۵ درس هستهای از توافق برجام
توافق زمانی رخ میدهد که همه طرفها احساس کنند برنده هستند. این نتیجه در صورتی رخ میدهد که مذاکرهکنندگان مواضع محترمانهای داشته باشند و اهدافشان استراتژیک باشد.

1 بحث درباره برنامه هستهای به یک سوال اساسی ختم میشود و آن این است که ایران چه میزان اورانیوم مورد نیاز برای ساخت بمب میتواند تولید کند و تا چه میزان سریع؟ برنامه هستهای ایران در مقایسه با ده سال پیش، بسیار متفاوت شده است. حالا ایران اورانیوم غنیشده بسیار بیشتری در اختیار دارد. بنابراین قاعدتاً خواسته آمریکا این خواهد بود که برنامه هستهای ایران به عقب و به نقطهای برگردد که قبل از امضای برجام بود.
آنچه که دانشمندان ایرانی آموختهاند قابل نابودشدن نیست. بنابراین نظارت و بازرسی اهمیت بسیار بیشتری نسبت به زمان برجام دارد. اگرچه ارزیابی جامعه اطلاعاتی آمریکا میگوید که ایران به دنبال ساخت بمب نیست، اما در همین گزارش تاکید شده که بحثهای داخلی زیادی در ایران درباره لزوم ساخت بمب مطرح میشود. بنابراین قاعدتاً این توافق باید به گونهای باشد که در صورت تصمیم ایران برای سخت بمب، آمریکا و متحدانش هشدارهای اولیه را دریافت کنند.
2 دانش یعنی قدرت. در نتیجه هر معاملهای با ایران باید براساس فهم فنی از تولید مواد هستهای باشد و تفاوتش با برنامه چرخه غیرنظامی سوخت هستهای استوار باشد. مسلماً دو طرف درباره مسائل فنی مذاکرات مفصلی خواهند داشت. بحثهای هستهای در برجام براساس مفهوم «زمان گریز هستهای» بود. اما حالا با توجه افزایش تجربه و قابلیتهای ایران در برنامه هستهای، شاید زمان گریز هستهای نیر ساختار مناسبی برای مذاکرات جاری نباشد.
با این حال تیم مذاکرهکننده آمریکا مجبور است تکنیکهای مذاکره فنی را به کار بگیرد تا اطمینان حاصل کند مفهومی جایگزین زمان گریز هستهای در این مذاکرات مد نظر قرار بگیرد. برای تحقق این هدف، دانش فنی بسیار ضروری است. فهم تواناییها و واقعیتهای عملیاتی برنامه غنیسازی ایران نکتهای کلیدی در تصمیمگیری درباره میزان حفظ قابلیتهای هستهای ایران است.
3 تعداد بیشتر، قدرت بیشتر میآورد. در برجام، آمریکا بعلاوه سه کشور اروپایی، چین و روسیه و آلمان با ایران مذاکره میکند. این ترکیب میزانی از اهرم فشار بر ایران تحمیل میکرد. از نظر ایران، مشارکت اروپاییها هنوز هم اهمیت دارد چراکه تحریمهای آمریکا بر ایران تجارت این کشور را به اروپاییها مختل کرده است. اگر اروپاییها بر سر میز مذاکره نباشند، ایران در ارزیابی منافع عملی از توافق، دچار مشکل خواهد شد. علاوه بر این، این کشورها توان فنی بیشتری به مذاکرات تزریق خواهند کرد. این مشارکت در برجام نیز وجود داشت.
علاوه بر این، یک اتحاد چندملتی پکپارچه در زمان اجرای توافق بسیار مفید خواهد بود. علاوه بر این، گسترش دامنه طرفهایی که حامی مذاکرات و اجرای توافق هستند بسیار اهمیت دارد. عمان، مذاکرات را تسهیل کرده است. نروژ، قزاقستان، کرهجنوبی و ژاپن حمایتهای مهمی صورت دادهاند و بسیاری از کشورها به لحاظ مالی و فنی از تلاشهای آژانس برای بازرسی و نظارت بر برنامه هستهای ایران حمایت کردهاند.
4 نباید به دنبال «یا همه چیز یا هیچ چیز» بود. میگویند در مذاکره، هیچ چیزی مورد توافق نیست تا همه چیز مورد توافق نباشد. وقتی کار به مذاکرات هستهای با ایران میرسد، این اصل میتواند بیش از آنکه مفید باشد، مضر باشد. بنابراین هیچ ایرادی ندارد که برخی ترتیبات فنی تا زمانی که به اجرای تعهدات آسیب نمیزنند، بدون توافق باقی بمانند. در دوران مذاکرات برجام نیز برخی مسائل بدون راهحل به حال خود رها شدند.
برای مثال در پاراگراف 59 ضمیمه یک، اشاره شده که مقداری از سوخت مورد نیاز رآکتور تحقیقاتی تهران میتواند در داخل ایران تولید شود و این میزان در ذخایر سوخت ایران محاسبه نخواهد شد. بنابراین بهتر است که اصول استراتژیک نخست مورد توافق قرار بگیرند چراکه برای یافتن راهحل برای جزئیات باید وقت زیادی صرف کرد.
5 همه طرفها باید برنده باشند. توافق زمانی رخ میدهد که همه طرفها احساس کنند برنده هستند. این نتیجه در صورتی رخ میدهد که مذاکرهکنندگان مواضع محترمانهای داشته باشند و اهدافشان استراتژیک باشد. اگر هدف نهایی آمریکا این باشد که از بیثباتی و وقوع مسابقه تسلیحاتی در خاورمیانه جلوگیری کند، در این صورت توافق قابل دسترس خواهد بود. ایران نیز اعلام کرده است مایل است برخی از اجزای برنامه هستهایاش را به عقب برگرداند. چنین توافقی یک بار حاصل شده و میتواند دوباره حاصل شود.