که در سال ۲۰۱۴ غیرقانونی تصرفش کرد - و نیز لوهانسک و دونتسک را؛ اما در مقابل مسکو بپذیرد که خارکیف و زاپوریژیا را برای اوکراینی‌ها رها کند. مقامات ایالات متحده دلیل خوبی دارند که باور کنند می‌توانند مسکو را به این قانع کنند: چون این با ایده‌ای که پوتین مطرح کرد چندان متفاوت نیست.

ویتکاف علی‌رغم دعوت مکرر، به کی‌یف نرفته است. مقامات آمریکا می‌گویند این تصمیم حاصل پیچیدگی رفتن به آن‌جاست و نیز حاصل اینکه این نماینده می‌تواند تصاویر ماهواره‌ای صدمات را بررسی کند؛ اما این غیبت او کارشناسان قدیمی حوزه روسیه را مبهوت کرده است، از جمله مایکل مک‌فال، سفیر سابق آمریکا در مسکو. او می‌گوید باید یک فرستاده با هر دو طرف، هم مسکو و هم کی‌یف صحبت کند: «بیخودی نیست که به این می‌گویند دیپلماسی رفت‌وبرگشت.» اوایل کار، کیت کلاگ، دستیار سابق مایک پنس در دوره معاون اولی‌اش نماینده ویژه برای اوکراین و روسیه شده بود اما حالا او فقط طرف اوکراینی مذاکره را مدیریت می‌کند.

اگر تلاش‌ها برای صلح روسیه و اوکراین دقیقاً طبق برنامه پیش نرفته، ویتکاف خوش‌بینی بیشتری در گفت‌وگوهای هسته‌ای با ایران پیدا کرده. می‌گوید: «با ایران شاید دیگر داریم به نتیجه می‌رسیم. آن پرونده‌ای که به نظر پیچیده‌ترین می‌رسد، ممکن است محتمل‌ترین هم باشد.» مقامات فعلی و سابق آمریکا و اسرائیل، شامل دیپلمات‌های ارشد هماهنگ با ترامپ در منطقه، درباره نیات ترامپ ابراز تردید می‌کنند. وندی شرمن، معاون وزارت خارجه در دوران اوباما، به عنوان مذاکره‌کننده ارشد در توافق ۲۰۱۵ با ایران کار کرد.

او انتقادها به رویکرد ویتکاف را چنین خلاصه می‌کند که عباس عراقچی، وزیر خارجه جدید ایران «هر چیزی را که می‌شود درباره این موضوع می‌داند و انگلیسی را هم مسلط صحبت می‌کند.» شرمن که دو دولت بایدن هم معاون وزیر خارجه شد می‌گوید: «اگر کاملاً در اوج آمادگی نباشید، او از شما کلی جلوتر خواهد بود.» او می‌گوید ویتکاف لقمه گنده‌تر از دهانش برداشته: «این آدمی است که با پوتین به‌تنهایی ملاقات کرد. این هوشمندانه است؟ من کاملاً طرفدار دیدگاه‌های تازه هستم اما مذاکره برای توافق تجاری با مذاکره با ایران یکی نیست.»

ویتکاف به نوبه خود اصرار دارد که ایران امتیازاتی تاریخی خواهد داد. می‌گوید: «آن‌ها در نقطه بحرانی هستند. در این نقطه آدم‌ها تصمیم می‌گیرند.» اما درس‌هایی که خود او از معاملات املاک گرفته می‌گویند واشنگتن هم باید چیزهایی را فدا کند. او می‌گوید در نقش جدیدش به عنوان مذاکره‌کننده، درس‌هایی را که از کسب‌وکارش گرفته، «همه‌جا» می‌بیند؛ «چون توافق یعنی پیداکردن راهی که کار را برای همه به نوعی مساوی کنی. بخش مهمی از این یعنی فهمیدن هر دو طرف و فهمیدن اینکه چه چیز لازم است تا هر دو طرف پای میز بیایند. بعدش هم فهمیدن اینکه چطور موضوع بحث بین دو طرف را محدود کنی. همه زندگی کار من این بوده.»

گاهی معلوم نیست ویتکاف به دنبال چیست. اوایل می‌گفت واشنگتن اجازه غنی‌سازی محدود را می‌دهد و تهران هم گفت با این موضع می‌شود مذاکره کرد. بعد حرفش را عوض کرد و گفت هر توافقی نیازمند برچیدن کامل غنی‌سازی خواهد بود. یک مقام ارشد اسرائیل نسبت به پذیرش شرایط واشنگتن از سوی تهران ابراز تردید می‌کند اما ویتکاف را تحسین می‌کند و می‌گوید: «اگر کسی باشد که بتواند به توافق برسد، او ویتکاف است.» مقامات کشورهای متحد آمریکا که با دقت حرف می‌زدند، ویتکاف را خوش‌برخورد و پرانرژی توصیف می‌کنند.

