سایه ترامپ بر نگاه به شرق / آیا چین در مقابل فشار واشنگتن برای قطع مراودات تجاری با ایران مقاومت خواهد کرد؟
به نظر میرسد که ایران، روسیه و چین بار دیگر بتوانند راههایی برای فرار از فشارهای دولت آمریکا پیدا کنند، مگر اینکه اتفاق غیرمنتظره و عجیبی رخ دهد و آمریکا و چین بتوانند به یک توافق جامع دست پیدا کنند که در قالب آن خرید نفت ایران توسط چین متوقف شود.

ایران و آمریکا در دوره دوم ریاستجمهوری دونالد ترامپ، بار دیگر در مسیر رویارویی جدی با یکدیگر قرار گرفتهاند. دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا در نخستین روزهای کارش در کاخ سفید، بخشنامهای را برای ازسرگیری سیاست دوره نخست خودش علیه ایران، موسوم به سیاست فشار حداکثری، امضا کرد.
هرچند تحریمها علیه ایران میتواند جنبههای متعددی داشتهباشد، اما مهمترین مسئله برای آمریکا محدود کردن فروش نفت ایران است و چین مهمترین خریدار نفت ایران محسوب میشود. چین همواره اعلام کردهاست که تحریمهای یکجانبه آمریکا را به رسمیت نمیشناسد و خرید نفت از ایران را اقدامی مشروع و قانونی میداند.
چین در طول یک دهه پس از توافق هستهای به روابط نزدیک تجاری و اقتصادی با ایران ادامه دادهاست و در عین حال در قالب سازمانهای منطقهای و بینالمللی جدید از جمله سازمان همکاری شانگهای و گروه بریکس با ایران همکاری میکند. از سال ۱۳۹۹ تاکنون، چین به تنهایی بخش عمده صادرات نفت و میعانات گازی ایران را خریداری میکند و تقریباً به تنها منبع درآمد ارزی ایران تبدیل شدهاست. چین در چارچوب مذاکرات ایران و ۱+۵ هم یکی از طرفهای گفتوگوهایی بود که نهایتاً به توافق برجام منجر شد، با این حال حضور چین در این مذاکرات چندان تعیینکننده نبود.
اما امروز نقش چین برای ایران از هر زمان دیگری با ارزشتر شدهاست، وابستگی کامل درآمدهای ارزی ایران به رعایت نشدن تحریمهای آمریکا توسط چین، باعث شدهاست که نقش چین در اقتصاد ایران به یک نقش حیاتی و غیرقابل جایگزین تبدیل شود. چنین شرایطی به لحاظ بالقوه باعث میشود که طرف چینی چندان تمایلی به حل و فصل مسائل میان ایران و غرب نداشتهباشد، چراکه عادی شدن روابط ایران و غرب و رفع بالقوه تحریمهای آمریکا، میتواند ایران را از زیر سایه چین خارج کند و گزینههای ایران را برای فروش نفت و واردات کالا به شکل چشمگیری افزایش دهد.
گزارشهای زیادی از سوی رسانههای غربی در خصوص تخفیف چشمگیر ایران به چین در فروش نفت خام به چین وجود دارد، به نظر میرسد که چینیها نهتنها علاقهای به از دست دادن نفت با تخفیف ایران ندارند، بلکه استمرار واردات نفت خام ایران را به عنوان ابزاری برای تنوع در سبد انرژی خود میدانند که باعث میشود در شرایط رویارویی بالقوه میان چین و آمریکا، وابستگی کمتری به منابع انرژی کشورهای متحد غرب داشتهباشند.
اولویتهای ترامپ
مشخص نیست چین در چهار سال ریاستجمهوری ترامپ تا چه اندازه بتواند بازیگر اثرگذاری در روابط ایران و غرب باشد. مشکلات پکن و واشنگتن چندان بزرگ و متعدد است که پرونده ایران در روابط دوجانبه چین و آمریکا از اولویت چندان بالایی برخوردار نیست. آمریکا نزدیک به دو دهه است که چین را به عنوان نخستین تهدید امنیت ملی خود تلقی میکند و مجموع سیاست خارجی آمریکا بر مبنای مهار چین و مقابله با گسترش نفوذ چین در آسیا و فراتر از آن تعریف میشود.
