زمان با هم بودن
باید باور کنیم که همیشه و در همه حال و بهخصوص در شرایط فعلی، «با هم بودن» بهتر از «بیهم بودن» و یا «بر هم بودن» است.

بگذارید نوشتهام را با سخنی ناب از فردریش هگل، فیلسوف آلمانی، آغاز کنم که گفت: «تاریخ جهان با ایران آغاز میشود» و نزدیک به سه قرن بعد فیلسوف ایرانی، زندهیاد سیدجواد طباطبایی، سالها تلاش کرد که نظریه ایرانشهری را با بسط و تبیین این جمله طلایی، بر دیواره ایران بزرگ حک کند. ما ایرانیان روزگار غریبی داشتهایم و فرازوفرودهای بیشماری را پشت سر گذاشتهایم.
کامیابیها و ناکامیهای بزرگی را تجربه کردهایم. اما هر وقت در یک بزنگاه تاریخی، فرصت کردهایم که حقیقت ذاتی خود را نشان دهیم، منظرههای پرشکوهی از نجابت٫ فداکاری، زیبایی و اخلاق را هم به نمایش گذاشتهایم و الماسهای درخشان و گرانبهایی را از گنجینه پنهان و رسوبگرفته خود بیرون ریختهایم.
حقیقت این است که مردمان این مرز و بوم را که طباطبایی ایرانشهرش مینامید، نباید از روی رفتار روزمرهشان قضاوت کرد که ممکن است همه نوع بداخلاقی و بیپروایی هم از آنها سر بزند. بلکه باید بر حسب آن چیزهای والایی داوری کرد که در فرازوفرودها و گردنههای تاریخی از آنها سر میزند. آنجا که در میادین ایثار و ازخودگذشتگی و همدلی و استقامت در برابر سختیها و پیگیری آرمانهای بلند انسانی هرکدامشان در شکل یک قدیس راستین ظاهر میشود و باز به قول هگل: «در زیر هر وجب از خاک ایران مردی در خون خفته است که از هستی این سرزمین پاسداری کند.»
بگذریم... در یکسال اخیر و با روی کار آمدن پزشکیان و سپس برآمدن ترامپ، روزگار همیشه غریبِ ما ایرانیان روزبهروز غریبتر هم شده است؛ بهخصوص این روزها که سخن از مذاکره ایران و آمریکاست.
روزگاری شده است که همه بیقرارند و به نظر میرسد همهکس به این موضوع علاقه نشان میدهند و توجه دارند و هرکس میخواهد نظرش را بهگونهای ابراز کند و احساسش را نشان بدهد. اما بهواقع معلوم نیست که آیا این، همه ما، با اینهمه هیجان و علاقه برای ابراز عقیده و اظهارنظر آیا بیشتر مایلیم که با این ابرازنظر، افکار و عقاید خود را از دیگران جدا کنیم و خود را تافتهجدابافته بنمایانیم یا نه، مایلیم به این ترتیب به یک نوع توافق و تفاهم عمومی دست پیدا کنیم؟
به نظرم، امروز همه باید به این نکته توجه کنیم که:
هرچند آینده این ملک و ملت به طور کلی ژرفابی به نظر میرسد و تاحدودی مبهم و ناروشن است؛ اما در هر حال و در هر شرایط یک چیز کاملاً روشن و مسلم است که تحت هیچ شرایط و مقتضیاتی و با کسب هر نوع پیروزی و برکات و غنایم و نفایس و یا بهرغم هر نوع شکست و کاستی و قحطی و تلخی، ما ایرانیان، مردمان این ایرانشهر، ایرانشهری که به قول طباطبایی همیشه و در همه حال و در همه ادوار تاریخی تداوم اندیشه و فرهنگ ایرانی بوده است و خواهد بود، نباید وحدتمان را بهعنوان کل یکپارچه ایران و تحت لوای ملت بزرگ ایران از دست بدهیم و باید باور کنیم که همیشه و در همه حال و بهخصوص در شرایط فعلی، «با هم بودن» بهتر از «بیهم بودن» و یا «بر هم بودن» است؛ که به قول سعدى بزرگ:
مورچگان را چو بود اتفاق
شیر ژیان را بدرانند پوست