می‌گویند رابطه‌اش با رئیس‌جمهور به سود اوست. همتایانش متوجه هستند که به نظر او مستقیم با فرمانده کل قوا حرف می‌زند. تیم کوچکش برایشان گیج‌کننده است، چون هماهنگی را سخت‌تر می‌کند. مواضع علنی‌اش درباره پوتین هم نگران‌شان کرده. یک مقام اروپایی می‌گوید: «قرار نیست حتماً دانشجوی تاریخ روابط بین‌الملل باشد اما معلوم نیست متوجه باشد پوتین چه می‌خواهد یا چطور کارش را پیش می‌برد.»

از ویتکاف پرسیدم جایگاه خود را در تاریخ چطور می‌بیند. آیا هیچ وقت با خودش به این فکر می‌کند که سنگین‌وزن‌های دیپلماسی مثل هنری کیسینجر، جیمز بیکر و ریچارد هلبروک روی چیزهایی کار کرده‌اند که حالا او مشغول‌شان است. او در جواب گفت کیسینجر تحسین و احترامی در او برنیانگیخته: «خیلی چیزها درباره کیسینجر دیدم.» یکی از جزئیاتی که درباره کیسینجر یاد گرفته این بود که کیسینجر در جایگاه مشاور امنیت ملی، نیکسون را قانع می‌کند که پیش از انتخابات ۱۹۷۲ جنگ ویتنام را تمام نکند، چون این درگیری اهرم قدرتی در دست اوست برای انتخاب مجدد. ویتکاف با انزجار می‌گوید: «همه چیز را فروخت.» می‌پرسم در کار دولتی چه چیز بیش از همه غافلگیرش کرده و او بلافاصله جواب داد: «رسانه‌ها.» هفته پیشترش، نیویورک پست، روزنامه‌ای که روپرت مرداک خریده، نقد تندی درباره سابقه کار او نوشته بود و گفته بود لقمه بزرگ‌تر از دهانش برداشته. ویتکاف می‌گوید این انتقاد به او برمی‌خورد: «خوشش نمی‌آید مادرش حرفی بخواند که نامهربانانه است.»

تصویر عمومی این نماینده ویژه برای کاخ سفید هم مهم است. وقتی شروع به کار روی این گزارش کردم، بدون درخواست، از طرف چندین مقام ارشد، تعریف و تحسین درباره ویتکاف دریافت کردم. یک سخنگو حرف‌های معاون اول جی دی ونس را برایم فرستاده که می‌گوید منتقدین ویتکاف «هیچ درباره‌اش نمی‌دانند و فقط به این خاطر به او حمله می‌کنند که برخلاف بیشتر دیپلمات‌ها، او در خدمت مردم آمریکاست.» کاخ سفید موضعی هم از روبیو برایم فرستاد. به شکل سنتی، روبیوی وزیر خارجه باید نماینده واشنگتن می‌بود، در روابط سطح بالا و بحث‌های مهمی که حالا به جایش ویتکاف پیش می‌برد.

روبیو گفته: «من و استیو رابطه کاری قوی داریم، بر اساس احترام متقابل و تعهد مشترک به پیشبرد دستور کار سیاست خارجی رئیس‌جمهور ترامپ. ویتکاف هم پاسخ تعریف‌های روبیو را می‌دهد: «رابطه من با مارکو فوق‌العاده است.» اما رابطه‌ای که بیشتر از همه اهمیت دارد، رابطه با رئیس‌جمهور است. رئیس‌جمهور هم نه‌فقط درباره مسائل ژئوپلیتیک که درباره گستره وسیعی از موضوعات نظر ویتکاف را می‌پرسد. درباره سیاست حرف می‌زنند؛ درباره تعرفه‌ها حرف می‌زنند؛ درباره گلف حرف می‌زنند. زک، یکی از پسران ویتکاف، با پسرهای رئیس‌جمهور شریک است.

از او می‌پرسم انتظار دارد چقدر در این سمت بماند؟ او هیچ تاریخ پایانی در ذهن ندارد. بعد از پوشش رسانه‌ها، بیشترین تعجب او از این بوده که چقدر لذت می‌برد که در صحنه جهانی بندبازی کند. می‌گوید: «سیر نمی‌شوم. خب گاهی شکایت می‌کنم. به دوست‌دخترم می‌گویم «خدایا، اصلاً بیا یک قایق بگیریم و برویم دور شویم» اما به نوعی واقعاً این را نمی‌خواهم.

این کار واقعاً خیلی باارزش است.» یک بار وقتی در پایان مهمانی «روز استقلال اسرائیل» که ویتکاف سخنران اصلی‌اش بود، از او خداحافظی می‌کردم، به من گفت همان جا دعوت شده تا پیش از بازگشت به خاورمیانه به سفرای سازمان ملل متحد در نیویورک وضعیت را توضیح دهد. بعد من را نزدیک کشید و آرام در گوشم حرف زد. به من تضمین داد: «واقعاً حالی‌مان هست داریم چه کار می‌کنیم؟»

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
آخرین اخبار