هرچند گرفتاریهای آمریکا در نقاط مختلف جهان، بهویژه خاورمیانه و به تازگی در جنگ روسیه علیه اوکراین، باعث شدهاست تا واشنگتن همچنان از تمرکز کامل توانش برای مقابله با چین ناتوان باشد، اما تمامی اسناد امنیت ملی و دفاعی آمریکا، اولویت راهبردی واشنگتن را تمرکز توان در شرق آسیا و مقابله با گسترش نفوذ پکن تعریف کردهاند.
در چنین شرایطی بعید است که آمریکا حاضر باشد به چین در پرونده ایران نقش قابل ملاحظهای بدهد. حتی زمانی که چین به عنوان واسطه آشتی ایران و عربستان سعودی ایفای نقش کرد، رسانهها و تحلیلگران آمریکایی این مسئله را نشانهای از شکست سیاستهای خاورمیانهای آمریکا و کاهش نفوذ آمریکا در منطقه ارزیابی کردند.
تردیدی وجود ندارد که دولت ترامپ تمام تلاش خود را به کار خواهد برد تا در مقابل مراودات تهران و پکن مانع ایجاد کند، چراکه واشنگتن هر دو طرف را به عنوان دولت متخاصم تعریف میکند. مشخص نیست چین تا چه اندازه در مقابل فشارهای احتمالی دولت آمریکا مقاومت کند، اما آنچه مشخص است برای پکن تسلیم در مقابل فشار آمریکا در مورد ایران میتواند به مسئلهای حیثیتی تبدیل شود. در واقع رابطه با ایران برای چین بخشی از تعریف مفهومی نظام جهانی چندقطبی است که در آن آمریکا تعیینکننده روابط خارجی دیگر کشورها نیست.
ایران سهم قابل توجهی از تجارت خارجی چین را به خود اختصاص نمیدهد. با توجه به آمار، تجارت غیرنفتی میان ایران و چین حدود ۳۰ میلیارد دلار در سال است. با فرض صادرات سالانه ۴۰ میلیارد دلاری نفت خام ایران به چین، مجموع مراودات تجاری دو کشور در بهترین حالت به ۷۰ میلیارد دلار میرسد. این عدد نزدیک به یک درصد از کل تجارت چین است که در مقابل عدد ۶ هزار میلیارد دلاری تجارت خارجی چین، عدد چندان قابل توجهی محسوب نمیشود. مراودات تجاری چین و آمریکا نزدیک به ۷۰۰ میلیارد دلار است که حدود ۱۰ برابر کل مراودات تجاری ایران و چین به شمول نفت در بهترین شرایط است.
کاهش چشمگیر صادرات نفت ایران به چین
براساس آماری که پاییز امسال از سوی شرکتهای رصد نفتکش منتشر شدهبود، ایران روزانه یک میلیون و ۷۰۰ هزار بشکه نفت به چین صادر میکرد. این صادرات در طول ماههای گذشته با توجه به اعمال فشارهایی از سوی آمریکا تغییر کردهاست. در روزهای پایانی ریاستجمهوری جو بایدن، گروه بنادر شاندونگ در استان شاندونگ در شرق چین، اعلام کرد که دیگر اجازه پهلوگیری نفتکشهای تحریمشده توسط آمریکا را نخواهد داد. دلیل اصلی تصمیم نهادهای چینی برای توقف پذیرش نفتکشهای تحریمشده ایران و روسیه از پهلوگیری در استان شاندونگ فاش نشدهاست.
گروه بنادر شاندونگ، یک شرکت متعلق به دولت مرکزی چین است. براساس آماری که شرکتهای رصد نفتکش اعلام کردهاند، این تحولات باعث شدهاست تا صادرات نفت ایران به چین از نزدیک به دو میلیون بشکه در پاییز به نزیک یک میلیون بشکه در زمستان کاهش پیدا کند. براساس آماری که موسسه کپلر منتشر کردهاست، درحالیکه صادرات نفت ایران به چین در ماه اکتبر به حدود یک میلیون و ۸۰۰ هزار بشکه نفت در روز رسیدهبود، در ماه ژانویه این رقم به کمتر از ۸۰۰ هزار بشکه در روز رسید.
تانکر ترکرز تخمین متفاوتی ارائه دادهاست و بر اساس آمار تانکر ترکرز صادرات نفت ایران از یک میلیون و ۷۰۰ هزار بشکه در روز در ماه نوامبر ۲۰۲۴ به حدود یک میلیون و ۱۰۰ هزار بشکه در روز در ماه ژانویه رسیدهاست. تصمیم گروه بنادر شاندونگ برای توقف صدور مجوز پهلوگیری به نفتکشهای تحریمشده، فقط ایران را تحت تاثیر قرار نداد، بلکه روسیه نیز که تعداد بسیار زیادی از نفتکشهای حامل نفت خامش تحت تحریم آمریکا قرار گرفتهاند نیز از این تصمیم متاثر شد.
به نوشته رویترز، با تشدید تحریمهای آمریکا علیه نفتکشهای روسی موسوم به ناوگان سایه، قیمت اجاره نفتکش برای صادرات نفت روسیه به چین، با توجه به ریسک بالا برای نفتکشها و سختتر شدن دسترسی به نفتکشهای تحریمنشده، به شدت افزایش پیدا کردهاست؛ تا جایی که این تحریمها بین ۳ تا ۵ دلار در هر بشکه به قیمت نفت خامی که از سوی روسیه به چین صادر میشود، اضافه کردهاست.
ایران و روسیه مجموعاً نزدیک به ۴۰ درصد از ۱۱ میلیون بشکه نفت مصرفی در روز توسط چین را تامین میکنند. در عین حال ۳۶ درصد از نفت خام مصرفی توسط هند هم توسط روسیه تامین میشود. بر اساس آمار موسسه کپلر، دولت جو بایدن در روزهای آخر، نزدیک به ۴۲ درصد از نفتکشهایی را که نفت خام روسیه را جابهجا میکنند، تحریم کردهاست.
البته کاهش عرضه و افزایش قیمت نفت خام در چین برای استفاده توسط پالایشگاههای مستقل، باعث شدهاست روشهای تازهای برای دور زدن تحریمها توسط ایران، روسیه و چین به کار گرفتهشود. بر اساس تازهترین گزارش رویترز به نقل از دو موسسه رصد صادرات نفت ورتکسا و کپلر، نفتکشهای تحریمشده اخیراً به بنادر دیگر استان شاندونگ روی آوردهاند که تحت مدیریت شرکت دولتی گروه بنادر شاندونگ نیستند. از جمله پایانه نفتی دونگئینگ در استان شاندونگ که توسط هلدینگ غیردولتی بائوگانگ اداره میشود و پایانههای دیگر این هلدینگ از جمله کینگدائو، ریژائو و یانتایی اکنون به مقاصد اصلی نفتکشهای حامل نفت ایران و روسیه تبدیل شدهاند.
همزمان با اینکه دولت آمریکا فشارهای خود را برای محدود کردن صادرات نفت ایران و روسیه به چین افزایش میدهد، قطعاً این سه کشور نیز تلاش خواهند کرد تا راههایی را برای دور زدن این فشارها و محدودیتها پیدا کنند. در طول سالهای گذشته فرازونشیبهای زیادی در میزان صادرات نفت ایران شکل گرفتهاست، اما بر اساس برآوردهای موسسههای رصد نفتکش تهران در همان دور نخست دولت دونالد ترامپ نیز که سیاست فشار حداکثری در قویترین حالت خود ادامه مییافت، توانست در شهریور ۱۳۹۹ فروش نفت خام و میعانات گازی خود را به یک میلیون و ۷۰۰ هزار بشکه در روز برساند.
این بار هم به نظر میرسد که ایران، روسیه و چین بار دیگر بتوانند راههایی برای فرار از فشارهای دولت آمریکا پیدا کنند، مگر اینکه اتفاق غیرمنتظره و عجیبی رخ دهد و آمریکا و چین بتوانند به یک توافق جامع دست پیدا کنند که در قالب آن خرید نفت ایران توسط چین متوقف شود.
نخستین دور تحریمهای ترامپ
دو روز بعد از اینکه دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا بخشنامه یا یادداشت ریاستجمهوری مبنی بر احیای سیاست فشار حداکثری علیه ایران را امضا کرد، نخستین تحریمهای آمریکا علیه ایران در دوره جدید ترامپ روز پنجشنبه ۱۸ بهمنماه اعلام شد. در این بسته تحریمی تعدادی از نفتکشها، شرکتهای حمل و نقل و انرژی که ادعا شدهبود در صادرات نفت ایران نقش دارند، تحریم شدهبودند. براساس بیانیه دفتر کنترل داراییهای خارجی وزارت خزانهداری آمریکا (OFAC) «شرکتهای مربوط به حوزه کشتیرانی، انرژی، نفت و همچنین کشتیهای ناوگان سایه» ایران آماج تحریمهای غیرقانونی تازه قرار گرفتهاند.
وزارت امور خارجه آمریکا نیز در بیانیهای جداگانه مدعی شد که «رفتار مخرب و بیثباتکننده تهران» را تحمل نمیکند و «اقدامات کنونی (تحریمها، شبکهای بینالمللی که درآمدهای غیرقانونی را به ارتش ایران هدایت میکند» هدف قرار داده است. وزارت امور خارجه آمریکا در اظهاراتی ضدایرانی مدعی شد: «این شبکه برای تسهیل ارسال میلیونها بشکه نفت غیرقانونی ایران به چین برای تأمین مالی ستاد کل نیروهای مسلح ایران از طریق شرکت اصلی سپهر انرژی تعیین شده است. عواید این فروش از گروههای تروریستی و نیابتی ایران حمایت میکند.»
تحلیلگران آمریکایی معتقدند که این مجموعه تحریمهای جدید مانند یک شلیک هشدار به تهران و پکن برای محدود کردن صادرات نفت ایران هستند. تام کیتینگ از اندیشکده امنیتی موسسه خدمات متحد سلطنتی (RUSI) به رسانه حکومتی رادیو آزاد اروپا متعلق به دولت آمریکا میگوید: «این تحریمها در واقع فرو کردن نوک انگشت پا در آب است، البته نه به خاطر اینکه ترامپ قصد دارد محتاطانه عمل کند، بلکه این فقط یک پیام است که هشداری برای همه طرفهایی است که در جابهجایی نفت ایران نقش دارند.»
این پژوهشگر امور امنیتی و مالی معتقد است: «اکنون یکی از اهداف ترامپ این است که ایران را ورشکسته کند. نسبت به دوره پیشین ریاستجمهوری ترامپ، نظام تحریمها به شکل عام، چه در حوزه دولتی و چه در حوزه خصوصی چیزهای زیاد جدیدی آموخته است، به خصوص اینکه چگونه میتواند درآمدهای نفتی یک کشور هدف را محدود کرد. این تجربه به دلیل مواجهه تحریمها با ناوگان سایه روسیه، تقویت شدهاست.»
به اعتقاد کیتینگ، دور جدید تحریمها که کشتیها و شرکتهای حمل و نقل دخیل در صادرات نفت ایران را هدف گرفتهاست، برگرفته از همین درسهای جدید و نحوه مواجهه با کشتیهایی است که نفت روسیه را جابهجا میکردند. کیتینگ معتقد است که چنین تحریمهایی میتواند فراتر از تحریم کشتیها و شرکتهای حمل و نقل برود و دیگر جنبههای ناوگان سایه را هم تحت تاثیر قرار دهد، از جمله اینکه کمپانیهایی که کشتیها را بیمه میکنند، آژانسهایی که خدمه کشتیها را استخدام میکنند، بندرهایی که اجازه پهلوگیری به کشتیها میدهند و در مقیاس وسیعتر کارزار دیپلماتیک فراگیر برای تحریم کشورهایی که این کشتیها را ثبت میکنند.
ایران روی میز مذاکره پکن و واشنگتن
دونالد ترامپ مانند دور نخست ریاستجمهوریاش با شعار اعمال تعرفههای گسترده علیه کالاهای وارداتی از چین وارد کاخ سفید شدهاست. دونالد ترامپ درست دو روز بعد از مراسم تحلیف خود اعلام کردهبود که تعرفه ۱۰ درصدی بر کلیه کالاهای وارداتی از چین اعمال خواهد کرد. این تعرفهها روز ۱۶ بهمنماه درست دو روز قبل از اعلام نخستین بسته تحریمی علیه صادرات نفت ایران به چین اعمال شد.
دولت چین هم بلافاصله مجموعهای از تعرفههای ۱۰ درصدی را بر بخشی از کالاهای وارداتی از آمریکا اعلام کرد و تعرفه واردات حاملهای انرژی از جمله نفت خام و الانجی را ۱۵ درصد اعلام کرد. دونالد ترامپ گفتهاست که به زودی با شیجینپینگ، رئیسجمهور چین برای حل و فصل مسائل فیمابین گفتوگو میکند.
مسائل فیمابین آمریکا و چین، بسیار فراتر از مسئله واردات کمتر از ۲ میلیون بشکه نفت خام از ایران است. اما مسئله صادرات نفت ایران به چین، از سوی هر دو طرف میتواند به عنوان یک کارت بازی در مذاکرات میان پکن و واشنگتن به کار گرفتهشود. چین ممکن است چشمپوشی از واردات نفت ایران را به عنوان یک امتیاز تلقی کند که در صورت گرفتن امتیازهای کافی از واشنگتن در مذاکرات حاضر باشد به ترامپ اعطا کند. در برابر آمریکا هم ممکن است که تهدید تحریم بنادر، پالایشگاهها و نهادهای دولتی چین را که در واردات و استفاده از نفت ایران نقش دارند، برای تحت فشار قرار دادن پکن مورد استفاده قرار دهد.
تام کیتینگ از اندیشکده RUSI معتقد است که مبحث مقابله با فروش نفت ایران میتواند بخشی از گفتوگوهای گستردهتر ترامپ و شیجینپینگ، رئیسجمهور چین باشد. به اعتقاد این کارشناس تحریمهای اخیر به ترامپ اجازه دادهاست که از یک سو فشار را بر تهران افزایش دهد و از سوی دیگر اجازه ندهد که به تنشها میان واشنگتن و پکن افزوده شود. تام کیتینگ به رادیو آزاد اروپا میگوید: «برای محدود کردن بیشتر فروش نفت ایران، چین یک مشکل بزرگ محسوب میشود و سوال اصلی اینجاست که آیا ترامپ واقعاً قصد دارد که با شیجینپینگ وارد یک جنگ تحریمی هم بشود؟»
هرچند چین ممکن است برای جلوگیری از آسیب جدی به منافع ملیاش تا حدی در مقابل فشارهای آمریکا برای محدود کردن روابط تجاری و اقتصادی، به خصوص واردات نفت از ایران کوتاه بیاید، اما اساس موضع اصولی چین در مورد مشروع بودن مبادلات تجاری با ایران، مادامی که تحریم مشروع بینالمللی علیه ایران وجود نداشتهباشد، احتمالاً تغییر نخواهد کرد.
اما موقعیت «فقدان تحریمهای مشروع بینالمللی علیه ایران» دائمی نیست و با توجه به اعتبار قطعنامه ۲۲۳۱ یک موقعیت متزلزل است، چراکه تا مهرماه سال آینده، کشورهای باقیمانده در برجام همچنان فرصت دارند تا با شکایت از ایران در چارچوب برجام، برای بازگرداندن ۶ قطعنامه تحریمی شورای امنیت اقدام کنند.
در صورتیکه ۶ قطعنامه تحریمی که از مرداد ۱۳۸۵ تا خرداد ۱۳۸۹ علیه ایران در شورای امنیت تصویب شدهبود احیا شود، آنگاه ایران بار دیگر تحت تحریم بینالمللی قرار میگیرد، هرچند این تحریمها هم شامل حال صادرات نفت ایران نیست، اما محدودیتها و سختگیریها علیه کشتیرانی تجاری ایران را به خصوص در قالب قطعنامه ۱۹۲۹ به شدت افزایش میدهد. دولت چین بین سالهای ۱۳۸۵ تا ۱۳۸۹ (دوران ریاستجمهوری محمود احمدینژاد و مدیریت پرونده هستهای توسط علی لاریجانی و سعید جلیلی) به همه قطعنامههای تحریمی علیه برنامه هستهای ایران رای مثبت دادهبود.
عکس: President